✔️ « اعتدال و توسعه » و « کارگزاران » دو دختر اکبر رفسنجانی؛
و موضع تند رهبری بر کار حرام در این احزاب !
سخنگوی حزب « اعتدال و توسعه » ، « غلام علی دهقان » گفت :
✔️« فرق حزب کارگزاران با حزب اعتدال و توسعه مانند تفاوت فائزه با فاطمه هاشمی است » *
✔️
اگر چه حزب « اعتدال و توسعه » در ظاهر توسط جناب روحانی و موسویان -
مذاکره کننده ی اسبق تیم روحانی که زمانی هم پرونده امنیّتی داشت - راه
اندازی شده است ، ولی این سخن دهقان گویای خانوادگی بودن این حزب می باشد
به این معنی که حزب کارگزاران بر محور « فائزه رفسنجانی » و حزب اعتدال و
توسعه بر محور « فاطمه رفسنجانی » تقدیرات کشور را سال ها در دست دارند !
این در صورتی است که رهبری مشروعیّت این احزاب را جدّی زیر سؤال برده اند.
دیدگاه رهبری درباره حرام بودن تشکیل حزب کارگزاران و دیگر احزاب دولتی :
اساس
مشروعیّت حزب «کارگزاران» متأسفانه مانند دیگر حزب های دولتی مانند « مجمع
روحانیون » و « حزب مشارکت » که دولتی های وقت برای تداوم قدرت خود تأسیس
کردند زیر سوال است و از معدود احزابی است که رهبری معزز انقلاب نیز همان
سال ۷۴ با تشکیل آن مخالفت کردند و در دیدار دولت خاتمی نیز صریحا علّت
مخالفت خود با آن حزب و تشکیل احزاب دولتی دیگری مانند حزب مشارکت یا
اعتدال و توسعه را چنین ابراز کردند :
«
زمان آقای هاشمی وقتی حزب آقایان کارگزاران درست شد، یکی از اشکالات اساسی
ای که من به کار آنها گرفتم و به آنها گفتم، این بود که برای حزب باید وقت
صرف کنید - دور هم بنشینید و حرف بزنید، تبادل نظر کنید، بلی و خیر
بگویید، بحثهای سیاسی و روشنفکری کنید - که ولو در کار شما هیچ اثری هم
نگذارد، باید بدانید که این مقدار همّت و وقت، متعلّق به دولت است. وزیر که
در وزارتخانه هشت ساعت کار ندارد؛ وزیر، تمام وقت در اختیار وزارتخانه
است. اگر شما همّت و نشاط حرف زدن و فکر کردنتان را جای دیگری صرف کردید،
در حقیقت وقت وزارتخانه را غصب کردهاید. این فعلِ حرام است. »
( دیدار رهبری با دولت خاتمی ۸۰/۶/۵ )
تنها
دولتی که تن به این کار حرام نداد دولت دکتر احمدی نژاد بود و حتّی
بریدگان مدعی از آن نیز به تشکیل حزب روی آورده اند ولی آن مرد هیچگاه زیر
بار تحزّب اختلاف انگیز نرفته است !
به
هر ترتیب این کار حرام انجام شد و حزبی که در انتخابات دوم خرداد ۷۶ تأثیر
گذار و حامی اصلی دولت مدعی اصلاحات بود در معادلات سیاسی کشور به وجود
آمد که نقش آن و اکثر اعضای آن در فتنه ۸۸ نیز محرز بود ولی به دلیل برخی
از ارتباطاتِ این حزب و احزاب خواهر و برادر آن باعث شد مانند احزاب «
اعتماد ملّی » ، « مشارکت » و « مجاهدین انقلاب » منحل نشوند !
