بسم ربّ الشهداء
( مهم ؛ درباره سوریه )
روسیه و فرانسه تاوان خروج از ائتلاف آمریکا را پرداختند ؟!/
نتیجه نشست وین ؛ بوسنیاییزه و کوزوویی شدن دولت سوریه .
با توجه به انفعال روسیه و فرانسه نسبت به نشست آمریکایی وین ، پس از بمب گذاری در دو هواپیمای غیرنظامی روسیه و حملات پاریس ، محرز شد که داعش اهرم فشاری است در دست شیطان بزرگ برای پیشبرد اهداف مزورانه اش در منطقه وجهان .
چراکه روسیه با ورود ناگهانی به میدان تقابل مستقیم نظامی با تکفیری های آمریکایی در سوریه و با تغییر معادلات در آنجا و فرانسه نیز با ایجاد ارتباط با اسد و تدارک اجلاس پاریس به موازات اجلاس وینِ آمریکایی ها ، تقابل خود با ائتلاف به اصطلاح مقابله با داعشِ کاخ سفید را بروز دادند تا جایی که آمریکایی ها در مسئله ی سوریه رفته رفته داشتند به انزوا کشیده می شدند ، ولی انفجار هواپیمای مسافربری و باری روسیه در مصر و سودان و حوادث پاریس ورق را ناگهان به سود آمریکا برگرداند ، که برق شوق آنرا در چهره ی جان کری می شد دید که در ضمن متلک هایش به لاوروف در نشست مطبوعاتی 24 آبان 94 در حاشیه اجلاس وین 2 به نمایش گذاشت .
کری در این نشست خبری مشترک با لاوروف و نماینده سازمان ملل در امور سوریه بر خلاف اجلاس وین 1 دست بالا را گرفته بود و با دروغ همکاری اسد با داعش در فروش نفت و نیش و کنایه های بی سابقه به روس ها با لحنی مستانه از روسیه خواست تا از این به بعد هرکاری که در سوریه می کند با هماهنگی ائتلاف تحت فرماندهی آمریکا باشد که با سکوت معنادار لاوروف مواجه شد !
پاریس نیز دیگر فرصت فکر کردن درباره اجلاس مستقل از نشست وین را ندارد و حال این آمریکاست که با پرواز ممنوع کردن آسمان منطقه علیه روسیه چندی است که حملات مسکو به مواضع تکفیری ها را کمرنگ و آنان را هماهنگ تر با طرح های خود کرده و پاریس را با حملات و انفجارات بی سابقه پس از جنگ جهانی دوم از ساز مخالف و جاه طلبی های منطقه ای بازداشته !
و گویا پیام این اقدامات داعش آمریکایی برای دیگران نیز واضح بوده ، به عنوان نمونه جناب ظریف با وجود اینکه قرار شرکت در وین 2 را نداشت ولی پس از اتفاقات پاریس بی درنگ در آن شرکت کرد ، این در صورتی است که بر خلاف تبلیغ داخلی ، ایران در تصمیمات نشست وین نقش ویژه ای ندارد و بلکه صحنه ی وین بیشتر به چانه زنی بین روسیه و آمریکایی که در دست اهرم فشار داعش دارد ، مبدّل شده است ، ولی این حضور سراسیمه و مصاحبه ی شتاب زده ظریف در محکومیّت انفجارات پاریس تأمل برانگیز بود .
نتیجه تحمیلات آمریکا در وین؛بوسنیاییزه و کوزوویی شدن دولت سوریه:
حاصل نشست وین 2 درباره سوریه که زیر سایه حملات داعش آمریکایی شکل گرفته است ، توافق بر تشکیل دولتی ظرف شش ماه شد که روسیه آنرا « دولت وحدت ملّی » و آمریکا آنرا « دولت انتقالی » می داند ، اگرچه روسیه هنوز بر حفظ اسد پافشاری می کند ولی در هر صورت نتیجه این دولت پس از شش ماه کمرنگ شدن نقش اسد در دولت آینده است ، البته در این شش ماه قرار شده قانون اساسی سابق سوریه نیز ملغا و قانون اساسی جدیدی با ادعای امکان مشارکت تمام طرف ها در اداره کشور به تصویب برسد تا پس از 18 ماه انتخاباتی آزاد برگزار شود .
این تقریباً همان مدل آمریکا در بوسنی و کوزوو بود که پس از حمام خون صرب ها با شراکت دادن به اصطلاح میانه رو های آنان در دولت ائتلافی ، نقش مسلمانان را در آینده آن کشورها کمرنگ و به حاشیه راند !
بنابراین نقش اسد در دولت انتقالی و دولت آینده بیشتر از مرحوم « علی عزت بگوویچ » در دولت ائتلافی بوسنی نخواهد بود که در این صورت کشوری یکپارچه و برخوردار از یک نهاد تصمیم گیری و تصمیم سازی واحد و ارتشی بزرگ ، جایش را به کشوری پرچالش خواهد داد که معارضین جدّی و بعضاً تروریست اسد قرار شده با وی دولت ائتلافی تشکیل دهند ، بنابر این در صورت عملی شدن تصمیمات وین سوریه دیگر نمی تواند حامی خوبی برای مقاومت باشد ، و شیطان بزرگ به بیشتر اهداف جنگ چهارساله ی خود خواهد رسید و دومینو وار چالش عمیق سیاسی به لبنان و تجزیه به عراق سرایت می کند که این اولین عواقب این تزویر خواهد بود .
نکته مهم دیگری که در این نشستِ بدونِ بیانیه ، طرف ها بر آن توافق کرده اند این است که قرار شده اردن فهرستی از گروه های تروریستی حاضر در سوریه تهیه کند تا در دولت فراگیر آینده حضور نداشته باشند !
این در صورتی است که اردن در این چند سال به پادگان تجهیز و آموزش تکفیری ها تبدیل شده است و همین مأموریّت اردن ، آمریکایی بودن نشست مضحک وین را واضح می کند .
علت فراز و فرودهای روسیه در سوریه :
برای درک واقع بینانه ی نقش روسیه در سوریه چند نکته ضروری است ، چراکه بررسی مؤلفه هایی که روسیه را واداشت تا در این سطح وارد عملیات نظامی و سیاسی شود ما را به تحلیلی نزدیک به واقع هشیار می کند .
آنچه که روسیه را واداشت تا پیش از ناامن شدن حریم پروازی اش توسط آمریکا ، ابتکار عمل را در سوریه به دست بگیرد وابسته به چند عامل می باشد :
( دیدار بن سلمان سعودی با پوتین و عهدقردادهای خرید سلاح و تجهیزات )
1- تهدید مرزهای غربی روسیه با از دست دادن اوکراین ، و نفوذ بیش از پیش ناتو به قلمروی سنتی مسکو و عدم انعطاف غرب در برابر تحرکات مسکو در شرق اروپا همراه با تحریم همه جانبه ی آن توسط اروپا ، کرملین را واداشته تا برای جبران دنبال فرصتی برای تغییر موازنه قدرت به نفع خودش باشد که با ضعف استراتژیک آمریکا در سوریه پس از 4 سال آزمودن همه روش ها و با عقب نشینی ملموس ایرانِ پسابرجام ، روسیه این فرصت را به دست آورد تا به وزن کشی خود پرداخته و قدرت چانه زنی اش را بالا ببرد .
ارتباط گیری هم زمان روسیه با عربستان و رژیم صهیونیستی و ایران و اردن و حتی رد و بدل پیام بین پوتین و سید حسن نصرالله و برگزاری نشست چهارجانبه ی وین با عربستان و آمریکا و ترکیه نشاندهنده ی نوع بازیگری مسکو می باشد که در این راستا به دنبال تقویت نقش مؤثر خود در منطقه و بالا بردن قدرت چانه زنی اش در برابر پیش روی ناتو و غرب بود ، ولی روسها حساب این ماجرا را نمی کردند که پوششی بودن داعش برای سازمان های امنیّتی آمریکا و صهیونیست ها می تواند حتّی امنیّت پرواز کشورشان را در جهان نیز به خطر اندازد و به چالش بزرگی برای حضور مؤثر مسکو در سوریه تبدیل شود .
2- سازماندهی و انسجام گروه های قفقازی و چچنی که عموماً فرماندهی داعش را شکل می دهند و تجمع نیروهای سلفی رانده شده توسط مسکو در سوریه زنگ خطری برای کرملین است که معارضان جدّی و خشن مسکو را در نزدیکی روسیه و در تنها پایگاه نظامی اش در مدیترانه دارای دولتی کوچک و جایگاهی کرده است و این برای امنیّت ملّی روسیه خوشایند نیست بنابراین به این حضور مستقیم نیاز داشت .
3-
قدرت ایران تا قبل از این مرهون استقلال و مقاومتش بود چون دولت ایران تا
پیش از این دوره ، مهمترین رقیب و مانع برنامه های کاخ سفید در منطقه و به
خصوص در سوریه بود ولی در دوره جدید و پس از موافقت برجام ، همگرایی آن با
برنامه های آمریکا در منطقه ، قدرت دیپلماسی کشور را با سقوط و تنزّلی غیر
قابل اغماض مواجه کرده که حتّی قدرت دفاع از اتباع مقتول خود در منا را
ندارد و این گمان غلط که ایران همراه با شیطان بزرگ با همان قدرت پیش می
تواند حرکت کند منطقه را دچار خلاء قدرتی ایران انقلابی کرده است و روسیه
از این فرصت به دنبال ایجاد موازنه قدرت به نفع کرملین بود و کم وبیش هم
داشت موفق می شد که با بمبگذاری داعش آمریکایی در ناوگان هواییش با مانع
جدی مواجه شد .
