بسم ربّ الشّهداء
و البته هنوز هم همه سرنخ ها بر می گردد به همان پسته ی رفسنجان !
پاییز سال ۶۷ بود که با انحلال گردان های لشگر ۲۷ محمّد رسول الله ( صل الله علیه و آله ) به تهران بر گشتیم ، پس از پذیرش قطعنامه و مقابله با تک عظیم جاده اهواز خرمشهر و چندماه پدافندی حالا دیگر واقعا باید دوکوهه و جنگ و یاد دوستان مظلوم و شهید را پشت سر می گذاشتیم و خودمان را برای تعامل با شهری که نه آن ما را خوب می شناخت و نه ما دل بازگشت به آن را داشتیم آماده می کردیم .
رسیدیم تهران ، میدان راه آهن سوار مینی بوسی شدیم که تا چهارراه ولیعصر ( اروحنا فداه ) ما را ببرد ، چند مرد و زن میان مینی بوس نشسته بودند و ما چند نفر هم رفتیم ردیف صندلی عقب مینی بوس نشستیم ، سکوت رمزآلودی همه بچه ها را فراگرفته بود ، چون از بهشت جبهه ناگهان در برزخ شهر هبوط کرده بودیم ، بدی انتهای مینی بوس این بود که سخنان دیگران را راحت می شنوی ، مردی با چند زن داشت صحبت می کرد ، داشتند پایان جنگ را تحلیل می کردند .
سخنی از آن مرد شنیدیم که خیلی ما را سوزاند ، چون می گفت : جنگ باید زودتر از اینها تمام می شد ولی این رزمنده ها - با گوشه چشم به ما اشاره کرد - نمی گذاشتند ، زنی گفت : چرا ؟! مرد :خوب الان اومدن بیکار چه کار باید بکنند ، تا جنگ بود دستشون تو پوست گردو بود حالا چی ؟! و ...
بنده
خدا نمی دانست شش ماه هم به بهانه ی کمبود بودجه همان ماهی ۲۴۰۰ تومان را
هم نگرفته ایم و به سخنی به جبهه رفت و آمد می کردیم - رفقا که می دیدند
دارم به خودم می پیچم گفتند : ولشون کن !
✔️
هنگام پیاده شدن وقتی از کنار آن مرد رد شدم طاقت نیاوردم و گفتم : داداش !
دست ما توی پوست گردو نبود ! ولی وقتی نگاهم به عنوان روزنامه ای که در
دستش بود افتاد فهمیدم بدفهمی بیچاره از کجا آب می خورد .
در آنجا این سخن اکبر رفسنجانی تیتر شده بود : رزمندگان خودسری و کلّه شقی نکنند تا ما به تمام نتایج قطعنامه برسیم !
این سخن یعنی تلقین خودسری و کلّه شقی رزمندگان دربرابر قطعنامه ای که می گفتند مثل برجامِ امروز همه مشکلات را حل می کند ، ولی وقتی مذاکرات فرسایشی ولایتی و طارق عزیز یک وجب خاک و یک اسیر از ما آزاد نکرد ، باید تقصیر را گردن یکی می انداختند که از رزمندگان چه کسی مظلوم تر ؟!
کسانیکه
خودشان با معاملات و بده بستان هایی مانند ماجرای «مک فارلینِ» آمریکایی
جنگ را فرسایشی و هشت سال کش دادند می خواستند تقصیرها را گردن رزمندگان بی
توقع و مظلومی بیاندازند که جز اطاعت اراده و توشه ای نداشتند ، و با
شنیدن پذیرش جام زهر قطعنامه ۵۹۸ از طرف امام به جز گریه و بغض بر مظلومیّت
امامشان و تبعیّت کاری نکردند !
ولی
مدعیان همانگونه که سرداری برگشتی چندی پیش متذّکر شد ، می خواستند به جای
گریه بر جام زهر امام ، آنرا جشن تلقی کرده تا برای آن پایکوبی کنیم !