شگفت اینکه صدا وسیما در سنگ تمام گذاشتن برای این احزاب دوخواهران روزهای
اخیر به پخش همایش « زنان اعتدال وتوسعه » پرداخت که توسط دولت همایشی
ملّی خوانده شد و رئیس دولت نیز سخنان تأمل آمیزی پیرامون انتخابات در آن
داشت که امروز اظهارات آن همایش با واکنش رهبری مواجه شد که به مسئولان
دولت هشدار دادند تا ✔️ « به مسائل تبلیغاتی و روزنامه ای مشغول نشوند » و ✔️« جنجالهای روزمرهی انتخاباتی آنها را سرگرم نکند و از پرداختن به مسائل مهم بهویژه اقتصاد غافل ننماید. »
معلوم نیست تا چه زمانی کشور و نظام باید هزینه ی خواست های یک خاندان شود !
مسعود شفیعی کیا
*
http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/11/17/993045/%D9%81%D8%B1%D9%82-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%AD%D8%B2%D8%A8-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84-%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF-%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D9%81%D8%A7%D8%A6%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
✔️ « اعتدال و توسعه » و « کارگزاران » دو دختر اکبر رفسنجانی؛
و موضع تند رهبری بر کار حرام در این احزاب !
سخنگوی حزب « اعتدال و توسعه » ، « غلام علی دهقان » گفت :
✔️« فرق حزب کارگزاران با حزب اعتدال و توسعه مانند تفاوت فائزه با فاطمه هاشمی است » *
✔️
اگر چه حزب « اعتدال و توسعه » در ظاهر توسط جناب روحانی و موسویان -
مذاکره کننده ی اسبق تیم روحانی که زمانی هم پرونده امنیّتی داشت - راه
اندازی شده است ، ولی این سخن دهقان گویای خانوادگی بودن این حزب می باشد
به این معنی که حزب کارگزاران بر محور « فائزه رفسنجانی » و حزب اعتدال و
توسعه بر محور « فاطمه رفسنجانی » تقدیرات کشور را سال ها در دست دارند !
این در صورتی است که رهبری مشروعیّت این احزاب را جدّی زیر سؤال برده اند.
دیدگاه رهبری درباره حرام بودن تشکیل حزب کارگزاران و دیگر احزاب دولتی :
اساس
مشروعیّت حزب «کارگزاران» متأسفانه مانند دیگر حزب های دولتی مانند « مجمع
روحانیون » و « حزب مشارکت » که دولتی های وقت برای تداوم قدرت خود تأسیس
کردند زیر سوال است و از معدود احزابی است که رهبری معزز انقلاب نیز همان
سال ۷۴ با تشکیل آن مخالفت کردند و در دیدار دولت خاتمی نیز صریحا علّت
مخالفت خود با آن حزب و تشکیل احزاب دولتی دیگری مانند حزب مشارکت یا
اعتدال و توسعه را چنین ابراز کردند :
«
زمان آقای هاشمی وقتی حزب آقایان کارگزاران درست شد، یکی از اشکالات اساسی
ای که من به کار آنها گرفتم و به آنها گفتم، این بود که برای حزب باید وقت
صرف کنید - دور هم بنشینید و حرف بزنید، تبادل نظر کنید، بلی و خیر
بگویید، بحثهای سیاسی و روشنفکری کنید - که ولو در کار شما هیچ اثری هم
نگذارد، باید بدانید که این مقدار همّت و وقت، متعلّق به دولت است. وزیر که
در وزارتخانه هشت ساعت کار ندارد؛ وزیر، تمام وقت در اختیار وزارتخانه
است. اگر شما همّت و نشاط حرف زدن و فکر کردنتان را جای دیگری صرف کردید،
در حقیقت وقت وزارتخانه را غصب کردهاید. این فعلِ حرام است. »
( دیدار رهبری با دولت خاتمی ۸۰/۶/۵ )
تنها
دولتی که تن به این کار حرام نداد دولت دکتر احمدی نژاد بود و حتّی
بریدگان مدعی از آن نیز به تشکیل حزب روی آورده اند ولی آن مرد هیچگاه زیر
بار تحزّب اختلاف انگیز نرفته است !
