مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

ایرانی از تعطیلی هسته ای و فضانوردی در تخیّل آبنبات شیطان بزرگ،منزجر است !

بسم ربّ الشهداء

 

ایرانی از تعطیلی هسته ای و فضانوردی

 

در تخیّل آبنبات شیطان بزرگ،منزجر است !

 

مذاکراتی که فقط هسته ای بود ولی به انهدام فضانوردی کشیده شد !

رهبری معزز انقلاب بارها تأکید داشته اند که جواز ورود دولت به منطقه ی ممنوعه مذاکرات با شیطان بزرگ صرفا پیرامون مسائل هسته ای کشور ، آن هم برای اتمام حجت و فهماندن عدم قابلیت اعتماد به دشمن بوده است .

ولی دستور ناگهانی رئیس دولت 11 در برچیدن سازمان فضایی کشور هم زمان با پیاده روی وزیر خارجه اش با وزیر خارجه ی آمریکا ، گویای هزینه این همگامی با شیطان بزرگ می باشد !

که عکس العمل و خوشحالی آمریکایی ها در اینباره نشان دهنده ی عمق کینه ی آنها به پیشرفت ملّت ایران است تا جایی که نشریه « بستون گلوپ» نوشت :

« ایران پس از صرف هزینه های سنگین و تبلیغات وسیع ، 9 ژانویه برنامه فضایی خود را تعطیل و به برنامه های بلند پروازانه برای توسعه یک آژانس تحقیقات فضایی پایان داد ! »

( 29 دی 93 / 19 ژانویه 2015 )

گویا زیر پا گذاشتن فرامین رهبری که دولت را فقط در مسائل هسته ای مجاز مذاکره با کاخ سفید دانسته ، رفته رفته از نشت مفاد مذاکراتی که مردم نامحرم آنند در حال نمایان شدن است ! و پیش بینی هایی که نگرانی از سرایت زیادی خواهی های شیطان اکبر به دیگر پیشرفت ها و اصول را گوشزد می کرد یکی پس از دیگری در حال آشکار شدن است !

به راستی کدام ایرانی قبول خواهد کرد که به تخیّل چشمداشت از دشمنش فن آوری هایی که جزو آرزوهای بزرگ نسل هایش بوده است را حتی بدون ثمن بخسی تعطیل کنند ؟!

آیا اگر بر فرض محال امریکا ایران را اشغال می کرد چیزی بیشتر از این می کرد ؟!

اخلال مداوم در سیستم مخابراتی و پخش ماهواره ای شبکه های تلویزیونی کشور که مسئولان را به رعایت ممیزی های صاحبان مستکبر ماهواره های بین المللی وادار می کند به ضرورت استفاده از این فن آوری بومی که کشور را به معدود کشورهای برخوردار از آن ملحق کرده بیشتر رهنمون می کند ، و علاوه بر این رسیدن دانشمندان کشور با ضریب خطای بسیار پایین به این فن آوری و تسخیر فضا همگام  با مدعیان این عرصه ، حس خودباوری و عزت ملّی به مردم می دهد که ارزشش قابل محاسبه با هیچ واحد پولی نمی باشد !

سقوط ایران از اوج فضا به صف سبد کالا :

ولی کسانیکه ارزش مردم ما را در صف های تحقیر سبد کالا سنجیده اند هیچگاه پاسبان خوبی برای فن آوری هایی نظیر هسته ای و فضانوردی که خون های پاکی برای رسیدن به آن ریخته شده است نمی باشند ، بلکه نظیر ابومشاغل این جریان عزت و شکوه علمی کشور را با ادبیاتی سخیف در « پخت آبگوشت بزباش » به سخره می گیرند !

البته از کسانیکه در پیشرفت ایثارگرایانه ی هسته ای و فضانوردی کشور از دور هم دستی به آتش نداشته اند تعجبی نیست !