حال حکایت احمدی نژادی ها شده ، ما که قصد شرکت در انتخابات نداشتیم و با تمکین و تبعیّت توصیه ی رهبری هم دلواپسی برجامیون و دوجریان برطرف شده ، ولی متأسفانه جریان تزویر باز هم به دنبال نشانه ی غلط دادن و مقصّر جلوه دادن رزمندگان جبهه عدالت است، و برخلاف تصور نه تنها دوقطبی محو نشده بلکه با گداخت بیشتری بر علیه مؤمنان عدالت خواه و دوستان دکتر احمدی نژاد با تهمت های شنیع تری فضا را ملتهب تر می کنند ، تا جایی که هم صدا با « شیمون پرز » جویای محاکمه ی مردان عدالت هم هستند ، بنابراین باید منشأ دوقطبی سازی را پیدا کرد .
به راستی کسانیکه پس از سه سال سکوت بر برجام و برجامیون و تحقیر انقلاب و کشور مقابل شیطان بزرگ امروز باز هم فریاد بر رئیس جمهور سابق بلند کرده اند ، وقتی رهبری دیپلمات ها را از تداوم مذاکرات با آمریکا منع کرد ولی ظریف بلافاصله پشت درهای بسته دوساعت با کری به مذاکره پرداخت ، چرا شاخک های ولایت سنجیشان فعال نشد ؟!
شاید هم چون در حین مذاکرات پسته رفسنجان صرف می شده اشکالی مشاهده نشده است ؟!
و البته هنوز هم همه سرنخ ها بر می گردد به همان پسته ی رفسنجان !
تروریست شناخته شدن سپاه و حزب الله و شهادت « سمیر قنطار » ؛
آغاز بوسنیاییزه شدن سوریه با پیشنهاد ایران ؟!
متأسفانه
سلطه ی رسانه به دنبال ساده انگاری تحلیل تحولات است که بنابر همین نقطه
ضعف افکار عمومی ٬ دسیسه بازان جهانی با بزک ظاهر یک اتفاق از پیچیدگی های
شیطانی آن اذهان را غافل می کنند مثلا ً:
حاصل نشست وین ۲ درباره سوریه عبارت بود از :
۱-
توافق بر تشکیل دولتی ظرف شش ماه که روسیه آنرا « دولت وحدت ملّی » و
آمریکا آنرا « دولت انتقالی » می داند ، ولی در هر صورت نتیجه این دولت پس
از شش ماه کمرنگ شدن نقش اسد در دولت آینده است .
۲-
در این شش ماه قرار شده قانون اساسی سابق سوریه نیز ملغا و قانون اساسی
جدیدی با ادعای امکان مشارکت تمام طرف ها در اداره کشور به تصویب برسد تا
پس از ۱۸ ماه انتخاباتی زیر نظر شورای امنیّت برگزار شود .
۳-
این تقریباً همان مدل آمریکا در بوسنی و کوزوو بود که پس از حمام خون صرب
ها با شراکت دادن به اصطلاح میانه رو های آنان در دولت ائتلافی ، نقش
مسلمانان را در آینده آن کشورها کمرنگ و به حاشیه راند ! اگرچه سوریه مانند
بوسنی و یا کوزوو آرام نخواهد شد و این دسیسه جز تجزیه کشور پهناور سوریه و
تداوم جنگ داخلی ثمر دیگری نخواهد داشت .
✔️بنابراین
نقش اسد در دولت انتقالی و دولت آینده بیشتر از مرحوم « علی عزت بگوویچ »
در دولت ائتلافی بوسنی نخواهد بود که در این صورت کشوری یکپارچه و برخوردار
از یک نهاد تصمیم گیری و تصمیم سازی واحد و ارتشی بزرگ ، جایش را به کشوری
پرچالش خواهد داد که معارضین جدّی و بعضاً تروریست اسد قرار شده با وی
دولت ائتلافی تشکیل دهند ، بنابر این در صورت عملی شدن تصمیمات وین سوریه
دیگر نمی تواند حامی خوبی برای مقاومت بماند، و شیطان بزرگ به بیشتر اهداف
جنگ چهارساله ی خود خواهد رسید و دومینو وار چالش عمیق سیاسی به لبنان و
تجزیه به عراق سرایت می کند که این اولین عواقب این تزویر خواهد بود .