به
هر ترتیب این کار حرام انجام شد و حزبی که در انتخابات دوم خرداد ۷۶ تأثیر
گذار و حامی اصلی دولت مدعی اصلاحات بود در معادلات سیاسی کشور به وجود
آمد که نقش آن و اکثر اعضای آن در فتنه ۸۸ نیز محرز بود ولی به دلیل برخی
از ارتباطاتِ این حزب و احزاب خواهر و برادر آن باعث شد مانند احزاب «
اعتماد ملّی » ، « مشارکت » و « مجاهدین انقلاب » منحل نشوند !
شگفت اینکه صدا وسیما در سنگ تمام گذاشتن برای این احزاب دوخواهران روزهای
اخیر به پخش همایش « زنان اعتدال وتوسعه » پرداخت که توسط دولت همایشی
ملّی خوانده شد و رئیس دولت نیز سخنان تأمل آمیزی پیرامون انتخابات در آن
داشت که امروز اظهارات آن همایش با واکنش رهبری مواجه شد که به مسئولان
دولت هشدار دادند تا ✔️ « به مسائل تبلیغاتی و روزنامه ای مشغول نشوند » و ✔️« جنجالهای روزمرهی انتخاباتی آنها را سرگرم نکند و از پرداختن به مسائل مهم بهویژه اقتصاد غافل ننماید. »
معلوم نیست تا چه زمانی کشور و نظام باید هزینه ی خواست های یک خاندان شود !
مسعود شفیعی کیا
*
http://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/11/17/993045/%D9%81%D8%B1%D9%82-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%AD%D8%B2%D8%A8-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84-%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF-%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D9%81%D8%A7%D8%A6%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
بسم ربّ الشهدا
برای 9 دی
( واقعیتی مهم درباره فتنه 88 )
چرا رهبری ، موسوی و کروبی را عامل اصلی نمی داند ؟!
کروبی و موسوی گناه کردند ولی عامل اصلی دیگران بودند :
در ادامه ی فتنه 88 ، وقتی برخی از مردم قم در حضور رهبری با نام بردن از « موسوی » و « کروبی » آنانرا به عنوان سران فتنه سبّ و لعن می کردند ، رهبری معزز انقلاب اسلامی نکته ی مهمی را گوشزد کردند که طبق معمول دوستان احساسی دقت نظر درباره آن نداشتند ! ایشان گفتند :
« این کسانی که شما بهشان میگوئید سران فتنه، کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچهی دشمن شود؛ باید فوراً قضیه را بفهمد. اگر اول غفلتی کرده است، وسط کار وقتی فهمید، بلافاصله بایستی راه را عوض کند. خوب، نکردند. ( ولی ) عامل اصلی دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند، به خیال خودشان محاسبه کرده بودند. به گمان آنها بساط جمهوری اسلامی بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقیقت دین، حتّی شعارهای دینی هم باقی نمانَد؛ برنامه این بود . » ( 19 دی 1389 )
اگر به چینش عوامل ستاد این دو به دقّت بنگرید تصدیق خواهید کرد که هدایت ایشان در دست جریانی خاص بود که آنان را « هل دادند وسط این صحنه » !
نقش آشکار « حزب کارگزاران » در ستادهای موسوی و کروبی :
حمایت رسمی حزب « کارگزاران » از « میر حسین موسوی » ، همان حزب دولت ساخته ی یاران جناب رفسنجانی ، که رهبری انقلاب در عدم مشروعیّت آن سخن جدّی داشتند ، بخش کمتر دیده شده ی ماجراست !
قرار گرفتن چهره های سرشناس این حزب ، مثل (ح م ) و (ب ز ) و ( م ع ) و فرزندان جناب ( ا ر ) و مرتبطانی مانند (ع آ ) و ( ع ر ) در ستاد موسوی و حضور جسورانه ی برخی از ایشان در جلسه ی نمایندگان نامزدها با رهبری و اصرار ایشان به رهبری برای ابطال انتخابات و بی صلاحیّت دانستن « دکتر احمدی نژاد » - که اکنون برخی از ایشان در حد وزارت و مدیران ارشد دولت 11 مشغولند - و حضور هم زمان چهره های دیگری از این حزب مثل ( م ع ن ) و عطاءالله مهاجرانی و کرباسچی در ستاد « کروبی » ، گویای نقش مهم این حزب در مدیریت این دو می باشد !
