بسم ربّ الشهدا
چرا در دولت مدعی تعامل،روابط کشور با منطقه به تخاصم رسیده؟!
روحانی در تبلیغ انتخابات در لفافه ی متلک به دولت قبل وعده داد کشورهای متخاصم و تنشگر با ایران به کشورهای کنشگر تبدیل شوند، ولی متأسفانه به مرور کشورهای دوست نیز به صف متخاصمین پیوسته اند که نمونه اش محکومیّت بی سابقه ی ایران در تاریخ ۵۰ ساله سازمان کنفرانس اسلامی به «حمایت از تروریست و دخالت در کشورهای منطقه» بوده است . و اخیراً نیز در اجلاس اتحادیّه عرب ایران کشوری « مداخله گر و غیر دوست و حامی تروریست » معرفی شد .
✔️ حال چرا با وجود ادعای جریان حاکم این چنین کشور به ورطه ی جنگ با کشورهای مهم منطقه افتاده است ؟! باید به چند علّت اساسی توجه کرد :
۱-
پیشرفت های هسته ای و موشکی و فضانوردی یکی از مهمترین زیرساخت های قدرت
بود که ملّت سال ها برایش هزینه داده و ابهت ایران در چشم جهانیان و منطقه
بود ، ولی تعلیق آنها بدون دریافت ضمانت محکم در برجام و قطعنامه الحاقی جز
اینکه ایران را کشوری تحت اشغال به تصویر بکشد حاصلی نداشت ، ولی این را
خواص بی لیاقت ندانستند و جشنش خواندند !
۲-
از بتن ریزی هسته ای و باز کردن درهای مراکز محرمانه به دشمن بدتر اتحاد
شوم در داخل بود که برای زدن دکتر احمدی نژاد ایجاد شد و مردی که ستون
فقرات رژیم صهیونیستی را به لرزه انداخت و به تصریح آقا سیّد حسن نصرالله ،
پیروزی جنگ۳۳ روزه مدیون وی بود و به اقرار بوش و وزیر خارجه اسبق آمریکا
تمام طرح های خاورمیانه ی جدید کاخ سفید را بر هم زد و با بازخوانی مکتب
امام خمینی امید مستضعفان جهان بود و به گفته رهبری ، کشور را در جهت
استقلال شتاب بیش از گذشته داد . ناگهان به خواست رئیس رژیم صهیونیستی موجی
علیهش ایجاد شد تا که بودن با وی تبدیل به ننگ شود و حتّی شخصیّت ها را
واداشتند تا از رابطه خود با دکتر احمدی نژاد تقیّه کنند ! آری ! وقتی
رئیس جمهوری که در صف مقدّم مبارزه و مجاهدت است و با پشتوانه ی ۲۵میلیون
رأی توسط رئیس مجلسی کمتر از ۲۰۰هزار رأی از صحن مجلس اخراج می شود و توسط
برخی از شخصیّت های حوزه به شنیع ترین انحرافات متّهم می شود این یعنی مرگ
شعارهای انقلاب و مردم سالاری و شکست کشور در حال جنگ ، چون هیچ عاقلی
زیرپای فرمانده در حال نبرد را نمی کشد . ولی اینجا حتّی ابلهانه در توئیت
خود به صهیونیست نوید دادند:«آن مرد که هلوکاست را انکار می کرد ، رفت.»!
۳-
علّت دیگر دیپلماسی عقیم و یک سویه می باشد ؛ توهم جریان حاکم این است که
«اگر دم کدخدا را ببینی همه را راضی کرد ه ای»، ولی این در روابط پیچیده ی
امروز نظریه ای منقرض است ٬ زیرا در کشورهای همسو با آمریکا بله قربان گویی
دیپلماتیک فعلی ایران را مشاهده نمی کنیم و حتّی اردوغان و عربستان هم
حاضر به انجام تمام خواسته های آمریکا نیستند و صد البته که هیچ دوست و
متخاصمی برای کشوری که تحقیر کننده آمریکا بوده ولی اکنون خیابان دیپلماسی
اش یک طرفه به سوی کاخ سفید است کف نمی زند و هورا نمی کشد ، و شیطان بزرگ
نیز از این نقطه ضعف در ایجاد حس رقابت خونین بین ما و اعراب کمال
سواستفاده را کرده است ٬ ولی رئیس دولت۱۱ با وجود ادعای تعامل با جهان به
اندازه یک صدم دکتر احمدی نژاد نخواسته یا نتوانسته با کشورهای منطقه مثل
عربستان و مصر ارتباط برقرار کند ، و به جای سفرهای تنش زدا به منطقه ترجیح
می دهد زیر سمّ اسب فاتح پارت و یا با مدیر پژو سیتروئن فرانسه ی حامی
تروریست قرار داد امضا کند و ...
