مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

امام حسن علیه السلام در خیانت و إهمال کارگزاران مجبور به نرمش قهرمانانه شد!


بسم ربّ الشهداء

 


مفاد صلح نامه را امام حسن علیه السلام مهندسی


و معاویه مجبور به امضا شد !



امام حسن علیه السلام در خیانت و إهمال کارگزاران مجبور به نرمش قهرمانانه شد!



( در حاشیه قیاس مع الفارق توافق 5+1 با صلح شرافتمندانه ی امام حسن علیه اسلام )



 

این روزها برخی با وعده های انباشته و تحقق نیافته و در تراکم مشکلات معیشتی مردم  ، پس از گذشت ماه ها از مذاکرات بی ثمر با شیطان بزرگ ، سرخوشانه به مقایسه ی این وضعیت نامطلوب با صلح قهرمانانه ی امام حسن مجتبی علیه السلام می پردازند ، بنابراین تذکر چند نکته به تحریف گران تاریخ و غافلانی که این خطا را می کنند ضروری است تا هیچگاه تحمیل دنیا طلبانِ به دور از روحیه ی انقلابی را با تدبیر حکیمانه امام معصومی قیاس مع الفارق نکنند که گناهی نابخشودنی است  :

1-    مهمترین علّت صلح تحمیلی امام مجتبی علیه السلام با معاویه ، ریشه در خیانت مسئولان وقت و سرداران میدان جنگ داشت که به جای رزم عاشقانه و جهاد سرنوشت ساز با معاویه ، وی را کدخدا دانستند و به ثمنی ناچیز خود را فروختند و سر به آستان شیطان گذاشتند و فرزند پیامبر را میان ددان و گرگ ها تنها رها کردند ، بنابراین اگر امروز کارگزاری ادعا کند که شرایط امروز ما و رهبری همان شرایط صلح امام حسن علیه السلام است بیش از هر چیزی خود را متهم کرده است .


2- از آن صلح تحمیلی فقط دو طائفه خرسند شدند که یکی معاویه و دنباله هایش و دیگری کارگزاران و سرداران خائن دنیا طلب بودند و در عوض یاران حضرت آن صلح را به مثابه ی جام زهری تلقی کرده و بغض خود را در سینه نهان می کردند و هیچگاه از آن به عنوان جشنی ملّی یاد نمی کردند .


3- مفاد و شرایط توافق را امام حسن مجتبی علیه السلام خود مهندسی کرد و  هیچگاه در زمین آنان بازی نکرد بلکه معاویه را واداشت تا در زمین امام بازی کند !

  و شرایط و مفاد صلح نامه به گونه ای بود که تله های مختلفی سر راه تعدی و طغیان معاویه قرار داده و زمینه ای برای نبرد سرنوشت ساز أباعبدالله علیه السلام با بنی أمیّه را فراهم کرد ، مثلا با معاویه شرط شد که :  نام خود را امیرالمؤمنین نگذارد !  شهادتی نزدش اقامه نشود ! به امیرمؤمنان علیه السلام در نمازها لعن نکنند و از شیعیان امیرمؤمنان علی علیه السلام کسی را تعقیب نکند و برای آنان مصونیّت در نظر بگیرد و حقوقشان را به آنان بازگرداند .

 و خزانه کوفه برای امام بماند و مبلغ یک میلیون درهم از خراج « دارابجرد » بین خانواده ی شهیدان در رکاب امیرمؤمنان علیه السلام در جنگ های صفین و جمل تقسیم کند که گویا معاویه گمارده ای از سوی ائمه شده است که موظف به رسمیت شناختن شهیدانی است که بخشی از آنان را خود کشته است .

 

4- در مفاد صلح نامه حضرت امام مجتبی علیه السلام ، معاویه را مکلف به اجرای قرآن و سنّت کرده و از برگزیدن جانشین برای خود منع کردند و وی را ملزم به عدم تبعیض نژادی نسبت به اقوام بلاد اسلامی کرده  و از وی خواستند جان و مال و نوامیس شیعیان و یاران علی علیه السلام در امان باشد و نه بر علیه امام حسن علیه السلام و نه بر علیه امام حسین علیه السلام و هیچکدام از اهل بیت نباید آشوب به پا کند که همه اینها گویای حصر معاویه در مفاد و شرایط امام حسن علیه السلام بود و به قول شهید مطهری همین عدم انتخاب جانشین یعنی موقت بودن صلح نامه چون باید حکومت پس از معاویه به امام حسن علیه السلام و یا امام حسین علیه السلام انتقال پیدا می کرد و چینش دقیق این صلح نامه توسط امام در اصل برای آگاهی مردم از عهد شکنی و مکاری منافقان اموی بود  .

