بسم ربّ الشهداء
وا اماما ، یا وا هاشمیا ؟!
پس از انعکاس مصاحبه ی دانشمند معظم جناب آیت الله آقا سیّد محمّد خامنه ای ، که نکاتی از ناگفته های تاریخ انقلاب را بازگو کرده و نقش جریانی خاص را در برهه های مهم تاریخ این کشور فاش کرده است ، حمله هایی به دور از منش و روش گفتگو که بیشتر به جیغ و فریاد رسوایان شبیه است را به ساحت ایشان نظاره می کنیم ! که القای اهانت به امام راحل در این روشنگری نقطه ی مشترک این حملات شتابزده می باشد !
البته این روش مندرسی است در پروپاگاند سیاست زدگان ، که اگر بخواهند کسی را از صحنه خارج کنند و نخواهند دلیل اصلیش را ابراز کنند وی را متهم به تقابل با ولایت می کنند ، همانطور که مردان عدالت را متهم به انحراف و تقابل با ولایت و روحانیت کردند !
چراکه هیچکدام از ادعاهایی که توجیه گران جریان خاص درباره ایشان دارند در متن مصاحبه ی ایشان با نشریه رمز عبور وجود ندارد ، بلکه سخن گویای این دانشمند و روحانی معزز نمایانگر مظلومیت خمینی کبیر دربرابر جریان خاص می باشد ، که افشای آن گویای پیچیدگی شرایط رهبری امروز انقلاب اسلامی بوده و تحلیل واقع گرایی در برهه های مهم پیش رو به نسل جدید انقلابی ما می دهد !
سابقه حرکات خودسرانه ی برخی مسئولان زمان امام راحل :
حرکات خودسرانه برخی از مسئولان زمان حیات امام راحل امر تازه ای نیست که آیت الله سید محمّد خامنه ای آنرا پرده نمایی کرده باشد ، بلکه این واقعیت در اظهارات خواص آن دوران نیز به خوبی قابل ملاحظه است ، به عنوان مثال جناب « محسن رضایی » در مصاحبه ای در هفته دفاع مقدس سال 88 از پذیرش قطعنامه یک سال قبل از پذیرش اجباری آن توسط امام راحل خبر داد که گویای خودسری بخش قابل توجهی از مسئولان وقت بوده است ، تصور کنید امام راحلی که بارها در سخنان سال پایانی جنگ فراخوان مقاومت داشتند و بانگ « حسینیان آماده باشید امروز ایران کربلاست ! » سرمی دادند و « سرنوشت جنگ را در جبهه ها نه میز مذاکرات » گره زده بودند ، آیا می توان گفت از پذیرش مخفیانه جام زهر قطعنامه 598 خبر داشتند ؟! محسن رضایی در این مصاحبه اگر چه پیشنهاد می دهد که سالروز نوشیدن جام زهر توسط امام را باید جشن پیروزی گرفت ( ! ) ولی اعتراف تلخی می کند :
« پذیرش غیر علنی قطعنامه 598 نکتهای است که تا به حال مطرح نشده و در سطح جامعه مطرح نشده است اما 21 سال پس از پایان جنگ بد نیست به آن پرداخته شود. خیلی ها فکر می کنندایران در سال 1367 قطعنامه 598 را پذیرفت اما ایران یک سال قبلش قطعنامه را پذیرفته بود ، اما بنا نبود کهاین موضوع افشا شود تا مذاکرات پیش رود و مانعی برای ادامه مذاکرات پیش نیاید. (!) »
حاکمیّت دوگانه جریان خاص با امام راحل واقعیّتی انکار ناپذیر :
بنابر این همانگونه که آیت الله سید محمد خامنه ای اشاره داشتند بین امام و جریان خاص نوعی حاکمیّت دوگانه وجود داشته که آقای رحیم صفوی در مصاحبه با رمز عبور شماره 4 به همین واقعیّت اشاره می کند و می گوید :
« آقای هاشــمی، با حضرت امام و رهبری نظامی جنگ هماهنگ نبود. به نظر من، آقای هاشمی به فکر قدرت بعد از امام بود و میخواست بعد از امام کشــور را اداره کند. لذا میخواست قدرت را در دست داشته باشد و شاید پیش خود فکر میکرد در این جنگ نباید همه چیز از بین برود. این برای حفظ قدرت خود و ادامه حکومت خودش بود که نمیخواست همه منابع کشور از بین برود. »
این قطعه را اگر کنار قطعاتی که آقا سید محمد خامنه ای برشمردند بگذارید تصویری گویا از این جریان نمایان می شود که اکنون به دنبال تکرار همان اتفاقات مذاکرات مک فارلین و جام زهر قطعنامه 598 در پوشش مذاکرات قهقرایی هسته ای هستند !
