مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

یمن میدان ابتکار عمل أنصارالله و باتلاق سعودی ها :

بسم ربّ الشّهداء

 

یمن میدان ابتکار عمل أنصارالله و باتلاق سعودی ها :

 

یکی از دلائل حملات هوایی به مناطق مسکونی و زیر ساخت ها ایجاد گسست بین ملّت و نیروهای حاکم می باشد .

آمریکایی ها که نگران ترین از حاکمیّت حوثی های انقلابی هستند ، با طراحی و فرماندهی حملات هوائی سعودی ها در هفده ماه گذشته با تکیه بر واقعیّت تنوع قومی و مذهبی یمن و با امید به اینکه محاصره ها و فشارهای اقتصادی و بمباران وحشیانه می تواند بین ملّت یمن و حوثی های انقلابی شکافی ایجاد کند ، حال با ابتکار هوشمندانه و گام به گام حوثی ها مواجه شده اند !

تشکیل شورای عالی سیاسی و تشکیل مجدد مجلس پس از فرار منصور هادی و رأی اعتماد آنان به شورای عالی سیاسی و شروع به کار آن به عنوان دولت ، حضور أنصارالله کنار دیگر احزاب در دولت را رقم زد و مشروعیّت دولتی نیز به این گروه انقلابی بخشید .

توافق حزب کنگره ملّی « علی عبدالله صالح » با « حوثی ها » گویای انعطاف پذیری و درک زمان حوثی ها می باشد که بیش از همیشه امید ها به این گروه تحت تأثیر از افکار امام خمینی را افزون می کند .

انعطاف حوثی ها در قبال عبدالله صالح که پیش از این شش جنگ بزرگ با کمک سعودی ها با آنان کرده بود و رهبر بزرگ این جنبش « شهید سیّد حسین حوثی » را نیز به شهادت رساند گویای بلند اندیشی ایشان می باشد .

علی عبدالله صالح که در بهار عربی ساختگی غربی ها قربانی شد حال دیگر به متحدان سابق خود یعنی عربستان و شیخ نشین های خلیج فارس و آمریکا نه تنها اعتمادی ندارد بلکه زخم خورده ی ایشان نیز می باشد که با ترور وی مجبورش کردند تا دولت را به « منصور هادی عبدربّه » بدهد .

چنین به نظر می رسد علی عبدالله صالح با در اختیار قرار دادن ارتش و تجهیزات آن به انقلابیون در هفده ماه تجاوز سعودی ها بر همراهی خود با ملّت یمن تأکید کرد ٬ بنابر این حوثی ها برای متحد کردن جنوب یمن و بخش مهمی از صنعا با انقلاب پس از هفده ماه آزمودن کنگره ملّی با ایشان توافق اداره مشترک کشور را امضا کردند ، که از سرگیری کار مجلس و رأی اعتماد آنان و حضور میلیونی مردم یمن در صنعا گویای تأثیر این تصمیم مدبّرانه بود .

البته کسانیکه در داخل شورش علیه عبدالله صالح و جایگزینی منصور توسط آمریکا و هم پیمانان عربستان را بیداری اسلامی نامیدند ، نمی توانند تحوّلات اخیر را به درستی هضم کنند .

ولی این کیاست حوثی ها و أنصارالله را ما سابقه اش را در حزب الله لبنان داشتیم که با انعطاف و مدارا با جریان « ژنرال میشل عون » که روزگاری جنگ سخت با حزب الله می کرد وی و حزبش را اکنون هم پیمان اصلی خود کرده اند و میشل عون نامزد اصلی حزب الله برای ریاست جمهوری لبنان است که جریان آمریکایی سعودی با آن مخالفت می کنند ، ، و البته امیدواریم عبدالله صالح هم مثل عون وفادار بماند ، و این را نیروهای انقلابی در داخل باید بیاموزند که به جای منحرف دانستن انقلابیون اصیل به فکر جذب نیروهای ملّی نیز باید باشند .

تجمع میلیونی 30 مرداد صنعا به حمایت از شورای عالی سیاسی

این ائتلاف در مذاکرات کویت تجربه شد و حوثی های شکیبا با مذاکرات به مردم کشورشان فهماندند که طرفی که جنگ طلب است جریان مزدور آل سعود و آمریکاست و با ائتلاف با عبدالله صالح نیز مجدداً به حسن نیّت خود برای نجات کشور تأکید کردند که اقبال عمومی به ایشان و رأی اعتماد به « صالح الصماد » عضو أنصارالله به عنوان اوّلین رئیس دولت انقلاب را نتیجه داد .

