مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

کارگزاران از تخریب تا تحریف حقایق !

بسم ربّ الشهداء


کارگزاران از تخریب تا تحریف حقایق !


 دیدگاه رهبری درباره حرام بودن تشکیل حزب کارگزاران و احزاب دولتی :

اساس مشروعیّت حزب «کارگزاران» متأسفانه همچون دیگر حزب های دولتی مانند « مجمع روحانیون » و « حزب مشارکت » که دولتی های وقت برای تداوم قدرت خود تأسیس کردند زیر سوال است و از معدود احزابی است که رهبری معزز انقلاب نیز همان سال 74 با تشکیل آن مخالفت کردند و در دیدار دولت خاتمی نیز صریحا علّت مخالفت خود با آن حزب و تشکیل احزاب دولتی دیگری مانند حزب مشارکت را چنین ابراز کردند :

« زمان آقای هاشمی وقتی حزب آقایان کارگزاران درست شد، یکی از اشکالات اساسی ای که من به کار آنها گرفتم و به آنها گفتم، این بود که برای حزب باید وقت صرف کنید - دور هم بنشینید و حرف بزنید، تبادل نظر کنید، بلی و خیر بگویید، بحثهای سیاسی و روشنفکری کنید - که ولو در کار شما هیچ اثری هم نگذارد، باید بدانید که این مقدار همّت و وقت، متعلّق به دولت است. وزیر که در وزارتخانه هشت ساعت کار ندارد؛ وزیر، تمام وقت در اختیار وزارتخانه است. اگر شما همّت و نشاط حرف زدن و فکر کردنتان را جای دیگری صرف کردید، در حقیقت وقت وزارتخانه را غصب کرده‌اید. این فعلِ حرام است. »

( دیدار رهبری با دولت هشتم 80/6/5 )

به هر ترتیب این کار حرام انجام شد و حزبی که در انتخابات دوم خرداد 76 تأثیر گذار و حامی اصلی دولت مدعی اصلاحات بود در معادلات سیاسی کشور به وجود آمد که نقش آن و اکثر اعضای آن در فتنه 88 نیز محرز بود ولی به دلیل برخی از ارتباطات مانند احزاب « اعتماد ملّی » و « مشارکت » منحل نشد و در سال 92 به عنوان حامی و اعضای آن بدنه اصلی دولت 11 را تشکیل دادند !

از انحراف انگاری « دکتر احمدی نژاد » تا فتنه انگاری وی توسط فتنه گران :

جناب « حسین مرعشی » از اعضای کارگزاران اخیراً در مصاحبه با ایسنا گفته است :

« کارگزاران در انتخابات در قالب جبهه بزرگ اصلاح‌طلبان وارد انتخابات خواهند شد و هیچ حرکت تک حزبی را مناسب نمی‌دانند. ما به رهبری آقای خاتمی در انتخابات حضور خواهیم داشت و چند سیاست روشن را انتخاب کردیم. اولین آن این است که با لحاظ کردن دغدغه‌های رهبری، فتنه‌ای که آقای احمدی‌نژاد در کشور به پاکرده بود، را از بین ببریم. من اعتقاد دارم که دولت گذشته فتنه‌ بزرگی در کشور ایجاد کرده است. فتنه‌ آقای احمدی‌نژاد، ایجاد نوعی نقار بین احزاب اصلاح‌طلب و مسوولان ارشد نظام بود.  »

وی که به دلیل حضورش در فتنه 88 نیز به زندان محکوم شد ، اگر چه وزنه سیاسی مهمی در کشور ندارد ولی به دلیل اینکه از مهره های اصلی این حزب می باشد و وابستگی نزدیک به آقای رفسنجانی دارد سخنش قابل تأمل می باشد.

وارونه پوشیدن پوستین سیاست و بر عکس نمایش دادن واقعیّت ها پس از موج سازی این جماعت با واژه « جریان موهوم انحرافی » امروز مبدل شده به « فتنه خوانی » دولت مردمی ، جنجال بی جای عمارپنداران بر علیه دولت دهم بر مبنای واژه سازی ایشان گویا به آقایان مزّه کرده است و در این مصاحبه حتّی وی با خطاب قرار دادن « آقای مصباح » به عنوان یکی از کسانیکه متأسفانه وارد این ماجرا شد ، وی را شریک گناهان « دکتر احمدی نژاد » دانسته و فاقد سعه صدر برای قرار گرفتن در محور اصول گرایان دانسته  و ...

