مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

امام حسن علیه السلام در خیانت و إهمال کارگزاران مجبور به نرمش قهرمانانه شد!


بسم ربّ الشهداء

 


مفاد صلح نامه را امام حسن علیه السلام مهندسی


و معاویه مجبور به امضا شد !



امام حسن علیه السلام در خیانت و إهمال کارگزاران مجبور به نرمش قهرمانانه شد!



( در حاشیه قیاس مع الفارق توافق 5+1 با صلح شرافتمندانه ی امام حسن علیه اسلام )



 

این روزها برخی با وعده های انباشته و تحقق نیافته و در تراکم مشکلات معیشتی مردم  ، پس از گذشت ماه ها از مذاکرات بی ثمر با شیطان بزرگ ، سرخوشانه به مقایسه ی این وضعیت نامطلوب با صلح قهرمانانه ی امام حسن مجتبی علیه السلام می پردازند ، بنابراین تذکر چند نکته به تحریف گران تاریخ و غافلانی که این خطا را می کنند ضروری است تا هیچگاه تحمیل دنیا طلبانِ به دور از روحیه ی انقلابی را با تدبیر حکیمانه امام معصومی قیاس مع الفارق نکنند که گناهی نابخشودنی است  :

1-    مهمترین علّت صلح تحمیلی امام مجتبی علیه السلام با معاویه ، ریشه در خیانت مسئولان وقت و سرداران میدان جنگ داشت که به جای رزم عاشقانه و جهاد سرنوشت ساز با معاویه ، وی را کدخدا دانستند و به ثمنی ناچیز خود را فروختند و سر به آستان شیطان گذاشتند و فرزند پیامبر را میان ددان و گرگ ها تنها رها کردند ، بنابراین اگر امروز کارگزاری ادعا کند که شرایط امروز ما و رهبری همان شرایط صلح امام حسن علیه السلام است بیش از هر چیزی خود را متهم کرده است .


2- از آن صلح تحمیلی فقط دو طائفه خرسند شدند که یکی معاویه و دنباله هایش و دیگری کارگزاران و سرداران خائن دنیا طلب بودند و در عوض یاران حضرت آن صلح را به مثابه ی جام زهری تلقی کرده و بغض خود را در سینه نهان می کردند و هیچگاه از آن به عنوان جشنی ملّی یاد نمی کردند .


3- مفاد و شرایط توافق را امام حسن مجتبی علیه السلام خود مهندسی کرد و  هیچگاه در زمین آنان بازی نکرد بلکه معاویه را واداشت تا در زمین امام بازی کند !

  و شرایط و مفاد صلح نامه به گونه ای بود که تله های مختلفی سر راه تعدی و طغیان معاویه قرار داده و زمینه ای برای نبرد سرنوشت ساز أباعبدالله علیه السلام با بنی أمیّه را فراهم کرد ، مثلا با معاویه شرط شد که :  نام خود را امیرالمؤمنین نگذارد !  شهادتی نزدش اقامه نشود ! به امیرمؤمنان علیه السلام در نمازها لعن نکنند و از شیعیان امیرمؤمنان علی علیه السلام کسی را تعقیب نکند و برای آنان مصونیّت در نظر بگیرد و حقوقشان را به آنان بازگرداند .

 و خزانه کوفه برای امام بماند و مبلغ یک میلیون درهم از خراج « دارابجرد » بین خانواده ی شهیدان در رکاب امیرمؤمنان علیه السلام در جنگ های صفین و جمل تقسیم کند که گویا معاویه گمارده ای از سوی ائمه شده است که موظف به رسمیت شناختن شهیدانی است که بخشی از آنان را خود کشته است .

 

4- در مفاد صلح نامه حضرت امام مجتبی علیه السلام ، معاویه را مکلف به اجرای قرآن و سنّت کرده و از برگزیدن جانشین برای خود منع کردند و وی را ملزم به عدم تبعیض نژادی نسبت به اقوام بلاد اسلامی کرده  و از وی خواستند جان و مال و نوامیس شیعیان و یاران علی علیه السلام در امان باشد و نه بر علیه امام حسن علیه السلام و نه بر علیه امام حسین علیه السلام و هیچکدام از اهل بیت نباید آشوب به پا کند که همه اینها گویای حصر معاویه در مفاد و شرایط امام حسن علیه السلام بود و به قول شهید مطهری همین عدم انتخاب جانشین یعنی موقت بودن صلح نامه چون باید حکومت پس از معاویه به امام حسن علیه السلام و یا امام حسین علیه السلام انتقال پیدا می کرد و چینش دقیق این صلح نامه توسط امام در اصل برای آگاهی مردم از عهد شکنی و مکاری منافقان اموی بود  .

( ر.ک « الفروق بین الأباطیل و الحقوق » - محمّد البحر الشّیبانی – بحارلاأنوار ج 44 )


مفاد صلح نامه را امام حسن مهندسی کرد نه معاویه !

حال چگونه توافقی که طراحیش توسط دشمنانمان بوده و حقّ مسلم هسته ای ما را زیر سؤال برده و به طراحان و حامیان هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران و به متجاوزان مستمر به حقوق مسلمانان و به تروریست های دانشمندان هسته ای اجازه ی سال ها إعمال محدودیت پیشرفت هسته ای و نظارت بی سابقه بر کشورمان را داده و با توافقی ذیل اصل هفت منشور ملل متحد بهانه ی جنگ با کشور مان را ایجاد کرده است را می توان با صلح عزتمند و مدبرانه ی امام حسن علیه السلام مقایسه کرد که مفاد و شرایط آن همه علیه شیطان بزرگ زمان بوده است ؟!
از آن گذشته وقتی امامِ امّت مجبور به نرمش قهرمانانه با شیاطین می شود که مردی در رکابش نباشد .

آری ! وقتی مردان می روند نرمش قهرمانانه تنها تدبیر تلخی است که رهبری عاقل جامعه ی اسلامی آنرا دنبال می کند .

دنیاطلبی یاران منجر به نرمش قهرمانانه شد :

گذشته از آن امام حسن مجتبی علیه السلام خود علّت صلح تحمیلی را دنیاگرایی مسئولان و سردارانش دانست و ناگواری آنرا چنین متذکر شدند :

« أمّا والله ما ثنانا عن قتال أهل الشّام  ذلّة و لا قلّة ، و لکن کنّا نقاتلهم بالسّلامة و الصّبر ، فشیب السّلام بالعداوة ، و الصّبر بالجزع ، و کنتم تتوجّهون معنا و دینُکم أمام دنیاکم ، و قد اصبحتم الآن و دنیاکم أمام دینکم ، و کنّا لکم و کنتم لنا ، و قد صرتم الیوم علینا ...

و إنّ معاویة قد دعا إلی أمرٍ لیس فیه عزّ و لانصفةٌ ، فإن أردتم الحیاة قبلناه منه ، و اغضضنا علی القذی ، و إن أردتم الموت بذلناه فی ذات الله ، و حاکمناه إلی الله ؟ - واضاف الرّاوی:  فنادی القوم بأجمعهم ؛ بل البقیة و الحیاة ! - » ( بحارالأنوار ج44 ص 21 )

« أمّا به خدا سوگند ! ما را ذلّت و کم تعدادی از جنگ با أهل شام ناامید نکرد !

 بلکه ما با شما ( یاران بد عهد ) با همدلی و صبر به جنگ با دشمن می پرداختیم که همدلی با دشمنی و صبر با ناشکیبی پیر شد .

