احمدی نژادی ها علوی مرامند و حکومت کردن را هم وقتی به رسمیت می شناسند که اسبابی برای احقاق حقوق مستضعغان و تقسیم مساوی ثروت ها و فرصت ها بین تمام مردم باشد. بنابراین به هر قیمتی دنبال ریاست نیستند.
” تلاش سازمان یافته صدا و سیما برای مقصر نشان دادن دکتر احمدی نژاد به عنوان مقصر اصلی، خاستگاهش به همان سامانه مدیریت فتنه ۸۸ بر می گردد که از ساعات اولیه فتنه در نشست های خبری و گفتگوهای صدا وسیما به دنبال نشاندن دکتر در جایگاه مجرم بودند. جرم دکتر احمدی نژاد در واقع چه بود؟ جرم اصلی دکتر احمدی نژاد از دیدگاه سران اصلی فتنه فاش کردن تقابل حقیقی انتخابات یعنی تقابل احمدی نژاد رفسنجانی بود.” این در واقع دیدگاه حجت السلام و المسلمین مسعود شفیعی کیا یکی از فعالین سیاسی و فرهنگی کشور می باشد. وی معتقد است علت حملات اخیر به دکتر احمدی نژاد و مجرم نشان دادن ایشان در فتنه توسط اتاق فکری برنامه ریزی شده است که فتنه را در آن برنامه ریزی کرده اند. اتاق فکری که رسانه ملی جرات بیان جزییات آن را نداشته و نخواهد داشت.
متن کامل مصاحبه شفیعی کیا با میدان ۷۲ را در ادامه می خوانید:
میدان ۷۲: بنظر حضرت عالی دست اندرکاران فتنه ۸۸این روزها چه برنامه های را در دستور کار قرار دارند؟
ابتدا برای پاسخ به این پرسش باید یک باور غلط درباره دست اندرکاران و سران فتنه اصلاح شود چراکه تا گفته می شود سران فتنه، نباید ذهن ها روی آقایان موسوی و کروبی رود چنانچه رهبری در ۱۹ دی ۸۹ فرمودند اینها را دیگرانی که طراح بودند وسط این میدان هل دادند! امّا طراحان و سران فتنه چه کسانی هستند؟ بنابراینکه مبدأ فتنه براندازانه ی سال۸۸ همانطور که باز رهبری عزیز تأکید کرده اند سابقه اش به بعد از رحلت امام بازمی گردد، به این صورت که ائتلافی از نفوذی های شیطان بزرگ و دشمنان فرامرزی شکل گرفت که با تکیه بر استحاله ی فرهنگی به خصوص در سطح مسئولان و با کمک مدیرانی که اکثراً دانش آموختگان علوم انسانی غرب مثل فارغ التحصیلان انگلیس بودند، محتوای جمهوری اسلامی که زاییده ی انقلابی دربرابر هژمونی ظالمانه کدخدایان غاصب جهانی بود را به نظامی تماما رام و همگرا با جهانخواران و به قول خودشان « مطلوب جامعه جهانی » تبدیل کنند.
ولی برای رسیدن به این هدف با مانع رهبری حضرت آقا مواجه بودند لذا در دوران دولت جناب خاتمی با تکیه بر جهالت ها و موج سازی هایی مثل قتل های زنجیره ای با به کارگیری شکست خوردگان جبهه تهاجم فرهنگی فتنه کوی دانشگاه سال ۷۸ را به وجود آوردندکه اگر دقت کنید لیدرهای آن فتنه دقیقا همان آقازاده ها و چهره های جریان خاصی بودند که در سال ۸۸ صحنه گردانی کردند. در فتنه ۷۸ کوی دانشگاه اگرچه قانون مطبوعات و اعتراضات صنفی دانشجویی بهانه شده بود ولی هدف دست اندرکاران شخص رهبری و واداشتن ایشان برای تسلیم شدن مقابل دشمن بود ولی طراحانی که ساختار دولت و مجلس را هم در پوشش دو جناح به ظاهر رقیب ولی همسو طراحی کرده بودند در سال ۸۴ با غافلگیری بزرگی – که به جز مکر خدا و نتیجه ی دعای مؤمنان هیچ دلیلی برای این معجزه نمی توان آورد – مواجه شدند! آمدن دکتر احمدی نژاد پرده ها را کنار زد و بازی چپ و راست( اصول گرا اصلاح طلب) را افشا کرد!
