بسم ربّ الشهداء
این لولو نیست ؛ این ترامپ است !
یکی از مهمترین موانع تصمیم گیری درست ٬ عدم درک صحیح و تصور غلط داشتن از موضوعات و پدیده هاست ٬ انتخابات اخیر آمریکا و نقش رسانه ها درباره دگرگون نمایی منتخب ایالات متحده همینگونه بوده است ٬ القای جنگ طلبی و دشمنی وی با ایران به قدری در رسانه های جهانی و زنجیره ای داخلی کارساز بوده که منجر به رجز خوانی دو تن از مقامات نظامی کشور برای ترامپ شد ٬ جناب باقری فرمانده کلّ نیروهای مسلح و دیگری دهقان وزیر دفاع روحانی از کسانی بودند که در مجامع عمومی اعلام آمادگی برای جنگ فرضی با ترامپ کردند ٬ که این گویای عدم رصد دقیق مشاوران و تصمیم سازان ایشان در این باره می باشد .
ما ترامپ را مصلح و قهرمان نمی بینیم ولی ترامپ یک اعتراض آمریکایی به سیاست های خاورمیانه ای کاخ سفید است ٬ ترامپ که در بستر اقتصادی ایالات متحده توانسته به اموال بسیاری دست پیدا کند از آن دست سرمایه سالاران زیرکی است که به درستی فروپاشی اقتصادی و سیاسی آمریکا را لمس کرده و بنابراین در جهت بازگرداندن رویای آمریکای دهه های قبل می باشد ٬ پس از سیاست میلیتاری و جهان گشایی اسلاف خود دست کشیده و به دنبال معامله با همه دولت هایی است که کاخ سفید متخاصم آنان بوده است مثل دعوتش از رئیس جمهور ضد آمریکایی فیلیپین .
❌ و چنانچه خود به صراحت به نقل از صدای امریکا گفت :
بسم ربّ الشهداء
خشم از انتخاب ترامپ ؛
خشم سران انگلیس و غرب از پایان رؤیای انترناسیونالیسم لیبرال دموکراسی !
فقدان تحلیل عمیق انتخابات اخیر آمریکا هنوز گویای فاصله ی نخبگان و رسانه های کشور با واقعیّت جاری است .
البته وقتی تمام همّت خبرنگار حاشیه ساز سیما در نیویورک ، معطوف به تولید رپرتاژ تبلیغی برای کلینتون و باز نشر متلک های جنسی مناظرات می شود ، غفلت از تحوّل و تغییری که زیر پوست این انتخابات شکل گرفته است بازخورد طبیعی آن است .
ولی تلاش چندین ماهه ی رسانه های سلطه به خصوص بخش های مختلف بی بی سی در تخریب چهره ی ترامپ و وحشت پراکنی از وی و اکنون خشم و ناراحتی آنان از انتخاب ترامپ خود پیامی مشخص دارد .
با وجود اینکه ترامپ به طور سنتی مانند تمام نامزدهای پیشین آمریکا پیوند خود با رژیم صهیونیستی را تحکیم کرده است ولی خشم رسانه های تحت نفوذ نظام سلطه از انتخاب وی به چه دلیلی است ؟
پاسخ این سؤال را باید در رأی مردم انگلیس به جدایی از اتحادیّه ی اروپا ریشه یابی کرد ، که آن اتفاق نیز خشم بی بی سی و حاکمیّت اروپا را برانگیخته ، بنابر این رئیس حزب جدایی طلب انگلیس نیز پس از انتخاب ترامپ این دو واقعه را دو انقلاب از یک جنس دانست !
« نظم نوین جهانی » که نظام سلطه از زمان بیل کلینتون جدّی تر آنرا دنبال می کرد و با تشکیل اتّحادیّه اروپا و گسترش ناتو ، مرزهای کشورهای قلمروی امپراتوری لیبرال دموکراسی را برداشت ، و رؤیای انترناسیونالیسم صهیونیست را برآورده می دید با جدایی طلبی انگلیس و حال با شورش ترامپیزمی ، آن هم با شکست کلینتونی دیگر به پایان دوره خود رسیده است .
ترامپ نمادی از شورش درون گرای کشورهای میزبان دولت جهانی و پنهان شیطان بزرگ است ، بنابراین انتخابش اردوگاه غرب را نگران تداوم میزبانی نظام سلطه ی جهانی در آمریکا کرده است و پس از جدایی انگلیس از اتحادیّه ی اروپا که آغاز شماره ی معکوس گسست اتحادیّه ی اروپا می باشد ، می توان انتخاب ترامپ را شروع شانه خالی کردن آمریکایی ها از تحمّل حضور تحمیلی جهان وطنی ( انترناسیونالیسم ) صهیونیست دانست .