هم زمان با این اقدام تصمیم آمریکا برای خروج مستشارانش از جنوب و اعلام علنی در کم کردن کمک ها به آل سعود بیش از اینکه گویای رضایت آنان از وضع موجود باشد گویای وخیم شدن شرایط برای امریکایی ها می باشد که دموکرات ها در آستانه ی انتخابات سرنوشت ساز نمی خواهند فعلاً در یمن خطر کنند و بیش از این تاوان حماقت سعودی ها را بدهند البته شاید هم به دنبال رخنه در این ائتلاف باشند !

ولی به هر ترتیب شرایط موجود با وجود شکست تکفیری ها در سوریه و عراق به ضرر عربستان است و حمام خون هفده ماهه ای که عربستان با کمک شیوخ صهیونیست و رژیم صهیونیستی و آمریکا آفرید اکنون به اتحاد بیش از پیش ملّت یمن و یکپارچگی آن کشور و به رسمیّت شناخته شدن حوثی ها انجامید پس افزایش حملات به جز اضمحلال سعودی ها ثمری نخواهد داد .

همانطورکه صالح صماد در اجتماع میلیونی یمن گفت : این اجتماع جمعیتش حتّی از جمعیت مجموع چند کشور متحد سعودی هم بیشتر است و همانطورکه اجتماع کنندگان در شعارهایشان نمایان بود ، عربستان اکنون ملّت سلحشور یمن را به تهدید اصلی خود تبدیل کرده که حتّی آنرا در آستانه اشغال قرار داده اند .

مسعود شفیعی کیا

مصدق با برجامیون قابل مقایسه نیست !

بأسمه تعالی

مصدق با برجامیون قابل مقایسه نیست !

 

برخی همگام با حامیان دولت به مقایسه برجامیون با دکترمصدّق می پردازند .

این اشتباه است ٬ مصدّق با تمام اشکالاتی که داشت ولی واقعاً دنبال استقلال و خلع ید انگلیس خبیث بود و تا پایان عمر نفرت از انگلیس خبیث داشت که شما در برجامیون این خصلت را نمی بینید .

دکتر مصدّق اگر چه عقبه ی اعتقادی لازم را نداشت ولی با روش ناقص خود به دنبال عزّت ایران و استقلال و پیشرفت کشور بود و با کینه توز ترین دشمن ایران یعنی انگلیس خبیث بی محابا جنگید . 

برخی به یک سخن امام راحل درباره مصدّق که وی را اسلامی نمی دانست فقط استناد می کنند و از دیگر مواضع امام خمینی درباره مصدّق غفلت یا تغافل می کنند که امام راحل فرمود :

✔️« دکتر مصدق آمد لکن اشتباهات هم داشت. او براى مملکت مى‏خواست خدمت بکند لکن اشتباه هم داشت. یکى از اشتباهات این بود که آن وقتى که قدرت دستش آمد، این ( شاه ) را خفه‏اش نکرد که تمام کند قضیه را. این کارى براى او نداشت آن وقت، هیچ کارى براى او نداشت، براى اینکه ارتش دست او بود، همه قدرتها دست او بود . » صحیفه نور    ج‏۴    ۳۷۱

جالب است بدانید که امام راحل هم عیب دکتر مصدّق و هم عیب آیت الله کاشانی را در رهبری قیامی که نقش دین در آن کمتر بود ، دانسته و هر دو را در این تقصیر شریک می دانستند و در پاسخ مرحوم «حسنین هیکل » که شاهد نهضت نفت بود و از علّت پیروزی انقلاب اسلامی برخلاف نهضت ملّی نفت سؤال داشت ، امام راحل در بیان ریشه ی قدرت انقلاب و علّت شکست نهضت نفت فرمود :

✔️ « این قدرت، ناشى از اسلام است. در زمان کاشانى- مصدق، اصلْ سیاست بود. جنبه‏هاى سیاسى جنبش قوى بود. در زمان کاشانى، هم به وى نوشتم و هم گفتم، که باید جنبه‏هاى دینى را توجه کنید. نتوانستند و یا نخواستند. ایشان به جاى تقویت جنبه‏هاى دینى و به جاى آنکه جهات دینى را به جهات سیاسى غلبه بدهند، خودشان سیاسى شدند؛ رئیس مجلس شدند، که اشتباه بود. من گفتم که باید براى دین کار کنند نه آنکه سیاسى بشوند. » صحیفه نور    ج‏۵    ۲۶۸

بنابراین هیچگاه برجامیون را نمی شود با مصدق مقایسه کرد چون مصدق تا لحظه آخر از انگلیس برائت جست ولی اینها از انگلیس شفاعت می خواهند !