 آن روز که شما به ما روی خوش نشان می دادید دینتان پیشروتر از دنیاتان بود ( دنیاطلب نبودید ) و ما با شما بودیم و شما با ما ، ولی الان دنیاتان از دینتان پیشی گرفته است ( دنیاطلب شده اید ) بنابراین بر علیه ما شده اید ! ...

معاویه ما را به چیزی دعوت می کند که در آن نه عزّت است و نه انصاف ، اگر جان دوست هستید صلحش را قبول کنیم و چشم بر این خس و خاشاک ببندیم ، و  اگر جان نثار و شهادت طلب هستید حکم معاویه را حواله به سوی خدا کنیم  ؟! – راوی گوید : جماعت فریاد کردند که ما ماندن و زندگی می خواهیم ! »

و اینجا فقط معاویه و عافیت طلبان دنیاگرا از صلح خلاف عزت و انصاف خشنودند و مؤمنان و آزادگان سردرگریبان نظاره گر جشن دنیاطلبان بودند .

وقتی رهبری انقلاب بارها از بی اعتمادی به آمریکا و عدم خوشبینی به مذاکرات می گوید و  مدبّرانه در دیدار ماه رمضان با مسئولان نظام  شرایطی را پیش پای دشمنان برای توافق خوب می گذارند باید مراقب بود تاریخ باردیگر در دنیاطلبی خواص تکرار نشود ! و اگر تحمیلی هم بر فرض صورت گرفت ،  اظهار شادمانی نکنند که یاران  ولایت از هیچ تحمیل دشمن و شیطان بزرگ شادمان نمی شوند .

« خداوندا ! تلخى این روزها را به شیرینى فرج حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- و رسیدن به خودت جبران فرما. »

( پیام جام زهر 598 - صحیفه نور    ج‏21    95  )


مسعود شفیعی کیا
94/4/13
ماه مبارک رمضان 1436

سوم تیر ؛ روز غلبه ی انسان رحمانی بر شیطان

بسم ربّ الشهداء


سوم تیر

 

روز غلبه ی انسان رحمانی بر شیطان


 


حرکت اصیل امام  خمینی بر پایه نبرد همیشگی انسان رحمانی با شیطان از خرداد 42 شکل گرفت و انقلابی بر پایه کرامت های انسانی و فطرت جهانی پایه گذاری شد که به فرموده امام راحل به دنبال تشکیل « حزب جهانی مستضعفین » فراتر از هر دین و نژادی برای تحقق آن حکومت جهانی موعود بود ! ( ر.ک : صحیفه امام ج19 صص 280 ، 331 .339 ) .

و این کارزار آخر شیطان است برای عدم تحقق وعده موعود ، بنابر این شیطان در این نبرد حیثیتی خود با جنود رحمانی خمینی بت شکن از تمام لشگریانش برای مهار و به بیراهه بردن این انقلاب زمینه ساز ظهور استفاده می کند ، و چنانچه آن امام سفر کرده از تصاحب انقلاب توسط « نااهلان و نامحرمان » نگران بود و هشدار داده بود که :

 « آن روزى که زرق و برق دنیا پیدا بشود و شیطان در بین ما راه پیدا کند و راهنماى ما شیطان باشد، آن روز است که ابرقدرتها مى‏توانند در ما تأثیر کنند و کشور ما را به تباهى بکشند. همیشه این کشور به واسطه این کاخ نشین ها تباهى داشته است . »  

صحیفه نور    ج‏17    377

و به واسطه ی کاخ نشینی ها و قدرت طلبی ها سال ها بود که علیرغم سفارش ها و تأکیدات رهبری - این خلف صالح خمینی بت شکن - ولی قدرت طلبان روزی با دروغ راست و چپ و روزی با عاریت واژه اصول گرایی و اصلاح طلبی به خط کشی بین مردم و تنگ کردن حلقه برای مطامع دنیایی خود پرداختند و همان حقّه ی دمکراسی غربی که به مظلومان اروپا و آمریکا تحمیل شده را با نام انقلاب فرامرزی خمینی بت شکن به خورد مردم دادند و ...

برای دلسوزان تغییر این معادله و بازگشت انقلاب به ریلش به یک آرزوی نزدیک به محال تبدیل شده بود !

افرادی رسما مثل خاتمی و حتی جناب روحانی در انتخابات 75 و 76  گفتند : « دوران شعار و انقلابی گری تمام شده و دوران عمل و تعقل است ! » ولی دیده بان نظام گفت :

 « گاهی شنیده می شود که بعضی بر زبان می آورند که امروز روز شعار نیست ، روز عمل است ، این حرف درستی نیست ، یک ملت برای اینکه بداند کجا می رود باید شعاری را صراحتا داشته باشد ...  ! »

( رهبری 13 آبان 1375)

سال ها شعارهای انقلاب به فراموشی سپرده شد و حتی در خانه دشمن یاران خاتمی از به موزه سپرده شدن امام خمینی گفتند !

کاخ و کاخ نشینی عادی ، و مسابقه ی رفاه طلبی رقابت اصلی سیاسیون شد و به تبع آن قدرت برخورد با دشمن و شیطان بزرگ کاسته شد و باج دهی ها به شیاطین و توافقات خفت بار عادت سیاسیون و ...

ولی انقلابی دیگر رخ داد ! 27 خرداد و سوم تیر 84 در میدان رقابتی که مدعیان انقلابی گری و مرتزقین از شهیدان و انقلاب هم با تکیه بر ثروت و زرق و برق های شیطانی به دنبال بالا آمدن بودند و حتی مدعیان این میدان در فیلم تبلیغی خود از زنی که جایزه نوبل گرفته و حامی همجنسگرایی است نیز برای کسب آراء کمک گرفته و با کت و شلوارها و تبلیغات گران قیمت و رنگین و رفتار مترفین به دنبال جلب آرای مردم بودند ، مردی از تبار همان جنود رحمانی خمینی بت شکن بدون هیچ گونه از آرایه های پر زرق و برق دیگر سیاسیون و فقط ساده و مردمی آمد و باردیگر جوشش 57 را زنده کرد و نشان داد که این انقلاب نیست که مرده ، بلکه علائم حیاتی نا اهلان و نامحرمان است که از کار افتاده و مردم کشور مانند هزاران انسان خدا جوی دنیا فقط انسان شان آرزوست !

آری دکتر احمدی نژاد آمد تا مرزها و خط کشی هایی که شیاطین برای به موزه سپردن انقلاب خمینی بت شکن به کشور تحمیل کرده بودند کنار رود و دولت اسلامی با شعار مهرورزی حاکم شد ، دوستی با همه و محبت به همه و سرمایه ها و در آمد های بیکران کشور برای همه ، ولی کسانی که به زندگی انگلی و مکیدن بیت المال خو گرفته بودند و پشت شعارهای انقلاب و اسلام پنهان شده بودند برنتابیدند و شیطان بزرگ هم که با جای گیری جنود رحمان و حاکمیت مجدد مردم سنگرهایش را یکی پس از دیگری در منطقه و جهان از دست می داد با لشگریانش در داخل متحد شد و در تمام این هشت سال با اخلال در بازار و بانک و مدیریت های میانی و اوجش در فتنه 88 و فتنه 90 تا 92 برای براندازی این دولت کریمه تمام قد به میدان آمد و به فرموده رهبری هر چقدر دولت دکتر احمدی نژاد بر شعاری های انقلاب و پیشرفت کشور و تأثیر گذاری بر بیداری منطقه مصّرتر بود دشمنی ها بیشتر می شد و بنابر همین واقعیت -که مدعیان نمی خواهند ببینند - رهبری هجمه ی دشمن در دو سه سال آخر دولت دهم را بیشتر از گذشته ارزیابی کردند :

