بسم ربّ الشهداء
آل سعود از فتنه 88 و براندازی دولت دکتر احمدی نژاد ،
تا تجاوز به یمن :
حمایت عربستان از جریانی برای براندازی دکتر احمدی نژاد :
نیک بنگریم دشمنی آل سعود و همپیمانان داخلی اش با دکتر احمدی نژاد و تجاوز وحشیانه ی آنان به یمنی که جنبش عدالتخواه « أنصار اللّه » حوثی ها را برگزیده ، یک ریشه و خاستگاه دارد !
تلاش جریانی خاص در کشور برای به دست آوردن رضایت رژیم متجاوز آل سعود به خصوص پس از جنایت آن رژیم در کشتار حجاج ایرانی و تعطیلی حج به دستور ولایی امام راحل برای کسی پوشیده نیست !
همانطور که جناب آقای محمّدی ری شهری در جلد پنجم کتاب « خاطره ها » ی خویش آورده است ، جناب اکبر رفسنجانی در مذاکرات پاکستان که با ملک عبدالله داشت در توافقی قول مساعد داد تا دغدغه ی ملک عبداللّه برای حج لحاظ شود ، چراکه وی خواسته بود حج مانند زمان شاه بدون سرو صدا و حداقل با مراسم برائتی بدون بلندگو و در فضایی بسته برگزار شود !
روابط حسنه ی دولت های رفسنجانی و خاتمی با رژیم عربستان به خصوص در پوشش گفتگوی تمدن ها ، در کنار دخالت های بی محابای آل سعود در منطقه و حضورش در مرزهای استراتژیک ما که منجر به تولّد نامشروع طالبان و القاعده و تروریست های سلفی شد تا سال 84 ادامه پیدا کرد ، ولی دکتر احمدی نژاد با عدم تضعیف این روابط البته با رویکردی انقلابی و انتقادی به مهار و مدیریت آن و با اهرم های قدرتی که کشور در اختیار داشت مقابل طغیان این رژیم طاغی را گرفته بود ، و این برای منافع شیطان بزرگ و آل سعود بسیار خطرناک بود بنابر این به دنبال تغییر وضع موجود با تغییر دکتر احمدی نژاد بودند که در فتنه 88 دخالت آشکار این رژیم مشاهده شد ! که بارها از رأس فتنه شنیده ایم که دکتر احمدی نژاد را متهم به بر هم زدن توافقشان با آل سعود خبیث می کند !
سخن دبیر شورای نگهبان در نمازجمعه مرداد 89 زوایای جدیدی از این دخالت را گشود که ایشان گفت : « آمریکاییها یک میلیارد دلار از طریق افراد سعودی که هم اکنون عامل آمریکا در کشورهای منطقه هستند، به سران فتنه دادند و همین سعودیها که به نمایندگی آمریکا صحبت میکردند، گفتند، اگر توانستید نظام را منقرض کنید، تا پنجاه میلیارد دلار دیگر را هم میدهیم، اما خداوند این فتنه را به دست بندگان صالحش خاموش کرد ! » جزئیاتی از کمک مالی آل سعود به خاتمی در سال 88
تأیید این سخن توسط وزیر اطلاعات وقت و حتی سخن فرمانده سپاه و چند تن از نمایندگان مجلس در تعیین خاتمی به عنوان کسیکه در سفری به عربستان این کمک ها را دریافت کرده بود ، ماجرایی نیست که دستگاه قضایی بتواند از طرح کنندگان آن و متهم آن به راحتی چشم پوشی کند و علیرغم آنکه رهبری بارها بر بازخوانی فتنه 88 تأکید داشته اند و آنرا جرمی بزرگ خوانده اند ، ولی حساسیت های مراکز ذی ربط آنچنان که باید نسبت به این موضوع معطوف نبوده است و ...
آل سعود خنجری از پشت در قلب مسلمانان :
عربستان که پوستین شیطان بزرگ در منطقه شده است ، حاکمیت اسلام نابی که رژیم جعلی اسرائیل را « غده سرطانی » می داند را نمی خواهد ، بنابر این در ایران دلار حج و نفت مسلمین را خرج کرد تا مساجد را آتش کشند و شعار « نه غزه نه لبنان » سر دهند و در یمن نیز هزاران تن بمب اورانیومی و کشتار جمعی بر سر مردم مظلوم یمن می ریزد ، زیرا آزادگان یمن پرچم مرگ بر آمریکا و و مرگ بر اسرائیل سر دست گرفته اند و به فرموده امام راحل :
« حکومت آل سعود، این وهابی هاى پست بی خبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته اند . » صحیفه نور ج20 350
برای غارتگران مستکبر منطقه هر نوع حرکت عدالتخواهی ، دشمن تلقی می شود ، چراکه مثلاً برخورداری تمام مردم از حقوق انفال خود تحت عنوان « یارانه » و تسهیلاتی مانند « مسکن مهر» را نباید یک برنامه اقتصادی صِرف دید ، بلکه اینها الگویی است برای تمام ملّت های در بند کشیده منطقه که منابع و معادن و ثروت هایشان فقط در اختیار چند هزار تن از اشراف و اولیگارشی حاکم بر کشورشان بوده است ، چنانچه در اینجا هم دعوا از وقتی شروع شد که دکتر احمدی نژاد در صحن مجلس گفت : « نباید اقتصاد ما به گونه ای باشد که مردم کار کنند و سه ، چهار هزار نفر فقط بخورند ! » بنابراین دیروز ائتلاف مستکبران منطقه و جهان با سعودی ها برای ساقط کردن آن دولت انقلابی و عدالت محور متحد شدند و امروز نیز انقلابیون یمن را آماج فجیع ترین جنایات خود قرار داده اند !
رمز محبوبیت و پیروزی « حوثی ها » :
حوثی ها بنابرابنکه ریشه در اعتقادات ناب امام خمینی و شعارهای اصیل انقلاب اسلامی دارند در اوج بیداری اسلامی ، اسلامگرایی مرسوم را بر نگزیدند و مانند برخی از انقلابیون منطقه ، انقلاب عظیم ملّتی را در گروهی فرتوت و تعصباتی کور حصر نکردند ، بلکه پس از دوران فترتی که « عبدربّه منصور هادی » بنابر توافق شورای همکاری خلیج فارس زمام را بعد از « عبدالله صالح » در دست گرفت و امتحان خود را بد پس داد ، حوثی ها با پرچم عدالتخواهی و رسیدن عادلانه ثروت ها به مردم ، هم زمان با خشم عمومی از حذف یارانه ی سوخت توسط دولت ، موج جدید انقلاب را دنبال کردند !