ولی عمده اشتباهات دکتر مصدّق عبارت بودند از :

۱- به رسمیّت شناختن شاه که البته آیت الله کاشانی و مصدق در این مورد شریک بودند و نهضتی با شاه در رأس امور را دنبال می کردند !

۲- مصدّق تمام طرف های بازی را پایبند به مردم سالاری می دانست ، بنابراین به جای اینکه روی پشتیبانی توده های مسلمان حساب کند و آنان را در کودتای ۲۸ مرداد به کف خیابان فراخواند به نهادهای قدرت که متزلزل بودند تکیّه کرد .

۳- مصدّق که تا آن زمان آمریکا را نیازموده بود و با شناختی وهم آلود از ایالات متحده آنان را آزادیخواهانی پیشرفته که خود روزگاری به دنبال استقلال از انگلیس بوده اند ، بنابراین ایران استقلال طلب را درک خواهند کرد ، فرض کرد  !

البته در ذهن اغلب سیاسیون آن زمان آمریکای آزموده نشده  و تزویرگر،  آزادیخواه و سوای انگلیس شناخته می شد که مثلاً حتی سال ها قبل شهید مدرس برای حفظ مرگان آمریکایی در برنامه و بودجه با روس ها درافتاد .

مصدق خود در خاطراتش نوشت که فکر نمی کرد آمریکایی ها این جفا را بکنند چون سابقه ای اینچنینی نداشتند ولی برجامیون پس از صدها فتنه و جنایت آمریکا حال اینچنین پیشرفت های هسته ای و فضانوردی و استقلال کشور را فدای خواست شیطان بزرگ می کنند هیچ نقطه ی خوش بینی برای خو باقی نگذاشته اند .

و چگونه کسانیکه نفت و گاز ملّی را با قراردادهای استعماری به دشمنان کشور واگذار می کنند و پیشرفت های هسته ای و فضانوردی را تعطیل کردند و ایرانی را فقط لایق آبگوشت بزباش پختن می دانند را می شود حتّی با مصدّق  مقایسه کرد ؟!

مسعود شفیعی کیا

بیش از ده سال مدیریت شهری؛ فرصتی که جریان مشهور به اصولگرایی سوزاند!

بأسمه تعالی

بیش از ده سال مدیریت شهری؛

فرصتی که جریان مشهور به اصولگرایی سوزاند!


 پس از سال ها مدیریت شهری جریان کارگزاران و مدعی اصلاحات بر تهران با وجود جولان و تسلط این جریان بر دولت وقت ولی ناکارآمدی ها و حاشیه سازی ها و سوءاستفاده های شخصی از شهرداری پر سرمایه ی تهران با روی کار آمدن شهرداری مردمی وارد فصل بی نظیری شد که مدیریّت انسان محور دکتر احمدی نژاد و یارانش رایحه ی امید خدمت و مدیریّت واقعاً انقلابی را به مشام مردم رساند .

 دیدارهای مردمی توأم با اقدام ٬ حذف جریمه ی دیرکرد عوارض و تخفیف قابل توجه تراکم و پروانه ی ساخت و تسهیل نوسازی و خدمات فرهنگی و کمک به مدارس و هیئات و مراکز مردم نهاد و رویکرد مهروزانه که با سفره های افطاری ساده ماه های رمضان در میادین شهر مشهود بود فضائی پنجاه و هفتی ایجاد کرد که مردم خسته از بازی سیاسی دو جریان را امیدوار کرد.

و همین حدود دوسال مدیریّت شهری کافی بود که مردم را به رویشی در جهت بازگشت به اهداف اصیل انقلاب مردمی امیدوار کند و نتیجه ی این مدیریّت مردم محور در انتخابات ۸۴ نمودار شد که خود شاهد بودیم که مردم تهران و دیگر شهرها نامزد مورد نظر خود را قبل از اینکه با نام دکتر احمدی نژاد معرفی کنند با تعبیر شهردار تهران می شناختند. و صد حیف که همین مدیریّت نیز در وزارت خانه های فرهنگی مثل ارشاد جاری نشد و محذوراتی افراد ناهمگون را وارد دولت نهم کرد.

