مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

« راهبرد جیغ و تله » و تمرکز فشار مذاکرات به سمت رهبری !

بسم ربّ الشهداء


( مهم : تحلیل مذاکرات هسته ای !)

 

« راهبرد جیغ و تله  »

 

و تمرکز فشار مذاکرات به سمت رهبری !

 

در برخی از نقاط جهان شکارچیان روشی دارند برای شکار ، که ابتدا مسیری را تله گذاری و تور گذاری می کنند و از سمت دیگر با جیغ و فریاد ایجاد وحشت کرده تا قدرت تمرکز و تصمیم گیری شکار را سلب کنند و صید خود را به سوی دام فراری می دهند تا در سریعترین زمان صید را به چنگ آورند !

حکایت مخالف خوانی « نتانیاهو » و برخی از اعضای کنگره آمریکا با توافق مبهم  هسته ای بی شباهت با این صیادی نیست !

 این توافق به دنبال خنثی سازی انرژی صلح آمیر هسته ای کشور و تنزّل تأسیسات هسته ای با حداقل 10 سال توقف به نمایشگاهی بیش نیست و طرف های غربی که سابقه ی دشمنی طولانی با مردم و کشور و انقلابمان دارند این توافق را دو مرحله ای خواسته اند تا اهرم فشار  و مداخله و خدشه به استقلال کشور را همچنانکه در یک سال گذشته پیش برده اند با تداوم تحریم ها پیش ببرند و با فرسایشی کردن مذاکرات ، دیگر اصول و آرمان ها را نیز موضوع چانه زنی های خویش کنند ، چنانچه از هم اکنون مباحث « حقوق بشر » و « توانمندی موشکی » و « کمک به مقاومت » به طور جدی موضوع مذاکرات قرار گرفته است و تنها رهبری در مقابل آنان ایستاده است !

بنابر این مخالف خوانی های اخیر که با نامه 47 نماینده کنگره آمریکا به رهبری انقلاب اسلامی ظهور بیشتری یافته ، اگر چه از دیدگاهی ناشی از اختلاف تاکتیکی دو جریان حاکم بر آمریکا می باشد ولی نباید از استراتژی مشترک هر دو جریان برای مهار انقلاب اسلامی و تغییر موازنه قدرت در جهان و منطقه به نفع صهیونیست ها و استحاله ی ایران در هژمونی خودشان غافل شد !

اگر هم فرض کنیم این درگیری ها واقعی است اختلاف دو نگرش برای استحاله انقلاب اسلامی است ، زیرا اوباما با چراغ سبز هایی که از طرف مقابل دیده به دنبال بهره کشی انگلی از بخشی از حاکمیت کشور است تا در ضعف دیگر شریکان منطقه ای با رخنه در صفوف مدیریتی نظام بهره کشی کافی از جایگاه ایران در منطقه را برای پیشبرد سیاست های منطقه ایش را داشته باشد که تا حدودی نیز موفق بوده و همین نگرش تیم اوباما نیز شاید نگرانی هایی بین شریکان سابقش ایجاد کرده و همقطارانش را در آمریکا مشوش کرده باشد که عمده این چراغ سبزهایی که اوباما را به این دیدگاه رسانده عبارتند از :

1 – همراهی ایران با خواست آمریکا در عراق که با درخواست برکناری « مالکی » و کمک دولت ایران در این امر آغاز و سپس با نامه ی اوباما به ایران برای درخواست همراهی برای جنگ با داعش ادامه یافت ، اگر چه رهبری با تیزبینی دسیسه آمریکا در این جنگی که ظاهری مذهبی دارد را فاش کرد و با این همکاری صریحاً مخالفت کردند ولی جنجال رسانه ای و قهرمان سازی های به دور از واقعیّت ها که حضور ایران در نبرد عراق و سوریه با داعش را برخلاف راهبرد رهبری بر جسته کرده است نشانگر اراده ای در کشور برای نمایش حسن نیت به ائتلاف ضد داعش آمریکا می باشد !

ولی رهبری به درستی مکر شیطان بزرگ که ایجاد کننده داعش و دیگر گروهک های تکفیری بوده است را متوجه شدند که به دنبال جنگی فرسایشی و مذهبی هستند تا با درگیر کردن مدت دار جمهوری اسلامی در زمین بازی خود بر آتش اختلافات قومی مذهبی بدمند !

2 – همراهی جریان داخلی با سیاست های غرب مثل بستن قرار داد صدور گاز ایران به اروپا از راه ترکیه هم زمان با تهدید غرب توسط روسیه برای قطع صادرات گاز !

3 – عقب نشینی بی سابقه در فن آوری صلح آمیز هسته ای و حتی دیگر فن آوری ها مثل موشک های دور برد و ... و تمکین تمام محدودیت هایی که غرب در توافق ژنو از ایران خواسته بود !

4 – ضمانت هایی که از داخل به غرب برای عدم بازگشت « دکتر احمدی نژاد » توسط تمام جریان های سیاسی داده شده است ، زیرا دکتر احمدی نژاد به عنوان نماد استکبار ستیزی که به فرموده رهبری ، تمام هشت سال دولتش بر خلاف گذشته احیای شعارهای انقلاب و ارتقای کشور در جهات مختلف بود واقعاً خواب دشمنان را آشفته کرده است !

بنابر این اوباما که سطح همراهی ایران را تا حدی دید که حتی از جنگ مستقیم سوریه نجاتش داد به ادامه ی این روند بسیار امیدوار شده است و به عبارتی مجبور است امیدوار باشد ، که مسلماً پشتوانه ی این امیدواری کاخ سفید ، ضمانت های مخفیانه ای است که در مذاکرات محرمانه و بیش از یکسال عملکرد جریان های حاکم  دیده است !

