بسم ربّ الشّهداء
نسخه ی بیداری امام خمینی مشابه ندارد :
✔️ در فقدان اتاق فکری که بنابر رصد اوضاعِ جهان به طرّاحی و فرماندهی تفکر ایرانی ، انقلاب اسلامی در منطقه بپردازد و علاوه بر این در اشتباه یکپارچه نگری به هر حرکتی که تحت عنوان اسلام درمنطقه فعّالیّت می کند و در آفت تخصصی نشدن دید خواص کشور به تحوّلات منطقه منجر به حرکاتی شتاب زده و برخوردهایی ساده انگارانه با جوشش های سال های اخیر منطقه شد که مستکبران آنرا «بهار عربی» می نامند و لی ما خواستیم آنرا «بیداری اسلامی» بدانیم .
برخی مانند دکتر احمدی نژاد اگرچه بدنه ی خیابانی حرکت های مردمی در کشورهای اسلامی را عدالت خواه و جویای حقّ می دانستند ، ولی فرماندهی و مدیریّت میدانی آن ها را مشکوک دانسته و خواستار تأمل در حمایت بی چون و چرا از فرماندهی آن بودند ، چراکه اغلب فرماندهی جوشش ها را فاقد شاخصه های انقلابی امام خمینی می دیدند ، والبته دیگر صاحبنظران ژرف نگر به منطقه ، مدیریّتی چند ساله را ورای جوشش های کشورهای عربی می دیدند ! مگر می شود « مرسی » هم پیمان با رژیم صهیونیستی و شیطان بزرگ و یا تکفیری های لیبی و امثال « منصور هادی » هم پیمان آمریکا و آل سعود در یمن را همراه انقلاب اسلامی دانست ؟!
وقتی افرادی مانند « هانتینگتون » و « جورج سوروس » حدود ده سال قبل جوشش های مردمی ضد نظام های دیکتاتوری درمنطقه را پیش بینی کرده بودند و خواستار پیش دستی غرب بودند تا مدیریّت بیداری ها دست ایران نیافتد ، پس چگونه می توان تصوّر کرد که دشمن مستکبری که استعمار فرانوین را رهبری می کند و صد سال آینده را هم طرّاحی می کند برای مدیریّت این جوشش های مردمی برنامه ای نداشته است ؟!
مثلاً هیلاری کلینتون در نوشتار هایش و یا در ایمیل های فاش شده اش صریحاً حمایت کاخ سفید از اخوانی های مصر و سوریه و دیگر کشورهای برخاسته را اعلام کرد که تولّد داعش و دیگر جریان های تکفیری نتیجه ی این مدیریت بیداری ها بود ، که این گویای برنامه مند بودن دشمن در منطقه و بی برنامگی جبهه ی خودی می باشد ، چراکه در داخل عدّه ای فقط به دنبال حمایت کور از هرچه که اسلامگرایی نامیده شود ، بوده اند .
اگر نیروهای داخل در بحبوحه ی بیداری های منطقه با روش امام راحل پیش می رفتند ، به لغزش فاحش دشمنی با دکتر احمدی نژاد و دوستی با امثال مرسی تکفیری روی نمی آوردند و به جای دشمنی با دولت انقلابی دهم از حضور بی نظیر آن دولت برای مدیریت بیداری های منطقه حُسن استفاده را می کردند ، نه اینکه در کوران بیداری منطقه تمام توان خود را به میل رأس فتنه در انحراف انگاری دولت قبل هدر دهند و در کنارش از حرکت های سلفی منطقه حمایت کور کنند و ...
این در صورتی بود که امام راحل نسخه ای بی بدیل برای مردم منطقه صادر کرده اند که با این نسخه انحراف جوشش ها محال است و ملاک دقیق برای تشخیص خلوص آن می باشد ، ایشان می فرمایند :
«مسلمانان تمامى کشورهاى جهان، از آنجا که شما در سلطه بیگانگان گرفتار مرگ تدریجى شدهاید، باید بر وحشت از مرگ غلبه کنید؛ و از وجود جوانان پرشور و شهادت طلبى که حاضرند خطوط جبهه کفر را بشکنند استفاده نمایید. به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید؛ بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایى از بردگى و یورش به دشمنان اسلام باشید؛ که عزت و حیات در سایه مبارزه است. و اولین گام در مبارزه اراده است. و پس از آن، تصمیم بر اینکه سیادت کفر و شرک جهانى، خصوصاً امریکا را بر خود حرام کنید . » صحیفه نور ج۲۱ ص۸۲
علاوه بر این حرکتی که امام راحل مدّ نظرشان بوده است حرکتی قبیله ای و فرقه ای که مثلاً فقط رنگ شیعی و یا سنّی و یا ایرانی و یا عربی داشته باشد نبوده است ، بلکه امام خمینی به دنبال شکل گیری « حزب جهانی مستضعفین » بوده اند که رنگ مذهبی و فرقه ای ندارد بلکه تمام مستضعفان با هر دین و آیینی را برای حکومت صالحان بر روی زمین در نظر می گیرد :
«و من یک پیشنهادى در چند روز پیش از این کردم که اگر این پیشنهاد را عمل بکنند، این اسباب این مىشود که روابط ان شاء اللَّه کم کم پیدا بشود. و او ایجاد یک «حزب مستضعفین»، تمام مستضعفین دنیا، اعم از مُسْلم و غیر مُسْلم- این دولتهاى غیراسلامى ( هستند ) که به مردم ظلم مىکنند؛ ملت ها این طور نیستند. ملت مثلًا امریکا، ملت فرانسه، آنها که ظلمى نمىخواهند بکنند. این که ظلم مىکند، آن که خلاف مىکند، دولتها هستند. آنها هم مستضعفینشان گرفتار مستکبرین است- اگر یک حزبى در عالَم پیدا بشود، یک حزب عالَمى، حزب مستضعفین، که همان «حزب اللَّه» است، این مشکل رفع بشود . » صحیفه نور ج۹ ص۳۳۱
پس در این منشور بیداری،نخست نفی سیادت کفر و شرک جهانی به خصوص آمریکا و سپس جهانی اندیشی و وسعت گستره ی عدالتخواهی و جوشش ها که همه مذاهب را شامل می شود از مهمترین شاخصه های نسخه بیداری امام خمینی است که مشابهی ندارد!
مسعود شفیعی کیا