ولی با رئیس جمهور شدن دکتر احمدی نژاد مدیریّت حساس شهری تهران در ازای دلجویی از قهرکردگان انتخابات به اصولگرایان واگذار شد و ای کاش می گذاشتند یک احمدی نژادی شهردار تهران بماند تا مدیریّت مردم گریز آنان به نفع جریان فتنه در سال ۸۸ تبدیل نشود! 

 و سرانجام به اصطلاح اصولگرایان به گمان اینگه نگین شهرداری را در دست کنند مانند دکتر احمدی نژاد به ریاست جمهوری خواهند رسید بیش از ده سال که در بازه ی زمانی مدیریّت شهری تهران بی سابقه است، شهرداری تهران را در دست داشتند . 

 ولی ملاقات های مردمی تعطیل شد و شهردار تهران در اوّلین دیدار رهبری کارهای شهرداری قبل را تبلیغی دانست و رهبری نیز با بلا اشکال دانستن و تحسین کار تبلیغی که برای انقلاب و نظام باشد خواستار تداوم دیدارهای مردمی دکتر احمدی نژاد در شهرداری شد که ترتیب اثر ندادند و حتّی بعضاً  به ازای پولی هنگفت قابل فروش شد و جریمه ها بازگشت و هزینه ی تراکم و پروانه ی ساخت سر به فلک کشید و حتّی برای جمع آوری زباله پول از مردم گرفته شد و بولدوزر سقاخانه های شهیدان را از ریشه کند و تمام دور برگردان های مسدود شد و پایه های منوریل برچیده شد و مهربانی جایش را به شهربانی داد و رکورد قطع اشجار و فضای سبز شکسته شد و بیشترین درصد بودجه های عمرانی به بالای شهر اختصاص یافت و از کرباسچی هم کرباسچی تر شدند ولی نه در چهارسال اوّل و نه در چهار سال دوّم و نه بعدش نامزد ایشان نتوانست و نمی تواند از سکوی شهرداری به پاستور برسد.

 این در صورتی است که دکتر احمدی نژاد شهردار تهران ریالی از بودجه ی شهرداری برای تبلیغ خود خرج نکرد و کمک های مردم بود که برکت کرد و غول های تبلیغی و جامعه شناسان سیاسی را در سال ۸۴ مبهوت خویش کرد.

 ولی مشکل کار کجا بود؟! مشکل کار در این بود که نخواستند علّت محبوبیّت دکتر احمدی نژاد را بفهمند بنابراین با نگین در دست کردن ها هیچ وحیی برایشان نازل نشد و بلکه بر کینه ی خود افزودند و بیش از ۵۰ سایت بر منحرف بودن دولت قبل دروغ تولید می کردند و دخالت در بازار ارز وسکّه هم بماند و ...

ولی ده سال بی نظیر را همراه منابع کلان و فرصت های بی بازگشت را فقط و فقط به دلیل انقلابی نبودن و فقط بسنده کردن به شعار مدیریّت جهادی ولی عملیّات لیبرالی هدر دادند و با بداخلاقی ها عرصه را بر مردم تنگ کرده و مهر و محبّت را از شهرما دور کردند و سبک زندگی و معماری ناهمگون با انقلاب اسلامی و جامعه ی ایرانی اسلامی در شهری بی قاعده به جا گذاشتند.

تفاوت سبک معماری شهری احمدی نژادی با دیگران

پدیده ی دوربرگردان یکی از ابتکارات دکتر احمدی نژاد بود که در مدیریّت عبور و مرور شهری که اتفاقاً رشته ی مستقیم ایشان است با حذف برخی چهارراه ها و چراغ قرمز ها با رویکرد تسهیل امور رهگذران شکل گرفت ولی اکنون در مدیریّت جریان به اصطلاح اصول گرا بر شهر تهران ، اگر در بزرگراه های تهران رانندگی کرده باشید ، و ناخواسته از خروجی و مسیری که باید بروید به اشتباه گذر کنید یا بخواهید مسیرتان را تغییر دهید ، برای بازگشت با دوربرگردان های مسدود شده دوره دکتر احمدی نژاد مواجه می شوید ، و این معنایش این است که باید در این دوره مسیری را حتّی تا انتها بروید و از راهی که برایتان تشخیص داده اند به راه مورد نظرتان برگردید و هیچگونه بازگشتی در صورت خطا پذیرفته نیست .