اگر در فتنه کوی دانشگاه سال ۷۸ فقط مدعیان اصلاحات بازیگر بودند ولی در فتنه ۸۸ به ظاهر رقیبان و برخی از مدعیان اصولگرایی نیز با تحریک موسوی برای نامزدی و طرح« دولت وحدت ملّ » نقششان را در این استحاله نظام آشکار کردند و برجستگی نقش دکتر احمدی نژاد هنگامی آشکار می شود که علاوه بر آشکار کردن ماهیت اینها، با آمدنش جناب اکبر رفسنجانی نیز که تا قبل خود را به عنوان شخصیتی فراجناحی نمایانده بود دیگر در این نقش نماند، بلکه از همان سال ۸۴ به عنوان مهار کننده دکتر احمدی نژادی که نماد تفکر انقلابی ولایتمداری بود جناب رفسنجانی با تمام توان و به کارگیری اهرم ها و عواملشان در نظام وارد تقابل مستقیم با ایشان شد.
در فتنه ۸۸ اگر چه صدا وسیما و رسانه های رسمی می خواهند خلاف اینرا نشان دهند ولی نقش جناب رفسنجانی در این طراحی چندین ساله برای همه آشکار شد! پس با وجود عوامل اصلی فتنه ۸۸ و پیشروی های اخیر دست اندرکاران فتنه، برنامه استحاله ی نظام و بی هویت کردن آن در برنامه کارگردانان فتنه خواهد بود البته بنابر افتضائات امروز و با طراحی جدید.
میدان ۷۲: فکر می کنید هدف رسانه ملی از حملات متعدد در دوره جدید نسبت به دکتر احمدی نژاد و مقصر نشان دادن ایشان در جریان فتنه ۸۸ چه باشد؟ چه عاملی باعث شده که صدا و سیما در مستندی که به مناسبت ۹ دی پخش می کند احمدی نژاد را یک ضلع فتنه بداند؟
بالا گرفتن روند تخریبی دکتر محمود احمدی نژاد نسبت مستقیم به بالا رفتن محبوبیّت عمومی دکتر احمدی نژاد دارد. سامانه ای که دست اندرکار فتنه ۸۸ بود با اخلال در دوسال آخر دولت دهم و مقصر نمایاندن رئیس جمهور سابق که مقاومتش مقابل شیطان بزرگ و همپیمانانش را موجب مشکلات القا می کردند امروز با جایگزین شدن و پیش گرفتن بی سابقه ترین مذاکرات با شیطان بزرگ نه تنها به وعده های خود عمل نکردند بلکه با اقدام تعطیلی خدمات دولت مردمی روز به روز از مقبولیت خود کاسته و بر محبوبیت دکتر احمدی نژاد می افزایند و گمان می کنند با تبلیغات مستقیم علیه ایشان می توانند ناعدالتی های محسوس روش مدیریتی خود را بپوشانند.