۴-
پر رنگ شدن حضور نظامی؛ دیگر علّت این وضعّیت می باشد ، بدیهی است وقتی
کشورهای منطقه در موج دروغ پراکنی تکفیری سازان توسط دستگاه دیپلماسی اقناع
نمی شوند و در دام پارپاگاندای سلطه ی رسانه ای صهیونیست به موج قهرمان
سازی از نظامیان در کشورهای زخم خورده از تکفیریون بدون اقناع افکار عمومی
می پردازند و یا وقتی مشاور عالی رئیس دولت هدفمند از تشکیل امپراتوری
ایران می گوید باید هم منتظر جنگ بود.
به جا دکتر احمدی نژاد در نحوه ی ورود ایران به فتنه ی شام و عراق هشدار داد و به حقّ مسئولان را تحذیر داد از اینکه ، ایرانی که می تواند تأثیر گذار در منطقه باشد و پدرانه به حل مناقشات بپردازد را یک طرف دعوا نکنید ، و تخاصم فعلی کشورهای منطقه گویای بازی خوردن ایران در زمین شیطان بزرگ می باشد ، چون ما فراموش نکردیم که جنابان دیپلمات به طرف های آمریکایی در حین مذاکرات قول همکاری برای جنگ با داعش دادند .
ولی در یک کلام ، نفس برجام ابهت ایران را شکست چنانچه رهبری معزز انقلاب به پشتوانه ی دولت قبل در ۹۱/۱۱/۲۸، درست تذّکر دادند :
«
از سال های اول انقلاب، یکی از اهداف آنها همین بود که ایران را پای میز
مصالحه و "بده بستان" بکشانند؛ بگویند بالاخره دیدید ایران هم که ادعا می
کرد مستقل است، ایستاده است، نترس است، شجاع است، مجبور شد بیاید بنشیند
پای میز مذاکره ؟! » ( دیدار رهبری با مردم تبریز )
مسعود شفیعی کیا
بسم ربّ الشهدا
کدام دکتر احمدی نژاد ؛ جزئی از سیستم یا محیط بر سیستم ؟!
✔️ در بین نظریّات مدیریتی ، نظریه ی
سیستمی اگرچه تا رسیدن به الگوی مدیریتی ایرانی اسلامی ناپختگی های زیادی
دارد ولی به واقعیّت های مدیریتی بیشتر نزدیک است .
طبق
این نظریه ی مجرّب ، سازمان به منزله یک کل نظام یافته است. که مجموعه ای
از اجزای به هم پیوسته برای کسب هدف مشترک فعالیت می کنند. معمولا سیستم
های بزرگ از تعدادی خرده سیستم یا اجزای کوچکتر تشکیل می شوند ، و "ابر
سیستم پیچیده محیط بر سازمان" نیز نقش تعیین کننده ای در این فرآیند دارد .
بنابر این به مدیریّت جامعه و کشور باید فرآیندی نگریست که اگر تمام اجزا دارای سه عامل باشند این جامعه و کشور در مسیر اهدافش حرکت کرده و به شعارها و آرمان هایش خواهد رسید ، که این سه عامل عبارتند از :
۱- "تمایل به خدمت"
۲-"هدف مشترک"
۳- "ارتباطات"
به گفته نظریه پردازان این نوع مدیریّت ؛ «تحقق همکاری در سازمان، به وجود این سه عامل بستگی دارد. که اگر این سه عامل در یک سازمان وجود نداشته باشند یا مستقل از یکدیگر عمل کنند، دیگر سازمانی باقی نخواهد ماند.»
آنچه که از بازخوردگیری دوسال آخر دولت دهم درک می شود فقدان این سه عامل و عدم تطابق خرده سیستم دولت عدالت با دیگر خرده سیستم های کشور بوده ، چون دیگر اجزا سیستم بر خلاف دکتر احمدی نژاد یا « تمایل به خدمت » نداشتند و یا « هدف مشترک » نداشته و یا به دلیل خود بزرگ بینی و یا قبیله گرایی « ارتباطات » مؤثری برقرار نمی کردند بنابر این سازمان از هم پاشیده و خیلی از اهداف بلند دولت مردم محقق نشد ، و چگونه چرخ دنده ای که دیگران خلاف مسیرش حرکت می کنند و یا کنگره ی دیگر چرخ دنده ها با آن هماهنگ نیستند در کنار دیگر اجزا می تواند یک سازمان هدفمند و موفق را شکل دهد .