آمریکا که پس از جنگ جهانی دوّم میزبان اتاق فکر نظام سلطه بوده و انگلیس ورشکسته برای ادامه ی حیات سلطه ی شیطانی خود نرم افزار استعمار نوین خود را به کاخ سفید منتقل کرد ، و سال ها با تکیّه بر ثروت افسانه ای ایالات متّحده و مالیّات و سربازهای آمریکایی توانست جهانی را به چالش کشیده و کم و بیش مدیریّت کند ، حال پدیده ی ترامپ با اعتراض به این رویکرد و با شکست دادن سلسله ی کلینتون ، پیام واضحی از بیداری آن هم به سبک آمریکایی داشته است .
اینکه ترامپ در شعارهای درون گرایش و رفع فساد های ساختاری چقدر صداقت دارد و چقدر پایداری می کند باید به زمان سپرد ، ولی پدیده ی ترامپ صرف نظر از طبق برنامه بودن یا اتفاقی بودنش به دنبال باز گرداندن شوکت آمریکای مکیده شده می باشد ، که برای آرمان های انترناسیونالیسم لیبرال دموکراسی به ورشکستگی و معضلات بیشماری گرفتار شده است .
پس عقبه ی ترامپ که نشان داد طرفداران خاموش ولی زیادی دارد ، مبتنی بر درون گرایی و نوعی ملّی گرایی آمریکایی است که برای حفظ اقتدار و بازگشت شکوه اقتصادی و اجتماعی آمریکا از سیاست های جهان وطنی صهیونیست و لشگر کشی جهانی برای آن بیزارند .
بر خلاف جریانی که سال ها در لوای دموکرات و جمهوری خواه حاکم بودند و زیرساخت ها و سرمایه های ملّی آمریکا را نیز هزینه ی جهانگیری های لیبرال دموکراسی و صهیونیست کردند .
بنابراین رأی به ترامپ مانند جدایی طلبی انگلیسی ها ؛ نه بزرگ مردم به جهان وطنی لیبرال دموکراسی و گویای جوششی درون گرا و ملی گرایانه در غرب می باشد که نشانه ی یک پله ترقی به سمت جهان وطنی انسانی و توحیدی می باشد که خیلی به ترامپ ربطی ندارد و این وابسته به مدیریّت این بیداری توسط جبهه توحیدی و فطری انقلاب اسلامی است .
با توجه به ابراز تمایل ترامپ برای همگرایی با اسد و پوتین و گسست وی از عربستان و اینکه مشاور وی امروز اعلام کرد که اوّلین سفر منطقه ای ترامپ به جای دیدار از عربستان با دیدار از مصر شروع می شود ، همه گویای همگرایی ترامپ با دولت های ملّی و اتّخاذ سیاستی خلاف ماقبلی هاست که بر محوریّت عربستان بودند و تقویّت دولت های ملّی پس از این اتفاق بازخورد طبیعی آن می باشد ، البته در این مرحله ی گذار برای اینکه این درون گرایی ها به جنگ های ملّیتی مانند ابتدای قرن بیستم منجر نشود ، باید به سوی همگرایی جهان وطنی توحیدی انسانی هدایت شود و این مأموریّت اندیشمندان و مستقل اندیشان است نه یک شومن تاجر پیشه مانند ترامپ .
و شاید وقت اثاث کشی نرم افزار شیطان بزرگ از کاخ سفید به منطقه حتّی به میزبانی عربستان و یا جای دیگر رسیده باشد ، پس باید دقیق این پیچ تاریخی را دیدبانی کرد .
مسعود شفیعی کیا
با مرور خلاصه ای از مواضع رسانه های سلطه به خصوص بی بی سی ٬ که از انتخابی غیر از کلینتون نگران و خشمگینند ٬ شرایط را بهتر می شود تحلیل کرد:
هیلاری کلینتون: تا زمانی که ایرانی ها و روس ها در جنگ سوریه حضور دارند باید داعش در سوریه تحت نظر امریکا باشد و منطقه پرواز ممنوع در سوریه تشکیل شود.