۴-
قابل توجه اینکه در این نشست با موافقت ظریف قرار شده اردن فهرستی از گروه
های تروریستی حاضر در سوریه تهیه کند تا در دولت فراگیر آینده حضور نداشته
باشند و هدف حملات ائتلاف ضد تروریست نیز قرار گیرند !
این در صورتی است که اردن در این چند سال به پادگان تجهیز و آموزش تکفیری ها تبدیل شده است!
و از همه مهمتر اینکه در فهرست ۱۶۰ گروهی که اردن به نشست نیویورک ارائه کرده و مورد استقبال روسیه هم قرار گرفته نام « سپاه پاسداران انقلاب اسلامی » و « حزب الله لبنان » به چشم می خورد
http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=859479
♨️این نقطه ی آغازین بوسنیاییزه کردن سوریه است که تجاوز رژیم صهیونیستی بلافاصله پس از درج نام سپاه و حزب الله در فهرست تروریست های حاضر در سوریه و قبل آن نیز تحریم حزب الله لبنان توسط اوباما ، نخستین بازخورد تصمیم نشستی است که جناب ظریف نیز حاضر در آن بوده است !
( دکتر احمدی نژاد در حال تجلیل از مقاومت شهید سمیر قنطار )
شهادت
مظلومانه « سمیر قنطار » پیر آزاده ای که از 13 سالگی در زندان های رژیم
صهیونیستی به سر برد و با بلند اندیشی سید حسن نصرالله - با وجود اینکه
قنطار از حزب جنبلاط که معارض حزب الله بود - ولی در تبادلی پیروزمندانه
آزاد گشت و پس از رهایی کمر همت بر رفع اختلافات جنبلاط و حزب الله بست و
خود در زمره ی فرماندهان مقاومت قرار گرفت هزینه ی یک معامله ی کثیف بوده
است !
جان کری روز شنبه در پایان نشست نیویورک درباره سوریه گفت :
✔️«حدود
یک سال قبل هم، ایرانیها ( ظریف ، عراقچی ، تخت روانچی ، فریدون ) طرحی
را برای صلح در سوریه ارائه کردند، که مشتمل بود بر آتش بس، تدوین قانون
اساسی جدید، ایجاد دولت وحدت ملی و برگزاری انتخابات. خوب میبینید که این
تا حد بسیار زیادی به این (قطعنامه شورای امنیت) نزدیک است.»
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940928000021
و این سخن کری معنایش این است که مذاکره کنندگان با تروریست شناخته شدن سپاه و حزب الله و تقسیم سوریه عملاً همراه شده اند .
البته « جیمز بیز » ، سردبیر « الجزیره » انگلیسی نیز که با ظریف گفتگویی داشته چندی پیش از این دیدارش چنین خبر داد :
✔️« ظریف گفت ما از مدت ها پیش تشکیل دولت وحدت ملی در سوریه را پیشنهاد کردیم. »
http://www.asriran.com/fa/news/438608/
♨️
گویا ماجرای حمله به مقر سپاه در « سارایوو » و بازداشت و اخراج تمامی
سپاهیانی که به کمک مردم مظلوم بوسنی رفته بودند بلکه خونین ترش در سوریه
در دیپلماسی شگفت انگیز دولت ۱۱ در حال تکرار است ، حمله به مقر حزب الله
که با سپاه عملیّات مشترک می کنند در دمشق توسط صهیونیست ها و شهادت تنی
چند از جمله « شهید سمیر قنطار » آغاز هدف شدن سپاه به عنوان گروهی
تروریستی در سوریه می باشد که نمی دانم از این همه عزّت و حکمت و مصلحت
اندیشی فرزندان دیپلمات انقلاب ازچه کسی باید متشکر باشیم ؟!