کیاست ستاد فرماندهی بومی « انصار الله » و به خصوص رهبری بصیر ایشان « سید عبدالملک حوثی » اینجا آشکار می شود که وقتی « محسن احمر » سرکرده وهابی ارتش و نیروهایش را قلع و قمع کردند و دو چرخش شمشیر بیشتر تا تصاحب کاخ ریاست جمهوری نمانده بود ، مجدداً به « هادی منصور » مهلت دادند تا تقاضای مردم را بر آورده کند و با گرفتن پیمانی از وی با نظارت « بن عمر » نماینده سازمان ملل در یمن و نماینده تمام قبائل و گروه ها بار دیگر حسن نیت خود را به قبائل مختلف یمنی ابراز داشتند و به جهان فهماندند که حرکت انصار اللّه تصاحب قدرت نیست بلکه به مشارکت تمام مذاهب و قبائل و ادیان در حکومت و تقسیم عادلانه ثروت کشور می اندیشند .
این بلند نظری از مفاد تعهدنامه ای که از منصور هادی گرفتند مشهود بود ، به عنوان مثال از منصور هادی خواستند پول نفت بین تمام مردم تقسیم شود و یارانه ی سوخت به مردم بازگردد و فساد دولتی و اداری بر طرف و مسئولانی که به بیت المال دست درازی کرده اند نیز برکنار و محاکمه شوند و حتی در مفاد این توافق افزایش حقوق ارتشیان و نیروهای انتظامی دیده شده بود !
سید عبدالملک حوثی با سخنرانی خویش مردمان جنوب را که سال ها تحت نفوذ القاعده و اخوانی های سلفی بودند را نیز سهیم در این پیروزی دانست و به شکلی باور نکردنی مردمان سنی مذهب آن مناطق با تشکیل کمیته های مردمی لبیک و اعتماد خود به شیعیان حوثی را نشان دادند و این گسترش باور نکردنی گروهی منزوی در کوه های صعده در تمام یمن ، زنگ خطری برای حیات شیطان در منطقه شد !
رشد بی وقفه ی حوثی ها لرزه بر اندام استعمار نو در منطقه و آفریقا :
در منطقه ی راهبردی خلیج عدن و باب المندب و دریای سرخ و در مجاورت شاخ آفریقا که سال ها مرکز تجمع مستضعفانی بوده است که به خیال گرفتن حق خود به دزدی دریایی می پردازند ، این حرکت بیداری عمیقی ایجاد می کند که اساس چپاولگران بین المللی آفریقا و منطقه را زیر و رو می کند و سیلاب عدالتخواهی در سرزمین های پرجمعیت و تشنه ی آفریقا و آسیا پایه های رژیم های اولیگارشی را لرزانده و منافع چند صد ساله ی استعمارگران نوین را به خطر می اندازد !
پس همانطور که ائتلاف صهیونیستی سعودی اراده کرد تا دولت عدالتخواهی در ایران نباشد و رئیس رژیم صهیونیستی و شاه عربستان و شاه بحرین از اولین کسانی بودند که اتمام کار دولت دهم را تبریک گفتند ، همانگونه نیز اکنون سردرگم برای نابودی انقلاب اصیل مردم یمن متحد شده است !
تفکیک ولایت از عدالت ، نوعی اسلام امریکایی :
اصولاً حرکت ناب اسلامی به دنبال عدالت است ، نه جنگ فرقه ای و مذهبی و این خبطی بود که اخوانی ها در مصر کردند و به جای عدالت به دنبال قشون کشی به سوریه و جنگ سنی شیعه رفتند و مرز خود با رژیم صهیونیستی و آمریکا را مشخص نکردند ، بنابراین با عدم حمایت مردم مواجه شده و در دست تطاول نظامیان ، خود و اسلام خواهان را سپردند .
اساسا تفکری که اسلام را منهای عدالت یا ولایت را از عدالت تفکیک می کند منادی همان اسلام آمریکایی و تشیّع انگلیسی است ، چراکه اصل دین که در جامعه بروز می کند عدالت است و ما همواره منتظر امام زنده ای هستیم که عدل و قسط را در جهان حاکم می کند !
بنابراین باید مسئولان کشور از مظاهر اسلام آمریکایی بی زار باشند که در غیر این صورت شاهد هم پیمانی نا اهلان انقلاب با آل سعود خبیث شده ایم که آن امام سفر کرده درباره آنان زیبا فرمود :
« مگر مسلمانان نمىبینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانون هاى فتنه و جاسوسى مبدل شدهاند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملّاهاى کثیف دربارى، اسلام مقدس نماهاى بی شعور حوزههاى علمى و دانشگاهى، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنهها، و در یک کلمه «اسلام امریکایى» را ترویج مىکنند؛ و از طرف دیگر، سر بر آستان سرورخویش، امریکاى جهانخوار، مىگذارند. » صحیفه نور ج21 80
مسعود شفیعی کیا
94/2/10
رجب 1436
جان دهی حوثی ها به بیداری منطقه !
شیطان بزرگ در پوستین عربستان
رهبری در ابتدای سال جدید در صحن رضوی درباره رویکرد آمریکا نکته مهمی را متذکر شدند :
« دشمنان ما که طرف مقابل ملّت ایران قرار دارند – که عمده هم آمریکا است – اینها دارند با تدبیر و سیاستگذاری حرکت میکنند. این را ما کاملاً توجّه داریم، میفهمند که دارند چهکار میکنند؛ آنها به این مذاکرات احتیاج دارند . »
94/1/1 حرم رضوی
این واقع نگری رهبری متأسفانه این روزها در تحلیلات شخصیت ها و رسانه ها دیده نمی شود و غالباً شیطان بزرگ غولی بی تدبیر انگارده می شود که در حال اضمحلال است و نتیجه این رویکرد غفلت از مکر پیچیده ی کاخ سفید بوده است !
«دکتر احمدی نژاد» حکیمانه یکی از مهمترین راهبردهای شیطان را مخفی کردن خود و غافل کردن دیگران از حضور جدیش می دانند و با توجه به ماهیّت شیطانی آمریکا این رویکرد را در سیاست های کاخ سفید به وضوح می بینیم !
دولت حاکم آمریکا پس از اتمام کار دولت دهم و پیش آمدن شرایطی که منجر به عدم تداوم آن رویکرد شد و با جایگزینی دولتی که به دنبال رفع مخاصمه با شیطان بزرگ بود در پوشش مذاکرات هسته ای توانست از لاک انفعال خارج شده و سیاست های منطقه ای خود را به سرعت پیش ببرد !
و رمز تأکید مکرر و مؤکد رهبر معزز انقلاب به این نکته که « مذاکرات با آمریکا باید صرفاً هسته ای باشد . » را می توان در همین امر جستجو کرد ، و آنرا در دو بعد ارزیابی کرد :
1- پیامی به ملت های مظلوم جهان که به انقلاب اسلامی چشم امید دارند تا بدانند که از نظر رهبری هرگونه معامله ای با شیطان بزرگ در مذاکرات بر سر دفاع نظام از ایشان مردود می باشد !
2- خط قرمزی ترسیم شود که مذاکره کنندگان بدانند که مذاکره در موضوعی غیر هسته ای مشروعیّت ندارد .
ولی نمی توان از این واقعیت چشم پوشی کرد که اوباما از فرصت بی نظیر پیش آمده برایش بیشترین بهره برداری را برای منافع حزبی و سامانه ی حاکم بر ایالات متحده برده و حساب شده به تحکیم مواضع خود و هم پیمانانش مثل عربستان در منطقه روی آورده .