اگرچه مأموریت کرباسچی و مهاجرانی و ( م ع ن ) در ستاد کروبی بیشتر برای مهار و مدیریت جناب کروبی بود ، زیرا از اول معلوم بود که کروبی برنامه ی اصلی ایشان نیست ، اگرچه مدعیان اصلاح طلبی مانند « سعید حجاریان » به دنبال حداکثر استفاده از سوابق انقلابی و بهره مندی از لباس روحانیت وی بودند ، ولی کروبی چنانچه در سخنرانیهای تبلیغیش بروز داده بود ، به دلیل اینکه موسوی را فاقد سابقه ی انقلابی پیش از انقلاب دانسته و سکوت بیست ساله اش را توجیه ناپذیر می دانست و به دلیل نداشتن خاطره ی خوشی از جناب رفسنجانی موافق برنامه جریان کارگزاران در این انتخابات نبود ، بنابراین تک روی پیش گرفته و خود را محقّ رقابت با دکتر احمدی نژاد می دانست و این می توانست تمام برنامه های جریان خاص را با چالش جدی رو به رو کند و از طرفی انتخاباتی که پیروزی دکتر احمدی نژاد در آن محرز بود یک کروبی نیاز داشت تا با انتحار خود لهیب آشوب را به نفع قدرت طلبان گداخته کنند که مدیریتش را به صرفه تر کرده بود!
البته جریان خاص دیدی بهتر از این به جناب میر حسین موسوی هم نداشتند ، چنانچه اگر در سخنان تبلیغی موسوی عمیق می شدید محرز بود که وی به سیاست های اقتصادی و اجتماعی کارگزاران خیلی توجیه نیست که این مثلاً از متلک هایش به اصل 44 نمایان بود و به خصوص که وی وعده داده بود که « کتابچه ی سبز » در تیراژ بالا در حال چاپ دارد که مشروح سیاست های اقتصادی اجتماعیش در آن می باشد که هیچگاه این کتابچه ی سبز بیرون نیامد ، که این کتابچه یا اصلاً وجود خارجی نداشت و یا مدیران کارگزارانی ستاد وی آنرا قبول نداشته و مانع نشرش شدند !
کروبی و موسوی مهره هایی با تاریخ مصرفی تا 25 بهمن 89 :
به هر ترتیب جریان کارگزاران و احزاب همراه برای جنابان موسوی و کروبی نقشی بیشتر از یک محلل قائل نبودند ، تا از روحیه ی رادیکال ایشان برای شکست دولت عدالت استفاده کرده و یا در روند ادامه کار نظام مشکل جدّی ایجاد کنند ، و همینگونه بودند بخش بالایی مدعیان اصول گرایی که نخست وزیر پیر دهه شصت منزوی و به دور از واقعیّت های روز را فقط برای دفع خطر دکتر احمدی نژاد می خواستند ، که طرح « دولت وحدت ملّی » و دیدارهای سران مطرح مدعی اصول گرایی با میرحسین موسوی قبل از انتخابات برای متقاعد کردن وی برای ورود به صحنه انتخابات و تشکیل شاخه ی اصول گرایان حامی موسوی با محوریت سخنگوی اسبق « جامعه روحانیت مبارز » و آماده شدن نامه های تبریک به موسوی که توسط چهره های شاخص این جریان فراهم شده بود گویای این واقعیّت است .
ولی زمانیکه سرنوشت این طراحی پیچیده داشت با مقاومت و نفوذ ناپذیری رهبری عزیز انقلاب و حضور مردم به رسوایی سران اصلی این فتنه منجر می شد مرحله ی دوم فتنه با غائله ی 25 بهمن 89 آفریده شد !