( دیدار غیر رسمی اسد از مسکو که به چهارسال حصر اسد در کشورش پایان داد ! )
4- اگرچه روسیه اسلام ستیزی دیگر غربیان را ندارد و بلکه ابراز همگرایی با اسلام ایران می کند ، و کم و بیش حامی این اسلام می باشد که از پیام پوتین به سید حسن نصرالله و تقدیرش از تشیّع می توان آنرا فهمید و تا جایی این هواداری پیش رفت که لاوروف در نشست مطبوعاتیش با کری در حاشیه وین 2 ، با ابراز همدردی با کشتار پاریس از غرب خواست که آنرا دستمایه اسلام هراسی نکنند .
اگر تحلیلی که روسیه را در این مقطع واسطه گر آمریکا می داند را هم قبول نکنیم ولی به دلیل عدم برخورداری از زیر ساخت های درونی مقاومت و ترجیح معامله گری بر انگیزه های عالی و داشتن نقطه ضعف ها و « چشم اسفندیارهایی » ، همواره در میدان چالش با آمریکا به تزلزل می افتد ، بنابر این روسیه نباید هرگز برای مقاومت به عنوان پشتوانه قلمداد شود بلکه هرگاه روسیه ، ایران قدرتمند را در کنار خود یابد در مواردی به عنوان شریکی خوب می توان به حسابش آورد ، ولی متأسفانه اکنون با تحلیل قدرت ایران پس از برجام ، خواه نا خواه روسیه نیز آستانه ی مقاومتش محدود شده است .
زیرا نقش ایران فعلاً به تزیین اجلاس هایی مانند وین تنزّل یافته ، و با حضور دولت ایران در برنامه های منطقه ای آمریکا ، مانند آنچه در وین گذشت ، شیطان بزرگ به انقلابیون جهان و کشورهای منطقه و آزادگان جهان القا می کند که ایران انقلابی را همگام خود کرده است که هدف اصلی استکبار از مذاکرات نیز همین بوده است .
مسعود شفیعی کیا
94/8/24
صفر 1437
بسم ربّ الشهداء
( واقعیّت بیداری های منطقه را بهتر ببینیم ! )
کدام اسلامگرایی با ما همراه شد ؟!
( مسجد رأس الحسین قاهره و استقبال مردمی - بهار 1392 )
چرا دوره اسلامگرایی در منطقه پایان یافت ؟!
تحوّلات چند سال اخیر غرب آسیا ، به طور گسترده نقشه ی سیاسی منطقه را زیر رو کرد ، اگر چه ظاهر تحوّلات بر خلاف آنچه که در داخل تحلیل می شد ، همگی مطلوب و به نفع انقلاب اسلامی نبود ، بلکه صف بندی های جدیدی در منطقه و جهان شکل گرفت که بدون در نظر گرفتن این صف بندی ها نمی توان تحلیل درستی از منطقه داشت .
و همین عدم درک صحیح از جنبش های کشورهای اسلامی و صف بندی های جدید ، منجر به تهمت هایی به رئیس جمهور سابق شد که ایشان را نشریاتی مانند کیهان متهم به بی اعتقادی به بیداری اسلامی کردند !
ولی اگر بدون شعارزدگی و واقع بینانه به سیر تحوّلات بنگریم برخورد معقول و مدبّرانه دولت گذشته در مواجهه با خیزش های کشورهایی مثل مصر و لیبی و تونس گویای درک نزدیک به واقع ایشان بوده است .
یک برداشت صرفاً آرمانی که از شاخصه های آرمانگرایی واقع بینانه فاصله دارد ، این است که هرجا نام اسلامگرایی است ، ما هم باید کنارش باشیم و وقتی گفته شد دوران اسلامگرایی تمام شده این جماعت برآشفته شدند و گزک بر علیه دولت دهم به دست گرفتند .
و بنابراین مبنای غلط ، حرکات مردمی در منطقه را تماماً تحت مدیریّت جبهه خودی تلقی کردند و تا جایی این خوش باوری انجامید که حضور مرسی در اجلاس سران « نم » ( غیر متعهد ها ) را برخی می خواستند به جشنی ملّی تبدیل کنند و رسانه هایی مانند « رجا نیوز » و « فارس » از آمدن مرسی به تهران به عنوان مهمترین اتفاق یاد می کردند و آنقدر افراط بالا گرفت که خواستند با برجسته کردن مرسیِ همگرا با آمریکا نقش بی بدیل دکتر احمدی نژاد در منطقه را محو کنند ، چرا ؟! چون دکتر احمدی نژاد را منحرف و نامطلوب می دانستند !
آنقدر مراکز رصد کننده اوضاع ، از قافله عقب ماندند که تا ماه ها تحلیل درستی درباره سوریه نمی توانستند بدهند و صدا وسیما مانده بود چه بگوید ؟! ، بنده هم که تحلیلی درباره نقش ترکیه در بحران سوریه در همان ماه های ابتدایی بحران دمشق نوشتم کارشناسان مدعی مراکز خاص پیام دادند که : « ما با دولت اسلامگرای ترکیه روابط حسنه داریم ! » و از سوی دیگر جریان رسانه ای فتنه که اکنون از سردار مقابله با فتنه و حفظ سوریه « شهید حسین همدانی » با تنفر یاد می کنند و از شهادتش شادمانند ، دژخیمان داعش و النصرة را مردم سوریه می دانستند .
حال ریشه ی این سر درگمی کجا بود ؟! در آنجا بود که می دیدند در سوریه پرچم مخالفت با اسد را اخوانی ها بلند کرده اند و قرار بود تمام سرمایه نظام را عده ای اینجا به پای اخوانی های منطقه بریزند .
فشارها بر دولت دهم افزونی یافت ، حتّی خبرنگار سیما « نجف زاده » با حضور در طرابلس ِ لیبی و با نمایش چند نوبته ی سفارت خالی ایران در آنجا - گویا به سفارش همان نود سیاسی سازان - ، دولت دهم را به علّت عدم اعزام سفیر ، متّهم به عدم همراهی با انقلابیون لیبی کرد و ...
شاید می خواستند فاجعه ی مزار شریف که نتیجه ی اعتماد خاتمی به اسلامگرایان طالبان بود و منجر به کشتار دیپلمات ها و خبرنگاران کشور شد را تکرار کنند ولی دکتر احمدی نژاد به هیچ قیمتی این خطا نکرد و متهم شد .
سخنرانی های آتشین در کشور بالا گرفت ، و اوج حمله ی اسلامگرایان حامی اخوانی های کشور آنجا بود که دکتر احمدی نژاد در سخنی در کنار بیداری اسلامی ، لفظ بیداری انسانی به کار برد و همین بس بود که بولتن نویسان پُرتخیّل با سنجاق کردن سخن چند مستشرق کنار تعبیر « مکتب ایران » و « پایان اسلامگرایی » هیولایی توّهم کردند که کسی در وصفش گفت : « از صدر اسلام تاکنون خطرناک ترین است . » و ...
چرا با سقوط اخوان المسلمین ؛ تب بیداری اسلامی در ایران فروکش کرد ؟!
جماعت خمار هنوز در توهمات خود بودند و عدّه ای هم ترجیح دادند که در ترجمه فحاشی مرسی به اسد و سوریه نام رژیم صهیونیستی را جایگزین کنند و عده ای هم به دنبال ...
ولی این جماعت دلداده به تمام اسلامگرایان ، مبهوت ماند که چه شد که هزاران جوان تونسی و لیبیایی و حتّی مصری که اتفاقاً همه هم انقلابی و بیدار شده اسلامی بودند از خیابان های دمشق و حلب و حمص و ادلب و دیرالزّور سر در آوردند و حمله ی بی امان به عتبات شام کردند و سپس به عراق سرازیر شدند !
( مرسی در همایش اعلان جنگ با سوریه و حزب الله لبنان و تشیّع )
مرسی که نامه فدایت شوم برای « شیمون پرز » نوشت و پیمان خفت برجام « کمپ دیوید » را دائمی دانست و با هیلاری کلینتون گل می گفت و می شنید ، در تجمع ضد اسد در قاهره به همراه « قرضاوی » رهبر معنوی اخوان ، پرچم سوریه آزاد از اسد را دست گرفت و خشمگیانه عربده ی « روافضه ی انجاس » سرداد و حزب الله و شیعه و اسد را نجس دانست و از ارتش قاهره خواست برای برکناری اسد و تنبیه حزب الله ، لشگر کشی کند که همین نیز تیر خلاصی بود بر اخوانی ها ، اگر چه متأسفانه « سی سی » دستش به خون مردم آلوده شد ولی روی کار آمدن سی سی ملّی گرای لائیک به نفع ما و مقاومت شد و مانع گسترش هاری سلفی های اخوانی شد .
همانگونه که اسد لائیک و پوتین نامسلمان برای ما شریکان بهتری از اخوانی ها و دولت اسلامگرای ترکیه بوده اند .