از ادعای بی تأثیری دکتر احمدی نژاد درپیشرفت ها تا ناتوانی از منع تعطیلی پیشرفت ها :

قدر این کار بزرگ دانشمندان جوان کشور را فقط آن مرد دانشمند و دلداده ی اسلام و ایران می دانست که بی هنران کوته نظر ، امروز در خیال او را مرده می پندارند !

جنابانی که در نظام هیچ جایگاهی جز حرف زدن ندارند و دیروز رسیدن کشور به فن آوری هسته ای و فضانوردی را کار نظام و بی ارتباط با دولت نهم و دهم می دانستند ، حال بگویند چگونه شد که نتوانستند یکی از صدها دستاورد دولت دکتر احمدی نژاد را حفظ کنند ؟!

 عوامل داخلی که امروز موفق به تعطیلی فضانوردی شده اند آن روز می گفتند که ورود ایران به فضایی که برای قدرت های پوشالین است هزینه دارد و جسارت ورود به عرصه های علمی و پیشرفت را نداشتند و حتّی آنروز هم در سطح بالا تلاش کردند این کار محقق نشود ، بنابر این پس از ناکارآمد کردن فن آوری هسته ای به چشم بر هم زدنی دستاورد سال ها تلاش و مجاهدت فرزندان خلف انقلاب را در سکوت مدعیان و اشک ایرانیان تعطیل کردند !

داستان پرافتخار فضایی شدن ایران که در دولت 11 تعطیل شد :

دکتر احمدی نژاد در جمع خانواده ی شهدای آذربایجان غربی چگونگی رسیدن به این دستاورد بی نظیر که کمتر از دستاوردهای دفاع مقدس نیست بلکه نتیجه ی آن ایثارگری هاست را چنین گزارش کرده است پس از نظرتان می گذرد تا ببینید چه دسترنجی را تعطیل کردند :

« عزیزان من ! ما اگر بخواهیم اقتصاد و فرهنگ خودمان را بسازیم که باید بسازیم و در علم و صنعت پیشرفت کنیم که باید پیشرفت کنیم. اگر بخواهیم درست حرکت کنیم و فاصله ها را برداریم و عقب ماندگیها را جبران کنیم و به صف مقدم برسیم، نیازمند حفظ و ترویج روحیة ایثارگری هستیم، والا نشدنی است. خیلی روشن است. ما می خواهیم کاری انجام دهیم به اندازة این لیوان. یک لیوان ما در برابر یک لیوان دشمن. نگاه می کنیم می بینیم دشمن برای لیوانی که می خواهد جلو ما بگذارد، میلیون دلاری خرج می کند. چندین هزار نفر و دهها تبلیغات جهانی او را پشتیبانی می کنند و ما اینها را در اختیار نداریم. با چه چیزی می توانیم مواجه شویم؟ چطور می توانیم این فاصله را جبران کنیم و جلو بزنیم؟ عنصری که یک قطره آن مثل کیمیا غوغا می کند، عنصر ایثارگری است. وقتی ایثارگری وارد عرصه می شود همه محاسبات به هم می ریزد.