« خب، هر بیننده‌‌ای احساس می کند و می بیند که تلاش دشمنان در مقابله‌‌ی با جمهوری اسلامی در این سالهای اخیر، بخصوص در همین شش هفت سال گذشته و بخصوص در این دو سه سال اخیر، بیشتر شده. به نظر من دو سه عامل تأثیر دارد که ما اگر بدانیم انگیزه‌‌های دشمن از کجا ناشی میشود، تکلیف خود را در برنامه‌‌ریزی هامان بهتر میفهمیم. به نظر من یکی از علل این دشمنیها، همین پیشرفتهای شماست؛ یعنی میخواهند این پیشرفتها کند شود. جمهوری اسلامی با داعیه‌‌ی اسلام‌‌خواهی، با داعیه‌‌ی مردم‌‌سالاری اسلامی، با داعیه‌‌ی رد و نفی مستدل لیبرال دموکراسی، برای تشکیلات استکباری دنیا یک خطری است. هرچه شما بیشتر پیشرفت کنید، این خطر برای آنها بیشتر خواهد شد. میخواهند جلوی این را بگیرند.

عامل دوم این دشمنی ها، زنده شدن شعارهای انقلاب است. وقتی شعارهای انقلاب کمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بیشتر خوششان می‌آید و چهره‌‌ی همراه‌‌تری میگیرند؛ هرچه شما شعارهای انقلاب را پررنگ‌‌تر کنید، آنها چهره‌‌شان عبوس‌‌تر و خصمانه‌‌تر میشود؛ این چیزِ طبیعی است.

عامل دیگر، همین حوادث منطقه است؛ این بیداری اسلامی و آنچه که در منطقه‌‌ی ما رخ داد، که حادثه‌‌ی فوق‌‌العاده مهمی است. به نظر من هنوز ابعاد عظیم این حادثه‌‌ای که در شمال آفریقا و منطقه‌‌ی اسلامی ما اتفاق افتاده، برای خیلیها درست شناخته‌‌شده نیست؛ خیلی چیز عظیمی اتفاق افتاده. پشت این مسئله، دست قدرت الهی است ... »

(92/6/2 دیدار دکتر محمود احمدی نژاد و دولت دهم با رهبری انقلاب اسلامی )

و این مرد نه تنها تا روز آخرِ هشت سال مجاهدتش تغییر نکرد بلکه آبدیده تر و رحمانی تر شد که سرّ دروغ پراکنی و داستان سرایی شیاطین برای منحرف نشان دادن این مرد در همین هراس شیطان از بازگشت جنود رحمان به جایگاه اصلی خود می باشد ، ولی غافلند که اراده الهی بر حاکمیت بندگان صالحش تعلق گرفته است .

إنّهم یرونه بعیدا و نریه قریبا

مسعود شفیعی کیا

94/3/8

شعبان 1436

مذاکرات کشتی نجات نیست ، این تایتانیک است !

بسم ربّ الشهداء


مذاکرات کشتی نجات نیست ، این تایتانیک است !

تقابل با نگرش رهبری ، مانع اصلی همدلی و هم زبانی دولت با ملّت :

در خاطرات کارکنان نجات یافته کشتی تایتانیک آمده که تعداد قابل توجهی از مسافران این کشتی با اعتماد به تبلیغات کارتل های سازنده ی آن که مدعی بودند که ؛ « حتّی خدا هم نمی تواند این کشتی را غرق کند ! » از سوار شدن به قایق های نجات اجتناب کرده و باورشان نمی شد که این کشتی هم غرق خواهد شد و به همین دلیل نیز هلاک شدند! این قدرت باور سازی عمیق تبلیغات اغواگرانه ی جهان سرمایه داری را می رساند که افراد با اعتماد به تبلیغات و دروغ های بزرگ ، واقعیت پیش رویشان را هم باور نمی کنند !

این پارپاگاندای اغواگر شیطان بزرگ است که می تواند آدمی در ناز و نعمت را بحران زده و از طرفی شخص در حال غرق را نجات یافته القا کند !

وارونه سازی واقعیّت ها و پنهان سازی شیطان و جریانش و مخرب نمایش دادن حرکت در مسیر اعتلای انسانی آن ماجرای غم انگیزی بود که در سال های گذشته آشکار دیدیم !

اغواگری شیطان شرایط « بدر وخیبر » را به « نرمش قهرمانانه » تبدیل کرد :

این همان شعبده ای است که با آن کشور را در دوره ای که به گفته ی رهبری شرایطش « بدر و خیبر » بود در حال سقوط نمایش دادند و  عوامل با نفوذی که بر بازار و رسانه مسلط بودند آن دولت را با شایعه « قحطی » و با سیاه نمایی هایی که صدا و سیما هدفمند و حساب شده بر آن دامن می زد متهم به بی تدبیری کردند ، و از هر نوسان کوچکی در بازار موجی و التهابی می آفریدند و حتی کار به جایی رسید که اخبار صدا وسیما افزایش قیمت ناچیز سکه و ارز و کالا را روزانه منعکس می کرد و با « تورم انتظاری » و با کمبود های ساختگی سال 90 و 91  آستانه تحمل مردم را نشانه گرفته و تمام راه ها را بن بستی که فقط مذاکره با شیطان بزرگ راه گشای آن است تلقی کردند !

و حال که دو سال شرایطی حاکم شده است که « نرمش قهرمانانه » تداعی کننده صلح جانگداز امام حسن مجتبی علیه السلام می باشد و شرایط برای اقشار مختلف مردم به جز معدود ویژه خواران بغرنج شده و با افزایش صعودی قیمت کالا و خدمات و سیاست های انقباضی دولت ، سقوط شاخصه های رفاهی و عدالت اجتماعی را مشاهده می کنیم ولی اکنون همان سامانه ی تبلیغی در رکود بازار و سقوط قدرت خرید مردم ، ناگهان همه چیز را خوب به تصویر کشیده و آنقدر فضا را آرام نگه داشته که علیرغم افزایش قیمت هایی که مثلاً در میوه و پوشاک تا 200 درصد گرانی و در بهای آب و برق و گاز و نان 40 تا 50 درصد گرانی داشته ایم ولی به راحتی ادعای تورم پایین و حتی صفر درصد و عبور از رکود و رشد اقتصادی بالا را دارد !

معضل واردات بی حساب که رهبری نیز به صراحت نسبت به آن گلایه داشته اند به جایی رسیده که حتّی صنایع مادر مانند صنایع فولاد از واردات بی رویه فولاد از اوکراین و چین خود را متضرر می دانند و ده ها گزارش موثق و تأسف آمیزی که نقطه ی مقابل « اقتصاد مقاومتی « است به گوش می رسد ولی رسانه ها الان بر خلاف قبل نه تنها موج سازی های ساختگی ندارند بلکه موج شکنی هایی هم داشته اند و بازار تقدیرات هم در بسیاری از تریبون ها گرم است و ...