برخی تحلیل های سطحی از اختلاف عربستان با آمریکا و امثال آن می گویند ولی اگر به سیاست آمریکا درباره ریاض درست نگریسته شود درک خواهیم کرد که در شرایط فعلی روابط ریاض و واشنگتن به چشمگیر ترین سطح خود رسیده است !
برنامه دقیق کاخ سفید برای حکمرانی بر منطقه با عربستان :
ماجرا باز می گردد به سفرهای مکرر و دخالت های آشکار کاخ سفید در جزییات هرم قدرت عربستان که از همان هنگامی که « ملک عبداللّه » با بیماری دست و پنجه نرم می کرد شروع شد ! چنانچه اگر به سفرهای خارجی اوباما و کری و دیگر مقامات آمریکایی در دو سال اخیر نگریسته شود ، پس از رژیم صهیونیستی ، عربستان بیشترین مقصد آنان بوده است .
نخستین محکم کاری تیم اوباما برکناری رئیس سازمان امنیّت عربستان « بندر بن سلطان » بود ، بندر بن سلطان هم پیمان جمهوری خواهان که تشکیل داعش و طراحی کودتا علیه دولت اخوانی مصر آخرین اقداماتش بود دیگر برای فصل جدید رویکرد آمریکا در منطقه تاریخ مصرفش گذشته بود ، زیرا رویکرد رادیکالی وی برای برخورد با هر نوع انقلابیگری در منطقه و کینه اش به ایران با تعامل تعریف شده آمریکا با بخشی از حاکمیّت ایران منافات داشت ، چون این بار اوباما بسیار به همگرایی مذاکره کنندگان ایرانی در جهت سیاست های منطقه ای خودش محتاج و امیدوار است .
برکناری بندر بن سلطان در صورتی انجام گرفت که کاخ سفید برای ولیعهدی « سلمان بن عبدالعزیز » در زمان حیات عبداللّه بی پرده عمل کرد و سلمانی که در تسلیح گروه های تکفیری افغانستان نقش داشت به دلیل تلاش هایش در زمان تصدیش در وزارت دفاع برای تسلیح بی سابقه ی عربستان به جنگ افزارهای نوین غربی به عنوان همپیمانی شایسته برای کاخ سفید گمارده شد .
اوج دخالت کاخ سفید پس از مرگ ملک عبداللّه و در سفر 4 ساعته اوباما همراه 30 تن از اعضای بلند پایه دولت آمریکا به ریاض صورت گرفت ، که خود ملک سلمان به استقبال اوباما تا پای هواپیما آمد و پس از این سفر بود که کاخ سفید در بیانیه ای موضوع اولین مذاکره با شاه جدید سعودی را « هسته ای ایران و بحران یمن » اعلام کرد .
اگرچه ملک سلمان از چند بیماری رنج می برد ولی کاخ سفید با مهره چینی هایش مثل جانشینی ولیعهدی « محمّد بن نایف » و سپردن کارهای اجرایی عربستان به دست فرزند جوان سلمان « محمّد بن سلمان » غرب گرا فکر تمام جوانب کار را کرده ، که پس از سفر اوباما به ریاض ، محمّد بن سلمان به بی سابقه ترین حذف ها در دولت عربستان پرداخت که برخی از تحلیلگران از آن به « کودتای سلمان – اوباما » تعبیر می کنند که حتی دو فرزند ملک عبدالله ( فیصل و مشعل ) را نیز از امارت مکه و مدینه برکنار کرد و با انحلال تمام شوراهای قدیمی و تشکیل دو شورای عالی و ادغام دو وزارت مربوط به علوم و دانشگاه ها و سپردن آن به شاهزادگان و غیر شاهزادگان تکنوکرات درس خوانده در آمریکا و انگلیس حتّی در پرورش منابع انسانی نظام آل سعود به دغدغه های آمریکا بیش از گذشته توجه کرده است !
شیطان بزرگ در پوستین عربستان سعودی :
و با روی کار آمدن ساختاری که فاقد اندک انعطاف پذیری ملک عبدالله می باشد نگرانی کاخ سفید از همگرایی آن با ایران و همچنین نگرانیش از دولت نظامی مصر که مورد حمایت عربستان می باشد نیز بر طرف شد !
و اکنون با فرماندهی مستقیم محمد بن سلمان در تجاوز به یمن سکان کار را شیطان بزرگ به دست بی دردسر ترین شاهزاده آل سعود داده است تا با انبار تسلیحات خریداری شده با پول نفت و حج مسلمین ، جنگ نیابتی با منافع انقلاب اسلامی و مسلمانان جهان در پوستین عربستان انجام شود و تداوم رویکرد گماردن شاهزادگان و حتی غیر شاهزادگان عربی آمریکایی و عربی اروپایی ضامن حاکمیّت دراز مدّت شیطان بزرگ بر قبله گاه مسلمین دانسته شده است تا در پشت لبخند دیپلماتیک ، دست چدنی سعودی را به سوی آزادیخواهان منطقه دراز کنند .
و این تسلط کاخ سفید بر حجاز تاجایی پیش رفته که خبر اعلان مراحل مختلف حمله ظاهری عربستان به ملّت مظلوم یمن به جای اینکه از ریاض و توسط سخنگوی نظامی آن رژیم منعکس شود توسط « عادل الجبیر » سفیر کاملاً آمریکایی ریاض در واشنگتن در جمع خبرنگاران آمریکایی اعلام می شود که گویای پیام واضحی می باشد !
بنابر این شیطان بزرگ این بار خود را پشت نقاب اشغالگران حرمین شریفین پنهان کرده تا ما را از حضور خود غافل و جنگ عرب و فارس و سنی و شیعه را القا کند ، به خصوص با تصویب تشکیل « ارتش عربی » در « اتحادیّه عرب » به فرماندهی عربستان هم زمان با تجاوز به یمن ، شکل گیری پیاده نظام عربی برای مقابله با انقلاب اسلامی و حتّی خاستگاه آن در ایران دنبال می شود ، که این را می شد از خریدهای نامتعارف اسلحه توسط عربستان و دیگر هم پیمانانش در منطقه فهمید . بنابراین جنایت هدفمند تجاوز به دو نوجوان ایرانی توسط شرطه ی سعودی در فرودگاه جدّه و یا تجاوز به یمن و دخالت ها در منطقه را نباید صرفا تصمیمی در ریاض دانست !
اگر چه شرایط متفاوت یمن و مردم انقلابی و آماده به رزم آنجا پوستین سعودی شیطان بزرگ را از هم خواهد درید و جنگ سرنوشت ساز یمن آغاز تحولات شگرفی در منطقه به ضرر شیاطین خواهد شد ولی تا این مرحله کاخ سفید حساب شده پیش آمده است .
