مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

بیش از ده سال مدیریت شهری؛ فرصتی که جریان مشهور به اصولگرایی سوزاند!

بأسمه تعالی

بیش از ده سال مدیریت شهری؛

فرصتی که جریان مشهور به اصولگرایی سوزاند!


 پس از سال ها مدیریت شهری جریان کارگزاران و مدعی اصلاحات بر تهران با وجود جولان و تسلط این جریان بر دولت وقت ولی ناکارآمدی ها و حاشیه سازی ها و سوءاستفاده های شخصی از شهرداری پر سرمایه ی تهران با روی کار آمدن شهرداری مردمی وارد فصل بی نظیری شد که مدیریّت انسان محور دکتر احمدی نژاد و یارانش رایحه ی امید خدمت و مدیریّت واقعاً انقلابی را به مشام مردم رساند .

 دیدارهای مردمی توأم با اقدام ٬ حذف جریمه ی دیرکرد عوارض و تخفیف قابل توجه تراکم و پروانه ی ساخت و تسهیل نوسازی و خدمات فرهنگی و کمک به مدارس و هیئات و مراکز مردم نهاد و رویکرد مهروزانه که با سفره های افطاری ساده ماه های رمضان در میادین شهر مشهود بود فضائی پنجاه و هفتی ایجاد کرد که مردم خسته از بازی سیاسی دو جریان را امیدوار کرد.

و همین حدود دوسال مدیریّت شهری کافی بود که مردم را به رویشی در جهت بازگشت به اهداف اصیل انقلاب مردمی امیدوار کند و نتیجه ی این مدیریّت مردم محور در انتخابات ۸۴ نمودار شد که خود شاهد بودیم که مردم تهران و دیگر شهرها نامزد مورد نظر خود را قبل از اینکه با نام دکتر احمدی نژاد معرفی کنند با تعبیر شهردار تهران می شناختند. و صد حیف که همین مدیریّت نیز در وزارت خانه های فرهنگی مثل ارشاد جاری نشد و محذوراتی افراد ناهمگون را وارد دولت نهم کرد.

ولی با رئیس جمهور شدن دکتر احمدی نژاد مدیریّت حساس شهری تهران در ازای دلجویی از قهرکردگان انتخابات به اصولگرایان واگذار شد و ای کاش می گذاشتند یک احمدی نژادی شهردار تهران بماند تا مدیریّت مردم گریز آنان به نفع جریان فتنه در سال ۸۸ تبدیل نشود! 

 و سرانجام به اصطلاح اصولگرایان به گمان اینگه نگین شهرداری را در دست کنند مانند دکتر احمدی نژاد به ریاست جمهوری خواهند رسید بیش از ده سال که در بازه ی زمانی مدیریّت شهری تهران بی سابقه است، شهرداری تهران را در دست داشتند . 

 ولی ملاقات های مردمی تعطیل شد و شهردار تهران در اوّلین دیدار رهبری کارهای شهرداری قبل را تبلیغی دانست و رهبری نیز با بلا اشکال دانستن و تحسین کار تبلیغی که برای انقلاب و نظام باشد خواستار تداوم دیدارهای مردمی دکتر احمدی نژاد در شهرداری شد که ترتیب اثر ندادند و حتّی بعضاً  به ازای پولی هنگفت قابل فروش شد و جریمه ها بازگشت و هزینه ی تراکم و پروانه ی ساخت سر به فلک کشید و حتّی برای جمع آوری زباله پول از مردم گرفته شد و بولدوزر سقاخانه های شهیدان را از ریشه کند و تمام دور برگردان های مسدود شد و پایه های منوریل برچیده شد و مهربانی جایش را به شهربانی داد و رکورد قطع اشجار و فضای سبز شکسته شد و بیشترین درصد بودجه های عمرانی به بالای شهر اختصاص یافت و از کرباسچی هم کرباسچی تر شدند ولی نه در چهارسال اوّل و نه در چهار سال دوّم و نه بعدش نامزد ایشان نتوانست و نمی تواند از سکوی شهرداری به پاستور برسد.

 این در صورتی است که دکتر احمدی نژاد شهردار تهران ریالی از بودجه ی شهرداری برای تبلیغ خود خرج نکرد و کمک های مردم بود که برکت کرد و غول های تبلیغی و جامعه شناسان سیاسی را در سال ۸۴ مبهوت خویش کرد.

 ولی مشکل کار کجا بود؟! مشکل کار در این بود که نخواستند علّت محبوبیّت دکتر احمدی نژاد را بفهمند بنابراین با نگین در دست کردن ها هیچ وحیی برایشان نازل نشد و بلکه بر کینه ی خود افزودند و بیش از ۵۰ سایت بر منحرف بودن دولت قبل دروغ تولید می کردند و دخالت در بازار ارز وسکّه هم بماند و ...

ولی ده سال بی نظیر را همراه منابع کلان و فرصت های بی بازگشت را فقط و فقط به دلیل انقلابی نبودن و فقط بسنده کردن به شعار مدیریّت جهادی ولی عملیّات لیبرالی هدر دادند و با بداخلاقی ها عرصه را بر مردم تنگ کرده و مهر و محبّت را از شهرما دور کردند و سبک زندگی و معماری ناهمگون با انقلاب اسلامی و جامعه ی ایرانی اسلامی در شهری بی قاعده به جا گذاشتند.