حال این سرو صداها بر علیه این مستندات آیت الله سید محمد خامنه ای و فریاد « رفت از دار فنا حجت الاسلام ما ! » و « واغربتا ! » سردادن ها و آسمان تاریخ 1400 ساله ی و نهج البلاغه را به ریسمان قدرت بافتن ها برای چیست ؟! چرا به گزافه شفاف سازی صحنه ی معادلات قدرت را توهین به امام راحل می دانند ؟!
اینکه چرا یک نشریه ای احمدی نژادی تریبون این شخصیّت های به حاشیه رانده شده و مغضوب سامانه ی قدرت طلبان شده است ، را هم باید در خصلت احمدی نژادی ها جستجو کرد که نخواسته اند معادلات قدرت طلبان را بپذیرند و بر اصول واقعی انقلاب و امام و رهبری پایبند بوده و خواسته اند حرف هایی خلاف آنچه که اولیگارشی می خواهد را بشنوند !
شگفتا کسانیکه نقد خاندان شخصیت های انقلاب را هتک حرمت تلقی می کنند و نقد روحانیت کج رو را هتک روحانیت می دانند اینگونه به این مرد حکیم و فقیه وارسته و اخوی محترم و بی حاشیه ی رهبری می تازند و منبریان جریان خاص سخن شجاعانه ی ایشان را بدتر از ساواک می دانند !
برخورد دوگانه تا چه حد ؟! دیروز دیگر برادر رهبری که همراه با جریان خاص بود و در حزبی است که سال 88 تقابل با رأی مردم و تدبیر رهبری را دنبال می کرد ، عملکردش را هتک حریم انقلاب ندانستند ولی در برابر سخن واضحی که بر طرف کننده غبار مظلومیّت از ولایت است فراخوان عمارپنداران می دهند که بیایید که به امام ظلم شده است ، گویا کسی تا به حال در کشور به امام اهانت نکرده است که برخی چنین آشفته می شوند ، خوب شد این اتفاق افتاد تا ما بفهمیم امام برخی کیست !
وظیفه ی خود می دانیم برای حکیم فرزانه حضرت آیت الله سید محمّد خامنه ای از خدای متعال سلامتی خواسته تا همواره در کنار رهبری عمار انقلاب باشند !
مسعود شفیعی کیا
93/9/28
1436صفر
آیتالله سیدمحمد خامنهای : باند ... از مدتها پیش با آمریکا ارتباط داشتند
بسم ربّ الشهداء
کارگزاران از تخریب تا تحریف حقایق !