فن بدل رهبری بر علیه پیشروی هدفمند اوباما در منطقه:
با این شرایط اگر اوباما بتواند در مذاکرات نیز با توافق جامعی که در بیانیه تحمیلی لوزان گنجانده است مقدمات تسلط بر ایران را فراهم کند می تواند کارنامه ی درخشان تری از رئیس جمهوران قبل از خودش به سامانه شیطانی حاکم بر کشورش ارائه کند که نکته ای که رهبری در سخنان اخیرشان در جمع مادحان فرمودند را می توان فن بدلی بر علیه این سیاست دانست ، چراکه رهبری از احتمال امضای توافق با 5+1 در مدتی بیش از سه ماه پیش بینی شده گفتند ، چنانچه خود غربی ها نیز قبلاً تأخیر هفت ماهه داشته اند !
و اگر این وقار دیپلماتیک از طرف تیم مذاکره کنند دنبال شود فشار سنگینی بر اوباما به دنبال خواهد داشت ، چرا که رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا در حال گرم شدن است و اگر اوباما در موعد مقرر بتواند توافقی را به ایران تحمیل کند بر اقبال عمومی « هیلاری کلینتون » نامزد دمکرات ها می افزاید و هر قدر این توافق به تأخیر بیافتد به ضررش می باشد و رقیب سرسخت جمهوری خواهشان « جب بوش » که از بخت بیشتری برای انتخاب شدن برخوردار است با تاکتیکی متفاوت شرایط جدیدی را پیش خواهد آورد ، پس باید این مطالبه از مذاکره کنندگان همه گیر شود تا برای توافق به هر قیمتی عجله نکنند !
و مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین
مسعود شفیعی کیا
94/1/22
جمادی الثانی1436
از ترویج وهابیت در بوسنی تا حمایت از القاعده
بسم ربّ الشهداء
مذاکرات کشتی نجات نیست ، این تایتانیک است !
تقابل با نگرش رهبری ، مانع اصلی همدلی و هم زبانی دولت با ملّت :
در خاطرات کارکنان نجات یافته کشتی تایتانیک آمده که تعداد قابل توجهی از مسافران این کشتی با اعتماد به تبلیغات کارتل های سازنده ی آن که مدعی بودند که ؛ « حتّی خدا هم نمی تواند این کشتی را غرق کند ! » از سوار شدن به قایق های نجات اجتناب کرده و باورشان نمی شد که این کشتی هم غرق خواهد شد و به همین دلیل نیز هلاک شدند! این قدرت باور سازی عمیق تبلیغات اغواگرانه ی جهان سرمایه داری را می رساند که افراد با اعتماد به تبلیغات و دروغ های بزرگ ، واقعیت پیش رویشان را هم باور نمی کنند !
این پارپاگاندای اغواگر شیطان بزرگ است که می تواند آدمی در ناز و نعمت را بحران زده و از طرفی شخص در حال غرق را نجات یافته القا کند !
وارونه سازی واقعیّت ها و پنهان سازی شیطان و جریانش و مخرب نمایش دادن حرکت در مسیر اعتلای انسانی آن ماجرای غم انگیزی بود که در سال های گذشته آشکار دیدیم !
اغواگری شیطان شرایط « بدر وخیبر » را به « نرمش قهرمانانه » تبدیل کرد :
این همان شعبده ای است که با آن کشور را در دوره ای که به گفته ی رهبری شرایطش « بدر و خیبر » بود در حال سقوط نمایش دادند و عوامل با نفوذی که بر بازار و رسانه مسلط بودند آن دولت را با شایعه « قحطی » و با سیاه نمایی هایی که صدا و سیما هدفمند و حساب شده بر آن دامن می زد متهم به بی تدبیری کردند ، و از هر نوسان کوچکی در بازار موجی و التهابی می آفریدند و حتی کار به جایی رسید که اخبار صدا وسیما افزایش قیمت ناچیز سکه و ارز و کالا را روزانه منعکس می کرد و با « تورم انتظاری » و با کمبود های ساختگی سال 90 و 91 آستانه تحمل مردم را نشانه گرفته و تمام راه ها را بن بستی که فقط مذاکره با شیطان بزرگ راه گشای آن است تلقی کردند !
و حال که دو سال شرایطی حاکم شده است که « نرمش قهرمانانه » تداعی کننده صلح جانگداز امام حسن مجتبی علیه السلام می باشد و شرایط برای اقشار مختلف مردم به جز معدود ویژه خواران بغرنج شده و با افزایش صعودی قیمت کالا و خدمات و سیاست های انقباضی دولت ، سقوط شاخصه های رفاهی و عدالت اجتماعی را مشاهده می کنیم ولی اکنون همان سامانه ی تبلیغی در رکود بازار و سقوط قدرت خرید مردم ، ناگهان همه چیز را خوب به تصویر کشیده و آنقدر فضا را آرام نگه داشته که علیرغم افزایش قیمت هایی که مثلاً در میوه و پوشاک تا 200 درصد گرانی و در بهای آب و برق و گاز و نان 40 تا 50 درصد گرانی داشته ایم ولی به راحتی ادعای تورم پایین و حتی صفر درصد و عبور از رکود و رشد اقتصادی بالا را دارد !
معضل واردات بی حساب که رهبری نیز به صراحت نسبت به آن گلایه داشته اند به جایی رسیده که حتّی صنایع مادر مانند صنایع فولاد از واردات بی رویه فولاد از اوکراین و چین خود را متضرر می دانند و ده ها گزارش موثق و تأسف آمیزی که نقطه ی مقابل « اقتصاد مقاومتی « است به گوش می رسد ولی رسانه ها الان بر خلاف قبل نه تنها موج سازی های ساختگی ندارند بلکه موج شکنی هایی هم داشته اند و بازار تقدیرات هم در بسیاری از تریبون ها گرم است و ...
تداوم ترور های اقتصادی 90 تا 92 برای تکمیل فتنه 88 :
بمباران تبلیغی ابتدای دوره جدید حساب شده به دنبال این بود که مردم باور کنند ، دولتی بخت برگشته روی کار آمده که کشور خراب و خزانه ای خالی تحویل گرفته تا مردم سطح توقعشان پایین بیاید و با بی تحرکی های پس از دولت پرشتاب گذشته همراهی و دندان روی جگر بگذارند ، ولی گویا این ترفند هم کارساز نبوده است و بنابراین به دنبال ناکارآمدی مذاکرات ، سامانه ای که سال های 90 تا 92 با ترورهای اقتصادی آستانه ی تحمل مردم را نشانه گرفت ، این بار نیز برای شکستن تنها سد مقاومت کشور یعنی رهبر معزز انقلاب اسلامی که با هرگونه توافقی که به ضرر ملت و کشور باشد مخالف هستند ، جریانی که در سال 88 با تکیه به بخشی از قشر متوسط به بالای جامعه ، آتش فتنه افروخت ، اینبار با تنگناهای معیشتی به طمع درگیر کردن قشر ضعیف و پابرهنگان به کار گرفته شده است که بنابر تجربه ی انقلاب اسلامی با درگیر شدن این قشر جامعه که پاکباخته و بی هراس وارد میدان اعتراض می شوند به دنبال بر هم زدن اوضاع برای پوشاندن شکست بازی خسته کننده مذاکرات می باشند تا در هرج و مرج ناشی از ناکارآمدی و سومدیریت ها بازی را به نفع شیطان بزرگ در کشور تغییر دهند تا پروژه فتنه ناتمام 88 را به خیال خود تمام کنند ، که رهبری به درستی در سخنان حرم رضوی علیه السلام از آن پرده گشودند !