حال چگونه میلیون ها انسان بیدار مصری راضی به قلع و قمع اخوان شدند ؟! این ریشه در اسلامگرایی اخوانی ها داشت که مبنایی با دین فطری و محبّت آمیز اسلام فاصله دارند ولی عجبا که عدّه ای در کشور می خواستند اخوان را شاخه ی ایران قلمداد کنند ، بنابراین صدا و سیما مدتی مدافع دولت اخوان بود و بنابر این دیدیم با حذف اخوان جنب و جوش همایش های بیداری اسلامی در کشور فروکش کرد .
و از طرف دیگر می بینیم که اخوانی های یمن معروف به « اصلاحیون » اکنون مهمترین معارض انقلابیون حوثی می باشند ولی ملّی گرایان حزب شعبی یمن اکنون درکنار انصارالله با متجاوزان سعودی آمریکایی می جنگند .
اگر سفر دکتر احمدی نژاد در بهار 92 به قاهره نبود ، بعید بود نظر الأزهر و ملّیون و ناصری هایِ ضد اخوان مصر به تشیّع صاف شود ، ولی کسی در کشور نخواست تأثیر آن سفر تاریخی دکتر احمدی نژاد به مصر را ببیند ، چون متوهمین عمارپندار و «جهان نیوز » و مؤسسه ای در قم به نفع رأس فتنه می گفتند : قرار است دکتر احمدی نژاد انتخابات را منحرف کند !
ولی واقعیّت این بود که « شیخ طیّب » شیخ الأزهر پس از دیدار صمیمانه با دکتر احمدی نژاد در مصاحبه ای در دفاع از تشیّع و ایران سنگ تمام گذاشت و رهبران انقلابی مخالف اخوان در دیدار با دکتر احمدی نژاد از اینکه اسلام ایران چون اسلام اخوان نیست روحیّه ای مضاعف گرفتند ، که متأسفانه نگذاشتند آن دولت تداوم یابد تا همگرایی در منطقه به ضرر شیطان را ایشان تکمیل کند .
چراکه اساساً پیدایش سکولار و لائیک در کشورهای عربی و غیر عربی منطقه عموماً ریشه در تندروی و غیر فطری بودن اسلامگرایی های آنجا دارد و اگر اسلام ناب محبت آمیز به آنان عرضه شود مانند بسیاری از آزادگان با ما همگرایی خواهند داشت .
در تونس نیز « راشد الغنوشی » که در ایران خیلی به وفایش امید داشتند ، ناگهان در همان ابتدا ، سخن از این گفت که ایران نمی تواند الگوی خوبی برای « بیداری های اسلامی » باشد و الگوی خود را ترکیه معرفی کرد !
امام عصر فارغ از ادعای اسلامگرایی جاذب دل های آماده :
خُب آیا هنوز هم معتقدند دوران « اسلامگرایی » است یا باید صفی جدید شکل داد ؟!
شکّی نیست که « اسلام ناب محمّدی » همان اسلام راستین است ولی در منطقه این نوع اسلام چقدر جایگاه دارد ؟! این نوع اسلام در کشور خودمان و خاستگاهش چقدر بروز دارد ؟!
در حالیکه با تئوریزه کردن اسلام آمریکایی در سطح بالاترین مقامات کشور بی توجه به فریادهای رهبری معزز انقلاب شاهدیم که دست دادن و سخن گفتن با شیطان بزرگ را افتخار ملّی تلقی می کنند و زیست بدون آمریکا را محال می دانند ، و کاخ نشینی به سبک اسلام آمریکایی را همه جریاناتِ مدعی مروجند !
کدام اسلام ؟! تشیّعی که مروّج خشونت قمه زنی و فحاشی به مقدّسات اهل سنت است ؟! یا تشیّعی که در عراق با وجود در دست داشتن دولت و مجلس به شیطان بزرگ اجازه ساخت پایگاه در کشور امام زمان علیه السلام را می دهد ؟!
باید از نام ها فارغ شد ، چون اساساً اسلامی که خارج از مکتب محبّت و تعقّل اهل بیت علیهم السلام است ، اسلام تنفر و خشونت و افتراق است و موّلد داعش والنصرة و ... است .
باید با مفاهیم بلند انسانی صف ها را مشخص کنیم ، همان مفاهیمی که امام راحل به کار می برد و در بطن اسلام ناب موجود است ! مفاهیمی مانند : « مستضعف » و « مستکبر » ، « آزادگان و احرار » ، « دفاع از اخلاق و کرامت انسانی » ، « محبت به بندگان خدا » و ...
باید توجه داشت که در این میدان دو قطب « شیطان بزرگ » و « اسلام محبت » وجود دارد ، و اگر کسی - اگرچه مسلمان هم نباشد - از دایره ی شیطان بزرگ و دوشاخش در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی و آل سعود وهابی وارسته باشد او همگرا با ماست ولی غیر از آن نباید فریب اسم اسلامگرایی را خورد .
چون در واقعه ی بزرگ هستی و ظهور امام عصر علیه السلام این اسم ها نیستند که به صف کشی می پردازند ، بلکه درون مایه و سرشت آدمیان است که صف بندی ها را مشخص می کند چنانچه امام صادق علیه السلام فرمودند :
« هنگامی که حضرت قائم ، انقلاب می کند کسانیکه گمان می کنند پیرو امام زمان علیه السلام و شیعه هستند از حرکت حضرت مرتد می شوند و کسانیکه خدا پرست هم نیستند مانند خورشید پرست و ماه پرست همراه با حضرت می شوند ! »
« إذا خرج القائم ( علیه السلام ) خرج من هذا الأمر من کان یری أنّه من أهله ، و دخل فیه شبه عبدة الشمس و القمر ! » غیبت نعمانی ص 517
و نریه قریباً إن شاالله .
مسعود شفیعی کیا
19/7/94
بسم رب ّ الشهدا ء
چرا امام خمینی خود و مسئولان را نوکر مردم می دانست ؟!
آقای جامعه خدمتگزار آنان است :
سخنی ژرف از برترین خلق خدا ، افتخاری شده است بر تارک انسانیّت که آن رسول روشنایی و پیامبر اعظم صل الله علیه و آله فرمود :
« سیّد القوم خادمهم . ( و ساقیهم آخرهم شرابا. )
آقا و رئیس اجتماع خادم آنان می باشد . ( و ساقی آنان پس از همه نوشد. )
( کنزالعمّال ج6 ص 710 / مکارم الاخلاق ص 265 / نهج الفصاحة 1753)
این روایت هم بر آن است که شاخصه ی یک مدیر جامعه را بازگو کند که در رأس صلاحیّت های آن ، خدمتگزاری را قرار داده است و هم وظیفه ی یک مدیر را در نوکری و خادمی مردم تبیین می کند .
اگر چه برخی از علمای غیر شیعه و یا بعضاً شیعه با تضعیف این روایت نخواسته اند به عمق آن برسند ، ولی سیره و رفتار پیامبر اعظم و ائمه ی اطهار صلوات الله علیهم و به تبع ایشان روش علمای ربّانی، سندی محکم بر این روایت است .
خاکساری و خدمتگزاری از افتخارات شخص اوّل خلقت بوده است ، تا جایی که در سفرهای کاروانی و یا کوچ های جهادی شخص رسول الله آخر از همه حرکت می کردند تا از جا ماندگان و ضعیفان دستگیری کرده و خدمتگزار آنان باشند . ( بحار الأنوار ج 6 – مکارم الاخلاق و سنته )
این روش نیز در سائر ائمه ی اطهار علیهم السلام بروز داشته ، مثلاً بارها شده بود که حضرت امام سجاد علیه السلام ناشناس در کاروان های حج همراه شده و عهده دار کار های کاروانیان می شده اند که گاهی این کارها در چشم مردم ، پست ترین کارهای خدماتی به شمار می رفته است ولی امام علیه السلام در پاسخ شگفتی افرادی که ایشان را می شناختند می فرمودند :
« أکره آخذ برسول الله ما لا أعطی مثله » کراهت دارم خود را به رسول خدا منسوب دانم ولی مثل او نباشم . (بحارالأنوار ج 11 ص21)
و بارها شده بود که ائمه اطهار علیهم السلام با آن درجه و رتبه ی واقعی که داشتند ولی برای خدمتگزاری مردم و رفع مانعی از زندگی ایشان اقدام می کردند ، به عنوان نمونه باز در شرح حال امام سجّاد علیه السلام آمده است : بارها پیش آمده بود که ایشان وقتی کلوخ و تلی گل در سر راه مردم می دیدند ، از مرکب خود پیاده شده و آن مانع را از سر راه مردم بر می داشتند . ( بحار الأنوار ج 72 ص 50 )
پیامبر صل الله علیه و آله فرموده اند : یک بنده گاهی فقط با یک عمل به بهشت می رود ، و آن هم برداشتن خاری از سر راه مسلمانان است . ( وسائل الشیعة ج 16 ص 338 )
شیخ صدوق ( رحمة الله علیه ) در « علل الشرائع » و « عیون اخبارالرضا » از حضرت امام صادق علیه السلام در توصیف خاکساری پیامبر اعظم روایت کند که رسول الله صل اللّه علیه و آله فرمود :
« از پنج چیز تا هنگام مرگ دست بر نمی دارم ، تا اینکه بعد از من سنت و روش همگان شود :
1- بر روی زمین با بردگان غذا خوردن .