مسعود شفیعی کیا
94/10/2
ربیع الأوّل 1437
بوسنیاییزه و کوزوویی شدن دولت سوریه
بسم ربّ الشهداء
( مهم : تحلیل مذاکرات هسته ای !)
« راهبرد جیغ و تله »
و تمرکز فشار مذاکرات به سمت رهبری !
در برخی از نقاط جهان شکارچیان روشی دارند برای شکار ، که ابتدا مسیری را تله گذاری و تور گذاری می کنند و از سمت دیگر با جیغ و فریاد ایجاد وحشت کرده تا قدرت تمرکز و تصمیم گیری شکار را سلب کنند و صید خود را به سوی دام فراری می دهند تا در سریعترین زمان صید را به چنگ آورند !
حکایت مخالف خوانی « نتانیاهو » و برخی از اعضای کنگره آمریکا با توافق مبهم هسته ای بی شباهت با این صیادی نیست !
این توافق به دنبال خنثی سازی انرژی صلح آمیر هسته ای کشور و تنزّل تأسیسات هسته ای با حداقل 10 سال توقف به نمایشگاهی بیش نیست و طرف های غربی که سابقه ی دشمنی طولانی با مردم و کشور و انقلابمان دارند این توافق را دو مرحله ای خواسته اند تا اهرم فشار و مداخله و خدشه به استقلال کشور را همچنانکه در یک سال گذشته پیش برده اند با تداوم تحریم ها پیش ببرند و با فرسایشی کردن مذاکرات ، دیگر اصول و آرمان ها را نیز موضوع چانه زنی های خویش کنند ، چنانچه از هم اکنون مباحث « حقوق بشر » و « توانمندی موشکی » و « کمک به مقاومت » به طور جدی موضوع مذاکرات قرار گرفته است و تنها رهبری در مقابل آنان ایستاده است !
بنابر این مخالف خوانی های اخیر که با نامه 47 نماینده کنگره آمریکا به رهبری انقلاب اسلامی ظهور بیشتری یافته ، اگر چه از دیدگاهی ناشی از اختلاف تاکتیکی دو جریان حاکم بر آمریکا می باشد ولی نباید از استراتژی مشترک هر دو جریان برای مهار انقلاب اسلامی و تغییر موازنه قدرت در جهان و منطقه به نفع صهیونیست ها و استحاله ی ایران در هژمونی خودشان غافل شد !
اگر هم فرض کنیم این درگیری ها واقعی است اختلاف دو نگرش برای استحاله انقلاب اسلامی است ، زیرا اوباما با چراغ سبز هایی که از طرف مقابل دیده به دنبال بهره کشی انگلی از بخشی از حاکمیت کشور است تا در ضعف دیگر شریکان منطقه ای با رخنه در صفوف مدیریتی نظام بهره کشی کافی از جایگاه ایران در منطقه را برای پیشبرد سیاست های منطقه ایش را داشته باشد که تا حدودی نیز موفق بوده و همین نگرش تیم اوباما نیز شاید نگرانی هایی بین شریکان سابقش ایجاد کرده و همقطارانش را در آمریکا مشوش کرده باشد که عمده این چراغ سبزهایی که اوباما را به این دیدگاه رسانده عبارتند از :
1 – همراهی ایران با خواست آمریکا در عراق که با درخواست برکناری « مالکی » و کمک دولت ایران در این امر آغاز و سپس با نامه ی اوباما به ایران برای درخواست همراهی برای جنگ با داعش ادامه یافت ، اگر چه رهبری با تیزبینی دسیسه آمریکا در این جنگی که ظاهری مذهبی دارد را فاش کرد و با این همکاری صریحاً مخالفت کردند ولی جنجال رسانه ای و قهرمان سازی های به دور از واقعیّت ها که حضور ایران در نبرد عراق و سوریه با داعش را برخلاف راهبرد رهبری بر جسته کرده است نشانگر اراده ای در کشور برای نمایش حسن نیت به ائتلاف ضد داعش آمریکا می باشد !