مسئولانی که واقعاً دلسوز مردم و نظامند باید واقعیت شیطان بزرگ و دیگر متحدانش را درک کنند و از توهم کشتی نجات بودن این چند کشور باید خارج شوند ، چون این غول نمایان فقط هنرشان تایتانیک ساختن و هلاک کردن پناهندگان به خویش است ، همانطور که رهبری بارها تأکید داشته اند باید به مردم باور داشت و اعتماد کرد و فرصت نوکری آنان را نباید از دست داد چون هیچ عقل سلیمی اجازه نمی دهد که برای گرفتن حق خود ، کشور و ملّت خویش را ذلیل کند و تجریه نشان داده که کمک های آمریکا به افراد مطلوبشان هم مشگل گشا نبوده چنانچه اگر مشگل گشا بود جناب مرسی در مصر با میلیون ها دلار اهدایی اوباما نباید منقرض می شد و همینطور است سرانجام دیگر گدایان عزت از شیطان بزرگ چراکه شیطان فقط به هلاکت مریدانش می اندیشد !
تقابل آشکار با رهبری ، مانع همدلی و هم زبانی دولت با ملّت :
رهبری معزز انقلاب اسلامی صریحاً در جمع زائران ثامن الحجج علیه السلام در روز نخست فروردین امسال از دو نگرش برای پیشرفت اقتصاد در کشور گفتند که یکی - مثل خودشان - به نیرو های دررونی تکیه می کند و نگاه دوم به تحقیر شدن در مقابل استکبار اصرار دارد و گفتند :
«نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجیمان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرتهای مستکبر را در بخشهای گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوّم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بیفایده است. همین تحریمهایی که امروز علیه ملّت ایران اعمال میشود، دلیل محکم و متقنی است بر غلط بودن این نگاه؛ یعنی شما وقتی که به امید قدرتهای خارجی نشستید تا آنها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زیر بار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهید، آنها به حدّ کم قانع نیستند. »
( 94/1/1 – حرم رضوی علیه السلام )
ولی جناب « روحانی » در تبلیغ انتخاباتی تنها کلید رفع مشکل را تعامل با آمریکا ( شیطان بزرگ ) دانسته و گفت :
«نوع رابطه ما با برخی کشورها به دلیل نوع تخاصم ما با آمریکاست، روابط امروز ما با آمریکا در حد تخاصم است، باید تلاش کنیم این حد را با برنامهریزی و تدبیر پایین آوریم و حداقل روابط را از تخاصم به تنش برسانیم. در شرایط کنونی نمیتوانیم بگوییم با آمریکا میخواهیم تنشزدایی کنیم زیرا امروز بحث تهدید و تخاصم است. در 8 یا 10 سال پیش میشد اما امروز در مرحله دیگری قرار گرفتهایم. امروز با برخی از کشورهایی که پیش از این به دنبال اعتمادسازی با آنها بودیم باید تنشزدایی کنیم و با آنها که خواهان تنشزدایی بودیم باید به دنبال رفع تهدید باشیم. شرایط متفاوت شده، اما باید بدانیم میتوان با دشمن هم تعامل داشت.»
( جام جم – خرداد 92 )
آیا این تعامل با شیطان بزرگ برای ملّت سودی داشته ؟! آیا برخورد خشمگینانه با اکثریتی که برای پیشرفت اقتصادی نگاه به ظرفیّت داخلی داشته اند و خنده ها و هم قدمی ها با نمایندگان شیطان بزرگ گره ای از کار این مردم باز کرده یا گره هایی افزوده ؟!
ولی متأسفانه در روز های اخیر برخی از دولتی ها به جای هم دلی و هم زبانی با مردم حتی بر خلاف منویات رهبری سخن گفته اند مثلا جناب « ظریف » در صفحه ی فیس بوکش ظاهرا در پاسخ شخصی نوشته است : « آن روزی که تحریم می شدیم باید نگران می شدند نه الان که داریم خارج می شویم ! « این در صورتی است که رهبری معزز انقلاب اسلامی در دیدار اخیرشان با اعضای مجلس خبرگان ابراز داشتند که « نگرانم ! »
رهبری معزز انقلاب در حرم رضوی شرط ایران برای توافق را ؛ اوّلا عدم قبول زور گویی آمریکا و عدم نوشتن هرچه آمریکا دیکته میکند در توافق دانسته، در ثانی مذاکرات را صرفا هسته ای دانستند و این به معنای عدم همگرایی ایران با سیاست های آمریکا در منطقه است! و ثالثاً رفع تحریم ها در صورت توافق بدون هیچ فاصله و تأخیری باید باشد و رابعاً بازگشت ناپذیری تحریم ها و خامساً عدم بازگشت و دست کشی ملّت از صنعت مردمی هسته ای !
این در صورتی است که معاون رئیس دولت در آستانه سال جدید در مصاحبه ای از زمان بر بودن رفع تحریم ها و چند مرحله ای بودن آن که اتفاقا ً خواست آمریکا و بر خلاف سخن رهبری می باشد سخن می گوید و در ادامه می گوید : « ما معتقدیم دامنه انتظارات مردم باید در حد شرایط مذاکرات و میزان توافق ها باشد. عدهای ممکن است مطالبات مردم را دامن بزنند و توقعات از شرایط توافق ها را بیش از اندازه بالا ببرند . »
چرا اقتضائات نارضایتی ها در دولت 11 زیاد است ؟!
دولت یازدهم باید یک واقعیت مهمی را در نظر بگیرد و آن این است که نسبت به دولت های گذشته به خصوص نسبت به دولت نهم و دهم از آرای کمتری برخوردار بوده و اقتضای نارضایتی عمومی از عملکردش بیش از دولت های دیگر است ، بنابر این به جاست به جای کشتی نجات انگاری غرب و – مانند دهه 70 – به جای دل دادن به وعده ها و نسخه های اقتصادی مستکبران به هشدارهای رهبری که مورد اعتماد اکثریت جامعه می باشند توجه کرده و به جای تخریب دوران بی نظیر دولت سابق راه های مردم داری و رفع مضیقه های معیشتی در فشارهای دشمن را از «دکتر احمدی نژاد» و تیم مجربش بیاموزند و با همدلی و سپس هم زبانی با مردم ، کشور را در این پیچ تاریخی از عواقب پناهندگی به تایتانیک غرب رهایی دهند !
چرا که هنوز سال دوم دولت 11 تمام نشده است ولی تجمعات اعتراضی معلمان و کارگران و پرستاران و خبر هایی از تعدیل بی سابقه نیروهای شاغل می رسد و متأسفانه در چند ماه گذشته چند نفری از فشارهای معیشتی و تنگناهای اداری به خودسوزی دست زده اند که یکی از اینها در کشورهای دیگر خیزش های اجتماعی براندازانه ای به پا می کرد ! ، بنابراین تدبیر حکم می کند دولتیان مسئله یابی کنند و گیر کارشان را ببینند کجاست که اینقدر اقتضائات اعتراضات مردمی در این مدت کوتاه از دوره شان زیاد شده و چرا هم دلی و هم زبانی با مردم فراموش شده ؟!