متأسفانه با نبود این انسجام سازمانی ، رسیدن به اهداف و آرمان های دولت عدالت با چالش های جدّی مواجه می شود که قشریّون و ناآگاهان و معاندان آنرا بهانه ی تهمت و تکذیب مردان عدالت می کنند،همانگونه که در دو سال آخر دولت قبل دیدیم .
ولی نباید از یک واقعیّت غافل شد ، آن هم"اَبَر سیستم پیچیده محیط بر سازمان"می باشد،که هم تحت تأثیر معارضش بود و هم تولید کرد که در کنار پیشرفت های بی نظیر ۸ ساله ی دولت قبل که با هیچ دوره ای قابل قیاس نیست،اگر فقط به تأثیر ایشان در ساخت این ابر سیستم محیط بر سازمان نظام بپردازیم اقرار خواهیم کرد که نقش ایشان تاکنون بی نظیر بوده است .
به عنوان مثال همینکه اکنون نتوانستند روش های متداول دولت های رفسنجانی و خاتمی در پنهان کردن فیش های حقوقی نجومی را پیاده کنند و یا اینکه مجبورند با نمایش سفرهای استانی خود را مانند دکتر احمدی نژاد وانمود کنند گویای موفقیّت دکتر احمدی نژاد است .
سراسیمگی و فحاشی نظام مند جریانات ناهمگون مدعی اصولگرایی و اصلاح طلبی بر علیه ایشان و یا تلاش جریان ضد عدالت برای لغو غیر قانونی امتیاز دانشگاه ایشان را نباید یک تصمیمی کور دانست بلکه مهندسان وضع موجود به خوبی نقش ابر سیستمی محیط ایشان بر سازمان را که منبعث از مکتب امام و انقلاب است را فهمیده اند و در پی ناکار کردن آن هستند.
بنابر این ابتکار دکتر احمدی نژاد در شکل دهی شبکه های استانی بازخوانی شعارهای انقلاب و امام در جهت همین طراحی ابر سیستم محیط بر سازمان نظام است،ولی متأسفانه جریان ضد عدالت مصممند با کوته بینی ها و وسواس خنّاسان این حرکت کارا را به یک میتینگ انتخاباتی تنزّل دهند .
هنگامی که نمی توان با سایر اجزا غیر انقلابی و یا ریزشی از انقلاب،سازمانی در جهت اهداف عالی انقلاب تشکیل داد باید با اثر گذاری بر محیط سازمان که هم اجزای آینده و هم فرآیند سازمان تأثیر شگرفی از محیط می گیرند، به دنبال نوسازی آن بود، و چه بسا قبل از شکل گیری این محیط مسلط بر سازمان اگر جزئی از سازمان شدیم کار ابتر و شکست خورده شود و چه بسا سرّ اصرار نظریه پردازان زیرک جریان ضد عدالت بر ورود ایشان به انتخابات آینده همین باشد.
باید بدانیم که حضرت امام خمینی نیز با هوشمندی بی نظیرش برای پیروزی انقلاب به جای اینکه جزء سیستم شوند به شکل دهی ابر سیستم محیط بر سازمان روی آورده و با تبیین گری ایشان و شاگردان مجاهدش در سال های مبارزه این محیط بلعنده ی سیستم فاسد را شکل دادند
و امام خمینی در مصاحبه ای که با مرحوم حسنین هیکل داشتند ایراد اساسی شان به مرحوم آیت الله کاشانی در نهضت ملّی شدن نفت این بود که ایشان به جای استفاده از مقام مرجعیّتشان برای تأثیر گذاری بر محیط با نمایندگی مجلس خود جزئی از سیستم شدند و کارایی لازم را از دست دادند .پس برای اصلاحات انقلابی باید به دور از احساسات انتخاباتی با تبیین گفتمان و جدّی گرفتن و غیر انتخاباتی دانستن شوراهای استانی با تبیین انقلاب اسلامی ، ابر سیستم انقلابی محیط بر نظام را طرّاحی کرد .
مسعود شفیعی کیا