تداوم ترور های اقتصادی 90 تا 92 برای تکمیل فتنه 88 :

 بمباران تبلیغی ابتدای دوره جدید حساب شده به دنبال این بود که مردم باور کنند ، دولتی بخت برگشته روی کار آمده که کشور خراب و خزانه ای خالی تحویل گرفته تا مردم سطح توقعشان پایین بیاید و با بی تحرکی های پس از دولت پرشتاب گذشته همراهی و دندان روی جگر بگذارند ، ولی گویا این ترفند هم کارساز نبوده است و بنابراین به دنبال ناکارآمدی مذاکرات ، سامانه ای که سال های 90 تا 92 با ترورهای اقتصادی آستانه ی تحمل مردم را نشانه گرفت ، این بار نیز برای شکستن تنها سد مقاومت کشور یعنی رهبر معزز انقلاب اسلامی که با هرگونه توافقی که به ضرر ملت و کشور باشد مخالف هستند ، جریانی که در سال 88 با تکیه به بخشی از قشر متوسط به بالای جامعه ، آتش فتنه افروخت ، اینبار با تنگناهای معیشتی به طمع درگیر کردن قشر ضعیف و پابرهنگان به کار گرفته شده است که بنابر تجربه ی انقلاب اسلامی با درگیر شدن این قشر جامعه که پاکباخته و بی هراس وارد میدان اعتراض می شوند به دنبال بر هم زدن اوضاع برای پوشاندن شکست بازی خسته کننده مذاکرات می باشند تا در هرج و مرج ناشی از ناکارآمدی و سومدیریت ها بازی را به نفع شیطان بزرگ در کشور تغییر دهند تا پروژه فتنه ناتمام 88 را به خیال خود تمام کنند ، که رهبری به درستی در سخنان حرم رضوی علیه السلام از آن پرده گشودند !

مسئولانی که واقعاً دلسوز مردم و نظامند باید واقعیت شیطان بزرگ و دیگر متحدانش را درک کنند و از توهم کشتی نجات بودن این چند کشور باید خارج شوند ، چون این غول نمایان فقط هنرشان تایتانیک ساختن و هلاک کردن پناهندگان به خویش است ، همانطور که رهبری بارها تأکید داشته اند باید به مردم باور داشت و اعتماد کرد و فرصت نوکری آنان را نباید از دست داد چون هیچ عقل سلیمی اجازه نمی دهد که برای گرفتن حق خود ، کشور و ملّت خویش را ذلیل کند و تجریه نشان داده که کمک های آمریکا به افراد مطلوبشان هم مشگل گشا نبوده چنانچه اگر مشگل گشا بود جناب مرسی در مصر با میلیون ها دلار اهدایی اوباما نباید منقرض می شد و همینطور است سرانجام دیگر گدایان عزت از شیطان بزرگ چراکه شیطان فقط به هلاکت مریدانش می اندیشد !

تقابل آشکار با رهبری ، مانع همدلی و هم زبانی دولت با ملّت :

رهبری معزز انقلاب اسلامی صریحاً در جمع زائران ثامن الحجج علیه السلام در روز نخست فروردین امسال از دو نگرش برای پیشرفت اقتصاد در کشور گفتند که یکی - مثل خودشان - به نیرو های دررونی تکیه می کند و نگاه دوم به تحقیر شدن در مقابل استکبار اصرار دارد و گفتند :

«نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجی‌مان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرتهای مستکبر را در بخشهای گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوّم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بی‌فایده است. همین تحریمهایی که امروز علیه ملّت ایران اعمال میشود، دلیل محکم و متقنی است بر غلط بودن این نگاه؛ یعنی شما وقتی که به امید قدرتهای خارجی نشستید تا آنها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زیر بار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهید، آنها به حدّ کم قانع نیستند. »

( 94/1/1 – حرم رضوی علیه السلام )

ولی جناب « روحانی » در تبلیغ انتخاباتی تنها کلید رفع مشکل را تعامل با آمریکا ( شیطان بزرگ ) دانسته و گفت :

«نوع رابطه ما با برخی کشورها به دلیل نوع تخاصم ما با آمریکاست، روابط امروز ما با آمریکا در حد تخاصم است، باید تلاش کنیم این حد را با برنامه‌ریزی و تدبیر پایین آوریم و حداقل روابط را از تخاصم به تنش برسانیم. در شرایط کنونی نمی‌توانیم بگوییم با آمریکا می‌خواهیم تنش‌زدایی کنیم زیرا امروز بحث تهدید و تخاصم است. در 8 یا 10 سال پیش می‌شد اما امروز در مرحله دیگری قرار گرفته‌ایم. امروز با برخی از کشورهایی که پیش از این به دنبال اعتمادسازی با آن‌ها بودیم باید تنش‌زدایی کنیم و با آن‌ها که خواهان تنش‌زدایی بودیم باید به دنبال رفع تهدید باشیم. شرایط متفاوت شده، اما باید بدانیم می‌توان با دشمن هم تعامل داشت.»

 ( جام جم – خرداد 92 )

آیا این تعامل با شیطان بزرگ برای ملّت سودی داشته ؟! آیا برخورد خشمگینانه با اکثریتی که برای پیشرفت اقتصادی نگاه به ظرفیّت داخلی داشته اند و خنده ها و هم قدمی ها با نمایندگان شیطان بزرگ گره ای از کار این مردم باز کرده یا گره هایی افزوده ؟!

ولی متأسفانه در روز های اخیر برخی از دولتی ها به جای هم دلی و هم زبانی با مردم حتی بر خلاف منویات رهبری سخن گفته اند مثلا جناب « ظریف » در صفحه ی فیس بوکش ظاهرا در پاسخ شخصی  نوشته است : « آن روزی که تحریم می شدیم باید نگران می شدند نه الان که داریم خارج می شویم ! « این در صورتی است که رهبری معزز انقلاب اسلامی در دیدار اخیرشان با اعضای مجلس خبرگان ابراز داشتند که « نگرانم ! »

  رهبری معزز انقلاب در حرم رضوی شرط ایران برای توافق را ؛ اوّلا عدم قبول زور گویی آمریکا و عدم نوشتن هرچه آمریکا دیکته میکند در توافق دانسته، در ثانی مذاکرات را صرفا هسته ای دانستند و این به معنای عدم همگرایی ایران با سیاست های آمریکا در منطقه است! و ثالثاً رفع تحریم ها در صورت توافق بدون هیچ فاصله و تأخیری باید باشد و رابعاً بازگشت ناپذیری تحریم ها و خامساً عدم بازگشت و دست کشی ملّت از صنعت مردمی هسته ای !  

این در صورتی است که معاون رئیس دولت در آستانه سال جدید در مصاحبه ای از زمان بر بودن رفع تحریم ها و چند مرحله ای بودن آن که اتفاقا ً خواست آمریکا و بر خلاف سخن رهبری می باشد سخن می گوید و در ادامه می گوید : « ما معتقدیم دامنه انتظارات مردم باید در حد شرایط مذاکرات و میزان توافق ها باشد. عده‌ای ممکن است مطالبات مردم را دامن بزنند و توقعات از شرایط توافق ها را بیش از اندازه بالا ببرند . »

چرا اقتضائات نارضایتی ها در دولت 11 زیاد است ؟!