و از 25 بهمن 89 طبق برنامه جدید وقتی دیدند حضور بی دردسر این دو می تواند مرحله ی دوم براندازی دولت مردم را تحت شعاع قرار دهد ، بنابر این در آستانه ی حمله ی بی شرمانه ی عمارنمایان اجاره ای این جریان به دولت عدالت به بهانه ی وجود جریان موهوم انحرافی باید به گونه ای به افکار عمومی می باوراندند که فتنه دیگر تمام شده است و از حالا خطرناک ترین دشمن از صدر اسلام به نام انحراف به میدان آمده است و عمارنمایان بی توجه به هشدارهای دردمندانه ی رهبری این حلقه سران فتنه را تکمیل کردند !
پس برنامه این شد که ابتدا این دو بازیگر را سران فتنه خواندند و سپس با حصر ایشان و عقب نشینی تاکتیکی از ریاست خبرگان در غفلت و حتّی لیدری اغلب نیروهای به ظاهر انقلابی ، جریان موهوم انحراف را جایگزین فتنه کردند و دو سال تلخ ترین بخش تاریخ عدالتخواهی را در کشور با مظلوم کردن انقلابی ترین رئیس جمهور کشور و یارانش رقم زدند تا سرانجام حاصل آنرا چیدند !
جناب محمّد عطریانفر عضو اصلی حزب کارگزاران در واکنشی صریح پس از غائله ی ساختگی 25 بهمن 89 ، موسوی را مطرود دانست و با این تعابیر پایان تاریخ مصرف وی را اعلان کرد :
« 22 بهمن 89 پایانی بود بر همه اختلافها و جداییها و 25 بهمن آغازی بود بر تجدید سوءتفاهمها و گسست الفتها و پیمانشکنیها. 22 بهمن دعوتی بود به سوی خدا و ایمان و آرمان و انقلاب خمینی کبیر و 25 بهمن پیامی بود به سوی خودخواهیها و تفرقهها و دشمنتراشیها. 22 بهمن تصویر روشنی بود از اقتدار ملی و عزت اسلامی و شکست هیمنه دشمن و 25 بهمن بستری بود برای امید استکبار و نفوذ نفاق و رخنه مخالفان نظام. 22 بهمن نقطه آغازی بود برای همافزاییها و رویشها و زایشها، 25 بهمن عرصهای بود برای ریزشها و فرصتسوزیها. »
از این به بعد حضور بی واسطه ی موسوی و کروبی که اسرار مگویی دارند به صلاح جریان خاص نبود ، مثلا جناب مهدی کروبی درمصاحبه ای با یکی از رسانه های بیگانه از تفاهم دو جناح برای پایان دادن به دولت دکتر احمدی نژاد قبل از پایان چهار سال گفت !
هدف اصلی فتنه گران تصاحب دولت ؛ آیا فتنه گران به این هدف رسیدند ؟!
اگر چه برخی از مسئولان به قصد حفظ آرامش کشور و مقابله با اغتشاش ها و ناپایداری ها به تصمیم حصر این دو ، تن دادند ، ولی حصر این دو نیاز رأس فتنه برای مرحله های بعدی بود ، چراکه مظلوم نمایی ها با آتش تهیه عناصر ساده لوح و یا مغرض که سران فتنه را منحصر در محصوران کرده - که هنوز هم صدا و سیما و منابر رسمی بر سران فتنه بودن ایشان اصرار دارند – با این کار آنان را به عنوان اهرم های فشار مزمن بر نظام نگهداشتند تا افکار عمومی را از اصل فتنه منحرف کرده و همواره اقتضا و انگیزه ی حفظ بی بصیرتانی در کف خیابان را تداوم بخشند!
باید توجه داشت که در کشور ما خط قرمزی مهمتر از مذاکره با آمریکا وجود نداشته است ، چگونه کسانیکه توانستند این خط قرمز را بشکنند را می توان واقعاً مخالف حصر موسوی و کروبی و ناتوان از شکست حصرشان دانست ؟!