صرف نظر از اینکه رهبری دخیلان در فتنه 88 را مرتکب « جرم و گناهی سنگین » دانسته اند ، فتنه خوانی دکتر احمدی نژاد و سخن گفتن از حذف ایشان توسط دخیلان در آن فتنه ، امروز نباید خیلی عجیب باشد ، و حذف گفتمان احمدی نژاد به عنوان « دنبال کردن دغدغه ی رهبری » با رهبری خاتمیِ شریک فتنه هم از طنز های روزگار ماست ! مسلماً مسیری که برخی به ظاهر دوستان رفتند خروجی ای بهتر از این نداشت !

از تخریب عاشورا در دولت دوم خرداد تا تحریف عاشورا در امروز :

دامنه ی این تحریفات گویا از واقعیّت های سیاسی کشور به حقایق تاریخی نیز سرایت کرده است و دامن عاشورا و درس های آنرا نیز گرفته است .

فراموش نکردیم که این جریان روزگاری حامی دولتی بود که در نشریات وابستگان آن دولت به مقدسات صریحاً بی حرمتی می شد ، به عنوان مثال در روزنامه ی جناب « سعید حجاریان » شهادت سیدالشهدا علیه السلام واکنشی طبیعی در برابر – العیاذبالله – خشونت جدّش پیامبر دانسته شده بود و به نام خشونت زدایی از دین عاشورا ستیزی دنبال می شد و حتّی روشنفکرمآبان این جماعت صریحا در روزنامه های دولتی آن زمان زیارت عاشورا را « سند خشونت » نامیدند و ...

 و برنامه این بود که فضای « عبرت های عاشورا » و همزاد پنداری انقلاب اسلامی ایران با وقایع صدر اسلام را که رهبری سال ها برای ترویج آن زمینه سازی فرهنگی کرده بود را با زیر سوال بردن اصل عاشورا بی اثر کنند ، ولی نتوانستند و اوج عاشورا ستیزی این جماعت را در عاشورای تأسف بار سال 88 دیدیم !

ولی گویا اینبار نیز تاریخ تکرار می شود و ترفند تخریت و حذف تبدیل شده است به دسیسه ی تحریف !

 چرا مطهری زمان مقابل تحریف عاشورا حماسه ی حسینی تولید نمی کند؟!

 جریانی که با دیوار مستحکم فرهنگ عمیق عاشورا در مردم کشور برخورد کردند حالا به دنبال تحریف معنوی و تغییر مفاهیم بلند عاشورا و کربلا هستند و درس آزادگی و استکبار ستیزی و نفی ولایت شیطان که در حماسه ی عاشورا نهفته است را بعضاً شنیده می شود که به « تعامل سازنده » با شیاطین و « مذاکره » با دشمنان بشریّت تنزّل می دهند ، تا در این یک ماهِ حساس ، توافق به اصطلاح جامع هسته ای با شیطان بزرگ را که پیامدهای وحشتناکی برای کشور خواهد داشت را توجیه گر و پوشش دهند !

اگر چه تجربه تاریخ نمایانگر این بوده که خطر تحریف همواره بیش از تخریب بوده است به عنوان مثال تحریفگرانی که درس بلند عاشورا را به حرکات سخیف قمه زنی مبدل کرده اند تاکنون بهترین کمک را به شیاطین برای وهن تشیع کرده اند ، ولی به یاری خدا و عنایت امام عصر علیه السلام با فراگیری گفتمان اصیل امام خمینی و رهبری عزیز انقلاب توسط دوستداران انقلاب اسلامی ، این ترفند نیز إن شاءالله بی اثر خواهد شد ، ولی تعجب از لشگر کشان نفرت افزایی بر علیه دولت ارزشی دکتر احمدی نژاد  می باشد که چگونه است که امروز مطهری های زمان از « حماسه ی حسینی » نمی گویند و در مقابل تحریفات عاشورا مانند شهید مطهری نمی ایستند .

چه شد آن بسیج افکار عمومی ضد انحراف ؟! موسسه ی آقای مصباح که دوسال قبل با توزیع بسته های فرهنگی و پخش سخنان تقطیع شده دولتی های گذشته بین مبلغان اعزامیشان به نقاط مختلف کشور ، انقلابی ترین دولتمردان را خطرناک ترین انحراف از صدر اسلام انگاردند و دروغ فتنه بزرگ دکتر احمدی نژاد برای انتخابات مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم را تکرار می کردند ، چرا امروز سکوتی دارند که حتّی ما را نگران علائم حیاتی خویش کرده اند ؟! البته دیگر عمارپنداران و مدعیان بصیرت افزایی نیز روزگاری بهتر از ایشان ندارند !