دولت یازدهم باید یک واقعیت مهمی را در نظر بگیرد و آن این است که نسبت به دولت های گذشته به خصوص نسبت به دولت نهم و دهم از آرای کمتری برخوردار بوده و اقتضای نارضایتی عمومی از عملکردش بیش از دولت های دیگر است ، بنابر این به جاست به جای کشتی نجات انگاری غرب و – مانند دهه 70 – به جای دل دادن به وعده ها و نسخه های اقتصادی مستکبران به هشدارهای رهبری که مورد اعتماد اکثریت جامعه می باشند توجه کرده و به جای تخریب دوران بی نظیر دولت سابق راه های مردم داری و رفع مضیقه های معیشتی در فشارهای دشمن را از «دکتر احمدی نژاد» و تیم مجربش بیاموزند و با همدلی و سپس هم زبانی با مردم ، کشور را در این پیچ تاریخی از عواقب پناهندگی به تایتانیک غرب رهایی دهند !

چرا که هنوز سال دوم دولت 11 تمام نشده است ولی تجمعات اعتراضی معلمان و کارگران و پرستاران و خبر هایی از تعدیل بی سابقه نیروهای شاغل می رسد و متأسفانه در چند ماه گذشته چند نفری از فشارهای معیشتی و تنگناهای اداری به خودسوزی دست زده اند که یکی از اینها در کشورهای دیگر خیزش های اجتماعی براندازانه ای به پا می کرد ! ، بنابراین تدبیر حکم می کند دولتیان مسئله یابی کنند و گیر کارشان را ببینند کجاست که اینقدر اقتضائات اعتراضات مردمی در این مدت کوتاه از دوره شان زیاد شده و چرا هم دلی و هم زبانی با مردم فراموش شده ؟!

 

مسعود شفیعی کیا

94/1/4

شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

دکتر احمدی نژاد با زیرکی ماهیت اصلی فتنه ۸۸ را روشن کرد

شفیعی کیا در مصاحبه با میدان 72 :
 

دکتر احمدی نژاد با زیرکی ماهیت اصلی فتنه ۸۸ را روشن کرد

احمدی نژادی ها علوی مرامند و حکومت کردن را هم وقتی به رسمیت می شناسند که اسبابی برای احقاق حقوق مستضعغان و تقسیم مساوی ثروت ها و فرصت ها بین تمام مردم باشد. بنابراین به هر قیمتی دنبال ریاست نیستند.

” تلاش سازمان یافته صدا و سیما برای مقصر نشان دادن دکتر احمدی نژاد به عنوان مقصر اصلی، خاستگاهش به همان سامانه مدیریت فتنه ۸۸ بر می گردد که از ساعات اولیه فتنه در نشست های خبری و گفتگوهای صدا وسیما به دنبال نشاندن دکتر در جایگاه مجرم بودند. جرم دکتر احمدی نژاد در واقع چه بود؟ جرم اصلی دکتر احمدی نژاد از دیدگاه سران اصلی فتنه فاش کردن تقابل حقیقی انتخابات یعنی تقابل احمدی نژاد رفسنجانی بود.”  این در واقع دیدگاه حجت السلام و المسلمین مسعود شفیعی کیا یکی از فعالین سیاسی و فرهنگی کشور می باشد. وی معتقد است علت حملات اخیر به دکتر احمدی نژاد و مجرم نشان دادن ایشان در فتنه توسط اتاق فکری برنامه ریزی شده است که فتنه را در آن برنامه ریزی کرده اند. اتاق فکری که رسانه ملی جرات بیان جزییات آن را نداشته و نخواهد داشت.

متن کامل مصاحبه شفیعی کیا با میدان ۷۲ را در ادامه می خوانید:

میدان ۷۲: بنظر حضرت عالی دست اندرکاران فتنه ۸۸این روزها چه برنامه های را در دستور کار قرار دارند؟

ابتدا برای پاسخ به این پرسش باید یک باور غلط درباره دست اندرکاران و سران فتنه اصلاح شود چراکه تا گفته می شود سران فتنه، نباید ذهن ها روی آقایان موسوی و کروبی رود چنانچه رهبری در ۱۹ دی ۸۹ فرمودند اینها را دیگرانی که طراح بودند وسط این میدان هل دادند! امّا طراحان و سران فتنه چه کسانی هستند؟ بنابراینکه مبدأ فتنه براندازانه ی سال۸۸ همانطور که باز رهبری عزیز تأکید کرده اند سابقه اش به بعد از رحلت امام بازمی گردد، به این صورت که ائتلافی از نفوذی های شیطان بزرگ و دشمنان فرامرزی شکل گرفت که با تکیه بر استحاله ی فرهنگی به خصوص در سطح مسئولان و با کمک مدیرانی که اکثراً دانش آموختگان علوم انسانی غرب مثل فارغ التحصیلان انگلیس بودند، محتوای جمهوری اسلامی که زاییده ی انقلابی دربرابر هژمونی ظالمانه کدخدایان غاصب جهانی بود را به نظامی تماما رام و همگرا با جهانخواران و به قول خودشان « مطلوب جامعه جهانی » تبدیل کنند.

ولی برای رسیدن به این هدف با مانع رهبری حضرت آقا مواجه بودند لذا در دوران دولت جناب خاتمی با تکیه بر جهالت ها و موج سازی هایی مثل قتل های زنجیره ای با به کارگیری شکست خوردگان جبهه تهاجم فرهنگی فتنه کوی دانشگاه سال ۷۸ را به وجود آوردندکه اگر دقت کنید لیدرهای آن فتنه دقیقا همان آقازاده ها و چهره های جریان خاصی بودند که در سال ۸۸ صحنه گردانی کردند. در فتنه ۷۸ کوی دانشگاه اگرچه قانون مطبوعات و اعتراضات صنفی دانشجویی بهانه شده بود ولی هدف دست اندرکاران شخص رهبری و واداشتن ایشان برای تسلیم شدن مقابل دشمن بود ولی طراحانی که ساختار دولت و مجلس را هم در پوشش دو جناح به ظاهر رقیب ولی همسو طراحی کرده بودند در سال ۸۴ با غافلگیری بزرگی – که به جز مکر خدا و نتیجه ی دعای مؤمنان هیچ دلیلی برای این معجزه نمی توان آورد – مواجه شدند! آمدن دکتر احمدی نژاد پرده ها را کنار زد و بازی چپ و راست( اصول گرا اصلاح طلب) را افشا کرد!

اگر در فتنه کوی دانشگاه سال ۷۸ فقط مدعیان اصلاحات بازیگر بودند ولی در فتنه ۸۸ به ظاهر رقیبان و برخی از مدعیان اصولگرایی نیز با تحریک موسوی برای نامزدی و طرح« دولت وحدت ملّ » نقششان را در این استحاله نظام آشکار کردند و برجستگی نقش دکتر احمدی نژاد هنگامی آشکار می شود که علاوه بر آشکار کردن ماهیت اینها، با آمدنش جناب اکبر رفسنجانی نیز که تا قبل خود را به عنوان شخصیتی فراجناحی نمایانده بود دیگر در این نقش نماند، بلکه از همان سال ۸۴ به عنوان مهار کننده دکتر احمدی نژادی که نماد تفکر انقلابی ولایتمداری بود جناب رفسنجانی با تمام توان و به کارگیری اهرم ها و عواملشان در نظام وارد تقابل مستقیم با ایشان شد.

در فتنه ۸۸ اگر چه صدا وسیما و رسانه های رسمی می خواهند خلاف اینرا نشان دهند ولی نقش جناب رفسنجانی در این طراحی چندین ساله برای همه آشکار شد! پس با وجود عوامل اصلی فتنه ۸۸ و پیشروی های اخیر دست اندرکاران فتنه، برنامه استحاله ی نظام و بی هویت کردن آن در برنامه کارگردانان فتنه خواهد بود البته بنابر افتضائات امروز و با طراحی جدید.