همانطور که رهبری درباره موسوی و کروبی فرمودند :
« کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچهی دشمن شود ... ( ولی ) عامل اصلی دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند . » ( 19 دی 1389 – دیدار با مردم قم )
پس در واقع کسانی مانند موسوی و کروبی و حتّی خاتمی اگرچه تا حدودی کارآزموده ی اغتشاش بوده و با شدّت و ضعف خبره ی براندازی می باشند ولی مهره هایی هستند در جهت نشانی غلط دادن به افراد و فریادگرانی هستند برای فراری دادن فاسدان واقعی در غبار بی بصیرتی ها که همواره بلاگردان رئوس فتنه بوده اند !
و نقش حزب کارگزاران در این میان به خصوص از دوم خرداد 76 نقشی غیر قابل انکار و کاملا برجسته است - که شاید همانطور که در عاشورای 88 و 25 بهمن 89 برخی آقازاده ها برای خوردن ساندویچ و یا خرید لباس اتفاقی به لیدری اغتشاشگران می پرداختند – در این مورد نیز اتفاقی برگشت همه این ماجراها را به ایشان و پدر معنویشان را مشاهده می کنیم !
فراموش نکنیم که رهبری معزز انقلاب اسلامی در ادامه این سخن که موسوی و کروبی را سران فتنه ندانسته و بلکه دیگرانی را که طراحی کردند را رأس فتنه دانستند به واقعیّت مهم دیگری نیز اشاره کردند :
« طراحی این بود که اگر توانستند قاعدهی دولت را به شکل مطلوبِ خودشان بچینند، که بعد از آن، راه حرکتشان روشن بود که چه کار میکردند. »
( 91 دی 1389 – دیدار مردم قم )
اخیرا « م ه » عضو برجسته و مؤسس کارگزاران وقتی استعفا داد پس از ابراز ضرورت ایجاد جبهه ای به محوریت کارگزاران گفت :
« به عنوان یک عضو موسس بر این باورم که شعارهای حزب کارگزاران نه تنها دچار افول نشده بلکه به گفتمان قالب کشور نیز بدل شده است. »
http://snn.ir/print/363701
با همه این واقعیت ها متأسفانه جبهه خودی فتنه را تمام شده دیده و با انحراف افکار عمومی به جبهه های فرعی مثل مقابله با شیرازی ها که در مکری « تشیع انگلیسی » فقط منحصر در ایشان شده است و یا مشغول شدن به داعش و افسانه پردازی ها در این زمینه از تحلیل واقعی فتنه 88 که تداوم دارد عقب افتاده و به تبعیت آن از تصمیم لازم مقابل این فتنه که بیشتر از چند شبکه روحانی نمایان خارج از کشور و تکفیری های آمریکایی ، انقلاب بزرگ اسلامی را تهدید و استحاله کرده ، غافل مانده است .
و تو خود بخوان حدیث این مجمل ...
مسعود شفیعی کیا
93/10/7
ربیع الاول 1436
ناگفتههایی ازجلسه نمایندگان نامزدهابا رهبرانقلاب
بسم ربّ الشهداء
کارگزاران از تخریب تا تحریف حقایق !
