مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

برجام یا پیمان وِرسایی با طعم پسابرجامِ جمهوری وایمار !

بسم ربّ الشهداء

برجام یا پیمان وِرسایی با طعم پسابرجامِ جمهوری وایمار !


در میان دو جنگ جهانی که کمتر ریشه ای به عوامل آن پرداخته شده ، جنگ جهانی اوّل بیش از همه نقش تعیین کننده ای در شکل گیری جهان معاصر داشته که جنگ جهانی دوّم به نوعی مکمّل این جنگ بوده  است ، و نقش آمریکا و مکتب لیبرال دموکراسی غرب که انگلیس و فرانسه نمایندگی آنرا بر عهده داشتند گویای ریشه ی اصلی این کارزار با امپراتوری های بزرگ جهان بوده که ماحصل آن سقوط دودمان هابسبورگ، دودمان هوهن تسولرن، عثمانی و رومانوف به ترتیب در اتریش-مجارستان، آلمان، امپراطوری عثمانی و روسیه تزاری بود  ، که در یک کلام می توان آنرا ؛جنگ حاکمیّت لیبرال دموکراسی  نامید .

تقسیم کشورهای اسلامی و تغییر نقشه جهان آن هم به سفارش مجریان نظم نوین کاپیتالیسمی جهان گویای جنگ اعتقادی لیبرال دموکرات ها بود که جدا از ۷۰ میلیون قربانی بعد در جنگ جهانی دوّم ٬حدود ۱۰ میلیون انسان را قربانی خود کرد  !

در این میان نقش کاخ سفید نقشی غیر قابل انکار و بلکه تعیین کننده ای بود ، چنانچه پیروزی متفقین به محوریّت انگلیس و فرانسه مدیون حضور نظامی تازه نفسان ارتش آمریکا بوده است که البته دولت ریاکار آمریکا با وعده هایی دروغین آلمان و متحدانش را به پایان جنگی واداشت که در ورائش « پیمان ورسای » بود که ملّت و دولت آلمان را تحقیر بی سابقه کرد .

✔️ در حالی که در اوان جنگ جهانی اوّل و یا در پایان آن جریان نازیسمی وجود نداشت که غربی ها آنرا بهانه ی تحقیر آلمانی ها کنند ، ولی تحقیق در عواملی که منجر به تحقیر  آلمانی ها در پیمان ورسای شد ماهیّت کینه توزانه ی لیبرال دموکراسی را به خوبی روشن می کند .

آلمان هایی که دنبال تعامل با قدرت های پیروز لیبرال دموکرات بودند به سبک همانان جمهوری تشکیل دادند که به « جمهوری وایمار « معروف شد و در کنار این جمهوری تسلیم اقتصاد وارداتی آنها شده و با چشم داشت به  سرمایه گذاری های آنان به رونق کوتاه مدّت دلخوش کردند !

ولی ناگهان جمهوری وایمار با قطع شدن منابع مالی آمریکا که در پیمان ورسای وعده داده بودند ، به رکود عظیمی گرفتار شد و آلمانی ها « ابَرتورم » بی سابقه ای را در تاریخ معاصر تجربه کردند ، تا حدّی که ارزش نه مارک آلمان که در سال ۱۹۱۹برابر یک دلار آمریکا در بازار جهانی بود. درسال ۱۹۲۳به رقم باور نکردنی چهار تریلیون مارک رسید که مردم برای خریدن یک نان مجبور بودند چند کیسه اسکناس بدهند و بیکاری مفرط و رکود بی سابقه و فساد و ...

آنچه که از مرور این مقطع سرنوشت ساز تاریخ مدّ نظرم بود شباهت های این مکر اقطاب لیبرال دموکراسی و پیروزان دو جنگ جهانی و جنگ سرد یعنی انگلیس و آمریکا و فرانسه در ورای مذاکرات هسته ای و دسیسه های برجامی و پسابرجامی شان بر علیه کشورمان  می باشد !

✔️ آنچه که طراحان برجام به صراحت آنرا گفته اند و باز هم تکرار می کنند این است که در مفاد آن و قطعنامه ی تحمیلی اش مهار و تحقیر ایران و واداشتن آن به تمکین مکتب دیکتاتوری لیبرال دموکراسی وصهیونیست جهانی دنبال می شود ، بنابراین مهمترین اهرم های قدرت ایران برای استقلالش یعنی انرژی هسته ای و صنایع موشکی و نظامی که به دلیل تسلط حاکمیّتی از نفوذ عواملشان به حدّ زیادی در امان مانده اند را نشانه گرفته اند و در مراحل بعد با نفوذ در اقتصاد کشور با وعده های پرطمطراق اقتصادی که منجر به رشد شگرف نقدینگی شده به دنبال جمهوری وایمار دیگری در کشور هستند .

مثلاً وقتی بدون توجه به توان کشور در ساخت نیروگاه برق یا اداره ی چاه های نفت و کارخانه جات از کشورهای متخاصم منطقه ای و بین المللی دعوت به عمل می آید و یا در صنایع به بهانه ی کهنه گی ماشین آلات به مشورت دشمنان به تعطیلی کارخانه جات و امید آمدن کمپانی های یغماگر دلخوش هستند ، این یعنی سپردن ابزار قدرت در دست دشمنی که در چشم به هم زدنی بتواند ابرتورمی دیگر در کشور به نفع تجزیه و به زانو درآوردن آن راه بیاندازد .

اگر چه تبعات مرگبار اقتصادی جمهوری وایمار با روی کار آمدن نازی ها و اتخاذ سیاست اقتصادی درونگرا و به نوعی اقتصاد مقاومتی به سامان شد و دوری از اقتصاد ول انگار بازار و اقتصاد بسته ی کمونیستی و باحذف دلار از اقتصاد ، ظرف چند سال به شکوفائی بی سابقه ی آلمان منجر شد ولی حماقت و محاسبات غلط و تعصبات جاهلانه  منجر به بازی کردن ایشان در جنگ جهانی دوّم و مغلوب شدن اکثر جهان در مقابل امپراتوری فاسد لیبرال دموکراسی شد .

و البته در ایرانی که بستر اقتصادیش بر اساس اقتصاد بازار بسته شده این جمهوری وایمار و زلزله های خانمانسوز اقتصادیش سال ها ادامه خواهد داشت و استقلال و  تمامیّت کشورمان را هم جدّی تهدید خواهد کرد .

مگر اینکه اراده ای بی تسامح و بی رودربایستی نسبت به الیگارشی ، جهت تحقق اقتصاد مقاومتی شکل بگیرد که هنوز بارقه ی امیدی نمی بینینم .

مسعود شفیعی کیا