 میدان ۷۲: فکر می کنید هدف رسانه ملی از حملات متعدد در دوره جدید نسبت به دکتر احمدی نژاد و مقصر نشان دادن ایشان در جریان فتنه ۸۸ چه باشد؟ چه عاملی باعث شده که صدا و سیما در مستندی که به مناسبت ۹ دی پخش می کند احمدی نژاد را یک ضلع فتنه بداند؟ 

بالا گرفتن روند تخریبی دکتر محمود احمدی نژاد نسبت مستقیم به بالا رفتن محبوبیّت عمومی دکتر احمدی نژاد دارد. سامانه ای که دست اندرکار فتنه ۸۸ بود با اخلال در دوسال آخر دولت دهم و مقصر نمایاندن رئیس جمهور سابق که مقاومتش مقابل شیطان بزرگ و همپیمانانش را موجب مشکلات القا می کردند امروز با جایگزین شدن و پیش گرفتن بی سابقه ترین مذاکرات با شیطان بزرگ نه تنها به وعده های خود عمل نکردند بلکه با اقدام تعطیلی خدمات دولت مردمی روز به روز از مقبولیت خود کاسته و بر محبوبیت دکتر احمدی نژاد می افزایند و گمان می کنند با تبلیغات مستقیم علیه ایشان می توانند ناعدالتی های محسوس روش مدیریتی خود را بپوشانند.

امّا تلاش سازمان یافته صدا و سیما برای مقصر نشان دادن دکتر احمدی نژاد به عنوان مقصر اصلی خاستگاهش به همان سامانه مدیریت فتنه ۸۸ بر می گردد که از ساعات اولیه فتنه در نشست های خبری و گفتگوهای صدا وسیما به دنبال نشاندن دکتر در جایگاه مجرم بودند. جرم دکتر احمدی نژاد در واقع چه بود؟ جرم اصلی دکتر احمدی نژاد از دیدگاه سران اصلی فتنه فاش کردن تقابل حقیقی انتخابات یعنی تقابل احمدی نژاد رفسنجانی بود. چرا مدیران فتنه و برخی از سران اصول گرایی برای دولت وحدت خود به دنبال میر حسین موسوی بیست سال کنار گذاشته شده رفتند و پیام های تبریک برایش امده کردند ؟

آنها می خواستند با استفاده از حس نوستالوژی بخشی از مردم به سال های جنگ و اول انقلاب و با نمایی ناقص که از دولت موسوی در افکار عمومی ترسیم کرده بودند بخشی از مردم که انگیزه های عدالتخواهی هم داشتند را ناآگاهانه با بخش قابل توجه عدالتخواهان احمدی نژادی درگیر کنند و دو قطبی کاذب ایجاد کنند ولی مناظره ۱۴ خرداد صحنه را عوض کرد و رقیب اصلی پنهان پشت نامزدها رقیب را افشا کرد بنابراین شما می بینید اشکال نمایندگان نامزدهای مجرم در ملاقات با حضرت آقا به این است که چرا احمدی نژاد رقابت موسوی احمدی نژاد را به رقابت هاشمی احمدی نژاد تبدیل کرد؟

و رهبری هم بسیار هوشمندانه در نمازجمعه ۲۹ خرداد ۸۸ رقابت را رقابت هاشمی رفسنجانی و دکتر احمدی نژاد دانستند و نظر دکتر احمدی نژاد را به خود نزدیکتر دانستند، بنابراین تلاش های چند روز گذشته صدا و سیما برای بازگشت به همان ظاهرسازی است. و در اصل این رویکرد صدا و سیما تقابل با رهبری است چنانچه نمایندگان نامزدهای ناراحت همان زمان مثلا نماینده یکی از کاندیدا به رهبری گفتند: چرا در سفر کردستان از دکتر احمدی نژاد حمایت کردید و …

البته این بار اول نیست که صداوسیما نشانی غلط می دهد، فتنه کوی دانشگاه ۷۸ هم وقتی بازداشتی های میدانی در دادگاه داشتند از نقش دولتی های خاتمی و حفاظت محیط زیست پرده بر می داشتند، درباره مرگ سعید امامی که چهل پنجاه روز قبل اتفاق افتاده بود پرده برداری کرد و تمام رسانه ها خبر اولشان مرگ ایشان شد تا سران اصلی فتنه باز برای طراحی فتنه آینده در امان بمانند.

از آنجا که فتنه گران به تبعیت از شیطان بزرگ به دنبال عدم پیشرفت و الگو شدن ایران و دنبال تعطیلی توان هسته ای و حتی فضانوردی کشور هستند، بنابراین چندی است عقبه فکری و اجرایی ایشان از بی فایدگی فن آوری هسته ای می گویند تا کشور را به عقب برگردانند و قدرت جهانی آنرا کاهش دهند.

میدان ۷۲: در شرایط کنونی وظایف هواداران دکتر احمدی نژاد را چه می دانید؟

احمدی نژادی های اصیل باید زیرکی دکتر را داشته و تن به دو قطبی شدن جامعه ندهند. الان به رقیب اصلی که خود را فاتح میدان می داند و رفتار کشورگشایان نیز از خود بروز می دهند باید فرصت داد تا تمام ترفندهای خود را به نمایش گذارند تا طبق تدبیر رهبری بهانه ای نداشته باشد، تا به کسانیکه به روش آنها تا قبل اعتماد داشتند ناکارآمدی این گفتمان آشکار شود و مهمترین وظیفه ابن برهه ما بازخوانی گفتمان انقلاب اسلامی و بازگشت به گفتمان حضرت امام خمینی می باشد تا راه بازگشت به هویت انقلاب اسلامی برای رسیدن به قله ی ظهور امام عصر علیه السلام باز بماند!

دکتر احمدی نژاد و احمدی نژادی ها، مرید آن امامی هستند که حکومت بر غرب آسیا و جهان اسلام را از لنگه کفش پاره اش بی ارزش تر می دانست. احمدی نژادی ها علوی مرامند و حکومت کردن را هم وقتی به رسمیت می شناسند که اسبابی برای احقاق حقوق مستضعغان و تقسیم مساوی ثروت ها و فرصت ها بین تمام مردم باشد. بنابراین به هر قیمتی دنبال ریاست نیستند، اگر چه ریاست طلبان بی لیاقت همواره از نفس کشیدن مردان عدالت بر خود می لرزند و هر حرکت مرد عدالت را بر علیه خود می دانند.

میدان   ۷۲: با توجه به اینکه خود شما با طلاب جوان ارتباط زیادی دارید در حال حاضر نگاه اکثریت طلبه های جوان نسبت به دکتر احمدی نژاد را چگونه می بینید؟

طلبه ای که خود را سرباز و عاشق امام عصر علیه السلام و دلداده اهداف انقلاب اسلامی می داند تحقیقا از گفتمان دکتر احمدی نژاد دفاع کرده و خود مبلغ این گفتمان که گفتمتان انقلاب اسلامی و مهدویت است می شود.