مسعود شفیعی کیا
94/1/4
شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
بسم ربّ الشهداء
( مهم : تحلیل مذاکرات هسته ای !)
« راهبرد جیغ و تله »
و تمرکز فشار مذاکرات به سمت رهبری !
در برخی از نقاط جهان شکارچیان روشی دارند برای شکار ، که ابتدا مسیری را تله گذاری و تور گذاری می کنند و از سمت دیگر با جیغ و فریاد ایجاد وحشت کرده تا قدرت تمرکز و تصمیم گیری شکار را سلب کنند و صید خود را به سوی دام فراری می دهند تا در سریعترین زمان صید را به چنگ آورند !
حکایت مخالف خوانی « نتانیاهو » و برخی از اعضای کنگره آمریکا با توافق مبهم هسته ای بی شباهت با این صیادی نیست !
این توافق به دنبال خنثی سازی انرژی صلح آمیر هسته ای کشور و تنزّل تأسیسات هسته ای با حداقل 10 سال توقف به نمایشگاهی بیش نیست و طرف های غربی که سابقه ی دشمنی طولانی با مردم و کشور و انقلابمان دارند این توافق را دو مرحله ای خواسته اند تا اهرم فشار و مداخله و خدشه به استقلال کشور را همچنانکه در یک سال گذشته پیش برده اند با تداوم تحریم ها پیش ببرند و با فرسایشی کردن مذاکرات ، دیگر اصول و آرمان ها را نیز موضوع چانه زنی های خویش کنند ، چنانچه از هم اکنون مباحث « حقوق بشر » و « توانمندی موشکی » و « کمک به مقاومت » به طور جدی موضوع مذاکرات قرار گرفته است و تنها رهبری در مقابل آنان ایستاده است !
بنابر این مخالف خوانی های اخیر که با نامه 47 نماینده کنگره آمریکا به رهبری انقلاب اسلامی ظهور بیشتری یافته ، اگر چه از دیدگاهی ناشی از اختلاف تاکتیکی دو جریان حاکم بر آمریکا می باشد ولی نباید از استراتژی مشترک هر دو جریان برای مهار انقلاب اسلامی و تغییر موازنه قدرت در جهان و منطقه به نفع صهیونیست ها و استحاله ی ایران در هژمونی خودشان غافل شد !
اگر هم فرض کنیم این درگیری ها واقعی است اختلاف دو نگرش برای استحاله انقلاب اسلامی است ، زیرا اوباما با چراغ سبز هایی که از طرف مقابل دیده به دنبال بهره کشی انگلی از بخشی از حاکمیت کشور است تا در ضعف دیگر شریکان منطقه ای با رخنه در صفوف مدیریتی نظام بهره کشی کافی از جایگاه ایران در منطقه را برای پیشبرد سیاست های منطقه ایش را داشته باشد که تا حدودی نیز موفق بوده و همین نگرش تیم اوباما نیز شاید نگرانی هایی بین شریکان سابقش ایجاد کرده و همقطارانش را در آمریکا مشوش کرده باشد که عمده این چراغ سبزهایی که اوباما را به این دیدگاه رسانده عبارتند از :
1 – همراهی ایران با خواست آمریکا در عراق که با درخواست برکناری « مالکی » و کمک دولت ایران در این امر آغاز و سپس با نامه ی اوباما به ایران برای درخواست همراهی برای جنگ با داعش ادامه یافت ، اگر چه رهبری با تیزبینی دسیسه آمریکا در این جنگی که ظاهری مذهبی دارد را فاش کرد و با این همکاری صریحاً مخالفت کردند ولی جنجال رسانه ای و قهرمان سازی های به دور از واقعیّت ها که حضور ایران در نبرد عراق و سوریه با داعش را برخلاف راهبرد رهبری بر جسته کرده است نشانگر اراده ای در کشور برای نمایش حسن نیت به ائتلاف ضد داعش آمریکا می باشد !
ولی رهبری به درستی مکر شیطان بزرگ که ایجاد کننده داعش و دیگر گروهک های تکفیری بوده است را متوجه شدند که به دنبال جنگی فرسایشی و مذهبی هستند تا با درگیر کردن مدت دار جمهوری اسلامی در زمین بازی خود بر آتش اختلافات قومی مذهبی بدمند !
2 – همراهی جریان داخلی با سیاست های غرب مثل بستن قرار داد صدور گاز ایران به اروپا از راه ترکیه هم زمان با تهدید غرب توسط روسیه برای قطع صادرات گاز !
3 – عقب نشینی بی سابقه در فن آوری صلح آمیز هسته ای و حتی دیگر فن آوری ها مثل موشک های دور برد و ... و تمکین تمام محدودیت هایی که غرب در توافق ژنو از ایران خواسته بود !
4 – ضمانت هایی که از داخل به غرب برای عدم بازگشت « دکتر احمدی نژاد » توسط تمام جریان های سیاسی داده شده است ، زیرا دکتر احمدی نژاد به عنوان نماد استکبار ستیزی که به فرموده رهبری ، تمام هشت سال دولتش بر خلاف گذشته احیای شعارهای انقلاب و ارتقای کشور در جهات مختلف بود واقعاً خواب دشمنان را آشفته کرده است !
بنابر این اوباما که سطح همراهی ایران را تا حدی دید که حتی از جنگ مستقیم سوریه نجاتش داد به ادامه ی این روند بسیار امیدوار شده است و به عبارتی مجبور است امیدوار باشد ، که مسلماً پشتوانه ی این امیدواری کاخ سفید ، ضمانت های مخفیانه ای است که در مذاکرات محرمانه و بیش از یکسال عملکرد جریان های حاکم دیده است !
و از طرفی جریان نتانیاهو در رژیم اشغالگر قدس که خلاف رئیس این رژیم تظاهر به مخالفت با این توافق می کند و جریانی در آمریکا که عمدتاً جمهوری خواهان را شامل می شوند در این شکار بزرگ غرب که به گفته اوباما : « ایران را برای اولین بار سر میز مذاکره کشانده و به عقب نشینی واداشته !» نقش همان جریان جیغ و دادی را ایفا می کنند تا این صیدی که بیش از 30 سال دست نیافتنی بود را به تله اصلی ( توافق جامع ) فراری دهند !
