بسم رب الشهدا
خاطره ای خواندنی از آیت الله حق شناس
هرکس مختصری محضر حضرت آیت الله حق شناس را درک می کرد شیفته شفقت و مهربانی این عالم بزرگ می شد که فارغ از برخوردهای رسمی ، رایحه روح افزای مهرورز تشیع را به مشام جان می رساند .
با وجود کهولت و بیماری ولی بارها پیش آمده بود که اگر جوانی از ایشان برای حاجتش استمداد می کرد ایشان چله ی زیارت عاشورا برای وی میگرفت !
چهل روز آن هم قرائت زیارت عاشورایی که علاوه بر ۱۰۰لعن و سلام شامل آداب دیگری نیز بود که ایشان از اساتیدش سینه به سینه گرفته بود و هر روز حدود ۲ساعت مشغول آن می شدند!
روزی در جلسه وعظ ظهرچهارشنبه در مسجد امین الدوله آقای حق شناس با اشاره کلی به جوانی که در جمع بود و ما نمی شناختیم فرمود :
«یکی از رفقا که اینجا هست از من خواست یه چله زیارت عاشورا براش بگیرم ٬خوب بنده وظیفه دانستم و برای عون مومن چله ای گرفتم ٬ ولی داداش جون از اول که شروع کردم دیدم یه جای کار گیره ٬چون معمولا توی همون ده پونزده روز اول چله درا باز میشه و حضرت پروردگار حاجت رو میده ولی نزدیک چهل شد و خبری نشد ! تا اینکه به من گفتند میدونی چرا حاجت این جوون داده نمی شه ؟! چون نسبت به نماز صبح کاهله! به من گفتند : به فلانی بگو خدا برای کسیکه نماز صبح بخواند از پدر مهربان تر است ! ملتفتی داداش جون گیرت کجاست ؟!!!»
هدیه به روح لطیف ایشان صلوات
مسعود شفیعی کیا
93/6/1