2- بر الاغ بی پالان سوار شدن ( سادگی در مرکب )
3- بز را با دست خود دوشیدن ( کارهای شخصی را خود انجام دادن .)
4- لباس پشمینه پوشیدن ( لباس ساده و غیر اشرافی پوشیدن. )
5- به کودکان سلام کردن . »
( سنن النّبی ص 42 / علامة طباطبایی )
ملاحظه کردید که شخصیت هایی که مقام و منزلتشان مانند خیلی از مقامات دنیوی عاریه ای و اعتباری نیست بلکه حقیقی و واقعی است ، چنین نسبت به خدمتگزاری و خاکساری برای بندگان خدا ارج و منزلت قائلند .
ولی متأسفانه آدمیان کم ظرفیّت و فاقد سعه ی صدر به محض برخورداری از کوچکترین منزلت اجتماعی و ثروت دنیوی و مقام اعتباری که به خودی خود ارزشی ندارد ، اشرافیگری می کنند و اموال عمومی را ملک خود و مردمان را گمارده ی خویش می دانند و حتّی شنیده شده که رسما ً می گویند : « رئیس باید آقایی کند نه نوکری ! ... »
راه جلوگیری از تکبّر مسئولان در کلام امیرمؤمنان علیه السلام :
مولی الموحدین امام علی بن ابی طالب علیهما السلام می فرمایند :
« ... إنّ اسخف الولاة عند صالح النّاس ، أن یظنّ بهم حبّ الفخر و یوضع أمرهم علی الکبر . » ( نهج البلاغه خطبه 216/18 )
تحقیقاً پست ترین حالت یک مسئول حکومتی نزد مردم صالح وقتی است که ، در وی حبّ فخر و خود بزرگ بینی احساس کنند و کارهایشان را با کبر انجام دهد .
امیرمؤمنان علیه السلام در مرامنامه ای که به مالک اشتر رضوان الله علیه نوشته اند ریشه ی این تفرعنیّت مسئولان را دقیق کالبدشکافی می کنند و می فرمایند :
« و لاتقولنّ :إنّی مؤمّرُ آمر فأطاع ، فأنّ ذلک إدغال فی القلب ، و منهکة للدّین و تقرّب من الغیر ...
هرگز مگو : من به مقام فرماندهی و ریاست نصب شده ام ، دستور می دهم و باید اطاعت شوم ؛ زیرا این تلقین بی جا ، وارد کردن فساد در قلب است ، و عامل سستی و تزلزل در دین ، و نزدیک شدن به تغییر و دگر گونی هاست .
آنگاه که به قدرتت نگریستی ، و توهم هیبت و تکبری در خود احساس کردی بی درنگ بنگر در عظمت مُلک خداوندی که مافوق توست ، و متوجه باش بر قدرت و تسلط خداوند بر ناتوانایی هایی که درباره ی نفست داری .
این توجه و نگرش است که سرکشی و تمرّد را از تو دور می سازد و تندی و تحکمت را فرو می نشاند و عقلی که از مغزت بیرون رفته بود را باز می گرداند .
مبادا درصدد برابری با عظمت خداوندی برآیی ، و خود را در جبروت و شوکت خداوندی همانند ببینی ، زیرا خداوند هر جبّاری را ذلیل ، و هر متکبّری را پست و خوار می کند ... » ( نهج البلاغه نامه 53 )
نظام اسلامی ؛ نظام محبّت نه معطوف به قدرت :
اگر دقیق شویم ؛این رویّه ی معصومین علیهم السلام ، فقط از نگرشی بر می آید که به حکومت و ریاستِ نظام اجتماعی انسان ها با عینک حقیر قدرت نمی نگرند بلکه جهت گیری ها و هدفگذاری هایشان معطوف به نگاه محبت آمیز به خلق خدا و پاسداشت کرامت انسان ها و تلاش برای سیر آنان به تکاملشان است که خط و مشی این مدیریت را تعریف می کند .
بنابر این چنین مدیری هیچگاه به دنبال امتیاز و ویژه خواری و کاخ نشینی نیست چون رفاه مردم را رفاه خود می داند ، پس یک مدیر هر چقدر به کاخ و تجمّل روی آورد به همان میزان از نوکری مردم غافل می شود .
بنیانگذار جمهوری اسلامی صادقانه و بدون هیچ شائبه ای می فرمود :
« اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر. رهبرى مطرح نیست، خدمتگزارى مطرح است. اسلام، ما را موظف کرده که خدمت بکنیم . »
صحیفه نور ج10 463
و اساس این نگرش را نیز چنین بیان می کنند :
« یکى از فرق هاى بین حکومت اسلام با سایر حکومت ها، این است که در حکومت اسلام جوّ، جوّ محبت است. بین شخص اول مملکت مثل رسول خدا که شخص اول بود و در زمان خلافت امیرالمؤمنین شخص اول امیرالمؤمنین بود با اَدنى فردى که به حسب نظر مردم ادنى ( پست ) حساب مىشدند فرق اساسى مربوط به دنیا نبود. اینطور نبود که رسول خدا حالا که در رأس واقع شده و رئیس امت است مثل سایر حکومتها ریاست بکند. در مسجد مىآمدند مىنشستند؛ اصحابشان و اتباعشان هم توى مسجد بود؛ کسى، از خارج که مىآمد نمىدانست کدام از آنها پیغمبر است. مىپرسید کدامتان پیغمبر هستید؟ در نشستن اینطور نبود که یکى در بالاى تخت بنشیند و مابقى مقابلش بایستند و سلام نظامى بکنند! حضرت امیر هم همین طور بود. صدر اسلام وضع اینطور بود، اینطور نبود که امراى لشکر- امراى لشکر خیلى مهم هم داشتند- با مردم دیگر فاصله بگیرند؛ جوّ محبت بود. آنها در یک محیط دوستى و رفاقت و محبت زندگى مىکردند. بین خودشان «رُحَماء» بودند؛ یعنى همه با هم دوست و رفیق ... با رحمت رفتار مىکردند. و وقتى که مقابل کفار واقع مىشدند، آنجا «اشِداء» بودند .»
صحیفه نور ج7 233
رهبری معزز انقلاب نیز در سال های ابتدایی رهبری خود ، به دولتمردان وقت هشدار دادند تا این روش معهود دولتمردان اسلامی را فراموش نکنند :
« آقایان! این مردم - همانطور که امام مکرر فرمودند - ولی نعمت های ما هستند؛ این شوخی نیست. من یکی از مسؤولان را در محضری دیدم که برخوردش با مردم قدری متکبرانه بود. من پیغام دادم و گفتم به ایشان بگویید که اگر میخواهد جبران آن برخورد را بکند، باید در همانطور محضری ظاهر بشود و بگوید: ای مردم! من نوکر شمایم. خلاف که نگفته؛ آیا دروغ گفته است؟ یک مسؤول کشور چکاره است؟ فلسفهی وجودی ما غیر از خدمت به مردم چیست؟
امام فرمودند: اگر به من خدمتگزار بگویند، بهتر از این است که رهبر بگویند. این حرف درستی است؛ چون خدمتگزاری، برای انسانی که دلش بیدار باشد، مدح بزرگتری است. امام، تمام وجودش بیدار بود؛ شوخی و تعارف هم که نمیکرد. حقیقتاً اگر این ملت شهادت میدادند - که قطعاً میدادند - که امام خدمتگزار آنهاست، امام بیشتر خوشحال میشد، تا همهی ملت یکصدا فریاد بزنند که تو رهبر ما هستی.
خدمتگزاری به مردم افتخار است. این اسم ها و این سمت ها و این تیترها که افتخاری ندارد. در طول تاریخ، خیلیها با این اسمها و با این تیترها آمدند و رفتند؛ اما جز لعنت خدا و بندگان خدا، چیزی با خودشان نبردند. واقعاً چه ارزشی دارد؟ من رهبرم، من رئیس جمهورم، من رئیس قوّهی فلانم، من وزیرم؛ اینها چه ارزشی دارد؟ اگر توانستمخودم را قانع کنم که من خدمتگزارم، یک چیزی؛ والّا چه ارزشی دارد؟ »
( 23/5/70 دیدار رهبری با مسئولان نظام )
امام راحل با بازداشتن مسئولان از جایگزین شدن با دولت طاغوت و پرهیز دادن آنان از « خوی کاخ نشینی » و تحذیرشان از سرایت دادن آن خوی به مردم ، خود نیز الگویی روشن در این زمینه شدند که حتی در ماه های ابتدای انقلاب و پس از مرخصی از بیمارستان قلب ، از زندگی چند روزه در خانه ای اجازه ای و بیش از 150 متری در دربند تهران به ستوه آمدند و زندگی در خانه ای حقیر و روستایی در جماران و ملاقات با مردم در حسینیه ای آجری و با نمای کچ و خاک را ترجیح دادند و صریح می فرمودند :
« این کاخ هاى مجلل آسمان خراش و آن کامجویی هاى رویایى سلاطین جور و حکومت هاى باطل که با دسترنج ملت ها فراهم شده است، مردم را به سوى حزب هاى منحرف مىکشاند. اگر حکومت اسلام که رئیسش با رعیت یکسان و دارالحکومهاش مسجد روى خاک هاى گرم و سلطانش با کفش و جامه کهنه حکومت مىکند و ملت در پناه آن با آرامش و در سایه عدل زندگانى مىکند، روى کار آید، اساس انحرافات چپ و راستى بر باد مىرود . »
صحیفه نور ج2 346
« آن روزى که زرق و برق دنیا پیدا بشود و شیطان در بین ما راه پیدا کند و راهنماى ما شیطان باشد، آن روز است که ابرقدرتها مىتوانند در ما تأثیر کنند و کشور ما را به تباهى بکشند. همیشه این کشور به واسطه این کاخ نشینها تباهى داشته است. این سلاطین جور که همه کاخ نشین تقریباً بودند، اینها به فکر مردم نمىتوانستند باشند، احساس نمىتوانستند بکنند فقر یعنى چه، احساس نمىتوانستند بکنند بی خانمانى یعنى چه ... »
صحیفه نور ج17 377
فرمان امام عصر علیه السّلام :
بزرگان در دسترس مردم و به دور از تشریفات باید باشند !