همانطور که قبلا گذشت مستقیم خطاب قرار دادن رهبری توسط مقامات کاخ سفید ، نمایانگر تلاش دشمن برای نشان دادن ایشان به عنوان تنها کلید توافق می باشد چنانچه « وندی شرمن » بی محابا در نشست « کمیته روابط خارجه سنا » گفت :
« در مجموع ارزیابی ما این است که شانس دستیابی به توافق هسته ای با ایران که هم به نفع امنیت ما و هم همپیمانان مان باشد، وجود دارد. اگر رهبر ایران گامی به جلو برندارد، ما با کنگره برای افزایش فشار بر ایران همکاری خواهیم کرد. اما در حالیکه روند مذاکرات هنوز ادامه دارد، برای ما مهم است که به شرکای مان و همچنین ایران ثابت کنیم که واشنگتن در حمایت از یک راه حل جامع و کامل متحد است. کنگره آمریکا در شرایطی که اکنون ما قرار داریم، نقش مهمی ایفاء کرده است. تحریم ها ابزاری برای کشاندن ایرانیان به پای میز مذاکره بوده است .»93/11/2
http://www.asipress.ir/vdchkkn6.23n6kdftt2.html
پاس 47 نماینده کنگره و گلی که دیپلمات ها به خودمان زدند!
نقش نامه 47 نماینده کنگره به رهبری در این راهبرد علاوه بر اینکه برای افزایش فشار به ایشان است به دنبال سوق دادن کشور به سوی تله نهایی است که این دسیسه وقتی واضح تر می شود که جناب « ظریف » بلافاصله برای تضمینی شدن عدم تغییر توافق با تغییر دولت کاخ سفید می گوید :
« توافق اتمی می تواند به شکلی در شورای امنیت "ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل متحد" مطرح شود که "یک توافق بین المللی و الزام آور برای همه دولت ها" باشد. » ( خبر انلاین )
و این همان تله ای است که طرف های ایرانی با لبخند کشور را پذیرای آن می دانند ، یعنی امضای توافق در شورای امنیّت و تعهد ایران در جایی که ظالمانه ترین تحریم ها را علیه ایران اعمال کرده !
زمینه سازی حمله به ایران !
البته نامه ی 47 نماینده ی آمریکا به حضرت آقا که هشدار دادند که با تغییر دولت آینده آمریکا ضمانتی برای اجرایی شدن توافق نمی ماند ، نعل وارویی است که پیام دیگری درش نهفته بود و آن همانی است که وزیر خارجه ایتالیا پس از دیدار با دولتی های ایران به آن اعتراف کرد و گفت : « آیا دلمان برای محمود احمدی نژاد تنگ شده است؟!» یعنی اگر این توافقی که به ضرر ایران است اگر الان امضا شود چه ضمانتی است که با آمدن احمدی نژاد بار دیگر ملغا نشود ؟! و همان سرنوشتی که توافق خفت بار سعدآباد که توسط همین تیم مذاکره کننده امضا شد را دچار نشود؟! بنابر این برای محکم کاری باید این توافق به قطعنامه ی الزام آور شورای امنیّت تبدیل شود که ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل متحد « به کارگیری زور علیه کشورهایی که به عنوان تهدید بین المللی از آنها یاد می شود را مجاز می شمارد . » !
در ماده 42 این منشور آمده : در صورتی که شورای امنیت تشخیص دهد اقدامات تمهیدی ماده 41 باز دارنده نیست می تواند به وسیله ی نیروی هوایی ، دریایی یا زمینی تمام اعضای ملل متحد به اقدامی که برای حفظ یا اعاده صلح و امنیت بین المللی ضروری است مبادرت کند ، درست مانند کاری که با افغانستان و عراق و لیبی کردند !
این یعنی ؛ اگر رهبری مانند سال 84 دستور فک پلمپ بدهد و بار دیگر آن مرد برای اعاده حیثیت کشور بازگردد برگشت به پیشرفت های گذشته و گام نهادن برای ایران آباد هزینه ای بس سنگین دارد !
و از نتیجه ی پیشنهاد جناب ظریف چیزی بهتر از این به ذهن خطور نمی کند ، به راستی می بینید چه دیپلماسی نازنینی داریم که پیش بینی عدم بازگشت آن مرد هم درش دیده شده است ؟!
روزهای سرنوشت ساز و حساسی در پیش است که نباید اذهان از این اتفاقی که دارد می افتد به چیز دیگری معطوف شود و باید مراقب بحران سازی های دروغین باشیم و نیروهای انقلاب از فضای دوقطبی که با برهم زدن مشکوک مجالس افراد خاص همراه شده است باید برحذر باشند و حتّی اذهان عمومی نباید به جنگ رزمندگان عراق و سوریه با داعش منحرف شود ، بلکه به دقت به بازی غرب و عواملش باید نگریست که حیثیت کشور بزرگ و انقلابی ایران در تهدید مزورانه و پیچیده ی سرسخت ترین دشمنانش می باشد !
مسعود شفیعی کیا
93/12/20
جمادی الـاوّل 1436
رهبری در دیدار اعضاى مجلس خبرگان : از مذاکرات من نگرانم !
بسم ربّ الشهداء
بازی حلقه قم پایداری در زمین مهندسان قدرت !
سیاست ورزی مستلزم ظرائف و ریزه کاری هایی است که ارتباط مستقیم به حوزه ی اندیشه افراد دارد ، بنابر این نمی توان در این مقوله فقط به ظواهری و شعارهایی اکتفا کرد !
امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) در این باره می فرمایند :
« مجرد اینکه این آدم یک آدم خوبى است خیلى، اول وقت نمازش را مىخواند و نماز شب مىخواند. این براى مجلس کفایت نمىکند. مجلس اشخاص سیاسى لازم دارد، اشخاص اقتصاددان لازم دارد، اشخاص سیاستمدار لازم دارد، اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. باید تعهد به اسلام باشد و موافقت با جمهورى اسلامى باشد لکن این مسائل هم باشد. در یک مجلس باید همه چیز باشد .»
صحیفه نور ج18 284
در خوش بینانه ترین تصور ، یاران جناب « مصباح یزدی » از آن دست آدم های هستند که به فرمایش امام راحل شاید أهل نمازشب و تدین باشند ولی فاقد سیاستمداری و جهان شناسی لازم هستند ، یاران جناب « مصباح یزدی » در سال های آخر دولت دکتر احمدی نژاد متأسفانه با شتابی بیش و تعصبی شگرف در زمین بازی انحرافی که جناب « اکبر رفسنجانی » مبدع آن بود تاختند و گذشت آنچه که می دانید ! ایشان اگرچه ابتدا به میدان آمدن خویش را دلسوزی برای اسلام و انقلاب و حفظ آن از خطر انحرافی که از صدر اسلام سابقه نداشته است تلقی می کردند و مدعی بودند سهمی از قدرت نمی خواهند ، ولی با شکل گیری حزب « پایداری » با محوریت این حلقه و معرفی نامزد نأیید نشده ی این حزب به عنوان «اصلح زیر آسمان» رویکرد خود را در قبال سیاست به نمایش گذاشتند !
اگرچه در ابتدا برخورد جزمی ایشان صدای دیگر مدعیان اصولگرایی را هم در آورد و متهم به انحراف می شدند ولی پس از انتخابات 92 چه اتفاقی افتاده است که این حزب نوپا و جناب مصباح یزدی ، حداقل در ظاهر به عنوان محور «جبهه متحداصولگرایی » معرفی شده اند؟!