( ر.ک « الفروق بین الأباطیل و الحقوق » - محمّد البحر الشّیبانی – بحارلاأنوار ج 44 )


مفاد صلح نامه را امام حسن مهندسی کرد نه معاویه !

حال چگونه توافقی که طراحیش توسط دشمنانمان بوده و حقّ مسلم هسته ای ما را زیر سؤال برده و به طراحان و حامیان هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران و به متجاوزان مستمر به حقوق مسلمانان و به تروریست های دانشمندان هسته ای اجازه ی سال ها إعمال محدودیت پیشرفت هسته ای و نظارت بی سابقه بر کشورمان را داده و با توافقی ذیل اصل هفت منشور ملل متحد بهانه ی جنگ با کشور مان را ایجاد کرده است را می توان با صلح عزتمند و مدبرانه ی امام حسن علیه السلام مقایسه کرد که مفاد و شرایط آن همه علیه شیطان بزرگ زمان بوده است ؟!
از آن گذشته وقتی امامِ امّت مجبور به نرمش قهرمانانه با شیاطین می شود که مردی در رکابش نباشد .

آری ! وقتی مردان می روند نرمش قهرمانانه تنها تدبیر تلخی است که رهبری عاقل جامعه ی اسلامی آنرا دنبال می کند .

دنیاطلبی یاران منجر به نرمش قهرمانانه شد :

گذشته از آن امام حسن مجتبی علیه السلام خود علّت صلح تحمیلی را دنیاگرایی مسئولان و سردارانش دانست و ناگواری آنرا چنین متذکر شدند :

« أمّا والله ما ثنانا عن قتال أهل الشّام  ذلّة و لا قلّة ، و لکن کنّا نقاتلهم بالسّلامة و الصّبر ، فشیب السّلام بالعداوة ، و الصّبر بالجزع ، و کنتم تتوجّهون معنا و دینُکم أمام دنیاکم ، و قد اصبحتم الآن و دنیاکم أمام دینکم ، و کنّا لکم و کنتم لنا ، و قد صرتم الیوم علینا ...

و إنّ معاویة قد دعا إلی أمرٍ لیس فیه عزّ و لانصفةٌ ، فإن أردتم الحیاة قبلناه منه ، و اغضضنا علی القذی ، و إن أردتم الموت بذلناه فی ذات الله ، و حاکمناه إلی الله ؟ - واضاف الرّاوی:  فنادی القوم بأجمعهم ؛ بل البقیة و الحیاة ! - » ( بحارالأنوار ج44 ص 21 )

« أمّا به خدا سوگند ! ما را ذلّت و کم تعدادی از جنگ با أهل شام ناامید نکرد !

 بلکه ما با شما ( یاران بد عهد ) با همدلی و صبر به جنگ با دشمن می پرداختیم که همدلی با دشمنی و صبر با ناشکیبی پیر شد .

 آن روز که شما به ما روی خوش نشان می دادید دینتان پیشروتر از دنیاتان بود ( دنیاطلب نبودید ) و ما با شما بودیم و شما با ما ، ولی الان دنیاتان از دینتان پیشی گرفته است ( دنیاطلب شده اید ) بنابراین بر علیه ما شده اید ! ...

معاویه ما را به چیزی دعوت می کند که در آن نه عزّت است و نه انصاف ، اگر جان دوست هستید صلحش را قبول کنیم و چشم بر این خس و خاشاک ببندیم ، و  اگر جان نثار و شهادت طلب هستید حکم معاویه را حواله به سوی خدا کنیم  ؟! – راوی گوید : جماعت فریاد کردند که ما ماندن و زندگی می خواهیم ! »

و اینجا فقط معاویه و عافیت طلبان دنیاگرا از صلح خلاف عزت و انصاف خشنودند و مؤمنان و آزادگان سردرگریبان نظاره گر جشن دنیاطلبان بودند .

وقتی رهبری انقلاب بارها از بی اعتمادی به آمریکا و عدم خوشبینی به مذاکرات می گوید و  مدبّرانه در دیدار ماه رمضان با مسئولان نظام  شرایطی را پیش پای دشمنان برای توافق خوب می گذارند باید مراقب بود تاریخ باردیگر در دنیاطلبی خواص تکرار نشود ! و اگر تحمیلی هم بر فرض صورت گرفت ،  اظهار شادمانی نکنند که یاران  ولایت از هیچ تحمیل دشمن و شیطان بزرگ شادمان نمی شوند .

« خداوندا ! تلخى این روزها را به شیرینى فرج حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- و رسیدن به خودت جبران فرما. »

( پیام جام زهر 598 - صحیفه نور    ج‏21    95  )


مسعود شفیعی کیا
94/4/13
ماه مبارک رمضان 1436