دیدگاه رهبری درباره حرام بودن تشکیل حزب کارگزاران و احزاب دولتی :
اساس مشروعیّت حزب «کارگزاران» متأسفانه همچون دیگر حزب های دولتی مانند « مجمع روحانیون » و « حزب مشارکت » که دولتی های وقت برای تداوم قدرت خود تأسیس کردند زیر سوال است و از معدود احزابی است که رهبری معزز انقلاب نیز همان سال 74 با تشکیل آن مخالفت کردند و در دیدار دولت خاتمی نیز صریحا علّت مخالفت خود با آن حزب و تشکیل احزاب دولتی دیگری مانند حزب مشارکت را چنین ابراز کردند :
« زمان آقای هاشمی وقتی حزب آقایان کارگزاران درست شد، یکی از اشکالات اساسی ای که من به کار آنها گرفتم و به آنها گفتم، این بود که برای حزب باید وقت صرف کنید - دور هم بنشینید و حرف بزنید، تبادل نظر کنید، بلی و خیر بگویید، بحثهای سیاسی و روشنفکری کنید - که ولو در کار شما هیچ اثری هم نگذارد، باید بدانید که این مقدار همّت و وقت، متعلّق به دولت است. وزیر که در وزارتخانه هشت ساعت کار ندارد؛ وزیر، تمام وقت در اختیار وزارتخانه است. اگر شما همّت و نشاط حرف زدن و فکر کردنتان را جای دیگری صرف کردید، در حقیقت وقت وزارتخانه را غصب کردهاید. این فعلِ حرام است. »
( دیدار رهبری با دولت هشتم 80/6/5 )
به هر ترتیب این کار حرام انجام شد و حزبی که در انتخابات دوم خرداد 76 تأثیر گذار و حامی اصلی دولت مدعی اصلاحات بود در معادلات سیاسی کشور به وجود آمد که نقش آن و اکثر اعضای آن در فتنه 88 نیز محرز بود ولی به دلیل برخی از ارتباطات مانند احزاب « اعتماد ملّی » و « مشارکت » منحل نشد و در سال 92 به عنوان حامی و اعضای آن بدنه اصلی دولت 11 را تشکیل دادند !
از انحراف انگاری « دکتر احمدی نژاد » تا فتنه انگاری وی توسط فتنه گران :
جناب « حسین مرعشی » از اعضای کارگزاران اخیراً در مصاحبه با ایسنا گفته است :
« کارگزاران در انتخابات در قالب جبهه بزرگ اصلاحطلبان وارد انتخابات خواهند شد و هیچ حرکت تک حزبی را مناسب نمیدانند. ما به رهبری آقای خاتمی در انتخابات حضور خواهیم داشت و چند سیاست روشن را انتخاب کردیم. اولین آن این است که با لحاظ کردن دغدغههای رهبری، فتنهای که آقای احمدینژاد در کشور به پاکرده بود، را از بین ببریم. من اعتقاد دارم که دولت گذشته فتنه بزرگی در کشور ایجاد کرده است. فتنه آقای احمدینژاد، ایجاد نوعی نقار بین احزاب اصلاحطلب و مسوولان ارشد نظام بود. »
وی که به دلیل حضورش در فتنه 88 نیز به زندان محکوم شد ، اگر چه وزنه سیاسی مهمی در کشور ندارد ولی به دلیل اینکه از مهره های اصلی این حزب می باشد و وابستگی نزدیک به آقای رفسنجانی دارد سخنش قابل تأمل می باشد.
وارونه پوشیدن پوستین سیاست و بر عکس نمایش دادن واقعیّت ها پس از موج سازی این جماعت با واژه « جریان موهوم انحرافی » امروز مبدل شده به « فتنه خوانی » دولت مردمی ، جنجال بی جای عمارپنداران بر علیه دولت دهم بر مبنای واژه سازی ایشان گویا به آقایان مزّه کرده است و در این مصاحبه حتّی وی با خطاب قرار دادن « آقای مصباح » به عنوان یکی از کسانیکه متأسفانه وارد این ماجرا شد ، وی را شریک گناهان « دکتر احمدی نژاد » دانسته و فاقد سعه صدر برای قرار گرفتن در محور اصول گرایان دانسته و ...
صرف نظر از اینکه رهبری دخیلان در فتنه 88 را مرتکب « جرم و گناهی سنگین » دانسته اند ، فتنه خوانی دکتر احمدی نژاد و سخن گفتن از حذف ایشان توسط دخیلان در آن فتنه ، امروز نباید خیلی عجیب باشد ، و حذف گفتمان احمدی نژاد به عنوان « دنبال کردن دغدغه ی رهبری » با رهبری خاتمیِ شریک فتنه هم از طنز های روزگار ماست ! مسلماً مسیری که برخی به ظاهر دوستان رفتند خروجی ای بهتر از این نداشت !
از تخریب عاشورا در دولت دوم خرداد تا تحریف عاشورا در امروز :
دامنه ی این تحریفات گویا از واقعیّت های سیاسی کشور به حقایق تاریخی نیز سرایت کرده است و دامن عاشورا و درس های آنرا نیز گرفته است .