ترامپ: بشار اسد از آنچه کلینتون و اوباما تصور میکردند باهوشتر بود و با روسیه و ایران متحد شد.
ما داریم از شورشیانی حمایت میکنیم و به آنها پول میدهیم که اصلاً نمیدانیم که هستند.
اگر آنها بتوانند بشار اسد را سرنگون کنند، احتمالاً با وضعیتی بدتر از اسد مواجه خواهیم شد.
بی بی سی: با وجود نظرسنجیها، ترامپ اما هنوز شانس پیروزی در انتخابات آمریکا را دارد.
در نظرسنجی ها، کم نیستند کسانی که نظر واقعی خود را پنهان می کنند. ممکن است وزن این گروه آنقدر نباشد که برای ترامپ سرنوشتساز باشد [ولی] ممکن است مانند رفراندوم بریتانیا، آنقدر باشد که آمریکا و دنیا را شوکه کند
واشنگتن پست: #کلینتون در منطقه، سیاست فعالانه تری را در پیش خواهد گرفت. پیشنهاد وی برای #سوریه ، منطقه پرواز ممنوع و برای #عراق یک نظام فدرالی و برای مقابله با نفوذ منفی #ایران ، افزایش حضورنظامی در منطقه خواهد بود.
صدای آمریکا/ #اوباما: #ترامپ به قول هم حزبی هایش یک شیاد و نادان است، و صلاحیت تصدی این سمت را ندارد، او سرشت و توانایی فرمانده کل قوا شدن را هم ندارد .
دویچه وله: عربهای سنی زمامداری اوباما را فاجعهای برای خود ارزیابی میکنند. ناظران میگویند که سیاست عدم مداخله اوباما زمینهای برای تقویت ایران و نیروهای شیعی در منطقه شد. آنها به ریاست جمهوری هیلاری کلینتون امید بستهاند.
بی بی سی: این انتخابات دونالد #ترامپ بود، حتی اگر ببازد.
حجم لجنی که در این #انتخابات به همه طرف پرت شده احتمالا از کل لجنهای رودخانه میسیسیپی هم بیشتر است.
خبرهای چند روز اخیر پر بوده از افرادی که میگویند در صورت پیروزی #کلینتون دست به خشونت انقلابی خواهند زد و رهسپار واشنگتن خواهند شد.
صدای آمریکا: در آمریکا نیم میلیون بی خانمان وجود دارد که بسیاری از آنها از حقوق شهروندی، از جمله حق رای دادن محروم هستند. با نزدیک شدن به #انتخابات تعدادی از فعالان مدنی در تلاش اند با کسب حق رای برای آنها، صدایشان را به گوش جامعه برسانند.
اسوشیتدپرس/ ترامپ: کمپین انتخاباتی من جنبش بازپس گیری قدرت توسط مردم است. شاید این شانس دوباره تکرار نشود.
بی بی سی / آقای خامنه ای در سخنرانی اخیر خود مبنی بر صراحت دونالد# ترامپ ، حرف های او را درست تر دانسته است، گویی او متمایل به ترامپ می باشد
سیاستمداران ایرانی معتقدند که نزدیکی عقاید ترامپ به پوتین مانع افزایش خصومت #آمریکا علیه #ایران شده و #کلینتون فردی فمنیسم بوده و به بهانه حقوق بشر، ایران را تحت فشار قرارخواهد داد؛ پیش از این کلینتون توانسته بود بر سر پرونده هسته ای ایران اجماعی بین المللی ایجاد کند.
نیویورک تایمز: نظام سیاسی ایران از مبارزات انتخاباتی آمریکا لذت می برد نه به خاطر آنکه مقامات ایرانی طرفدار نامزدی خاص در این انتخابات باشند بلکه آن ها می گویند مناظرات انتخاباتی آمریکا "فاجعه" دموکراسی آمریکایی را به نمایش می گذارد.
صدای آمریکا/ حسین قاضیان، جامعه شناس: مسئله انتخابات آمریکا این نیست که چه کسی برنده می شود مسئله مهمتر این است، چرا ترامپ رای بالایی دارد. حتی اگر او در انتخابات بازنده شود، نشانگر نارضایتی مردم است.
خبرنگار بی بی سی در محل ستاد انتخابات ترامپ: همه اینجا منتظر سخنرانی پرزیدنت ترامپ هستند،بالای ۷۵% از سفید پوستان امریکا، که تحصیلات پایینی دارند به دونالد ترامپ رأی داده اند.