امّا تلاش سازمان یافته صدا و سیما برای مقصر نشان دادن دکتر احمدی نژاد به عنوان مقصر اصلی خاستگاهش به همان سامانه مدیریت فتنه ۸۸ بر می گردد که از ساعات اولیه فتنه در نشست های خبری و گفتگوهای صدا وسیما به دنبال نشاندن دکتر در جایگاه مجرم بودند. جرم دکتر احمدی نژاد در واقع چه بود؟ جرم اصلی دکتر احمدی نژاد از دیدگاه سران اصلی فتنه فاش کردن تقابل حقیقی انتخابات یعنی تقابل احمدی نژاد رفسنجانی بود. چرا مدیران فتنه و برخی از سران اصول گرایی برای دولت وحدت خود به دنبال میر حسین موسوی بیست سال کنار گذاشته شده رفتند و پیام های تبریک برایش امده کردند ؟
آنها می خواستند با استفاده از حس نوستالوژی بخشی از مردم به سال های جنگ و اول انقلاب و با نمایی ناقص که از دولت موسوی در افکار عمومی ترسیم کرده بودند بخشی از مردم که انگیزه های عدالتخواهی هم داشتند را ناآگاهانه با بخش قابل توجه عدالتخواهان احمدی نژادی درگیر کنند و دو قطبی کاذب ایجاد کنند ولی مناظره ۱۴ خرداد صحنه را عوض کرد و رقیب اصلی پنهان پشت نامزدها رقیب را افشا کرد بنابراین شما می بینید اشکال نمایندگان نامزدهای مجرم در ملاقات با حضرت آقا به این است که چرا احمدی نژاد رقابت موسوی احمدی نژاد را به رقابت هاشمی احمدی نژاد تبدیل کرد؟
و رهبری هم بسیار هوشمندانه در نمازجمعه ۲۹ خرداد ۸۸ رقابت را رقابت هاشمی رفسنجانی و دکتر احمدی نژاد دانستند و نظر دکتر احمدی نژاد را به خود نزدیکتر دانستند، بنابراین تلاش های چند روز گذشته صدا و سیما برای بازگشت به همان ظاهرسازی است. و در اصل این رویکرد صدا و سیما تقابل با رهبری است چنانچه نمایندگان نامزدهای ناراحت همان زمان مثلا نماینده یکی از کاندیدا به رهبری گفتند: چرا در سفر کردستان از دکتر احمدی نژاد حمایت کردید و …
البته این بار اول نیست که صداوسیما نشانی غلط می دهد، فتنه کوی دانشگاه ۷۸ هم وقتی بازداشتی های میدانی در دادگاه داشتند از نقش دولتی های خاتمی و حفاظت محیط زیست پرده بر می داشتند، درباره مرگ سعید امامی که چهل پنجاه روز قبل اتفاق افتاده بود پرده برداری کرد و تمام رسانه ها خبر اولشان مرگ ایشان شد تا سران اصلی فتنه باز برای طراحی فتنه آینده در امان بمانند.
از آنجا که فتنه گران به تبعیت از شیطان بزرگ به دنبال عدم پیشرفت و الگو شدن ایران و دنبال تعطیلی توان هسته ای و حتی فضانوردی کشور هستند، بنابراین چندی است عقبه فکری و اجرایی ایشان از بی فایدگی فن آوری هسته ای می گویند تا کشور را به عقب برگردانند و قدرت جهانی آنرا کاهش دهند.
میدان ۷۲: در شرایط کنونی وظایف هواداران دکتر احمدی نژاد را چه می دانید؟
احمدی نژادی های اصیل باید زیرکی دکتر را داشته و تن به دو قطبی شدن جامعه ندهند. الان به رقیب اصلی که خود را فاتح میدان می داند و رفتار کشورگشایان نیز از خود بروز می دهند باید فرصت داد تا تمام ترفندهای خود را به نمایش گذارند تا طبق تدبیر رهبری بهانه ای نداشته باشد، تا به کسانیکه به روش آنها تا قبل اعتماد داشتند ناکارآمدی این گفتمان آشکار شود و مهمترین وظیفه ابن برهه ما بازخوانی گفتمان انقلاب اسلامی و بازگشت به گفتمان حضرت امام خمینی می باشد تا راه بازگشت به هویت انقلاب اسلامی برای رسیدن به قله ی ظهور امام عصر علیه السلام باز بماند!
دکتر احمدی نژاد و احمدی نژادی ها، مرید آن امامی هستند که حکومت بر غرب آسیا و جهان اسلام را از لنگه کفش پاره اش بی ارزش تر می دانست. احمدی نژادی ها علوی مرامند و حکومت کردن را هم وقتی به رسمیت می شناسند که اسبابی برای احقاق حقوق مستضعغان و تقسیم مساوی ثروت ها و فرصت ها بین تمام مردم باشد. بنابراین به هر قیمتی دنبال ریاست نیستند، اگر چه ریاست طلبان بی لیاقت همواره از نفس کشیدن مردان عدالت بر خود می لرزند و هر حرکت مرد عدالت را بر علیه خود می دانند.