وقتی نگرش زمامداران و زعیمان مردم به مقام و کرامت آدمی تصحیح شد و فهمیدند که اول مقام خلقت نیز خود را خاکسار بندگان خدا دانسته و به نوکری مردم افتخار می کند تعامل در جامعه ، تعاملی عاشقانه می شود و از آنجا که فرمودند عالمان و حاکمان بیش از پدران بر مردم اثر می گذارند ، وقتی عالمان و حاکمان واقعاً عاشق مردم باشند و این عشق را در بذل و جود و تقسیم مساوی فرصت ها و بیت المال بین مردم بروز دهند و بین فرزندان و بستگان و نزدیکانشان با دیگر مردم تفاوتی قائل نشوند ، در آحاد ملّت نیز مهروزی تثبیت می شود و امنیّت و برکت بر آن جامعه خواهد بارید .
برخی از علما به مرحوم آیت الله « آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی » رضوان الله علیه ایراد می گرفتند که چرا شأن مرجعیّت را رعایت نمی کند و با مردمان به ظاهر فرودست معاشرت می کند و خاکساری پیشه کرده اند که ایشان سرانجام با نشان دادن نامه ای از امام زنده و عصرمان - ارواحنا فداه - ، فهماندند که این دستوری است از ناحیه ی مقدسه ی آن حضرت که فرمود :
بسم اللّه الرحمن الرحیم
یا سیّد ابو الحسن ! إرخص نفسک و إجلس فى دهلیز بیتک لا ترخ سترک و اقض حوائج الناس ( و اعنا و اغث شیعتنا وموالینا ) نحن ننصرک ان شاءاللّه. (المهدى)
« اى سیّد ابو الحسن ! تکلف و تشریفات کنار گذار و خود را آسان در اختیار همگان قرار بده و در بیرونى منزلت و دسترس مردم بنشین و در را به روى کسى نبند و پرده - دفتر و پیشکار - بین خود و مردم قرار مده و نیازهای مردم را برآورده کن و مار ا کمک کن و بداد و مدد پیروان و دوستان ما برس که ما ترا یارى مى کنیم ان شاء اللّه ! » مهدی
( کرامات صالحین - کلمة الامام المهدی / شهید سید حسن شیرازی ، تهران نشر آفاق ص 565 )
بنابراین امام راحل بسیار نگران ترک این دستورالعمل امام عصر علیه السلام در حوزه های علمیه و بین بزرگان روحانیّت بودند و می فرمودند :
« مسئله دیگر، مسئله تشریفات حوزه هاى روحانیت است که دارد زیاد مىشود. وقتى تشریفات زیاد شد، محتوا کنار مىرود. وقتى ساختمان ها و ماشین ها و دم و دستگاه ها زیاد شود، موجب مىشود بنیه فقهى اسلام صدمه ببیند، یعنى با این بساط ها نمىشود شیخ مرتضى و صاحب جواهر تحویل جامعه داد. این موجب نگرانى است و واقعاً نمىدانم با این وضع چه کنم. این تشریفات اسباب آن مىشود که روحانیت شکست بخورد. زندگى صاحب جواهر را با زندگى روحانیون امروز که بسنجیم، خوب مىفهمیم که چه ضربهاى به دست خودمان به خودمان مىزنیم . »
صحیفه نور ج19 43
« ... خوف آن است که اگر تشریفات و زرق و برق هاى شبیه به قطب مادیت رواج پیدا کند، در نسل هاى بعد اثر گذارد و خداى نخواسته آنچه از آن مىترسیم به سر حوزهها بیاید ... »
صحیفه نور ج17 ص 326
مسئله ؛ مسئله ی نوکری و خدمتگزاری است نه فرمانفرمایی !
در این مکتب فکری تعامل زمامداران با مردم از روی فریبکاری ریایی سیاستمداران دنیا طلب که به دنبال جذب رأی مردم و حقّه ی دموکراسی اند نیست ، بلکه مراوده ای صمیمانه ی و از روی عشق و محبت است و بنابر این جوشیدن بلندرتبه ترین مقامات دینی و کشوری با مردم سفارش اکید این مرام می باشد چنانچه بنیانگذار این نظام مهرورز فرمود :
« مردم عزیز و شریف ایران، من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش مىدانم. و شما مىدانید که من به شما عشق مىورزم؛ و شما را مىشناسم؛ شما هم مرا مىشناسید . »
صحیفه نور ج21 95
« باید حکومت ها خدمتگزار مردم باشند، نه اینکه مردم از حکومت بترسند. باید حکومت چنان باشد که اگر رئیس جمهورش توى مردم آمد، دورهاش بکنند و با او خوش وبش کنند؛ نه اینکه اگر صداش درآید، فرار کنند از دستش ! »
صحیفه نور ج7 528
« مسئله، مسئله خدمتگزارى دولت به ملت است؛ نه فرمانفرمایى دولت به ملت. همین فرمانفرمایى جدا مىکند شما را از ملت، و ملت را از شما و منشأ مفاسد زیاد مىشود. اگر جورى باشد که وقتى رئیس دولتى نخست وزیرش، رئیس جمهورش بیاید توى مردم، با مردم باشد؛ فواصل نباشد، آنطور فواصلى که در طاغوت هست. فرماندارها با مردم فواصل نداشته باشند که مردم پشت اتاقش بیایند بایستند و راهشان ندهند . »
صحیفه نور ج9 119
رهبری عزیز انقلاب :
خروج مسئولان از روحیّه ی نوکری مردم ، خیانت است .
رهبری معزز انقلاب اسلامی به تعبیری زیبا این نوع تعامل را تشریح می کنند :
« فلسفه وجود بنده و امثال بنده و دیگر مسؤولان، خدمت است. ما نوکر و خدمتگزار مردم هستیم. اعتبار و آبروی ما به این است. اسلام این را برای ما معیّن کرده است. ما حقّی به گردن مردم نداریم؛ مردم به گردن ما حق دارند. با این روحیه و با این نیّت، بیستوپنج سال این انقلاب و این نظام سرِ پا ایستاده است؛ بیستوپنج سال این ملت مثل کوه در مقابل دشمنانِ توطئهگر و حیلهگرِ خود مقاومت کرده است. کسانی که این روحیه را از دست بدهند و یا دیگران را به خروج از این روحیه تشویق کنند، به ملت خیانت کردهاند. » ( دیدار مردمی رهبری - 15/11/82 )
اگرچه با نفوذ شیطان توسط زرق و برق دنیوی و به بهانه های امنیّتی و القای تشریفات ، این روش های واجب دولتمردان نظام اسلامی ، متروک مانده است ، ولی هشت سال دولت دکتر احمدی نژاد در میان کویر سال های کاخ نشینی و مسابقه ی قدرت و ثروت و ترک راه محبت آمیز امام خمینی ، مانند نگینی می درخشد که متأسفانه به دلیل بی بهرگی اکثر خواص سیاسی ، این روش نیکو تداوم نیافت بلکه با آن نیز همگام با دشمنان صهیونیست و شیطان بزرگ جدّی معارضه شد که عدم نوکری مردم توسط معارضان داخلی دکتر احمدی نژاد نمایانگر اشتراک ایشان در مبارزه با خدمتگزاری مردم بوده است !
امّا خطرناک تر از همه اینها تغییر ذائقه ی افراد و القای خوی کاخ نشینی در جامعه است که این امر امام راحل را نیز نگران می کرد ، چون با رسوخ این خوی ، خاکساری و مردمی بودن سیاستمداران را مسمومان این تفکر ، عوام فریبی ( پوپولیست ) و شخص خاکسار را فاقد شئونات قدرت می بینند زیرا زمامدار را مکتبر و معطوف به قدرت می خواهند .
و دیدیم که در فضای باز و محیط محبّت آمیز و آزادی که مسئولان مردمی ایجاد کردند سیاسیون کم ظرفیت و قدرت مدار از آن فضای مهرورزی به عنوان نقطه ی ضعفی برای هتک و بهتان زدن استفاده کردند و ...
