بسم ربّ الشهدا
برای 9 دی
( واقعیتی مهم درباره فتنه 88 )
چرا رهبری ، موسوی و کروبی را عامل اصلی نمی داند ؟!
کروبی و موسوی گناه کردند ولی عامل اصلی دیگران بودند :
در ادامه ی فتنه 88 ، وقتی برخی از مردم قم در حضور رهبری با نام بردن از « موسوی » و « کروبی » آنانرا به عنوان سران فتنه سبّ و لعن می کردند ، رهبری معزز انقلاب اسلامی نکته ی مهمی را گوشزد کردند که طبق معمول دوستان احساسی دقت نظر درباره آن نداشتند ! ایشان گفتند :
« این کسانی که شما بهشان میگوئید سران فتنه، کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچهی دشمن شود؛ باید فوراً قضیه را بفهمد. اگر اول غفلتی کرده است، وسط کار وقتی فهمید، بلافاصله بایستی راه را عوض کند. خوب، نکردند. ( ولی ) عامل اصلی دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند، به خیال خودشان محاسبه کرده بودند. به گمان آنها بساط جمهوری اسلامی بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقیقت دین، حتّی شعارهای دینی هم باقی نمانَد؛ برنامه این بود . » ( 19 دی 1389 )
اگر به چینش عوامل ستاد این دو به دقّت بنگرید تصدیق خواهید کرد که هدایت ایشان در دست جریانی خاص بود که آنان را « هل دادند وسط این صحنه » !
نقش آشکار « حزب کارگزاران » در ستادهای موسوی و کروبی :
حمایت رسمی حزب « کارگزاران » از « میر حسین موسوی » ، همان حزب دولت ساخته ی یاران جناب رفسنجانی ، که رهبری انقلاب در عدم مشروعیّت آن سخن جدّی داشتند ، بخش کمتر دیده شده ی ماجراست !
قرار گرفتن چهره های سرشناس این حزب ، مثل (ح م ) و (ب ز ) و ( م ع ) و فرزندان جناب ( ا ر ) و مرتبطانی مانند (ع آ ) و ( ع ر ) در ستاد موسوی و حضور جسورانه ی برخی از ایشان در جلسه ی نمایندگان نامزدها با رهبری و اصرار ایشان به رهبری برای ابطال انتخابات و بی صلاحیّت دانستن « دکتر احمدی نژاد » - که اکنون برخی از ایشان در حد وزارت و مدیران ارشد دولت 11 مشغولند - و حضور هم زمان چهره های دیگری از این حزب مثل ( م ع ن ) و عطاءالله مهاجرانی و کرباسچی در ستاد « کروبی » ، گویای نقش مهم این حزب در مدیریت این دو می باشد !
اگرچه مأموریت کرباسچی و مهاجرانی و ( م ع ن ) در ستاد کروبی بیشتر برای مهار و مدیریت جناب کروبی بود ، زیرا از اول معلوم بود که کروبی برنامه ی اصلی ایشان نیست ، اگرچه مدعیان اصلاح طلبی مانند « سعید حجاریان » به دنبال حداکثر استفاده از سوابق انقلابی و بهره مندی از لباس روحانیت وی بودند ، ولی کروبی چنانچه در سخنرانیهای تبلیغیش بروز داده بود ، به دلیل اینکه موسوی را فاقد سابقه ی انقلابی پیش از انقلاب دانسته و سکوت بیست ساله اش را توجیه ناپذیر می دانست و به دلیل نداشتن خاطره ی خوشی از جناب رفسنجانی موافق برنامه جریان کارگزاران در این انتخابات نبود ، بنابراین تک روی پیش گرفته و خود را محقّ رقابت با دکتر احمدی نژاد می دانست و این می توانست تمام برنامه های جریان خاص را با چالش جدی رو به رو کند و از طرفی انتخاباتی که پیروزی دکتر احمدی نژاد در آن محرز بود یک کروبی نیاز داشت تا با انتحار خود لهیب آشوب را به نفع قدرت طلبان گداخته کنند که مدیریتش را به صرفه تر کرده بود!