تفاوت سبک معماری شهری احمدی نژادی با دیگران

پدیده ی دوربرگردان یکی از ابتکارات دکتر احمدی نژاد بود که در مدیریّت عبور و مرور شهری که اتفاقاً رشته ی مستقیم ایشان است با حذف برخی چهارراه ها و چراغ قرمز ها با رویکرد تسهیل امور رهگذران شکل گرفت ولی اکنون در مدیریّت جریان به اصطلاح اصول گرا بر شهر تهران ، اگر در بزرگراه های تهران رانندگی کرده باشید ، و ناخواسته از خروجی و مسیری که باید بروید به اشتباه گذر کنید یا بخواهید مسیرتان را تغییر دهید ، برای بازگشت با دوربرگردان های مسدود شده دوره دکتر احمدی نژاد مواجه می شوید ، و این معنایش این است که باید در این دوره مسیری را حتّی تا انتها بروید و از راهی که برایتان تشخیص داده اند به راه مورد نظرتان برگردید و هیچگونه بازگشتی در صورت خطا پذیرفته نیست .

 این رویکرد معماری شهری کاملاً منبعث از دو دیدگاه به انسانی است که موضوع مدیریّت می باشد ، یک دیدگاه که راه را برای بازگشت انسان ها همیشه باز می خواهد و تسهیل و انعطاف در تدبیر مردم را خواستار است و یک دیدگاه دیگر که هیچ اشتباهی را قابل بازگشت نمی داند و  تمام راه های بازگشت را بسته می خواهد و مسیر را یک طرفه به سوی آنچه خودش می خواهد منتهی می کند و ...

اینکه جهان بینی و نگرش شخص به خدا و انسان و جهان در نوع مدیریّت یا حتّی معماری شهری نقش مؤثری دارد غیر قابل انکار است .

 نمونه بارز آن تفاوت بارز معماری دوران صفویّه با دیگر دوران می باشد ، که معماری امثال شیخ بهائی ها و شیخ لطف الله ها با نمایه های انسانی و تلطیف معماری زمخت ماقبل خود انقلابی در معماری کشور ایجاد کرد !

 و روح مکتب محبت تشیّع در این معماری کاملاً مشهود است که شبستان های سنگی و بی روح با دیوارهای بلند قبل از خود که هرگز میان آسمان و زمین نزدیکی و آشتی ای قائل نبود به سقف های کوتاه و محدّب و خمیده به روی زمین متحوّل شد که تداعی نزدیک شدن خدای آسمانی به بندگان زمینی در مکتب محبّت تشیّع بوده است و رنگ های خاکستری و سفید بی احساس و تحکّم آمیز ماقبل به رنگ های لاجوردی و نیلگون آسمانی تبدیل شدند و گنبدی مینایی با لچک ها و ترنج های تداعی کننده بستان های بهشت خداوندی خود دعوت کننده مردمان دور به مسجد برای آرامش نهفته در آن بوده است .

و همین تفاوت رویکرد را هم در معماری شهری احمدی نژادی و جریانات مصطلح اصولگرا یا اصلاح طلب می بینیم که یکی با نام اسلام ولی توبه ناپذیر و به دور از مدیریّت مهرورزانه است و آن دیگری انعکاسی ناقص از مکتب متناقض فطرت لیبرال دموکراسی است . 

ولی اکنون باز با مساجدی که سقفشان از مردم دور است و بهشتی را تداعی نمی کنند مواجهیم که گویای نگرش متفاوتی به انسان و خداست ...

از آب هم مذایقه کرد !

به عنوان نمونه یکی دیگر از شاخصه های مدیریت انسانی دکتر احمدی نژاد در مدیریّت شهری که مدیریّت فعلی آنرا بی رحمانه حذف کرد ٬ سقاخانه هایی بود که با معماری اسلامی و ملهم از معماری کفّ العباس کربلا با یاد شهیدی در محل های پر تردد نصب گردیده بود و در حال گسترش در تمام شهر بود تا کام تشنه ی رهگذران را سیراب کند و اقدامی بود که ریشه در اعتقادات ما دارد و روایات زیادی در فضیلت سقایت وارد شد که حتی جبرائیل به پیامبر صلّ اللّه علیه و آله عرض کرد که اگر قرار باشد عبادت ما فرشتگان روی زمین باشد عبادتی بالاتر از آب دادن به تشنگان نمی یابیم !

ولی گزینه ی مدعیان اصولگرایی بسان همکاران مدعی اصلاحاتی خود ارزشی به چنین مهرورزی ها و اعتقادات دینی قائل نشدند و مدیران چکمه پوش با بلدوزر به جان سقاخانه ها افتادند زیرا اینجا محبت را هم با پول می خواهند بخرند .

✔️  و این فاصله ی مدیریت احمدی نژادی و مدعیان اصولگرایی  است که به اندازه ی فاصله ی مهر به انسان ها و ابزار انگاری انسان هاست .

مسعود شفیعی کیا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.