این در صورتی است که روش های دکتر احمدی نژاد مانند جوشیدن ایشان با مردم ابر توهمِ در خطر بودن مسئولان از مردم را کنار زد و نشان داد که دکتر احمدی نژاد که تهدید جانی ایشان توسط دشمنان بیش از همه بود با مراوده ی رو در رو با مردم نه تنها آسیبی ندید بلکه انسجام ملّی و مهرورزی را تحکیم کرد و خاکساری و سرکشی ایشان در سفرهای استانی به اقصا نقاط کشور گره های مدیریتی و امنیّتی مزمن را گشود که متأسفانه بعد از ایشان بیم آن است که با تشریفاتی شدن و الگو برداری ظاهر سازانه و مخارج هنگفت و حفاظت های مردم گریز ، شیرینی این نوع تعامل چهره به چهره با مردم مانند خیلی از سنت های رائج دولت قبل با تحریف محتوا و حتّی شکلی به تلخی دچار شود .
بنابر آنچه که گذشت زیر ساخت اصلی نظام اسلامی و شاخصه ی اصلی حاکم و کارگزار آن بر اساس محبت و دلدادگی به بندگان خدا و خاکساری و دوری از تشریفات و خدمتگزاری پایه ریزی شده است ، که هرکس در این میدان خادم تر است سرور تر و آقا تر است .
اللّهمّ عجّل لولیک الفرج و النّصر والعافیة
مسعود شفیعی کیا
94/6/17
ذی القعده 1436
چرا امام خمینی (ره) خود و مسئولان را نوکر مردم می دانست؟
بسم ربّ الشهداء
( مهم درباره برجام )
دیگ های پلوی فروپاشی از درون در سفارت انگلیس ! /
« فروپاشی از درون » و « تهدید نظامی » دو ضمیمه ی برجام :
مقامات کاخ سفید برای اثبات همگرایی با همپیمانان شان نیمه ی پنهان برجام خود برای ایران را آشکار کردند که بسیاری از زوایای نهان مذاکرات محرمانه ی دوسال گذشته را فاش می کند .
از پیام اخیر اوباما به نمایندگان کنگره که گزینه ی نظامی را هنوز حرف اوّل آمریکا در قبال ایران دانست تا پیامش به داخل که گفت :
« در داخل ایران باید گذار صورت بگیرد، حتی اگر تدریجی باشد. گذاری که طی آن درک شود که شعار 'مرگ بر آمریکا'، انکار هولوکاست، تهدید اسرائیل به نابودی و دادن اسلحه به حزبالله، از ایران کشوری طردشده میسازد. چنین امری نیازمند تغییر در سیاست و رهبری ایران است ... شاید همین نسل جدیدبتواند این امر را محقق کند ./مایک »
«جان کری » نیز پس از ارائه برجام ، در شورای روابط خارجه آمریکا حاضر شد و بخشی از هدف نهفته ی کاخ سفید را چنین بازگو کرد :
✔« با توافق ، ایران آماده بحث در مورد موضوعات منطقهای است ... ظریف و روحانی به عادیسازی روابط معتقدند؛ کسی نمیداند در انتخابات بعدی چه میشود. من میگویم طی ۱۵ سال آینده، کشورها تغییر خواهند کرد . »
http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=616515
✔« اندیشکده "مرکز امنیت آمریکای جدید" گزارش داد : با سرمایهگذاری روی توافق هستهای باید به دنبال ایجاد اصلاحات سیاسی و تقویت میانهروها و اصلاح طلبان در داخل ایران باشیم. »
مقامات انگلیسی هم به وضوح هدف نهایی خود از برجام را اظهار داشتند :
✔« وزیر خارجه بریتانیا: ایران حامی تروریسم و کشوری سرکش است... ما باید امیدوار باشیم که اصلاحطلبان، بحث را به نفع خود تمام کنند./ الشرق الاوسط »
✔ نشریه ی انگلیسی عربستانی « الشرق الاوسط » باز مدعی شد :
« جان کری تلاش میکند اجرای توافق بهگونهای باشد که به پیروزی روحانی در انتخابات آینده ریاست جمهوری منجر شود و میانه روها نیز بتوانند در انتخابات مجلس و خبرگان، کرسی بیشتری را بدست آورند. »
در این میان وزیرخارجه فرانسه بارزتر از دیگر همقطارانش وارد این صحنه شد و با سفری نمادین سفیر فروپاشی از درون شد !
✔فابیوس جنایتکار محیط زیستی در فرانسه و ایران
تا همکاری محیط زیستی با « ابتکار » !
از بازیگری فابیوس در حین مذاکرات ایران با ۵+۱ ، که شبیه بازیگری نتانیاهو بود تا میزبانی گرم معاون محیط زیست رئیس دولت یازدهم ( ابتکار ) و ملاقاتش با وزیرانی که وجه مشترکشان حضور در ستاد انتخاباتی موسوی در فتنه ۸۸ است نمایانگر دیدارهای فرااقتصادی در سفر اخیرش به تهران بود که وی و هیچکدام از مقامات غربی بر خلاف پروتکل امورخارجه و در سکوت مسئولان کشورمان ادای احترام به مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی نکرده اند !
چند دهه ماندگاری فابیوس در دایره قدرت الیزه بی ارتباط با نژاد « اشگنازی » ( یهودیان اروپایی ) وی نیست ٬ اگر چه وی مدعی است پدر و مادرش کاتولیک شده اند ولی تجربه نشان داده که اغلب یهودیان مدعی مسیحیت و یا مسلمان شدن ضربه بیشتری زده اند ...
خوشحالی زائدالوصف این عنصر برجسته و جنایتکار صهیونیست از سفرش به ایران و دیدار ۲ ساعته و پشت درهای بسته ی وی با ظریف و به خصوص دیدار با ابتکار که نقش ایشان در ماجراهای سال 78 و سال 88 بارز است ، نشانگر ماهیت این سفر است !
البته صدا وسیما و دفتر خانم ابتکار گفتند ؛ مذاکرات فابیوس ابتکار برای همکاری های زیست محیطی بوده است !
ولی لازم به یادآوری است که فابیوس علاوه بر جنایت واردات خون آلوده به ایران بر علیه فعالان محیط زیست فرانسه نیز جنایت هولناکی مرتکب شده است که دانستن آن ، نوع همکاری وی روشن خواهد کرد !
♨سابقه محیط زیستی فابیوس:
جنایت ژوئیه ۱۹۸۵ کشتی جنگجویان رنگین کمان متعلق به سازمان غیردولتی صلح سبز که علیه آزمایشهای اتمی دولت فرانسه اعتراض میکرد توسط سرویسهای اطلاعاتی فرانسه منفجر شد که در جریان آن یک عکاس هم به قتل رسید. فابیوس که نخست وزیر بود ابتدا از اجرای این عملیات اظهار بی اطلاعی کرد اما پس از تحقیقات مستقل مسئولیت این انفجار را پذیرفت و وزیر دفاع فرانسه مجبور به استعفاء شد !
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D9%81%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%88%D8%B3
حال خانم ابتکار که به عنوان عضو برجسته ی مدعیان اصلاحات شناخته می شود و روابطش با امثال خاتمی محرز بوده است چه همکاری محیط زیستی با این جنایتکار محیط زیستی می تواند داشته باشد ؟!
البته به همین جا ماجرا ختم نمی شود بلکه ابتکار در آستانه ی بازگشایی سفارت انگلیس با رسانه ی فتنه گر آن به عنوان خط شکن مصاحبه ای کرد که هدف نهایی و ضمیمه های برجام را در آن می شود دید :
« معصومه ابتکار معاون رئیس جمهور ایران می گوید که در پی توافق ماه گذشته وین، کشورش خواهان همکاری با سایر قدرت ها در خاورمیانه برای پیشبرد صلح است...
خانم
ابتکار همچنین گفت که توافق اتمی "اهرمی" در اختیار اصلاح طلبان در ایران
در مقابل سایر گروه های سیاسی قرار می دهد. او افزود: "فکر می کنم که یک
بحث داخلی در جریان است و شما می توانید صداهای مختلف را بشنوید - بعضی
منتقد توافق هستند، و بعضی کاملا مخالف آن . "/ مصاحبه ی بی بی سی. »
دمگذاری پلوی اغتشاش در سفارت انگلیس :
گویا
پلوی اغتشاشات آینده در سفارت انگلیس در حال دمگذاری است ، چون رسانه ی
کودتاچی بی بی سی که در 28 مرداد 32 رمز اغتشاش داد الان نیز دقیقا در نیمه
شب رمز اغتشاش آینده را با بازگشایی سفارتش داد !
و بی بی سی بر پایه پاسی که از داخل به آن داده شده است با نظر سنجی هدایت شده خود رمز جدید فتنه را چنین مطرح می کند :
« در سوال این نظرسنجی آمده است : آیا با رئیس جمهور موافقید که تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات باید بر عهده نهادهای اجرایی باشد و شورای نگهبان تنها نقش نظارتی داشته باشد؟ آیا با فرمانده سپاه، موافقید که سخنان روحانی باعث تضعیف جایگاه شورای نگهبان میشود؟ شبکه بی بی سی فارسی »
بجث
ما ، باز شدن یا باز نشدن سفارت انگلیس خبیث در کشور امام زمان علیه
السلام نیست ، ولی روی سخن به سوی بصیرت افزایانی است که در محافل مختلف و
حتّی در مجلس اصول گرا همگی متفق شدند که دولت انگلیس در فتنه 88 و دیگر
حوادث دخیل بوده اند و در زمان دولت قبل موجی احساسی ایجاد کردند تا سفارت
آن تسخیر شود و بهانه ای شود برای تحریم دولت دهم توسط اتحادیه ی اروپا ولی
حال جنابان مدعی فرش قرمز برای روباه پیر می اندازند و سکوت اختیار کرده و
بدون اینکه آن دولت مستکبر عذرخواهی کرده باشد لبخند دیپلماتیک به آن می
زنند ، گویا دولت یازدهم مانند موارد دیگر خاصیت تطهیر و استحاله داشته و
انگلیس بد در دولت قبل حال انگلیس خوب شده است !...