(بی بی سی مانند رأی جدایی مردم انگلیس از اتحادیه اروپا به انتخاب کنندگان اهانت و اخلاق انگلیسی در بی سواد دانستن دیگراندیشان را به نمایش گذاشته ! )
بی بی سی: ریاست جمهوری ترامپ کاملا مثل سال ۸۴ در ایران و ریاست جمهوری احمدی نژاد است. دنیا ناامن تر و بی ثبات تر خواهد شد و امریکا در عرصه سیاست داخلی سردرگم میشود.
( اگر چه بی بی سی خبیث قیاس مع الفارق کرده است ولی اگر وجه شباهت را نقد ساختار و همصدایی با بخشی از ملّت آمریکا بدانیم شاید قدری قابل قبول باشد . )
رادیو فرانسه/ وزیر امورخارجه فرانسه: انتخابات امریکا ما را به چالش کشید. آنچه تاکنون ترامپ گفته است نگرانی هایی را به وجود آورده است.
همانطورکه قبلا گفته شد برای ما ترامپ خیلی موضوعیّت ندارد و باید دید پایداری و صداقتش بر اصلاح ساختار فاسد آمریکا چگونه است؟ ولی مهم برای ما قیام بیش از نیمی از مردم آمریکا برای تحوّل خواهی و خشم و نگرانی نظام سلطه است که تداوم نرم افزار شیطان بزرگ را در ینگه دنیا با چالش جدّی رو به رو کرده است.
بسم ربّ الشهداء
( مهم ؛ درباره سوریه )
روسیه و فرانسه تاوان خروج از ائتلاف آمریکا را پرداختند ؟!/
نتیجه نشست وین ؛ بوسنیاییزه و کوزوویی شدن دولت سوریه .
با توجه به انفعال روسیه و فرانسه نسبت به نشست آمریکایی وین ، پس از بمب گذاری در دو هواپیمای غیرنظامی روسیه و حملات پاریس ، محرز شد که داعش اهرم فشاری است در دست شیطان بزرگ برای پیشبرد اهداف مزورانه اش در منطقه وجهان .
چراکه روسیه با ورود ناگهانی به میدان تقابل مستقیم نظامی با تکفیری های آمریکایی در سوریه و با تغییر معادلات در آنجا و فرانسه نیز با ایجاد ارتباط با اسد و تدارک اجلاس پاریس به موازات اجلاس وینِ آمریکایی ها ، تقابل خود با ائتلاف به اصطلاح مقابله با داعشِ کاخ سفید را بروز دادند تا جایی که آمریکایی ها در مسئله ی سوریه رفته رفته داشتند به انزوا کشیده می شدند ، ولی انفجار هواپیمای مسافربری و باری روسیه در مصر و سودان و حوادث پاریس ورق را ناگهان به سود آمریکا برگرداند ، که برق شوق آنرا در چهره ی جان کری می شد دید که در ضمن متلک هایش به لاوروف در نشست مطبوعاتی 24 آبان 94 در حاشیه اجلاس وین 2 به نمایش گذاشت .
کری در این نشست خبری مشترک با لاوروف و نماینده سازمان ملل در امور سوریه بر خلاف اجلاس وین 1 دست بالا را گرفته بود و با دروغ همکاری اسد با داعش در فروش نفت و نیش و کنایه های بی سابقه به روس ها با لحنی مستانه از روسیه خواست تا از این به بعد هرکاری که در سوریه می کند با هماهنگی ائتلاف تحت فرماندهی آمریکا باشد که با سکوت معنادار لاوروف مواجه شد !
پاریس نیز دیگر فرصت فکر کردن درباره اجلاس مستقل از نشست وین را ندارد و حال این آمریکاست که با پرواز ممنوع کردن آسمان منطقه علیه روسیه چندی است که حملات مسکو به مواضع تکفیری ها را کمرنگ و آنان را هماهنگ تر با طرح های خود کرده و پاریس را با حملات و انفجارات بی سابقه پس از جنگ جهانی دوم از ساز مخالف و جاه طلبی های منطقه ای بازداشته !
و گویا پیام این اقدامات داعش آمریکایی برای دیگران نیز واضح بوده ، به عنوان نمونه جناب ظریف با وجود اینکه قرار شرکت در وین 2 را نداشت ولی پس از اتفاقات پاریس بی درنگ در آن شرکت کرد ، این در صورتی است که بر خلاف تبلیغ داخلی ، ایران در تصمیمات نشست وین نقش ویژه ای ندارد و بلکه صحنه ی وین بیشتر به چانه زنی بین روسیه و آمریکایی که در دست اهرم فشار داعش دارد ، مبدّل شده است ، ولی این حضور سراسیمه و مصاحبه ی شتاب زده ظریف در محکومیّت انفجارات پاریس تأمل برانگیز بود .