 این رویکرد معماری شهری کاملاً منبعث از دو دیدگاه به انسانی است که موضوع مدیریّت می باشد ، یک دیدگاه که راه را برای بازگشت انسان ها همیشه باز می خواهد و تسهیل و انعطاف در تدبیر مردم را خواستار است و یک دیدگاه دیگر که هیچ اشتباهی را قابل بازگشت نمی داند و  تمام راه های بازگشت را بسته می خواهد و مسیر را یک طرفه به سوی آنچه خودش می خواهد منتهی می کند و ...

اینکه جهان بینی و نگرش شخص به خدا و انسان و جهان در نوع مدیریّت یا حتّی معماری شهری نقش مؤثری دارد غیر قابل انکار است .

 نمونه بارز آن تفاوت بارز معماری دوران صفویّه با دیگر دوران می باشد ، که معماری امثال شیخ بهائی ها و شیخ لطف الله ها با نمایه های انسانی و تلطیف معماری زمخت ماقبل خود انقلابی در معماری کشور ایجاد کرد !

 و روح مکتب محبت تشیّع در این معماری کاملاً مشهود است که شبستان های سنگی و بی روح با دیوارهای بلند قبل از خود که هرگز میان آسمان و زمین نزدیکی و آشتی ای قائل نبود به سقف های کوتاه و محدّب و خمیده به روی زمین متحوّل شد که تداعی نزدیک شدن خدای آسمانی به بندگان زمینی در مکتب محبّت تشیّع بوده است و رنگ های خاکستری و سفید بی احساس و تحکّم آمیز ماقبل به رنگ های لاجوردی و نیلگون آسمانی تبدیل شدند و گنبدی مینایی با لچک ها و ترنج های تداعی کننده بستان های بهشت خداوندی خود دعوت کننده مردمان دور به مسجد برای آرامش نهفته در آن بوده است .

و همین تفاوت رویکرد را هم در معماری شهری احمدی نژادی و جریانات مصطلح اصولگرا یا اصلاح طلب می بینیم که یکی با نام اسلام ولی توبه ناپذیر و به دور از مدیریّت مهرورزانه است و آن دیگری انعکاسی ناقص از مکتب متناقض فطرت لیبرال دموکراسی است . 

ولی اکنون باز با مساجدی که سقفشان از مردم دور است و بهشتی را تداعی نمی کنند مواجهیم که گویای نگرش متفاوتی به انسان و خداست ...

از آب هم مذایقه کرد !

به عنوان نمونه یکی دیگر از شاخصه های مدیریت انسانی دکتر احمدی نژاد در مدیریّت شهری که مدیریّت فعلی آنرا بی رحمانه حذف کرد ٬ سقاخانه هایی بود که با معماری اسلامی و ملهم از معماری کفّ العباس کربلا با یاد شهیدی در محل های پر تردد نصب گردیده بود و در حال گسترش در تمام شهر بود تا کام تشنه ی رهگذران را سیراب کند و اقدامی بود که ریشه در اعتقادات ما دارد و روایات زیادی در فضیلت سقایت وارد شد که حتی جبرائیل به پیامبر صلّ اللّه علیه و آله عرض کرد که اگر قرار باشد عبادت ما فرشتگان روی زمین باشد عبادتی بالاتر از آب دادن به تشنگان نمی یابیم !

ولی گزینه ی مدعیان اصولگرایی بسان همکاران مدعی اصلاحاتی خود ارزشی به چنین مهرورزی ها و اعتقادات دینی قائل نشدند و مدیران چکمه پوش با بلدوزر به جان سقاخانه ها افتادند زیرا اینجا محبت را هم با پول می خواهند بخرند .

✔️  و این فاصله ی مدیریت احمدی نژادی و مدعیان اصولگرایی  است که به اندازه ی فاصله ی مهر به انسان ها و ابزار انگاری انسان هاست .