و
از همه بدتر که برخی از مدعیان اصولگرایی « بر سر شاخ نشسته و بن می برند !
» و در دورانی که سیاست های تبعیضی و فشارهای اقتصادی و عدم تحقق وعده های
انتخاباتی سال 92 و اضافه بر اینها عدم افزایش قانونی یارانه ها بر مردم
عرصه را تنگ کرده ، با توجه به محبوبیّت بالای دکتر احمدی نژاد که این
میزان محبوبیت در دیگر سیاسیون جناح ها مفقود
است ، ابلهان و نفوذیانی مسابقه ی دروغ بستن و نفرت افزایی به دکتر احمدی
نژاد را دنبال می کنند ، که این همانی است که انگلیس خبیث می خواهد تا که
در وقت لبریز شدن کاسه صبر ملّت ، سنگ صبوری برای آنان نماند و شیرازه ی
امور راحت فروبپاشد و ...
حذف توان موشکی دور بُرد در برجام ؛ مقدمه تجاوز :
بُعد دیگری از عواقب برجام را باید در تهدید خارجی جستجو کرد ، بنابر برجام و قطعنامه ای که باید مؤید آن باشد ، ایران از حق استفاده و تولید و خرید موشک های بالستیک که توانایی حمل سر جنگی هسته ای را دارند محروم می شود .
با توجه به تولید کلاهک های هسته ای سبک در جهان و توانایی کاربرد دوگانه ی هسته ای و غیر هسته ای در سرجنگی موشک های بالستیک ایران ، با این تحریم کشور با تهدیدی بزرگ مواجه می شود .
موشک های بالستیک از لحاظ برد به5 گروه زیر تقسیم می شوند:
1-موشک جنگی کوتاه برد با میزان برد 150 کیلومتر
2- موشک بالستیک کوتاه برد با میزان برد 150 تا 799 کیلومتر
3- موشک بالستیک میان برد با میزان برد 800 تا 2399کیلومتر
4- موشک بالستیک دوربرد با میزان برد 2400 تا 5499 کیلومتر
5- موشک بالستیک قاره پیما با میزان برد 5500 کیلومتر به بالا
بنابر این کشور از اهرم بازدارنده ی مهمی خلع سلاح می شود ، چون برخورداری از این سلاح راهبردی تاکنون جنگ های زیادی را از کشور دور کرده و برای مقابله به مثل با حمله ی احتمالی رژیم صهیونیستی ما حداقل به موشک های بالستیک بیش از 1200 کیلومتر بُرد نیازمندیم تا راهبرد رهبری که تلافی هر گونه حمله ی رژیم صهیونیستی به کشور را به موشک باران تلاویو و حیفا موکول کرده اند شدنی شود که با امضای این برجامِ پُر نقص ، عملی شدن این راهبرد منتفی می شود و کشور در تهدید جدّی قرار می گیرد.
شاید برخی به رونمایی اخیر از موشک بالستیک کوتاه بُرد فاتح 313 که در دولت قبل ساخته شده توسط جناب روحانی و سخنان وی استناد کنند ، باید در پاسخ گفت که موشک فاتح بردش بسیار از 1200 کیلومتر فاصله ی هوایی ایران با رژیم صهیونیستی کمتر است و جناب روحانی نیز در این مراسم آنرا بازدارنده ای در مقابل داعش در عراق دانست ! و شگفت است که چگونه یک سیاست مدار با چنین موضع گیری درباره گروهکی ناقابل ، کشور بزرگ ایران را هَل من مبارز آن می خواند و از تهدید نظامی جدّی آمریکا و رژیم صهیونیستی که علناً موشک سنگر شکن برای انهدام تأسیسات هسته ای کشور آزمایش می کنند به راحتی می گذرد ، و حدود دوسال آزمایش و ارتقا و حتّی تولید موشک های شهاب 3 به بالا که کارایی مقابله به مثل بارژیم صهونیستی را دارد رها شده است ؟!
به هر ترتیب دشمنی که دانشمندان هسته ای را حذف کرد در برجام به گونه ای پیش رفته که دستاورد هسته ای آن دانشمندان نیز به تعطیلی یا ناکارآمدی کشیده شود و در بُعد دفاعی ما علاوه بر ایجاد راهکارهای بازرسی و تجسس از مراکز نظامی کشور در برجام و قطعنامه ای که اجرای برجام منوط به آن است به دنبال این است که پس از حذف امثال « شهید تهرانی مقدم » از دستاوردهای موشکی وی نیز دستمان را خالی کند که در کنار ارتباط گیری ها برای فروپاشی از درون تهدید نظامی اگر چه نیابتی و مانند آنچه که در یمن می گذرد ، تهدیدی جدّی است به خصوص که رژیم آمریکایی صهیونیستی آل سعود هم زمان با مذاکرات وین در صعده به گواه کارشناسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای بمب های مینیاتوری هسته ای به کار برد که پیام واضحی برای ایران داشت .
بنابر این هیچ عاقلی با وجود دشمنان کینه توز امتحان شده بر علیه ملّتش چنین توافقی امضا نمی کند .
مسعود شفیعی کیا
94/6/1
ذی القعده 1436
متن برجام
بسم ربّ الشهداء
برجام و تعهدات فراهسته ای /
جنگ با یمن جنگ با شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل/
28 مرداد ، دکتر مصدّق هم به برجام آمریکا اعتماد کرد !
متأسفانه عموما توسط تحصیل کردگان غرب به خصوص محصلان انگلیس ، آموزه هایی وارد ادبیات سیاسی انقلاب شده است که خلوص و پایه های مقاومت را فشل کرده است .
یکی از این آموزه های نامحرم ، واژه ی « بده بستان سیاسی» می باشد ، که در سایه اش ترک واجب کمک به نهضت های جهانی و بی وفایی به مقاومت و مجاهدان دیده شده است .
اگر روزگاری بنی صدر متهم بود به واژه ی « زمین می دهیم زمان می خریم ! » و به بهانه ی بازسازی نیرو مانع مقاومت بود ، ولی مُبدعان این واژه ی کاسبکارانه بعد ها با خون شهیدان بده بستان کردند که در جنگ ، شعار « یک عملیات بزرگ برای یک توافق » شده بود قمار کاسبان سیاست !
و در بحبوحه ی جنگ برای معامله نافرجام با شیطان بزرگ « ماجرای مک فارلین » را پیش کشیدند و کشور را در منطقه در موضع تهمت قرار داده و جسارت شیطان بزرگ را علیه کشور بیش کردند ، چنانچه پس از رسوایی مک فارلین ، آمریکا رسماً نیروی دریایی خود را به کمک صدام به خلیج فارس و تجاوز به ایران آورد .
این نوع دید انحرافی را صریحا در مناظره هدفمند انتخابات 92 از بزرگ مدعیان اصول گرایی نیز شنیدیم که اصل سیاست را « بده بستان » دانسته و نشان دادند که با مدعیان اصلاحات و دیگر کاسبان سیاست تفاوتی ندارند .
این در صورتی است که رهبری عزیز انقلاب اسلامی به پشتوانه ی مقاومت دولت دهم صریحاً این تلقی از سیاست را رد کرده و گفتند :
« از سالهای اول انقلاب، یکی از اهداف آنها همین بود که ایران را پای میز مصالحه و "بده بستان" بکشانند؛ بگویند بالاخره دیدید ایران هم که ادعا می کرد مستقل است، ایستاده است، نترس است، شجاع است، مجبور شد بیاید بنشیند پای میز مذاکره؟
امروز هم همین هدف را دنبال می کنند. این، مطلب مهمی است. وقتی هدف از مذاکره، یک هدف غیرمربوط به مسائل اساسی است، یک هدف تبلیغاتی است، خوب معلوم است طرف مقابل که جمهوری اسلامی است، خام نیست ! »
28 بهمن 1391، در دیدار مردم آذربایجان
بله ! برخلاف نظر رهبری این هدف شوم که دشمن به واسطه ی آن به دنبال ریزش
دومینووار دژهای مقاومت منطقه است در دولت 11 رخ داد و اگر چه رهبری بارها
مذاکرات با 5+1 را فقط پیرامون مسئله ی هسته ای دانسته اند ولی واقعیت
ماجرا گویای چیز دیگری است .
چنانچه پس از نمایش برجام ، شاهد مواضع صریح مقامات آمریکایی و انگلیسی و تغییر جغرافیای سیاسی منطقه هستیم .