البته جریان خاص دیدی بهتر از این به جناب میر حسین موسوی هم نداشتند ، چنانچه اگر در سخنان تبلیغی موسوی عمیق می شدید محرز بود که وی به سیاست های اقتصادی و اجتماعی کارگزاران خیلی توجیه نیست که این مثلاً از متلک هایش به اصل 44 نمایان بود و به خصوص که وی وعده داده بود که « کتابچه ی سبز » در تیراژ بالا در حال چاپ دارد که مشروح سیاست های اقتصادی اجتماعیش در آن می باشد که هیچگاه این کتابچه ی سبز بیرون نیامد ، که این کتابچه یا اصلاً وجود خارجی نداشت و یا مدیران کارگزارانی ستاد وی آنرا قبول نداشته و مانع نشرش شدند !
کروبی و موسوی مهره هایی با تاریخ مصرفی تا 25 بهمن 89 :
به هر ترتیب جریان کارگزاران و احزاب همراه برای جنابان موسوی و کروبی نقشی بیشتر از یک محلل قائل نبودند ، تا از روحیه ی رادیکال ایشان برای شکست دولت عدالت استفاده کرده و یا در روند ادامه کار نظام مشکل جدّی ایجاد کنند ، و همینگونه بودند بخش بالایی مدعیان اصول گرایی که نخست وزیر پیر دهه شصت منزوی و به دور از واقعیّت های روز را فقط برای دفع خطر دکتر احمدی نژاد می خواستند ، که طرح « دولت وحدت ملّی » و دیدارهای سران مطرح مدعی اصول گرایی با میرحسین موسوی قبل از انتخابات برای متقاعد کردن وی برای ورود به صحنه انتخابات و تشکیل شاخه ی اصول گرایان حامی موسوی با محوریت سخنگوی اسبق « جامعه روحانیت مبارز » و آماده شدن نامه های تبریک به موسوی که توسط چهره های شاخص این جریان فراهم شده بود گویای این واقعیّت است .
ولی زمانیکه سرنوشت این طراحی پیچیده داشت با مقاومت و نفوذ ناپذیری رهبری عزیز انقلاب و حضور مردم به رسوایی سران اصلی این فتنه منجر می شد مرحله ی دوم فتنه با غائله ی 25 بهمن 89 آفریده شد !
و از 25 بهمن 89 طبق برنامه جدید وقتی دیدند حضور بی دردسر این دو می تواند مرحله ی دوم براندازی دولت مردم را تحت شعاع قرار دهد ، بنابر این در آستانه ی حمله ی بی شرمانه ی عمارنمایان اجاره ای این جریان به دولت عدالت به بهانه ی وجود جریان موهوم انحرافی باید به گونه ای به افکار عمومی می باوراندند که فتنه دیگر تمام شده است و از حالا خطرناک ترین دشمن از صدر اسلام به نام انحراف به میدان آمده است و عمارنمایان بی توجه به هشدارهای دردمندانه ی رهبری این حلقه سران فتنه را تکمیل کردند !
پس برنامه این شد که ابتدا این دو بازیگر را سران فتنه خواندند و سپس با حصر ایشان و عقب نشینی تاکتیکی از ریاست خبرگان در غفلت و حتّی لیدری اغلب نیروهای به ظاهر انقلابی ، جریان موهوم انحراف را جایگزین فتنه کردند و دو سال تلخ ترین بخش تاریخ عدالتخواهی را در کشور با مظلوم کردن انقلابی ترین رئیس جمهور کشور و یارانش رقم زدند تا سرانجام حاصل آنرا چیدند !
جناب محمّد عطریانفر عضو اصلی حزب کارگزاران در واکنشی صریح پس از غائله ی ساختگی 25 بهمن 89 ، موسوی را مطرود دانست و با این تعابیر پایان تاریخ مصرف وی را اعلان کرد :
« 22 بهمن 89 پایانی بود بر همه اختلافها و جداییها و 25 بهمن آغازی بود بر تجدید سوءتفاهمها و گسست الفتها و پیمانشکنیها. 22 بهمن دعوتی بود به سوی خدا و ایمان و آرمان و انقلاب خمینی کبیر و 25 بهمن پیامی بود به سوی خودخواهیها و تفرقهها و دشمنتراشیها. 22 بهمن تصویر روشنی بود از اقتدار ملی و عزت اسلامی و شکست هیمنه دشمن و 25 بهمن بستری بود برای امید استکبار و نفوذ نفاق و رخنه مخالفان نظام. 22 بهمن نقطه آغازی بود برای همافزاییها و رویشها و زایشها، 25 بهمن عرصهای بود برای ریزشها و فرصتسوزیها. »
از این به بعد حضور بی واسطه ی موسوی و کروبی که اسرار مگویی دارند به صلاح جریان خاص نبود ، مثلا جناب مهدی کروبی درمصاحبه ای با یکی از رسانه های بیگانه از تفاهم دو جناح برای پایان دادن به دولت دکتر احمدی نژاد قبل از پایان چهار سال گفت !