ولی رهبری به درستی مکر شیطان بزرگ که ایجاد کننده داعش و دیگر گروهک های تکفیری بوده است را متوجه شدند که به دنبال جنگی فرسایشی و مذهبی هستند تا با درگیر کردن مدت دار جمهوری اسلامی در زمین بازی خود بر آتش اختلافات قومی مذهبی بدمند !
2 – همراهی جریان داخلی با سیاست های غرب مثل بستن قرار داد صدور گاز ایران به اروپا از راه ترکیه هم زمان با تهدید غرب توسط روسیه برای قطع صادرات گاز !
3 – عقب نشینی بی سابقه در فن آوری صلح آمیز هسته ای و حتی دیگر فن آوری ها مثل موشک های دور برد و ... و تمکین تمام محدودیت هایی که غرب در توافق ژنو از ایران خواسته بود !
4 – ضمانت هایی که از داخل به غرب برای عدم بازگشت « دکتر احمدی نژاد » توسط تمام جریان های سیاسی داده شده است ، زیرا دکتر احمدی نژاد به عنوان نماد استکبار ستیزی که به فرموده رهبری ، تمام هشت سال دولتش بر خلاف گذشته احیای شعارهای انقلاب و ارتقای کشور در جهات مختلف بود واقعاً خواب دشمنان را آشفته کرده است !
بنابر این اوباما که سطح همراهی ایران را تا حدی دید که حتی از جنگ مستقیم سوریه نجاتش داد به ادامه ی این روند بسیار امیدوار شده است و به عبارتی مجبور است امیدوار باشد ، که مسلماً پشتوانه ی این امیدواری کاخ سفید ، ضمانت های مخفیانه ای است که در مذاکرات محرمانه و بیش از یکسال عملکرد جریان های حاکم دیده است !
و از طرفی جریان نتانیاهو در رژیم اشغالگر قدس که خلاف رئیس این رژیم تظاهر به مخالفت با این توافق می کند و جریانی در آمریکا که عمدتاً جمهوری خواهان را شامل می شوند در این شکار بزرگ غرب که به گفته اوباما : « ایران را برای اولین بار سر میز مذاکره کشانده و به عقب نشینی واداشته !» نقش همان جریان جیغ و دادی را ایفا می کنند تا این صیدی که بیش از 30 سال دست نیافتنی بود را به تله اصلی ( توافق جامع ) فراری دهند !
همانطور که قبلا گذشت مستقیم خطاب قرار دادن رهبری توسط مقامات کاخ سفید ، نمایانگر تلاش دشمن برای نشان دادن ایشان به عنوان تنها کلید توافق می باشد چنانچه « وندی شرمن » بی محابا در نشست « کمیته روابط خارجه سنا » گفت :
« در مجموع ارزیابی ما این است که شانس دستیابی به توافق هسته ای با ایران که هم به نفع امنیت ما و هم همپیمانان مان باشد، وجود دارد. اگر رهبر ایران گامی به جلو برندارد، ما با کنگره برای افزایش فشار بر ایران همکاری خواهیم کرد. اما در حالیکه روند مذاکرات هنوز ادامه دارد، برای ما مهم است که به شرکای مان و همچنین ایران ثابت کنیم که واشنگتن در حمایت از یک راه حل جامع و کامل متحد است. کنگره آمریکا در شرایطی که اکنون ما قرار داریم، نقش مهمی ایفاء کرده است. تحریم ها ابزاری برای کشاندن ایرانیان به پای میز مذاکره بوده است .»93/11/2
http://www.asipress.ir/vdchkkn6.23n6kdftt2.html
پاس 47 نماینده کنگره و گلی که دیپلمات ها به خودمان زدند!