«جان کری » پس از ارائه برجام ، در شورای روابط خارجه آمریکا حاضر شد و بخشی از هدف نهفته ی کاخ سفید را چنین بازگو کرد :
« با توافق ، ایران آماده بحث در مورد موضوعات منطقهای است ... ظریف و روحانی به عادیسازی روابط معتقدند؛ کسی نمیداند در انتخابات بعدی چه میشود. من میگویم طی ۱۵ سال آینده، کشورها تغییر خواهند کرد . / بی بی سی »
این سخن کری گویای هدف نهانی توافق برای تغییرات عمیق در منطقه و کشورمان می باشد که نماینده آمریکا در شورای امنیت پس از تصویب پیش نویس قطعنامه از قرار همکاری ایران در حل مسائل منطقه ای مانند سوریه و یمن گفت و « دیوید کامرون » نخست وزیر انگلیس خبیث نیز فردای نمایش برجام که تماسی تلفنی با « روحانی » داشت ، گفت :
« دیروز در صحبت با روحانی به او گفتم که ما خواستار تغییر در نگرش و
رفتار ایران در موضوعاتی مانند سوریه، یمن و تروریسم در منطقه هستیم ...
غرب فشار بر ایران را در مورد حمایت از گروههای فلسطینی و حزب الله ادامه
میدهد. / گاردین »
این
گویای مذاکرات فراهسته ای دیپلمات های کشور با 5+1 می باشد ، که به دنبال
آن تغییراتی در آرایش براندازی مقاومت منطقه را ناظریم که در سوریه و یمن
نمودی آشکارتر داشت .
مذاکرات صمیمانه ی اسد و کری چند ماه قبل از فتنه شیطان بزرگ در سوریه
تبریک « بشار اسد » به عنوان اولین کسانیکه به این برجامی که هنوز فرجامش مبهم است ، گویای دخیل بودن سرنوشت سوریه در حاشیه آن می باشد که تغییر موضع کشورهای عربی نسبت به سوریه و حتّی بازگشایی برخی از سفارت های عربی در این کشور و ادعای « آسوشیتدپرس » قابل تأمل است :
« در حال حاضر مقابله با حوثی ها اولویت کشورهای عربی حاشیه خلیج (فارس) است؛ به همین دلیل تصمیم گرفتهاند بحران سوریه را از مسیر سیاسی خاتمه دهند. »
ولی پس از برجام کفه موازنه در « یمن » تا حدودی به ضرر مردم یمن شده است و استان های جنوبی به شدّت مورد تهاجم نیروهای سعودی اماراتیِ آمریکا قرار گرفته و البته به اقرار جان کری در ضمن مذاکرات ، شیطان بزرگ تیم مذاکره کننده را برای عدم کمک به یمن تهدید کرده بود و جناب ظریف و مراکز مربوطه نیز ترتیب اثر دادند :
جان کری :
« چند ماه پیش که یک محموله از سوی ایران راهی یمن بود، خیلی زود با همتای خود تماس گرفتم و گفتم که این امر می تواند باعث یک رویارویی جدی شود و ما آن را تحمل نمی کنیم. وی نیز در مدت زمانی بسیار کوتاه با من تماس گرفت و گفت قرار نیست این محموله به زمین برسد یا از آب های بین المللی خارج شود .(!!!) »
http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=616515
اگرچه در متن برجام تحریم هشت ساله ی ایران برای خرید و صدور تجهیزات
نظامی مصرّح است ولی جان کری موضع خود درباره کمک ایران به مقاومت و
سنگرهای استراتژیک انقلاب اسلامی را صریحاً چنین بیان کرد :
« ایران اجازه نخواهد داشت برای شیعیان عراق، یمن و حزب الله لبنان اسلحه ارسال کند ... اگر ایرانی ها از توافق تخطی کنند، تمام تحریم ها به سرعت باز می گردد .»
http://www.dolatebahar.com/view/100490/
ضعیف شدن مقاومت آمریکای لاتین و افتتاح سفارت آمریکا در هاوانای کوبا و ابراز تمایل رئیس جمهور بولیوی برای ارتباط گیری با آمریکا را می توان پس لرزه های ریزش دومینوی مقاومت تلقی کرد ولی در این میان گویا سنگر مقاومت یمن از همه مستحکم تر بوده است که شیاطین تمرکز نظامی بیشتری بر آن کرده اند ؟!
شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل ملّت یمن که نقش پرچم قیامشان است مهمترین جرم مظلومان یمن است که چهار ماه مداوم آماج جنایتبارترین بمب های ممنوعه ساخت آمریکا و انگلیس هستند .
انصارالله به فرماندهی هوشمند حوثی ها بر خلاف برخی از مبارزان منطقه جنگ با تکفیری ها و داعش و القاعده و عربستان و امارات و ... را دلیل فراموشی نفرت از شیطان بزرگ و اسرائیل غاصب ندانسته اند و هنوز شعار اصلیشان مرگ بر همین جرثومه های شیطانی است .
و گویا این شعار پاشنه ی آشیل شیطان بزرگ است چون اوباما وقیحانه درپیامی به مردم ایران به دنبال حاکمیت دوگانه خواستار حذف این شعار شد :
« در داخل ایران باید گذار صورت بگیرد، حتی اگر تدریجی باشد. گذاری که طی آن درک شود که شعار 'مرگ بر آمریکا'، انکار هولوکاست، تهدید اسرائیل به نابودی و دادن اسلحه به حزبالله، از ایران کشوری طردشده میسازد. چنین امری نیازمند تغییر در سیاست و رهبری ایران است/ شاید همین نسل جدیدبتواند این امر را محقق کند ./مایک»
و کری نیز گفت :
« به تیم ایرانی گفتم که شعار "مرگ بر آمریکا" نه تنها کمککننده نیست، بلکه کاملا "احمقانه" است ./ بی بی سی »
که برخی با خواب نما شدن و تحریف سخن امام یا روشنفکرنمایان اجاره ای و اصحاب فتنه با نامه نگاری و دوره گردی به دنبال حذف این شعار هستند و متأسفانه برخوردهای امنیّتی با عده ای از جوانانی که این شعار اصیل انقلاب را احیا کردند در روز های اخیر مشاهده شده است و ...
مقامات رژیم صهیونیستی بی پرده گفتند سال هایی که ایران در چنبره ی تعهدات برجام به سر می برد باید « فروپاشی از درون » را ادامه دهیم .
آن بخش از بده بستان سیاسی زشت تر از همه است که مردم انقلابی و مظلومانی مانند ملّت یمن تنها گذاشته شوند ، مع الأسف کسانیکه خود را اصول گرا می دانند و دولت دهم و رئیس جمهور انقلابی سابق و دوستانش را جفاکارانه منحرف دانستند این روزها کمتر تلاطم دارند و اغلب با برجامی که بسیاری از خطوط قرمز رهبری را رد کرده همراهی می کنند ، این جنابان باید بدانند ظلمِ بی اعتنایی به نفوذ آمریکا به بهانه ی برجام و نادیده گرفتن مظلومان عالم دامن همه را می گیرد ، چنانچه از سخنان سران استکبار بارز است برنامه دخالت در انتخابات و مهندسی سیاسی کشور نیز جدّی در دستور کارشان قرار دارد :
« اندیشکده "مرکز امنیت آمریکای جدید": با سرمایهگذاری روی توافق هستهای باید به دنبال ایجاد اصلاحات سیاسی و تقویت میانهروها و اصلاح طلبان در داخل ایران باشیم. »
« وزیر خارجه بریتانیا: ایران حامی تروریسم و کشوری سرکش است... ما باید امیدوار باشیم که اصلاحطلبان، بحث را به نفع خود تمام کنند./ الشرق الاوسط »
« الشرق الاوسط » مدعی شد :
« جان کری تلاش میکند اجرای توافق بهگونهای باشد که به پیروزی روحانی در انتخابات آینده ریاست جمهوری منجر شود و میانه روها نیز بتوانند در انتخابات مجلس و خبرگان، کرسی بیشتری را بدست آورند. »
پس همراهی با چنین اتفاقی که شیطان بزرگ ریزش پایگاه های مقاومت و سنگرهای استراتژیک کشورمان را در آن دنبال می کند برای مدعیان اصول گرایی صندلی مجلس و ریاست جمهوری را هم تضمین نمی کند .
بجاست در آستانه ی سالروز کودتای 28 مرداد یاد آور اعتماد « دکتر محمّد مصدق » به آمریکایی ها باشیم ، که وی اسیر مکر شیطان بزرگ شد و گمان کرد با تکیه بر آنها و « بده بستان سیاسی » می تواند مقابل انگلیس بایستد و حق کشورمان را بگیرد که خود در کتاب خاطراتش چنین متحیّرانه و مبهوت از کودتای آمریکایی ها سخن می گوید :
« معلوم نیست چه پیش آمد که دولت آمریکا که خود دو قرن پیش به درد ما گرفتار بود آزادی ملّتی مثل ملّت ایران را فدای چهل سهم کنسرسیوم نمود !»
(مختصری از تاریخ ملّی شدن صنعت نفت - ص 269 / محمّد مصدق )
البته شاید نتوان دکتر مصدّق را خیلی شماتت کرد ، چون آن زمان هنوز ملّت ایران آمریکا را درست نیازموده بود ولی اگر امروز کسانی پس از سال ها جنایت و خیانت شیطان بزرگ و محرز بودن نقش تباهکارانه اش باز به آن اعتماد کنند و برجامش را بپذیرند این دیگر اسمش ساده لوحی نیست و ...
فاعتبروا یا اولی الأبصار
مسعود شفیعی کیا
94/5/26
ذی القعده 1436