مسعود شفیعی کیا

نکات مهمّی که در استیضاح نامه ی دکتر احمدی نژاد به اوباما نهفته :

بسم ربّ الشهداء

نکات مهمّی که در استیضاح نامه ی دکتر احمدی نژاد به اوباما نهفته :


نامه ی هوشمندانه ی دکتر احمدی نژاد از چند جهت قابل بررسی است :


۱- هنگامه ای که جریان های بادکنکی سیاسی مدعی اصلاحات و اصولگرائی در بیم و هراس آمدن یا نیامدن دکتر احمدی نژاد هستند و حرکت بیدارگرانه در بازخوانی خط امام و انقلاب توسط ایشان را با شائبه ی انتخاباتی حقیر جلوه می دهند ، این نامه گوشزدی به تمام اسیران قدرت بود تا بفهماند که  فلسفه ی بودنمان در گروی دفاع از حقوق ملّت ایران است .


۲- دکتر احمدی نژاد پس از یادآوری شعارهای بی عمل اوباما به وی با اشاره به یغمای ۲ میلیارد دلار اموال کشورمان بدون هیچ اشاره ای به برجام و مذاکرات مقدماتی آن ، اصلاً آنرا در مناقشه ی دو کشور دخیل نمی داند ، گویا اصلاً مشروعیّتی برای توافقی ناقص و تحمیلی که ضمانت اجرائی هم ندارد قائل نیست  و رئیس جمهور دوره ی طلائی ایران در این نامه به نمایندگی از ملّتش با این بی اعتنائی بر کاغذ پاره بودن و بی اثری برجام تأکید دارد که برای احقاق حق ملّت ایران راه پیچیده و مبهم برجام لازم نبود .


۳- مدعیان تعامل با جهان برای احقاق حقوق ملّت ایران ، که در حسرت دقائقی گفتگوی تلفنی با اوباما هستند ٬ هیچگاه به خود جرأت نوشتن چنین نامه ای نداده اند چراکه خود را در سطح کدخدا نمی بینند تا به ساحتش چنین جسارتی کنند و دکتر احمدی نژاد بار دیگر نشان داد که آنچه برایش مهم است عزّت ایرانیان و استیضاح جهانخواران برای احقاق حقوق ملّت ها می باشد و سیاسیون با تمام تلاششان برای محو دکتر احمدی نژاد باز در ماجرای نامه ی اخیر معلوم شد سال ها از تیز بینی وی عقب هستند .


۴-دکتر احمدی نژاد به مردم جهان گوشزد می کند که علی رغم ادعای دیپلمات های الکی خندان و اظهارات ریائی اوباما و کری و حتّی اظهارات طرف های ایرانی مبنی بر اینکه حقوق ایران ضمن برجام برآورده شده ، هرگز اینگونه نبوده و این نامه به عنوان سندی گویا در تاریخ ایران و جهان ثبت گردید که نه تنها حقوق ما در گفتگوی ذلیلانه با آمریکا برآورده نشده بلکه حقوق هایی هم از ایرانیان و زیر نظر اوبامای ظاهر الصّلاح سلب شده است .


۵-منطق دکتر احمدی نژاد بسان سابقون اصیل انقلاب منطقی عزتمندانه و مستحضر به پشتوانه ی ملّتی با سابقه فرهنگی غنی می باشد ، بنابر این چون دیگران هیچگاه ذرّه ای رعشه در قلم و کلامش دیده نمی شود تا مرعوبانه رئیس عهد شکن کاخ سفید را « مؤدب » بداند بلکه با کمال احترام به طرف مقابل ولی در جایگاه اقتدار ، رئیس کاخ سفید را نصیحت می کند و سرانجام نیز به وی و دولت پنهان گرداننده اش هشدار می دهد:
« گرچه بر این باورم که در هر صورت ملت ایران، کلیه حقوق پایمال شده خود را بازپس خواهد گرفت . »

زیرا دکتر احمدی نژاد مانند شهید مظلوم آیت الله بهشتی قائل است که : با آمریکا می توان گفتگو کرد ولی از طرف یک ملّت بزرگ و با عزّت که جایگاه بلند کشور و انقلاب را بداند و مرعوب هیمنه ی مادّی آنها نشود .