دیدگاه رهبری درباره حرام بودن تشکیل حزب کارگزاران و احزاب دولتی :
اساس مشروعیّت حزب «کارگزاران» متأسفانه همچون دیگر حزب های دولتی مانند « مجمع روحانیون » و « حزب مشارکت » که دولتی های وقت برای تداوم قدرت خود تأسیس کردند زیر سوال است و از معدود احزابی است که رهبری معزز انقلاب نیز همان سال 74 با تشکیل آن مخالفت کردند و در دیدار دولت خاتمی نیز صریحا علّت مخالفت خود با آن حزب و تشکیل احزاب دولتی دیگری مانند حزب مشارکت را چنین ابراز کردند :
« زمان آقای هاشمی وقتی حزب آقایان کارگزاران درست شد، یکی از اشکالات اساسی ای که من به کار آنها گرفتم و به آنها گفتم، این بود که برای حزب باید وقت صرف کنید - دور هم بنشینید و حرف بزنید، تبادل نظر کنید، بلی و خیر بگویید، بحثهای سیاسی و روشنفکری کنید - که ولو در کار شما هیچ اثری هم نگذارد، باید بدانید که این مقدار همّت و وقت، متعلّق به دولت است. وزیر که در وزارتخانه هشت ساعت کار ندارد؛ وزیر، تمام وقت در اختیار وزارتخانه است. اگر شما همّت و نشاط حرف زدن و فکر کردنتان را جای دیگری صرف کردید، در حقیقت وقت وزارتخانه را غصب کردهاید. این فعلِ حرام است. »
( دیدار رهبری با دولت هشتم 80/6/5 )
به هر ترتیب این کار حرام انجام شد و حزبی که در انتخابات دوم خرداد 76 تأثیر گذار و حامی اصلی دولت مدعی اصلاحات بود در معادلات سیاسی کشور به وجود آمد که نقش آن و اکثر اعضای آن در فتنه 88 نیز محرز بود ولی به دلیل برخی از ارتباطات مانند احزاب « اعتماد ملّی » و « مشارکت » منحل نشد و در سال 92 به عنوان حامی و اعضای آن بدنه اصلی دولت 11 را تشکیل دادند !
از انحراف انگاری « دکتر احمدی نژاد » تا فتنه انگاری وی توسط فتنه گران :
جناب « حسین مرعشی » از اعضای کارگزاران اخیراً در مصاحبه با ایسنا گفته است :
« کارگزاران در انتخابات در قالب جبهه بزرگ اصلاحطلبان وارد انتخابات خواهند شد و هیچ حرکت تک حزبی را مناسب نمیدانند. ما به رهبری آقای خاتمی در انتخابات حضور خواهیم داشت و چند سیاست روشن را انتخاب کردیم. اولین آن این است که با لحاظ کردن دغدغههای رهبری، فتنهای که آقای احمدینژاد در کشور به پاکرده بود، را از بین ببریم. من اعتقاد دارم که دولت گذشته فتنه بزرگی در کشور ایجاد کرده است. فتنه آقای احمدینژاد، ایجاد نوعی نقار بین احزاب اصلاحطلب و مسوولان ارشد نظام بود. »
وی که به دلیل حضورش در فتنه 88 نیز به زندان محکوم شد ، اگر چه وزنه سیاسی مهمی در کشور ندارد ولی به دلیل اینکه از مهره های اصلی این حزب می باشد و وابستگی نزدیک به آقای رفسنجانی دارد سخنش قابل تأمل می باشد.
وارونه پوشیدن پوستین سیاست و بر عکس نمایش دادن واقعیّت ها پس از موج سازی این جماعت با واژه « جریان موهوم انحرافی » امروز مبدل شده به « فتنه خوانی » دولت مردمی ، جنجال بی جای عمارپنداران بر علیه دولت دهم بر مبنای واژه سازی ایشان گویا به آقایان مزّه کرده است و در این مصاحبه حتّی وی با خطاب قرار دادن « آقای مصباح » به عنوان یکی از کسانیکه متأسفانه وارد این ماجرا شد ، وی را شریک گناهان « دکتر احمدی نژاد » دانسته و فاقد سعه صدر برای قرار گرفتن در محور اصول گرایان دانسته و ...
صرف نظر از اینکه رهبری دخیلان در فتنه 88 را مرتکب « جرم و گناهی سنگین » دانسته اند ، فتنه خوانی دکتر احمدی نژاد و سخن گفتن از حذف ایشان توسط دخیلان در آن فتنه ، امروز نباید خیلی عجیب باشد ، و حذف گفتمان احمدی نژاد به عنوان « دنبال کردن دغدغه ی رهبری » با رهبری خاتمیِ شریک فتنه هم از طنز های روزگار ماست ! مسلماً مسیری که برخی به ظاهر دوستان رفتند خروجی ای بهتر از این نداشت !