عجیب واقعه ای و غریب حادثه ای

أنا اصطبرت قتیلاً و قاتلی شاکی

مسعود شفیعی کیا

93/8/7

محرم الحرام 1435

کربلا مذاکره و تعامل با امپراتوری شیطان ؛ یا جنگ با استکبار ؟!

بسم ربّ الشهداء


(درس عاشورا در مکتب امام خمینی )


کربلا مذاکره و تعامل با امپراتوری شیطان ؛ یا جنگ با استکبار ؟!


امام خمینی :

آخوند درباری که اسلام را نمی شناسد می گوید با جهان کفر سازش کنیم !

امام خمینی ( ره ) :

« کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاء ؛ این یک عبارت آموزنده است. نه معنایش این است که هر روز کربلاست، هر روز بنشینید گریه بکنید. ببینید چه کرده، کربلا چه صحنه‏ اى بوده، هر روز این صحنه باید باشد: مقابله اسلام با کفر؛ مقابله عدل با ظلم؛ مقابله عدد کم با ایمان زیاد، در مقابل عدد زیاد با بى‏ایمانى. نه از جمعیت کم بترسید؛ و نه از شکست بترسید، شکستى در کار نیست. وقتى کار براى خدا باشد، شکست تویش نیست. کشته بشوید بهشتى هستید؛ بکشید هم بهشتى هستید. خداوند ان شاء اللَّه همه شما را حفظ کند و همه موفق باشید. من خدمتگزار همه ‏تان هستم و دعاگو. »

 صحیفه نور    ج‏10   ص 8   

«کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء ؛ یک کلمه بزرگى است که اشتباهى مى فهمند. آنها خیال مى‏کنند که یعنى هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى کرد، همه زمینها باید آنطور باشند. نقش کربلا این بود که سیدالشهداء- سلام اللَّه علیه- با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکارى کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. همه جا باید اینطور باشد. همه روز هم باید اینطور باشد. همه‏ روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست . »

 صحیفه نور، ج‏10، صص122 و 123

« امام حسین با عده کم همه چیزش را فداى اسلام کرد؛ مقابل یک امپراتورى بزرگ ایستاد و «نه» گفت؛ هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند. و این مجالسى که هست مجالسى است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد. بچه‏ ها و جوانهاى ما خیال نکنند که مسئله، مسئله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملتِ گریه»! آنها از همین گریه‏ ها مى‏ترسند، براى اینکه گریه‏ اى است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. دسته هایى که بیرون مى‏آیند، مقابل ظالم هستند . »  

صحیفه نور    ج‏10    ص315

« ماها چه کاره ‏ایم که برویم بنشینیم با اینها صلح کنیم. این دنیایى که هى فریاد مى‏زنند به اینکه‏ بیایید با ما مصالحه کنید و به اسلام برگردید، اینها اسلام را مثل اینکه نشناختند.

بعضى از این آخوندهاى دربارى که ما را نصیحت مى‏کنند که بیایید به اسلام برگردید. اینها اسلام را نمى‏دانند چه است. اینها اسلام را جز خوردن چیزى نمى‏دانند ...

تازه آن آخوند دربارى مى‏گوید که بیایید با هم به اسلام برگردید!!!

آخر تو بیا به اسلام برگرد. تو بیا بفهم اسلام چه است. اگر اسلام خلاصه مى‏شد در اکل و شرب و مآرب حیوانى، آن وقت بله باید بیاییم با هم بنشینیم به آن اسلامى که شما مى‏گویید برگردیم. اما اسلام آن است که آن شهدا را داده است. اسلام آن است که براى رسیدن به مقصد، آن همه زحمت را نبى اکرمش و اولیایش متحمل شدند. حالا ما براى اینکه چند نفر جوان از دستمان رفته- با اینکه خیلى عزیزند- از اسلام دست برداریم و برویم بنشینیم مصالحه کنیم؟ ما و ملت ما همانى است که در این خیابانهاى تهران و در شهرستانهاى دیگر آنهمه جوانها را از دست داد و مصالحه نکرد.  »

    صحیفه نور، ج‏13، صص 297 و 298