میدان ۷۲ : در حال حاضر چه شرایطی برای حضور دوباره گفتمان دکتر احمدی نژاد در عرصه حاکمیتی نیاز است؟

واقعیت تلخی که دوسال آخر دولت دهم رخ داد و متأسفانه هنوز توسط مزوران و یا احیانا جاهلان دنبال می شود تهمت ها و جفاها و ظلم های است که به ایشان و همکاران و نزدیکانشان شد. ما در قرآن و سنت محکماتی داریم که اثر وضعی ظلم به مؤمنین را گرفتاری به بلا و از دست دادن نعمت ها دانسته است، آنهاییکه واقعا دنبال احیای گفتمان انقلاب اسلامی هستند اگر در صف ظالمان به دکتر احمدی نژاد بوده اند باید توبه کنند نه اینکه توجیه گر ستم های خود باشند تا خداوند إن شاالله زمینه بازگشت مروجان گفتمان انقلاب اسلامی را فراهم کرده و کشور از وادی حیرانی رهانیده شود.

و از طرفی هم باید ساختار نظام پالایش شود، چگونه می توان از رئیس جمهوری که در مجلس و برخی از مراکز تصمیم سازی بر خلاف نظر رهبری تخریب شده و تصمیماتش وتو می شود انتظار معجزه و بسط عدالت داشت؟ گفتیم که رئیس جمهور سابق که به فرموده رهبری محبوب ترین دولت ها را تشکیل داد، به هر قیمتی دنبال کسب قدرت نیست و مانند دیگران برای حفظ قدرت حاضر به هر اقدامی نیست که اگر بود با این فشارهای بی سابقه رو به رو نمی شد، پس باید فضای خدمت به جای فضای قدرت طلبی حاضر حاکم شود تا مردان عدالت در جایگاه خود بنشینند.

چرا رهبری ، موسوی و کروبی را عامل اصلی نمی داند ؟!

بسم ربّ الشهدا


برای 9 دی


(  واقعیتی مهم درباره فتنه 88 )


چرا رهبری ، موسوی و کروبی را عامل اصلی نمی داند ؟!

 

 

کروبی و موسوی گناه کردند ولی عامل اصلی دیگران بودند :

در ادامه ی فتنه 88 ، وقتی برخی از مردم قم در حضور رهبری با نام بردن از « موسوی » و « کروبی » آنانرا به عنوان سران فتنه سبّ و لعن می کردند ، رهبری معزز انقلاب اسلامی نکته ی مهمی را گوشزد کردند که طبق معمول دوستان احساسی دقت نظر درباره آن نداشتند ! ایشان گفتند :

« این کسانی که شما بهشان میگوئید سران فتنه، کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچه‌ی دشمن شود؛ باید فوراً قضیه را بفهمد. اگر اول غفلتی کرده است، وسط کار وقتی فهمید، بلافاصله بایستی راه را عوض کند. خوب، نکردند. ( ولی ) عامل اصلی دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند، به خیال خودشان محاسبه کرده بودند. به گمان آنها بساط جمهوری اسلامی بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقیقت دین، حتّی شعارهای دینی هم باقی نمانَد؛ برنامه این بود . » ( 19 دی 1389 )

اگر به چینش عوامل ستاد این دو به دقّت بنگرید تصدیق خواهید کرد که هدایت ایشان در دست جریانی خاص بود که آنان را « هل دادند وسط این صحنه » !

نقش آشکار « حزب کارگزاران » در ستادهای موسوی و کروبی :

حمایت رسمی حزب «  کارگزاران » از « میر حسین موسوی » ، همان حزب دولت ساخته ی یاران جناب رفسنجانی ، که رهبری انقلاب در عدم مشروعیّت آن سخن جدّی داشتند ، بخش کمتر دیده شده ی ماجراست !  

 قرار گرفتن چهره های سرشناس این حزب ، مثل (ح م ) و (ب ز )  و ( م ع )  و فرزندان جناب ( ا ر ) و مرتبطانی مانند (ع آ ) و ( ع ر ) در ستاد موسوی و حضور جسورانه ی برخی از ایشان در جلسه ی نمایندگان نامزدها با رهبری و اصرار ایشان به رهبری برای ابطال انتخابات و بی صلاحیّت دانستن « دکتر احمدی نژاد » - که اکنون برخی از ایشان در حد وزارت و مدیران ارشد دولت 11 مشغولند -  و حضور هم زمان  چهره های دیگری از این حزب مثل ( م ع ن ) و عطاءالله مهاجرانی و کرباسچی در ستاد « کروبی » ، گویای نقش مهم این حزب در مدیریت این دو می باشد !  

 اگرچه مأموریت کرباسچی و مهاجرانی و ( م ع ن ) در ستاد کروبی بیشتر برای مهار و مدیریت جناب کروبی بود ، زیرا از اول معلوم بود که کروبی برنامه ی اصلی ایشان نیست ، اگرچه مدعیان اصلاح طلبی مانند « سعید حجاریان »  به دنبال حداکثر استفاده از سوابق انقلابی و بهره مندی از لباس روحانیت وی بودند ، ولی  کروبی چنانچه در سخنرانیهای تبلیغیش بروز داده بود ، به دلیل اینکه موسوی را فاقد سابقه ی انقلابی پیش از انقلاب دانسته و سکوت بیست ساله اش را توجیه ناپذیر می دانست و به دلیل نداشتن خاطره ی خوشی از جناب رفسنجانی موافق برنامه جریان کارگزاران در این انتخابات نبود ، بنابراین تک روی پیش گرفته و  خود را  محقّ رقابت با دکتر احمدی نژاد می دانست و این می توانست تمام برنامه های جریان خاص را با چالش جدی رو به رو کند و از طرفی انتخاباتی که پیروزی دکتر احمدی نژاد در آن محرز بود یک  کروبی نیاز داشت تا با انتحار خود لهیب آشوب را به نفع قدرت طلبان گداخته کنند که مدیریتش را به صرفه تر کرده بود!

 البته جریان خاص دیدی بهتر از این به جناب میر حسین موسوی هم نداشتند ، چنانچه اگر در سخنان تبلیغی موسوی عمیق می شدید محرز بود که وی به سیاست های اقتصادی و اجتماعی کارگزاران خیلی توجیه نیست که این مثلاً از متلک هایش به اصل 44 نمایان بود و به خصوص که وی وعده داده بود که « کتابچه ی سبز » در تیراژ بالا در حال چاپ دارد که مشروح سیاست های اقتصادی اجتماعیش در آن می باشد که هیچگاه این کتابچه ی سبز بیرون نیامد ، که این کتابچه یا اصلاً وجود خارجی نداشت و یا مدیران کارگزارانی ستاد وی آنرا قبول نداشته و مانع نشرش شدند !

کروبی و موسوی مهره هایی با تاریخ مصرفی تا 25 بهمن 89 :

به هر ترتیب جریان کارگزاران و احزاب همراه برای جنابان موسوی و کروبی نقشی بیشتر از یک محلل قائل نبودند ، تا از روحیه ی رادیکال ایشان برای شکست دولت عدالت استفاده کرده  و یا در روند ادامه کار نظام مشکل جدّی ایجاد کنند ،  و همینگونه بودند بخش بالایی مدعیان اصول گرایی که نخست وزیر پیر دهه شصت منزوی و به دور از واقعیّت های روز را فقط برای دفع خطر دکتر احمدی نژاد می خواستند ، که طرح « دولت وحدت ملّی » و دیدارهای سران مطرح مدعی اصول گرایی با میرحسین موسوی قبل از انتخابات برای متقاعد کردن وی برای ورود به صحنه انتخابات و تشکیل شاخه ی اصول گرایان حامی موسوی با محوریت سخنگوی اسبق « جامعه روحانیت مبارز » و آماده شدن نامه های تبریک به موسوی که توسط چهره های شاخص این جریان فراهم شده بود گویای این واقعیّت است .