نتیجه تحمیلات آمریکا در وین؛بوسنیاییزه و کوزوویی شدن دولت سوریه:
حاصل نشست وین 2 درباره سوریه که زیر سایه حملات داعش آمریکایی شکل گرفته است ، توافق بر تشکیل دولتی ظرف شش ماه شد که روسیه آنرا « دولت وحدت ملّی » و آمریکا آنرا « دولت انتقالی » می داند ، اگرچه روسیه هنوز بر حفظ اسد پافشاری می کند ولی در هر صورت نتیجه این دولت پس از شش ماه کمرنگ شدن نقش اسد در دولت آینده است ، البته در این شش ماه قرار شده قانون اساسی سابق سوریه نیز ملغا و قانون اساسی جدیدی با ادعای امکان مشارکت تمام طرف ها در اداره کشور به تصویب برسد تا پس از 18 ماه انتخاباتی آزاد برگزار شود .
این تقریباً همان مدل آمریکا در بوسنی و کوزوو بود که پس از حمام خون صرب ها با شراکت دادن به اصطلاح میانه رو های آنان در دولت ائتلافی ، نقش مسلمانان را در آینده آن کشورها کمرنگ و به حاشیه راند !
بنابراین نقش اسد در دولت انتقالی و دولت آینده بیشتر از مرحوم « علی عزت بگوویچ » در دولت ائتلافی بوسنی نخواهد بود که در این صورت کشوری یکپارچه و برخوردار از یک نهاد تصمیم گیری و تصمیم سازی واحد و ارتشی بزرگ ، جایش را به کشوری پرچالش خواهد داد که معارضین جدّی و بعضاً تروریست اسد قرار شده با وی دولت ائتلافی تشکیل دهند ، بنابر این در صورت عملی شدن تصمیمات وین سوریه دیگر نمی تواند حامی خوبی برای مقاومت باشد ، و شیطان بزرگ به بیشتر اهداف جنگ چهارساله ی خود خواهد رسید و دومینو وار چالش عمیق سیاسی به لبنان و تجزیه به عراق سرایت می کند که این اولین عواقب این تزویر خواهد بود .
نکته مهم دیگری که در این نشستِ بدونِ بیانیه ، طرف ها بر آن توافق کرده اند این است که قرار شده اردن فهرستی از گروه های تروریستی حاضر در سوریه تهیه کند تا در دولت فراگیر آینده حضور نداشته باشند !
این در صورتی است که اردن در این چند سال به پادگان تجهیز و آموزش تکفیری ها تبدیل شده است و همین مأموریّت اردن ، آمریکایی بودن نشست مضحک وین را واضح می کند .
علت فراز و فرودهای روسیه در سوریه :
برای درک واقع بینانه ی نقش روسیه در سوریه چند نکته ضروری است ، چراکه بررسی مؤلفه هایی که روسیه را واداشت تا در این سطح وارد عملیات نظامی و سیاسی شود ما را به تحلیلی نزدیک به واقع هشیار می کند .
آنچه که روسیه را واداشت تا پیش از ناامن شدن حریم پروازی اش توسط آمریکا ، ابتکار عمل را در سوریه به دست بگیرد وابسته به چند عامل می باشد :
( دیدار بن سلمان سعودی با پوتین و عهدقردادهای خرید سلاح و تجهیزات )
1- تهدید مرزهای غربی روسیه با از دست دادن اوکراین ، و نفوذ بیش از پیش ناتو به قلمروی سنتی مسکو و عدم انعطاف غرب در برابر تحرکات مسکو در شرق اروپا همراه با تحریم همه جانبه ی آن توسط اروپا ، کرملین را واداشته تا برای جبران دنبال فرصتی برای تغییر موازنه قدرت به نفع خودش باشد که با ضعف استراتژیک آمریکا در سوریه پس از 4 سال آزمودن همه روش ها و با عقب نشینی ملموس ایرانِ پسابرجام ، روسیه این فرصت را به دست آورد تا به وزن کشی خود پرداخته و قدرت چانه زنی اش را بالا ببرد .