۶- آنچه که اوباما را برای دکتر احمدی نژاد و حتّی رهبری ترحّم آمیز کرده تعلّق وی به طبقه ای مظلوم در آمریکا می باشد که نمی توان تأثیر سیاه پوستی اش در ترتیب اثر دادن رهبری به نامه های وی و یا در چنین نامه نگاری هایی را نادیده گرفت ، بنابر این دکتر احمدی نژاد از اوباما که در مقطعی دولت پنهان کاخ سفید را واداشت تا برای فریب تغییر خواهان چهره اش کنند می خواهد به اصل خود بازگردد و در این مدّت محدود دورانش اگر صداقتی در ضمیر پنهانش برای تغییرات موعودش نهفته بروز دهد و نام خود را از جرگه ی بدنامان به قبیله ی خوش نامان تغییر دهد .


۷- برخی به کنایه بی پاسخی نامه های قبل ایشان را به رخ می کشند ، به ایشان باید گفت که نامه هایی که از سر تکلیف انسانی و دعوت به خیر مستکبران نوشته شده است هیچگاه با پاسخ مستکبران ارزیابی نمی شود ، که ما نامه ای برتر از نامه های پیامبر اکرم صل الله علیه و آله به سران قدرت های زمانش نداریم که برخی حتّی نامه را امحا کردند ، نامه ی حضرت امام خمینی به گورباچف هم پاسخی در خور نداشت بلکه رئیس لب بام دولت کمونیستی ، جسورانه در لفافه از امام خواست تا در امور دیگران مداخله نکنند! ولی هیچگاه ارزش نامه ای منبعث از روح توحیدی و عزتمندانه ی یک مسلمان با  عکس العمل مستکبران ارزیابی نمی شود .

✔️ متأسفانه برخی کودکانه از دیدگاهی مغرورانه که تنها خود را پایدار در اصول انقلاب می دانند با تحلیل هایی  « صد من یه غازی » به رسوائی فکری خود بیشتر دامن می زنند و به این نکات بلند اندیشانه ی نامه ی دکتر احمدی نژاد توجه نمی کنند ، ولی روشن بینان و آزادگان جهان به خوبی این سطور را در ذهن تاریخ ضبط خواهند کرد و نسل آینده خواهند دید که در جشن انگاری خفت ایرانیان چه کسی برای احقاق حقوق ایشان سر از پا نمی شناخت .

مسعود شفیعی کیا

ایران هزینه ی کودتای اخوانی اردوغان نشود! این بیداری اخوانی تهدید ایران است !

بسم ربّ الشّهداء

ایران هزینه ی کودتای اخوانی اردوغان نشود ،

این بیداری اخوانی تهدید ایران است !

 

چرا کودتای ترکیه نمی تواند آمریکایی باشد ؟!

به جز ادعای اردوغان برخی از تحلیلگران نیز احتمال می دهند که آمریکا در کودتا و یا نمایش کودتای ترکیه دخالت داشته است.

ولی با توجه به تجربه ی کودتاهای فراوانی که کاخ سفید حتّی درکشور خودمان نیز داشته است طراحان آمریکایی تا زمینه های پیروزی کودتا را مهیا نبینند به کودتا روی نمی آورند ، مثلاً در بهمن ۵۷ وقتی فرستاده ی آمریکا به ایران آمد تا فرماندهی کودتایی دیگر از جنس ۲۸ مرداد۳۲ را انجام دهد با بررسی زیرساخت های اجتماعی کشور و عدم آمادگی سازمان های مدنی و سیاسی ، کودتا را محال دانست ، بنابراین کودتای ناقص ترکیه که از دید هر صاحب نظری بسیار مبتدی و فاقد شاخصه های کودتاهای خونین آمریکایی است را نمی توان کودتائی آمریکایی دانست ! مگر اینکه آمریکا با رژیم اردوغان به بازی ای پیچیده دست زده باشند تا بدل آمریکا ستیزی در منطقه را درست کنند ! 

البته شواهد و ادعای برخی از نظامیان فراری دالّ بر این است که اتفاقاً کودتا را نظامیان آمریکایی مستقر در اینجرلیک با انهدام بالگردهای کودتاچیان خنثی کردند .

 بنابر ادعای اردوغان گولن پشت کودتا بوده است ، و گولن نیز اسلامگرائی مورد نظر آمریکا می باشد ، اگرچه آمریکا نسبت با اردوغان بیشتر همکاری داشته است چنانچه مقدمات فتنه در سوریه در جلسه ای بین رئیس سازمان سیا و اردوغان کلید خورد .