میدان ۷۲: با توجه به اینکه خود شما با طلاب جوان ارتباط زیادی دارید در حال حاضر نگاه اکثریت طلبه های جوان نسبت به دکتر احمدی نژاد را چگونه می بینید؟
طلبه ای که خود را سرباز و عاشق امام عصر علیه السلام و دلداده اهداف انقلاب اسلامی می داند تحقیقا از گفتمان دکتر احمدی نژاد دفاع کرده و خود مبلغ این گفتمان که گفتمتان انقلاب اسلامی و مهدویت است می شود.
میدان ۷۲ : در حال حاضر چه شرایطی برای حضور دوباره گفتمان دکتر احمدی نژاد در عرصه حاکمیتی نیاز است؟
واقعیت تلخی که دوسال آخر دولت دهم رخ داد و متأسفانه هنوز توسط مزوران و یا احیانا جاهلان دنبال می شود تهمت ها و جفاها و ظلم های است که به ایشان و همکاران و نزدیکانشان شد. ما در قرآن و سنت محکماتی داریم که اثر وضعی ظلم به مؤمنین را گرفتاری به بلا و از دست دادن نعمت ها دانسته است، آنهاییکه واقعا دنبال احیای گفتمان انقلاب اسلامی هستند اگر در صف ظالمان به دکتر احمدی نژاد بوده اند باید توبه کنند نه اینکه توجیه گر ستم های خود باشند تا خداوند إن شاالله زمینه بازگشت مروجان گفتمان انقلاب اسلامی را فراهم کرده و کشور از وادی حیرانی رهانیده شود.
و از طرفی هم باید ساختار نظام پالایش شود، چگونه می توان از رئیس جمهوری که در مجلس و برخی از مراکز تصمیم سازی بر خلاف نظر رهبری تخریب شده و تصمیماتش وتو می شود انتظار معجزه و بسط عدالت داشت؟ گفتیم که رئیس جمهور سابق که به فرموده رهبری محبوب ترین دولت ها را تشکیل داد، به هر قیمتی دنبال کسب قدرت نیست و مانند دیگران برای حفظ قدرت حاضر به هر اقدامی نیست که اگر بود با این فشارهای بی سابقه رو به رو نمی شد، پس باید فضای خدمت به جای فضای قدرت طلبی حاضر حاکم شود تا مردان عدالت در جایگاه خود بنشینند.
بسم ربّ الشهدا
برای 9 دی
( واقعیتی مهم درباره فتنه 88 )
چرا رهبری ، موسوی و کروبی را عامل اصلی نمی داند ؟!
کروبی و موسوی گناه کردند ولی عامل اصلی دیگران بودند :
در ادامه ی فتنه 88 ، وقتی برخی از مردم قم در حضور رهبری با نام بردن از « موسوی » و « کروبی » آنانرا به عنوان سران فتنه سبّ و لعن می کردند ، رهبری معزز انقلاب اسلامی نکته ی مهمی را گوشزد کردند که طبق معمول دوستان احساسی دقت نظر درباره آن نداشتند ! ایشان گفتند :
« این کسانی که شما بهشان میگوئید سران فتنه، کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچهی دشمن شود؛ باید فوراً قضیه را بفهمد. اگر اول غفلتی کرده است، وسط کار وقتی فهمید، بلافاصله بایستی راه را عوض کند. خوب، نکردند. ( ولی ) عامل اصلی دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند، به خیال خودشان محاسبه کرده بودند. به گمان آنها بساط جمهوری اسلامی بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقیقت دین، حتّی شعارهای دینی هم باقی نمانَد؛ برنامه این بود . » ( 19 دی 1389 )
اگر به چینش عوامل ستاد این دو به دقّت بنگرید تصدیق خواهید کرد که هدایت ایشان در دست جریانی خاص بود که آنان را « هل دادند وسط این صحنه » !