فراموش نکردیم که این جریان روزگاری حامی دولتی بود که در نشریات وابستگان آن دولت به مقدسات صریحاً بی حرمتی می شد ، به عنوان مثال در روزنامه ی جناب « سعید حجاریان » شهادت سیدالشهدا علیه السلام واکنشی طبیعی در برابر – العیاذبالله – خشونت جدّش پیامبر دانسته شده بود و به نام خشونت زدایی از دین عاشورا ستیزی دنبال می شد و حتّی روشنفکرمآبان این جماعت صریحا در روزنامه های دولتی آن زمان زیارت عاشورا را « سند خشونت » نامیدند و ...
و برنامه این بود که فضای « عبرت های عاشورا » و همزاد پنداری انقلاب اسلامی ایران با وقایع صدر اسلام را که رهبری سال ها برای ترویج آن زمینه سازی فرهنگی کرده بود را با زیر سوال بردن اصل عاشورا بی اثر کنند ، ولی نتوانستند و اوج عاشورا ستیزی این جماعت را در عاشورای تأسف بار سال 88 دیدیم !
ولی گویا اینبار نیز تاریخ تکرار می شود و ترفند تخریت و حذف تبدیل شده است به دسیسه ی تحریف !
چرا مطهری زمان مقابل تحریف عاشورا حماسه ی حسینی تولید نمی کند؟!
جریانی که با دیوار مستحکم فرهنگ عمیق عاشورا در مردم کشور برخورد کردند حالا به دنبال تحریف معنوی و تغییر مفاهیم بلند عاشورا و کربلا هستند و درس آزادگی و استکبار ستیزی و نفی ولایت شیطان که در حماسه ی عاشورا نهفته است را بعضاً شنیده می شود که به « تعامل سازنده » با شیاطین و « مذاکره » با دشمنان بشریّت تنزّل می دهند ، تا در این یک ماهِ حساس ، توافق به اصطلاح جامع هسته ای با شیطان بزرگ را که پیامدهای وحشتناکی برای کشور خواهد داشت را توجیه گر و پوشش دهند !
اگر چه تجربه تاریخ نمایانگر این بوده که خطر تحریف همواره بیش از تخریب بوده است به عنوان مثال تحریفگرانی که درس بلند عاشورا را به حرکات سخیف قمه زنی مبدل کرده اند تاکنون بهترین کمک را به شیاطین برای وهن تشیع کرده اند ، ولی به یاری خدا و عنایت امام عصر علیه السلام با فراگیری گفتمان اصیل امام خمینی و رهبری عزیز انقلاب توسط دوستداران انقلاب اسلامی ، این ترفند نیز إن شاءالله بی اثر خواهد شد ، ولی تعجب از لشگر کشان نفرت افزایی بر علیه دولت ارزشی دکتر احمدی نژاد می باشد که چگونه است که امروز مطهری های زمان از « حماسه ی حسینی » نمی گویند و در مقابل تحریفات عاشورا مانند شهید مطهری نمی ایستند .
چه شد آن بسیج افکار عمومی ضد انحراف ؟! موسسه ی آقای مصباح که دوسال قبل با توزیع بسته های فرهنگی و پخش سخنان تقطیع شده دولتی های گذشته بین مبلغان اعزامیشان به نقاط مختلف کشور ، انقلابی ترین دولتمردان را خطرناک ترین انحراف از صدر اسلام انگاردند و دروغ فتنه بزرگ دکتر احمدی نژاد برای انتخابات مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم را تکرار می کردند ، چرا امروز سکوتی دارند که حتّی ما را نگران علائم حیاتی خویش کرده اند ؟! البته دیگر عمارپنداران و مدعیان بصیرت افزایی نیز روزگاری بهتر از ایشان ندارند !
عجیب واقعه ای و غریب حادثه ای
أنا اصطبرت قتیلاً و قاتلی شاکی
مسعود شفیعی کیا
93/8/7
محرم الحرام 1435