و از طرفی جریان نتانیاهو در رژیم اشغالگر قدس که خلاف رئیس این رژیم تظاهر به مخالفت با این توافق می کند و جریانی در آمریکا که عمدتاً جمهوری خواهان را شامل می شوند در این شکار بزرگ غرب که به گفته اوباما : « ایران را برای اولین بار سر میز مذاکره کشانده و به عقب نشینی واداشته  !» نقش همان جریان جیغ و دادی را ایفا می کنند تا این صیدی که بیش از 30 سال  دست نیافتنی بود را به تله اصلی ( توافق جامع ) فراری دهند !

همانطور که قبلا گذشت مستقیم خطاب قرار دادن رهبری توسط مقامات کاخ سفید ، نمایانگر تلاش دشمن برای نشان دادن ایشان به عنوان تنها کلید توافق می باشد چنانچه « وندی شرمن » بی محابا در نشست « کمیته روابط خارجه سنا » گفت :

« در مجموع ارزیابی ما این است که شانس دستیابی به توافق هسته ای با ایران که هم به نفع امنیت ما و هم همپیمانان مان باشد، وجود دارد. اگر رهبر ایران گامی به جلو برندارد، ما با کنگره برای افزایش فشار بر ایران همکاری خواهیم کرد. اما در حالیکه روند مذاکرات هنوز ادامه دارد، برای ما مهم است که به شرکای مان و همچنین ایران ثابت کنیم که واشنگتن در حمایت از یک راه حل جامع و کامل متحد است. کنگره آمریکا در شرایطی که اکنون ما قرار داریم، نقش مهمی ایفاء کرده است. تحریم ها ابزاری برای کشاندن ایرانیان به پای میز مذاکره بوده است .»93/11/2 

http://www.asipress.ir/vdchkkn6.23n6kdftt2.html

پاس 47 نماینده کنگره و گلی که دیپلمات ها به خودمان زدند!

نقش نامه 47 نماینده کنگره به رهبری در این راهبرد علاوه بر اینکه برای افزایش فشار به ایشان است به دنبال سوق دادن کشور به سوی تله نهایی است که این دسیسه وقتی واضح تر می شود که جناب « ظریف » بلافاصله برای تضمینی شدن عدم تغییر توافق با تغییر دولت کاخ سفید می گوید :

« توافق اتمی می تواند به شکلی در شورای امنیت "ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل متحد" مطرح شود که "یک توافق بین المللی و الزام آور برای همه دولت ها" باشد.  » ( خبر انلاین )

و این همان تله ای است که طرف های ایرانی با لبخند کشور را پذیرای آن می دانند ، یعنی امضای توافق در شورای امنیّت و تعهد ایران در جایی که ظالمانه ترین تحریم ها را علیه ایران اعمال کرده !

زمینه سازی حمله به ایران !

البته نامه ی 47 نماینده ی آمریکا به حضرت آقا که هشدار دادند که با تغییر دولت آینده آمریکا ضمانتی برای اجرایی شدن توافق نمی ماند ، نعل وارویی است که پیام دیگری درش نهفته بود و آن همانی است که وزیر خارجه ایتالیا پس از دیدار با دولتی های ایران به آن اعتراف کرد و گفت : « آیا دلمان برای محمود احمدی نژاد تنگ شده است؟!» یعنی اگر این توافقی که به ضرر ایران است اگر الان امضا شود چه ضمانتی است که با آمدن احمدی نژاد بار دیگر ملغا نشود ؟! و همان سرنوشتی که توافق خفت بار سعدآباد که توسط همین تیم مذاکره کننده امضا شد را دچار نشود؟! بنابر این برای محکم کاری باید این توافق به قطعنامه ی الزام آور شورای امنیّت تبدیل شود که ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل متحد « به کارگیری زور علیه کشورهایی که به عنوان تهدید بین المللی از آنها یاد می شود را مجاز می شمارد . » !

در ماده 42 این منشور آمده : در صورتی که شورای امنیت تشخیص دهد اقدامات تمهیدی ماده 41 باز دارنده نیست می تواند به وسیله ی نیروی هوایی ، دریایی یا زمینی تمام اعضای ملل متحد به اقدامی که برای حفظ یا اعاده صلح و امنیت بین المللی ضروری است مبادرت کند ، درست مانند کاری که با افغانستان و عراق و لیبی کردند !

این یعنی ؛ اگر رهبری مانند سال 84 دستور فک پلمپ بدهد و بار دیگر آن مرد برای اعاده حیثیت کشور بازگردد برگشت به پیشرفت های گذشته و گام نهادن برای ایران آباد هزینه ای بس سنگین دارد !

 و از نتیجه ی پیشنهاد جناب ظریف چیزی بهتر از این به ذهن خطور نمی کند  ، به راستی می بینید چه دیپلماسی نازنینی داریم که پیش بینی عدم بازگشت آن مرد هم درش دیده شده است ؟!

 روزهای سرنوشت ساز و حساسی در پیش است که نباید اذهان از این اتفاقی که دارد می افتد به چیز دیگری معطوف شود و باید مراقب بحران سازی های دروغین باشیم و نیروهای انقلاب از فضای دوقطبی که با برهم زدن مشکوک مجالس افراد خاص همراه شده است باید برحذر باشند و حتّی اذهان عمومی نباید به جنگ رزمندگان عراق و سوریه با داعش منحرف شود ، بلکه به دقت به بازی غرب و عواملش باید نگریست که حیثیت کشور بزرگ و انقلابی ایران در تهدید مزورانه و پیچیده ی سرسخت ترین دشمنانش می باشد !

مسعود شفیعی کیا

93/12/20

جمادی الـاوّل 1436

رهبری در دیدار اعضاى مجلس خبرگان : از مذاکرات من نگرانم !

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.