نقش آشکار « حزب کارگزاران » در ستادهای موسوی و کروبی :
حمایت رسمی حزب « کارگزاران » از « میر حسین موسوی » ، همان حزب دولت ساخته ی یاران جناب رفسنجانی ، که رهبری انقلاب در عدم مشروعیّت آن سخن جدّی داشتند ، بخش کمتر دیده شده ی ماجراست !
قرار گرفتن چهره های سرشناس این حزب ، مثل (ح م ) و (ب ز ) و ( م ع ) و فرزندان جناب ( ا ر ) و مرتبطانی مانند (ع آ ) و ( ع ر ) در ستاد موسوی و حضور جسورانه ی برخی از ایشان در جلسه ی نمایندگان نامزدها با رهبری و اصرار ایشان به رهبری برای ابطال انتخابات و بی صلاحیّت دانستن « دکتر احمدی نژاد » - که اکنون برخی از ایشان در حد وزارت و مدیران ارشد دولت 11 مشغولند - و حضور هم زمان چهره های دیگری از این حزب مثل ( م ع ن ) و عطاءالله مهاجرانی و کرباسچی در ستاد « کروبی » ، گویای نقش مهم این حزب در مدیریت این دو می باشد !
اگرچه مأموریت کرباسچی و مهاجرانی و ( م ع ن ) در ستاد کروبی بیشتر برای مهار و مدیریت جناب کروبی بود ، زیرا از اول معلوم بود که کروبی برنامه ی اصلی ایشان نیست ، اگرچه مدعیان اصلاح طلبی مانند « سعید حجاریان » به دنبال حداکثر استفاده از سوابق انقلابی و بهره مندی از لباس روحانیت وی بودند ، ولی کروبی چنانچه در سخنرانیهای تبلیغیش بروز داده بود ، به دلیل اینکه موسوی را فاقد سابقه ی انقلابی پیش از انقلاب دانسته و سکوت بیست ساله اش را توجیه ناپذیر می دانست و به دلیل نداشتن خاطره ی خوشی از جناب رفسنجانی موافق برنامه جریان کارگزاران در این انتخابات نبود ، بنابراین تک روی پیش گرفته و خود را محقّ رقابت با دکتر احمدی نژاد می دانست و این می توانست تمام برنامه های جریان خاص را با چالش جدی رو به رو کند و از طرفی انتخاباتی که پیروزی دکتر احمدی نژاد در آن محرز بود یک کروبی نیاز داشت تا با انتحار خود لهیب آشوب را به نفع قدرت طلبان گداخته کنند که مدیریتش را به صرفه تر کرده بود!
البته جریان خاص دیدی بهتر از این به جناب میر حسین موسوی هم نداشتند ، چنانچه اگر در سخنان تبلیغی موسوی عمیق می شدید محرز بود که وی به سیاست های اقتصادی و اجتماعی کارگزاران خیلی توجیه نیست که این مثلاً از متلک هایش به اصل 44 نمایان بود و به خصوص که وی وعده داده بود که « کتابچه ی سبز » در تیراژ بالا در حال چاپ دارد که مشروح سیاست های اقتصادی اجتماعیش در آن می باشد که هیچگاه این کتابچه ی سبز بیرون نیامد ، که این کتابچه یا اصلاً وجود خارجی نداشت و یا مدیران کارگزارانی ستاد وی آنرا قبول نداشته و مانع نشرش شدند !