از تخریب عاشورا در دولت دوم خرداد تا تحریف عاشورا در امروز :
دامنه ی این تحریفات گویا از واقعیّت های سیاسی کشور به حقایق تاریخی نیز سرایت کرده است و دامن عاشورا و درس های آنرا نیز گرفته است .
فراموش نکردیم که این جریان روزگاری حامی دولتی بود که در نشریات وابستگان آن دولت به مقدسات صریحاً بی حرمتی می شد ، به عنوان مثال در روزنامه ی جناب « سعید حجاریان » شهادت سیدالشهدا علیه السلام واکنشی طبیعی در برابر – العیاذبالله – خشونت جدّش پیامبر دانسته شده بود و به نام خشونت زدایی از دین عاشورا ستیزی دنبال می شد و حتّی روشنفکرمآبان این جماعت صریحا در روزنامه های دولتی آن زمان زیارت عاشورا را « سند خشونت » نامیدند و ...
و برنامه این بود که فضای « عبرت های عاشورا » و همزاد پنداری انقلاب اسلامی ایران با وقایع صدر اسلام را که رهبری سال ها برای ترویج آن زمینه سازی فرهنگی کرده بود را با زیر سوال بردن اصل عاشورا بی اثر کنند ، ولی نتوانستند و اوج عاشورا ستیزی این جماعت را در عاشورای تأسف بار سال 88 دیدیم !
ولی گویا اینبار نیز تاریخ تکرار می شود و ترفند تخریت و حذف تبدیل شده است به دسیسه ی تحریف !
چرا مطهری زمان مقابل تحریف عاشورا حماسه ی حسینی تولید نمی کند؟!
جریانی که با دیوار مستحکم فرهنگ عمیق عاشورا در مردم کشور برخورد کردند حالا به دنبال تحریف معنوی و تغییر مفاهیم بلند عاشورا و کربلا هستند و درس آزادگی و استکبار ستیزی و نفی ولایت شیطان که در حماسه ی عاشورا نهفته است را بعضاً شنیده می شود که به « تعامل سازنده » با شیاطین و « مذاکره » با دشمنان بشریّت تنزّل می دهند ، تا در این یک ماهِ حساس ، توافق به اصطلاح جامع هسته ای با شیطان بزرگ را که پیامدهای وحشتناکی برای کشور خواهد داشت را توجیه گر و پوشش دهند !
اگر چه تجربه تاریخ نمایانگر این بوده که خطر تحریف همواره بیش از تخریب بوده است به عنوان مثال تحریفگرانی که درس بلند عاشورا را به حرکات سخیف قمه زنی مبدل کرده اند تاکنون بهترین کمک را به شیاطین برای وهن تشیع کرده اند ، ولی به یاری خدا و عنایت امام عصر علیه السلام با فراگیری گفتمان اصیل امام خمینی و رهبری عزیز انقلاب توسط دوستداران انقلاب اسلامی ، این ترفند نیز إن شاءالله بی اثر خواهد شد ، ولی تعجب از لشگر کشان نفرت افزایی بر علیه دولت ارزشی دکتر احمدی نژاد می باشد که چگونه است که امروز مطهری های زمان از « حماسه ی حسینی » نمی گویند و در مقابل تحریفات عاشورا مانند شهید مطهری نمی ایستند .
چه شد آن بسیج افکار عمومی ضد انحراف ؟! موسسه ی آقای مصباح که دوسال قبل با توزیع بسته های فرهنگی و پخش سخنان تقطیع شده دولتی های گذشته بین مبلغان اعزامیشان به نقاط مختلف کشور ، انقلابی ترین دولتمردان را خطرناک ترین انحراف از صدر اسلام انگاردند و دروغ فتنه بزرگ دکتر احمدی نژاد برای انتخابات مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم را تکرار می کردند ، چرا امروز سکوتی دارند که حتّی ما را نگران علائم حیاتی خویش کرده اند ؟! البته دیگر عمارپنداران و مدعیان بصیرت افزایی نیز روزگاری بهتر از ایشان ندارند !
عجیب واقعه ای و غریب حادثه ای
أنا اصطبرت قتیلاً و قاتلی شاکی
مسعود شفیعی کیا
93/8/7
محرم الحرام 1435