 ولی زمانیکه سرنوشت این طراحی پیچیده داشت با مقاومت و نفوذ ناپذیری رهبری عزیز انقلاب و حضور مردم به رسوایی سران اصلی این فتنه منجر می شد مرحله ی دوم فتنه با غائله ی 25 بهمن 89 آفریده شد !

و از 25 بهمن 89 طبق برنامه جدید وقتی دیدند حضور بی دردسر این دو می تواند مرحله ی دوم براندازی دولت مردم را تحت شعاع قرار دهد ، بنابر این در آستانه ی حمله ی بی شرمانه ی عمارنمایان اجاره ای این جریان به دولت عدالت به بهانه ی وجود جریان موهوم انحرافی باید به گونه ای به افکار عمومی می باوراندند که فتنه دیگر تمام شده است و از حالا خطرناک ترین دشمن از صدر اسلام به نام انحراف به میدان آمده است و عمارنمایان بی توجه به هشدارهای دردمندانه ی رهبری این حلقه سران فتنه را تکمیل کردند !

پس برنامه این شد که ابتدا این دو بازیگر را سران فتنه خواندند و سپس با حصر ایشان و عقب نشینی تاکتیکی از ریاست خبرگان در غفلت و حتّی لیدری  اغلب نیروهای به ظاهر انقلابی ، جریان موهوم انحراف را جایگزین فتنه کردند و دو سال تلخ ترین بخش تاریخ عدالتخواهی را در کشور با مظلوم کردن انقلابی ترین رئیس جمهور کشور و یارانش رقم زدند تا سرانجام حاصل آنرا چیدند !

جناب محمّد عطریانفر عضو اصلی حزب کارگزاران در واکنشی صریح پس از غائله ی ساختگی 25 بهمن 89 ، موسوی را مطرود دانست و با این تعابیر پایان تاریخ مصرف وی را اعلان کرد :

« 22 بهمن 89 پایانی بود بر همه اختلاف‌ها و جدایی‌ها و 25 بهمن آغازی بود بر تجدید سوءتفاهم‌ها و گسست الفت‌ها و پیمان‌شکنی‌ها. 22 بهمن دعوتی بود به سوی خدا و ایمان و آرمان و انقلاب خمینی کبیر و 25 بهمن پیامی بود به سوی خودخواهی‌ها و تفرقه‌ها و دشمن‌تراشی‌ها. 22 بهمن تصویر روشنی بود از اقتدار ملی و عزت اسلامی و شکست هیمنه دشمن و 25 بهمن بستری بود برای امید استکبار و نفوذ نفاق و رخنه مخالفان نظام. 22 بهمن نقطه آغازی بود برای هم‌افزایی‌ها و رویش‌ها و زایش‌ها، 25 بهمن عرصه‌ای بود برای ریزش‏ها و فرصت‌سوزی‎ها. »

محمد عطریانفر

از این به بعد حضور بی واسطه ی موسوی و کروبی  که اسرار مگویی دارند به صلاح جریان خاص نبود ، مثلا جناب مهدی کروبی درمصاحبه ای با یکی از رسانه های بیگانه از تفاهم دو جناح برای پایان دادن به دولت دکتر احمدی نژاد قبل از پایان چهار سال گفت !

هدف اصلی فتنه گران تصاحب دولت ؛ آیا فتنه گران به این هدف رسیدند ؟!

اگر چه برخی از مسئولان به قصد حفظ آرامش کشور و مقابله با اغتشاش ها و ناپایداری ها به تصمیم حصر این دو ، تن دادند ، ولی حصر این دو نیاز  رأس فتنه برای مرحله های بعدی بود ، چراکه مظلوم نمایی ها با آتش تهیه عناصر ساده لوح و یا مغرض که سران فتنه را منحصر در محصوران کرده - که هنوز هم صدا و سیما و منابر رسمی بر سران فتنه بودن ایشان اصرار دارند – با این کار آنان را به عنوان اهرم های فشار مزمن بر نظام  نگهداشتند تا افکار عمومی را از اصل فتنه منحرف کرده و همواره اقتضا و انگیزه ی حفظ بی بصیرتانی در کف خیابان را تداوم بخشند!

باید توجه داشت که در کشور ما خط قرمزی مهمتر از مذاکره با آمریکا وجود نداشته است ، چگونه کسانیکه توانستند این خط قرمز را بشکنند را می توان واقعاً مخالف حصر موسوی و کروبی و ناتوان از شکست حصرشان دانست ؟!

  همانطور که رهبری درباره موسوی و کروبی فرمودند :

« کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچه‌ی دشمن شود ... ( ولی ) عامل اصلی دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند . » ( 19 دی 1389 – دیدار با مردم قم )

پس در واقع کسانی مانند موسوی و کروبی و حتّی خاتمی اگرچه تا حدودی کارآزموده ی اغتشاش بوده و با شدّت و ضعف خبره ی براندازی می باشند ولی مهره هایی هستند در جهت نشانی غلط دادن به افراد و فریادگرانی هستند برای فراری دادن فاسدان واقعی در غبار بی بصیرتی ها که همواره بلاگردان رئوس فتنه بوده اند !

و نقش حزب کارگزاران در این میان به خصوص از دوم خرداد 76 نقشی غیر قابل انکار و کاملا برجسته است - که شاید همانطور که در عاشورای 88 و 25 بهمن 89 برخی آقازاده ها برای خوردن ساندویچ و یا خرید لباس اتفاقی به لیدری اغتشاشگران می پرداختند – در این مورد نیز اتفاقی برگشت همه این ماجراها را به ایشان و پدر معنویشان را مشاهده می کنیم !

 فراموش نکنیم که رهبری معزز انقلاب اسلامی در ادامه این سخن که موسوی و کروبی را سران فتنه ندانسته و بلکه دیگرانی را که طراحی کردند را رأس فتنه دانستند به واقعیّت مهم دیگری نیز اشاره کردند :

« طراحی این بود که اگر توانستند قاعده‌ی دولت را به شکل مطلوبِ خودشان بچینند، که بعد از آن، راه حرکتشان روشن بود که چه کار میکردند. »

( 91 دی 1389 – دیدار مردم قم )

اخیرا « م ه » عضو برجسته و مؤسس کارگزاران وقتی استعفا داد پس از ابراز ضرورت ایجاد جبهه ای به محوریت کارگزاران گفت :

« به عنوان یک عضو موسس بر این باورم که شعارهای حزب کارگزاران نه تنها دچار افول نشده بلکه به گفتمان قالب کشور نیز بدل شده است. »

http://snn.ir/print/363701

با همه این واقعیت ها متأسفانه جبهه خودی فتنه را تمام شده دیده و با انحراف افکار عمومی به جبهه های فرعی مثل مقابله با شیرازی ها که در مکری « تشیع انگلیسی » فقط منحصر در ایشان شده است و یا مشغول شدن به داعش و افسانه پردازی ها در این زمینه از تحلیل واقعی فتنه 88 که تداوم دارد عقب افتاده و به تبعیت آن از تصمیم لازم مقابل این فتنه که بیشتر از چند شبکه روحانی نمایان خارج از کشور و تکفیری های آمریکایی ، انقلاب بزرگ اسلامی را تهدید و استحاله کرده ، غافل مانده است .

 و تو خود بخوان حدیث این مجمل ...

 

مسعود شفیعی کیا

93/10/7

ربیع الاول 1436

ناگفته‌هایی ازجلسه نمایندگان نامزدهابا رهبرانقلاب