کروبی و موسوی مهره هایی با تاریخ مصرفی تا 25 بهمن 89 :
به هر ترتیب جریان کارگزاران و احزاب همراه برای جنابان موسوی و کروبی نقشی بیشتر از یک محلل قائل نبودند ، تا از روحیه ی رادیکال ایشان برای شکست دولت عدالت استفاده کرده و یا در روند ادامه کار نظام مشکل جدّی ایجاد کنند ، و همینگونه بودند بخش بالایی مدعیان اصول گرایی که نخست وزیر پیر دهه شصت منزوی و به دور از واقعیّت های روز را فقط برای دفع خطر دکتر احمدی نژاد می خواستند ، که طرح « دولت وحدت ملّی » و دیدارهای سران مطرح مدعی اصول گرایی با میرحسین موسوی قبل از انتخابات برای متقاعد کردن وی برای ورود به صحنه انتخابات و تشکیل شاخه ی اصول گرایان حامی موسوی با محوریت سخنگوی اسبق « جامعه روحانیت مبارز » و آماده شدن نامه های تبریک به موسوی که توسط چهره های شاخص این جریان فراهم شده بود گویای این واقعیّت است .
ولی زمانیکه سرنوشت این طراحی پیچیده داشت با مقاومت و نفوذ ناپذیری رهبری عزیز انقلاب و حضور مردم به رسوایی سران اصلی این فتنه منجر می شد مرحله ی دوم فتنه با غائله ی 25 بهمن 89 آفریده شد !
و از 25 بهمن 89 طبق برنامه جدید وقتی دیدند حضور بی دردسر این دو می تواند مرحله ی دوم براندازی دولت مردم را تحت شعاع قرار دهد ، بنابر این در آستانه ی حمله ی بی شرمانه ی عمارنمایان اجاره ای این جریان به دولت عدالت به بهانه ی وجود جریان موهوم انحرافی باید به گونه ای به افکار عمومی می باوراندند که فتنه دیگر تمام شده است و از حالا خطرناک ترین دشمن از صدر اسلام به نام انحراف به میدان آمده است و عمارنمایان بی توجه به هشدارهای دردمندانه ی رهبری این حلقه سران فتنه را تکمیل کردند !
پس برنامه این شد که ابتدا این دو بازیگر را سران فتنه خواندند و سپس با حصر ایشان و عقب نشینی تاکتیکی از ریاست خبرگان در غفلت و حتّی لیدری اغلب نیروهای به ظاهر انقلابی ، جریان موهوم انحراف را جایگزین فتنه کردند و دو سال تلخ ترین بخش تاریخ عدالتخواهی را در کشور با مظلوم کردن انقلابی ترین رئیس جمهور کشور و یارانش رقم زدند تا سرانجام حاصل آنرا چیدند !
جناب محمّد عطریانفر عضو اصلی حزب کارگزاران در واکنشی صریح پس از غائله ی ساختگی 25 بهمن 89 ، موسوی را مطرود دانست و با این تعابیر پایان تاریخ مصرف وی را اعلان کرد :
« 22 بهمن 89 پایانی بود بر همه اختلافها و جداییها و 25 بهمن آغازی بود بر تجدید سوءتفاهمها و گسست الفتها و پیمانشکنیها. 22 بهمن دعوتی بود به سوی خدا و ایمان و آرمان و انقلاب خمینی کبیر و 25 بهمن پیامی بود به سوی خودخواهیها و تفرقهها و دشمنتراشیها. 22 بهمن تصویر روشنی بود از اقتدار ملی و عزت اسلامی و شکست هیمنه دشمن و 25 بهمن بستری بود برای امید استکبار و نفوذ نفاق و رخنه مخالفان نظام. 22 بهمن نقطه آغازی بود برای همافزاییها و رویشها و زایشها، 25 بهمن عرصهای بود برای ریزشها و فرصتسوزیها. »
از این به بعد حضور بی واسطه ی موسوی و کروبی که اسرار مگویی دارند به صلاح جریان خاص نبود ، مثلا جناب مهدی کروبی درمصاحبه ای با یکی از رسانه های بیگانه از تفاهم دو جناح برای پایان دادن به دولت دکتر احمدی نژاد قبل از پایان چهار سال گفت !
هدف اصلی فتنه گران تصاحب دولت ؛ آیا فتنه گران به این هدف رسیدند ؟!