نقش نامه 47 نماینده کنگره به رهبری در این راهبرد علاوه بر اینکه برای افزایش فشار به ایشان است به دنبال سوق دادن کشور به سوی تله نهایی است که این دسیسه وقتی واضح تر می شود که جناب « ظریف » بلافاصله برای تضمینی شدن عدم تغییر توافق با تغییر دولت کاخ سفید می گوید :
« توافق اتمی می تواند به شکلی در شورای امنیت "ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل متحد" مطرح شود که "یک توافق بین المللی و الزام آور برای همه دولت ها" باشد. » ( خبر انلاین )
و این همان تله ای است که طرف های ایرانی با لبخند کشور را پذیرای آن می دانند ، یعنی امضای توافق در شورای امنیّت و تعهد ایران در جایی که ظالمانه ترین تحریم ها را علیه ایران اعمال کرده !
زمینه سازی حمله به ایران !
البته نامه ی 47 نماینده ی آمریکا به حضرت آقا که هشدار دادند که با تغییر دولت آینده آمریکا ضمانتی برای اجرایی شدن توافق نمی ماند ، نعل وارویی است که پیام دیگری درش نهفته بود و آن همانی است که وزیر خارجه ایتالیا پس از دیدار با دولتی های ایران به آن اعتراف کرد و گفت : « آیا دلمان برای محمود احمدی نژاد تنگ شده است؟!» یعنی اگر این توافقی که به ضرر ایران است اگر الان امضا شود چه ضمانتی است که با آمدن احمدی نژاد بار دیگر ملغا نشود ؟! و همان سرنوشتی که توافق خفت بار سعدآباد که توسط همین تیم مذاکره کننده امضا شد را دچار نشود؟! بنابر این برای محکم کاری باید این توافق به قطعنامه ی الزام آور شورای امنیّت تبدیل شود که ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل متحد « به کارگیری زور علیه کشورهایی که به عنوان تهدید بین المللی از آنها یاد می شود را مجاز می شمارد . » !
در ماده 42 این منشور آمده : در صورتی که شورای امنیت تشخیص دهد اقدامات تمهیدی ماده 41 باز دارنده نیست می تواند به وسیله ی نیروی هوایی ، دریایی یا زمینی تمام اعضای ملل متحد به اقدامی که برای حفظ یا اعاده صلح و امنیت بین المللی ضروری است مبادرت کند ، درست مانند کاری که با افغانستان و عراق و لیبی کردند !
این یعنی ؛ اگر رهبری مانند سال 84 دستور فک پلمپ بدهد و بار دیگر آن مرد برای اعاده حیثیت کشور بازگردد برگشت به پیشرفت های گذشته و گام نهادن برای ایران آباد هزینه ای بس سنگین دارد !
و از نتیجه ی پیشنهاد جناب ظریف چیزی بهتر از این به ذهن خطور نمی کند ، به راستی می بینید چه دیپلماسی نازنینی داریم که پیش بینی عدم بازگشت آن مرد هم درش دیده شده است ؟!
روزهای سرنوشت ساز و حساسی در پیش است که نباید اذهان از این اتفاقی که دارد می افتد به چیز دیگری معطوف شود و باید مراقب بحران سازی های دروغین باشیم و نیروهای انقلاب از فضای دوقطبی که با برهم زدن مشکوک مجالس افراد خاص همراه شده است باید برحذر باشند و حتّی اذهان عمومی نباید به جنگ رزمندگان عراق و سوریه با داعش منحرف شود ، بلکه به دقت به بازی غرب و عواملش باید نگریست که حیثیت کشور بزرگ و انقلابی ایران در تهدید مزورانه و پیچیده ی سرسخت ترین دشمنانش می باشد !
مسعود شفیعی کیا
93/12/20
جمادی الـاوّل 1436
رهبری در دیدار اعضاى مجلس خبرگان : از مذاکرات من نگرانم !