ارتباط گیری هم زمان روسیه با عربستان و رژیم صهیونیستی و ایران و اردن و حتی رد و بدل پیام بین پوتین و سید حسن نصرالله و برگزاری نشست چهارجانبه ی وین با عربستان و آمریکا و ترکیه نشاندهنده ی نوع بازیگری مسکو می باشد که در این راستا به دنبال تقویت نقش مؤثر خود در منطقه و بالا بردن قدرت چانه زنی اش در برابر پیش روی ناتو و غرب بود ، ولی روسها حساب این ماجرا را نمی کردند که پوششی بودن داعش برای سازمان های امنیّتی آمریکا و صهیونیست ها می تواند حتّی امنیّت پرواز کشورشان را در جهان نیز به خطر اندازد و به چالش بزرگی برای حضور مؤثر مسکو در سوریه تبدیل شود .
2- سازماندهی و انسجام گروه های قفقازی و چچنی که عموماً فرماندهی داعش را شکل می دهند و تجمع نیروهای سلفی رانده شده توسط مسکو در سوریه زنگ خطری برای کرملین است که معارضان جدّی و خشن مسکو را در نزدیکی روسیه و در تنها پایگاه نظامی اش در مدیترانه دارای دولتی کوچک و جایگاهی کرده است و این برای امنیّت ملّی روسیه خوشایند نیست بنابراین به این حضور مستقیم نیاز داشت .
3-
قدرت ایران تا قبل از این مرهون استقلال و مقاومتش بود چون دولت ایران تا
پیش از این دوره ، مهمترین رقیب و مانع برنامه های کاخ سفید در منطقه و به
خصوص در سوریه بود ولی در دوره جدید و پس از موافقت برجام ، همگرایی آن با
برنامه های آمریکا در منطقه ، قدرت دیپلماسی کشور را با سقوط و تنزّلی غیر
قابل اغماض مواجه کرده که حتّی قدرت دفاع از اتباع مقتول خود در منا را
ندارد و این گمان غلط که ایران همراه با شیطان بزرگ با همان قدرت پیش می
تواند حرکت کند منطقه را دچار خلاء قدرتی ایران انقلابی کرده است و روسیه
از این فرصت به دنبال ایجاد موازنه قدرت به نفع کرملین بود و کم وبیش هم
داشت موفق می شد که با بمبگذاری داعش آمریکایی در ناوگان هواییش با مانع
جدی مواجه شد .
( دیدار غیر رسمی اسد از مسکو که به چهارسال حصر اسد در کشورش پایان داد ! )
4- اگرچه روسیه اسلام ستیزی دیگر غربیان را ندارد و بلکه ابراز همگرایی با اسلام ایران می کند ، و کم و بیش حامی این اسلام می باشد که از پیام پوتین به سید حسن نصرالله و تقدیرش از تشیّع می توان آنرا فهمید و تا جایی این هواداری پیش رفت که لاوروف در نشست مطبوعاتیش با کری در حاشیه وین 2 ، با ابراز همدردی با کشتار پاریس از غرب خواست که آنرا دستمایه اسلام هراسی نکنند .
اگر تحلیلی که روسیه را در این مقطع واسطه گر آمریکا می داند را هم قبول نکنیم ولی به دلیل عدم برخورداری از زیر ساخت های درونی مقاومت و ترجیح معامله گری بر انگیزه های عالی و داشتن نقطه ضعف ها و « چشم اسفندیارهایی » ، همواره در میدان چالش با آمریکا به تزلزل می افتد ، بنابر این روسیه نباید هرگز برای مقاومت به عنوان پشتوانه قلمداد شود بلکه هرگاه روسیه ، ایران قدرتمند را در کنار خود یابد در مواردی به عنوان شریکی خوب می توان به حسابش آورد ، ولی متأسفانه اکنون با تحلیل قدرت ایران پس از برجام ، خواه نا خواه روسیه نیز آستانه ی مقاومتش محدود شده است .
زیرا نقش ایران فعلاً به تزیین اجلاس هایی مانند وین تنزّل یافته ، و با حضور دولت ایران در برنامه های منطقه ای آمریکا ، مانند آنچه در وین گذشت ، شیطان بزرگ به انقلابیون جهان و کشورهای منطقه و آزادگان جهان القا می کند که ایران انقلابی را همگام خود کرده است که هدف اصلی استکبار از مذاکرات نیز همین بوده است .
مسعود شفیعی کیا
94/8/24
صفر 1437