اگر چه برخی از مسئولان به قصد حفظ آرامش کشور و مقابله با اغتشاش ها و ناپایداری ها به تصمیم حصر این دو ، تن دادند ، ولی حصر این دو نیاز رأس فتنه برای مرحله های بعدی بود ، چراکه مظلوم نمایی ها با آتش تهیه عناصر ساده لوح و یا مغرض که سران فتنه را منحصر در محصوران کرده - که هنوز هم صدا و سیما و منابر رسمی بر سران فتنه بودن ایشان اصرار دارند – با این کار آنان را به عنوان اهرم های فشار مزمن بر نظام نگهداشتند تا افکار عمومی را از اصل فتنه منحرف کرده و همواره اقتضا و انگیزه ی حفظ بی بصیرتانی در کف خیابان را تداوم بخشند!
باید توجه داشت که در کشور ما خط قرمزی مهمتر از مذاکره با آمریکا وجود نداشته است ، چگونه کسانیکه توانستند این خط قرمز را بشکنند را می توان واقعاً مخالف حصر موسوی و کروبی و ناتوان از شکست حصرشان دانست ؟!
همانطور که رهبری درباره موسوی و کروبی فرمودند :
« کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچهی دشمن شود ... ( ولی ) عامل اصلی دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند . » ( 19 دی 1389 – دیدار با مردم قم )
پس در واقع کسانی مانند موسوی و کروبی و حتّی خاتمی اگرچه تا حدودی کارآزموده ی اغتشاش بوده و با شدّت و ضعف خبره ی براندازی می باشند ولی مهره هایی هستند در جهت نشانی غلط دادن به افراد و فریادگرانی هستند برای فراری دادن فاسدان واقعی در غبار بی بصیرتی ها که همواره بلاگردان رئوس فتنه بوده اند !
و نقش حزب کارگزاران در این میان به خصوص از دوم خرداد 76 نقشی غیر قابل انکار و کاملا برجسته است - که شاید همانطور که در عاشورای 88 و 25 بهمن 89 برخی آقازاده ها برای خوردن ساندویچ و یا خرید لباس اتفاقی به لیدری اغتشاشگران می پرداختند – در این مورد نیز اتفاقی برگشت همه این ماجراها را به ایشان و پدر معنویشان را مشاهده می کنیم !
فراموش نکنیم که رهبری معزز انقلاب اسلامی در ادامه این سخن که موسوی و کروبی را سران فتنه ندانسته و بلکه دیگرانی را که طراحی کردند را رأس فتنه دانستند به واقعیّت مهم دیگری نیز اشاره کردند :
« طراحی این بود که اگر توانستند قاعدهی دولت را به شکل مطلوبِ خودشان بچینند، که بعد از آن، راه حرکتشان روشن بود که چه کار میکردند. »
( 91 دی 1389 – دیدار مردم قم )
اخیرا « م ه » عضو برجسته و مؤسس کارگزاران وقتی استعفا داد پس از ابراز ضرورت ایجاد جبهه ای به محوریت کارگزاران گفت :
« به عنوان یک عضو موسس بر این باورم که شعارهای حزب کارگزاران نه تنها دچار افول نشده بلکه به گفتمان قالب کشور نیز بدل شده است. »
http://snn.ir/print/363701
با همه این واقعیت ها متأسفانه جبهه خودی فتنه را تمام شده دیده و با انحراف افکار عمومی به جبهه های فرعی مثل مقابله با شیرازی ها که در مکری « تشیع انگلیسی » فقط منحصر در ایشان شده است و یا مشغول شدن به داعش و افسانه پردازی ها در این زمینه از تحلیل واقعی فتنه 88 که تداوم دارد عقب افتاده و به تبعیت آن از تصمیم لازم مقابل این فتنه که بیشتر از چند شبکه روحانی نمایان خارج از کشور و تکفیری های آمریکایی ، انقلاب بزرگ اسلامی را تهدید و استحاله کرده ، غافل مانده است .
و تو خود بخوان حدیث این مجمل ...
مسعود شفیعی کیا
93/10/7
ربیع الاول 1436
ناگفتههایی ازجلسه نمایندگان نامزدهابا رهبرانقلاب