این را می گویم و دیگر تمام. این ماهواره را که قرار بود هوا کنند، کشورهایی که قبل از ما ماهواره به هوا پرتاب کرده بودند، آن کسی که دیگر بهتر از همه حرکت کرد، در پرتاب پنجم موفق شد؛ یعنی در چهار مورد شکست خورده بود. اما بچه های ما در پرتاب چندم به نتیجه رسیدند؟ یک پرتاب موشک آزمایشی. دومی ماهواره را به فضا فرستادند. چه جوری کار کردند؟ بالاخره این تاریخ مال شماست. قرار بود این ماهواره در روز اول بهمن ماه پرتاب شود. موضوعیت هم داشت. در دنیا عده ای می خواستند کارهایی بکنند و از این حرفها. این بچه های ایثارگر و حزب اللهی هم گفتند ما همان روز اول ماهواره را در مدار قرار می دهیم و معادلات سیاسی جهان را عوض می کنیم. اتفاقاً وقتی رفتند تست نهایی را ببینند، طوفان و باد و ... بساطی درست شد که تنظیمات این موشک به هم خورد. تماس گرفتند که ما باید موشک را عوض کنیم و هر جوری کار کنیم، یک ماه وقت می گیرد. من گفتم اشکال ندارد، ولی شما تلاشتان را بکنید. همه شما بچه های متدینی هستید، تیمتان را عوض کنید. این گروهی که روی موشک کار می کرد، می گفتند کار بسیار پیچیده ای است، بعضی وقتها یک قطعه ای به اندازة نصف عدس خوب کار نکند، تمام این سیستم به هم می ریزد و همه زحمات کشیده شده برباد می رود و چند هزار قطعه در این مجموعه به کار برده شده که تک تک اینها را باید کنترل کند. نفر بعدی هم باید کنترل کند تا مطمئن شود. روز اول بهمن هوا خراب شده بود و حداقل زمان یک ماه. این بچه ها از خواب و سلامت و استراحت شان گذشتند و در سرما و گرما کار کردند و در لبشان ذکر یا حسین، یا زهرا و یا مهدی بود. در روز سیزده بهمن پیغام دادند که ما آماده ایم. کار یک ماه را در چند روز انجام دادند! کار یک ماه بچه حزب اللهی ها نه یک ماه عادی. اگر قرار بود به صورت عادی انجام شود، کار شش ماه بود. حساب کرده بودند که زمان و زاویه و هوا چگونه باشد بالاخره باید صدها موضوع را در نظر بگیرند. صبح زود بایستی پرتاب می شد. ما منتظر که بلکه این پرتاب شود. ساعت ۸-۹ بود که مسئول آن تماس گرفت گفت آقا اصلاً اوضاع اینجا به هم ریخته است. وسط کویر که مردم برای یک قطره باران له له می زدند، مثل سیل باران می آید و طوفان است و ما نمی توانیم کاری کنیم. می دانید که موشک باید روی پای خودش بایستد. آزاد است و نمی تواند به جایی تکیه بدهد و وقتی آزاد است، یک باد بیاید روی زمین می افتد. اگر روی زمین بیفتد، منفجر می شود و فاجعه به بار می آورد؛ بیست و هفت تن سوخت ویژه. گفتم خب منتظر می مانیم. همه تا بعدازظهر شروع به ذکر گفتن کردند. بعدازظهر هوا کمی صاف شد دیدند نمی توانند کاری کنند. دوتا هواپیمای رادارگریز ارتفاع بالای بدون خلبان دشمن (اندازه هواپیماهای F۱۴ اما بدون خلبان) بالای آن آمده بودند و شروع کرده بودند به چرخیدن. تمام سیستم مخابراتی مختل شده و ما سیستم ذخیره را فعال کردیم. یعنی بچه ها این را پیش بینی کرده بودند که آنها نتوانند خرابش کنند. قرار شد دست نگه داریم ببینیم آن بالا چکار می کنند. تا ساعت ده شب روز چهاردهم این وضعیت ادامه پیدا کرد که بعد با همین رمزی که بچه ها در عملیات شرکت می کردند؛ یا حسین، یا زهرا و یا مهدی شروع کردند. هشت دقیقه بعد گفتند پرتاب شد. حالا چگونه رسیدند؟ با روحیة ایثارگری. وقتی روحیه ایثارگری باشد، همه چیز درست می شود. وقتی کسی آمادة تلاش و مجاهد شد، همه ملائکه و سنتهای الهی در خدمت او قرار می گیرند.»  

15 اسفند 1387 جمع خانواده ی شهدای آذربایجان غربی

  هیچ ایرانی آن روزهای پرافتخار و آن مرد بزرگ و مردان گمنام آفریننده ی آنرا فراموش نمی کند و هیچ ایرانی تعطیل کنندگان این دستاوردهای بی نظیر را هرگز نمی بخشد !

مسعود شفیعی کیا

93/11/1

ربیع الثانی 1436

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.