با توجه به کودتای مصر که همپیمانان اخوانی اردوغان را ساقط کرد بیم وی از ارتش ملّی و لائیک که با اسلام گرایی اردوغانی سنخیّتی نداشت بسیار جدّی بود که جناب اردوغان را در کشور گشائی هایش ناکام می گذاشت و احتمال ظهور یک سیسی ترک هم بعید نبود .

 اگر کودتای سیسی در مصر را رصد کرده باشید تأیید می کنید که دقیقاً این کودتا زمانی انجام شد که مُرسی عَلم تکفیری گری و ستیزش با سوریه و حزب الله را بلند کرد و در تجمع اخوانی ها در استادیومی در قاهره با نجس خواندن شیعیان و حزب الله لبنان از ارتش برای نبردی سرنوشت ساز و آنچه آزادی مردم سوریه از دیکتاتوری اسد می خواند  خواست آماده ی جنگ شوند ، و البته این تیر خلاصی بود که مرسی خود بر اخوانی های آمریکایی زد ! 

چون ارتش ملّی گرای مصر که سابقه ی همکاری با ارتش اسد داشت متوجه ی بغرنج شدن اوضاع شد که نمی تواند دیگر همراهی خود را با بیداری اخوانی اظهار کند و همین نیز فرصتی به فرماندهان ارشد داد برای کودتایی که در بین قضّات و حتّی علمای الازهر و اکثر مردم استقبال شد.

حال اردوغان به درستی فهمیده که اگر بخواهد بلند پروازی های خود در منطقه را داشته باشد و ارتش مجهز و بزرگ ترکیه را در فتوحات عثمانی خود شریک کند چاره ای جز تغییر کلان سران و نیروهای ارتش و حتّی قضّات و نیروهای امنیّتی و انتظامی ندارد که این شبه کودتا بهترین فرصت شد !

سفیر ترکیه در تهران صریحاً گفت : خیلی از بازداشت ها برنامه اش قبل از کودتا چیده شده بود . بنابر این دسیسه این بود که با یک شبه کودتا بهانه ای به وجود بیاید تا سایه ارتش و قضات و امنیّتی ها و ... غیرهمسو از سر اردوغان کنده شود و زمینه ی تولید ارتش داعشی و اسلام گرای اردوغانی چیده شود .

اگر چه اخوان المسلمین از ابتدایی که توسط حسن البنّا در مصر شکل گرفت مراوداتی با انقلابیون ایران مثل فدائیان اسلام داشته اند ولی یا آن زمان ریشه های فکری اخوان درست  درک نشد و یا مهره های اخوان را در سال های بعد مستکبرین چیدند ؟! چنانچه مرسی تحصیل کرده آمریکا رابطه ای صمیمی و گرم با اوباما و کلینتون داشت و مسئولان رژیم صهیونیستی را دوست خود می خواند و متعهد به حفظ سازشنامه ی کمپ دیوید شد !

ولی حسّی بر پایه خاطرات مبهم از اخوانی ها منجر به خطای برخی از خواص کشورمان در حمایت بی چون چرا از اخوانی ها شد تا جایی که در اینجا « بیداری اسلامی »هم تراز شد با « بیداری اخوانی » و حال نیز کودتای اخوانی اردوغان که به نوعی پدر معنوی اخوان مصر تلقی می شود ، در اصل تهدید جدّی انقلاب اسلامی و حتّی ایران است ، ولی وی اینجا برای عدّه ای بسان بیداری اسلامی مقدّس شده و خود را متعهد به دفاع از اردوغان که عامل اصلی جنایت های عراق و سوریه است می دانند !

باید دقّت کرد که بین ارتش و دولت لائیک مصر و ترکیه و دولت اخوانی آنان ، آن ساختار لائیک خیر الشریّن می باشد چون لائیک ها به عنوان ارتش و دولتی ملّی گرا با تمام نواقص و بی عدالتی هایشان ولی مانند اخوانی ها و تکفیری هایی که اردوغان مهمترین حامی شان است ، جنگ با انقلاب اسلامی و شاخه های آنرا مقدّس نمی دانند پس باید از ارتش به اصطلاح اسلامی اردوغانی نگران بود که با تجهیزات نوین خود می تواند تهدید کننده امنیّت مرزهای استراتژیک و حتّی مرزهای زمینی و هوائی ما باشد.

 مسعود شفیعی کیا