هدف اصلی فتنه گران تصاحب دولت ؛ آیا فتنه گران به این هدف رسیدند ؟!
اگر چه برخی از مسئولان به قصد حفظ آرامش کشور و مقابله با اغتشاش ها و ناپایداری ها به تصمیم حصر این دو ، تن دادند ، ولی حصر این دو نیاز رأس فتنه برای مرحله های بعدی بود ، چراکه مظلوم نمایی ها با آتش تهیه عناصر ساده لوح و یا مغرض که سران فتنه را منحصر در محصوران کرده - که هنوز هم صدا و سیما و منابر رسمی بر سران فتنه بودن ایشان اصرار دارند – با این کار آنان را به عنوان اهرم های فشار مزمن بر نظام نگهداشتند تا افکار عمومی را از اصل فتنه منحرف کرده و همواره اقتضا و انگیزه ی حفظ بی بصیرتانی در کف خیابان را تداوم بخشند!
باید توجه داشت که در کشور ما خط قرمزی مهمتر از مذاکره با آمریکا وجود نداشته است ، چگونه کسانیکه توانستند این خط قرمز را بشکنند را می توان واقعاً مخالف حصر موسوی و کروبی و ناتوان از شکست حصرشان دانست ؟!
همانطور که رهبری درباره موسوی و کروبی فرمودند :
« کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچهی دشمن شود ... ( ولی ) عامل اصلی دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند . » ( 19 دی 1389 – دیدار با مردم قم )
پس در واقع کسانی مانند موسوی و کروبی و حتّی خاتمی اگرچه تا حدودی کارآزموده ی اغتشاش بوده و با شدّت و ضعف خبره ی براندازی می باشند ولی مهره هایی هستند در جهت نشانی غلط دادن به افراد و فریادگرانی هستند برای فراری دادن فاسدان واقعی در غبار بی بصیرتی ها که همواره بلاگردان رئوس فتنه بوده اند !
و نقش حزب کارگزاران در این میان به خصوص از دوم خرداد 76 نقشی غیر قابل انکار و کاملا برجسته است - که شاید همانطور که در عاشورای 88 و 25 بهمن 89 برخی آقازاده ها برای خوردن ساندویچ و یا خرید لباس اتفاقی به لیدری اغتشاشگران می پرداختند – در این مورد نیز اتفاقی برگشت همه این ماجراها را به ایشان و پدر معنویشان را مشاهده می کنیم !
فراموش نکنیم که رهبری معزز انقلاب اسلامی در ادامه این سخن که موسوی و کروبی را سران فتنه ندانسته و بلکه دیگرانی را که طراحی کردند را رأس فتنه دانستند به واقعیّت مهم دیگری نیز اشاره کردند :
« طراحی این بود که اگر توانستند قاعدهی دولت را به شکل مطلوبِ خودشان بچینند، که بعد از آن، راه حرکتشان روشن بود که چه کار میکردند. »
( 91 دی 1389 – دیدار مردم قم )
اخیرا « م ه » عضو برجسته و مؤسس کارگزاران وقتی استعفا داد پس از ابراز ضرورت ایجاد جبهه ای به محوریت کارگزاران گفت :
« به عنوان یک عضو موسس بر این باورم که شعارهای حزب کارگزاران نه تنها دچار افول نشده بلکه به گفتمان قالب کشور نیز بدل شده است. »
http://snn.ir/print/363701
با همه این واقعیت ها متأسفانه جبهه خودی فتنه را تمام شده دیده و با انحراف افکار عمومی به جبهه های فرعی مثل مقابله با شیرازی ها که در مکری « تشیع انگلیسی » فقط منحصر در ایشان شده است و یا مشغول شدن به داعش و افسانه پردازی ها در این زمینه از تحلیل واقعی فتنه 88 که تداوم دارد عقب افتاده و به تبعیت آن از تصمیم لازم مقابل این فتنه که بیشتر از چند شبکه روحانی نمایان خارج از کشور و تکفیری های آمریکایی ، انقلاب بزرگ اسلامی را تهدید و استحاله کرده ، غافل مانده است .
و تو خود بخوان حدیث این مجمل ...
مسعود شفیعی کیا
93/10/7
ربیع الاول 1436
ناگفتههایی ازجلسه نمایندگان نامزدهابا رهبرانقلاب