این در صورتی است که در انتخابات خبرگان گذشته اکثر شاگردان جناب مصباح مثل فرزندشان و یا شیخ مرتضی آقاتهرانی بنابر آنچه که عدم قبولی در امتحان فقه و اصول گفته شد رد صلاحیّت شدند !
در این باره باید به چند مطلب توجه داشت :
1- اساساً اصولگرایی چنانچه رهبری معزز انقلاب اسلامی تأکید داشته اند اگر به جناح سیاسی تعبیر بشود اول انحراف است که جریان پایداری برای ماندن در دایره قدرت با پذیرش این تقسیم بندی غیر واقعی که توسط مهندسان جریان الیگارشی طراحی شده ، این تحزّب و جناح بندی غیر مردمی را تمکین کرده است و این کاری بود که هیچگاه دکتر احمدی نژاد و یارانش نکردند ! چون اساسا جدال اصول گرا و اصلاح طلب بازی ای است برای دوری از احقاق حق مردم و عدم تحقق شعارهای انقلاب ، چنانچه رهبری انقلاب اسلامی فرموده اند :
« اصولگرایی به حرف نیست؛ اصولگرایی در مقابل نحلههای سیاسی رایج کشور هم نیست. این غلط است که ما کشور یا فعالان سیاسی را به اصولگرا و اصلاحطلب تقسیم کنیم: اصولگرا و فلان؛ نه. اصولگرایی متعلق به همهی کسانی است که به مبانی انقلاب معتقد و پایبندند و آنها را دوست میدارند؛ حالا اسمشان هر چه باشد. »
دیدار مسئولان نظام - 85/3/29
پس همینکه عده ای در این فضای دروغین و برخلاف خواست رهبری بازی کنند مشروعیت بخشیدن به دوقطبی کردن جامعه و دوری از اصولگرایی حقیقی است !
2- در فتنه 88 و سپس در انتخابات 92 مشخص شد که اختلاف جریان های به اصطلاح اصلاح طلب و اصول گرا ریشه ای نیست بلکه در مواردی مانند دفع خطر دولت عدالتخواه «دکتر احمدی نژاد»حاضرند با هم برای تشکیل دولت ائتلافی همگام شوند !
بنابر این حال چرا جریان سیّاس مدعی اصولگرایی به محور قرار گرفتن حلقه ی قم حزب پایداری که با جزمی اندیشی گذشته خود پیروزی آنان را نیز تحت الشعاع قرار دادند ، رضایت داده اند ؟!
آیا تغییری ماهوی در حزب پایداری شکل گرفته است و یا از ابتدا بنابر بازی ای از قبل طراحی شده که با تخریب دولت عدالت شروع شد این برنامه دنبال شده است ؟!
و یا مهندسی آینده چنین اقتضا کرده است که جریان جناب « مصباح یزدی » در ظاهر در صدر اصولگرایی باید قرار بگیرد تا جدول های دیگر این مهندسی پر شود ؟!
غیبت مهره های اصلی جریان موسوم به اصولگرایی حاضر در هیئت رئیسه مجلس در جلسات جبهه متحد اصولگرایی به محوریت جناب مصباح یزدی احتمال آخر را بیش از گذشته کرده است !
از طرف دیگر شکل دهی به حزب « ندا » برای بازگرداندن اصلاحیونی که به جناب رفسنجانی گرایش بیشتری دارند و بعد از فتنه 88 مطرود نظام شده اند بخش قابل توجهی از سرمایه گذاری مهندسانی است که به دنبال گرفتن کرسی های مجلس و خبرگان و بقای در دولت هستند !
مطمئناً ! حضور جریان آقای مصباح در رأس اصولگرایی به نفع بازگشت مدعیان اصلاحات و بقای اعتدالیون می باشد ، چرا که شعارها و تحریکات این جریان در نبود مردان عدالت ، جوانان و مردم زیادی را به شعارهای فریبنده مقابل فراری می دهد و چنانچه دوقطبی جناب مصباح و جریان مدعی اصلاحات در دولت خاتمی و یا ورود جناب جلیلی در انتخابات 92 برای سوق دادن افراد به روحانی همه به نفع جریان جناب رفسنجانی تمام شد ، حال نیز با این چینش ، مهندسان جریان به دنبال ایجاد دوقطبی غلیظی هستند که مانند انتخابات 92 پیروز آن میدان خواهند بود !
3- برخی از دوستان بهاری بر اساس روحیه لطیفشان شاید امید داشتند که اتفاقات تأسف بار دو سال گذشته حلقه ی قم حزب پایداری را بیدار کند ولی همان پیش بینی که بر اساس شناخت ماهیّت ایشان داشتیم محقق شد و نه تنها ندامتی حاصل نشد و تهمت های بی شرمانه به دکتر احمدی نژاد جبران نشد بلکه شاهد خیز جدید ایشان برای تخریب و محو گفتمان دکتر می باشیم !
اگرچه در بیرون مهندس مشائی را بهانه ی تخریب خود تلقی می کزدند ، ولی در اتاق فکرشان شاهد بودم که اصل انحراف را مانند جناب اکبر رفسنجانی خود دکتر می دانستند ، جناب مصباح یزدی مستقیم دکتر احمدی نژاد را متهم به « بابی مدرن » کرد و حتّی در همایش حزب « پایداری » در دانشگاه شریف که در آستانه ی انتخابات 92 انجام شد دکتر احمدی نژاد را با این تعبیر از خطرات انتخابات برشمرد : « مراقب باشید حرفهای غلط نگویند، نیایند بگویند از حکومت صالحان حرف میزنیم و رئیسجمهور ونزوئلا را مطرح کنند . » و یا با دقّت در مصاحبه ای که نشریه 9 دی پس از دولت دکتر احمدی نژاد با جناب مصباح کرد خواهید دید که در کلام ایشان هیچ دغدغه ای از معضلات دولت 11 مثل معضلات فرهنگی و تعطیلی هسته ای و لگدمال شدن عزت ایران در مقابل شیطان بزرگ نیست بلکه تمام ذهن ایشان که روزی به نشان بصیرت مفتخر شده بودند فقط و فقط انحراف دکتر احمدی نژاد بوده است که این خشم نا مقدس را در عدم شرکت هیچکدام از مریدان ایشان در مجالس ترحیم مادر بزرگوار دکتر احمدی نژاد ملاحظه کردیم که گویا ایشان حتّی برای جناب « داود احمدی نژاد » که نُقل محافل انحراف شکاری ایشان بود نیز احترام قائل نشدند و حداقل از فرستادن دفتردارشان در مجلس ترحیم قم نیز خودداری کردند و نمی دانم این با کدام اخلاق و استاد اخلاقی انطباق دارد ؟! این در صورتی است که ایشان مدعیند مطیع رهبریند ، ولی اینجا نیز باز از رهبری که پیام تسلیت و مقامات بلند پایه دفتر خویش را به مجالس ترحیم مادر ایشان فرستاند اطاعت نکردند و ...
بنابر این مهندسان برای سواستفاده از این کینه ی عمیق حلقه ی قم به دکتر احمدی نژاد به دنبال در ویترین قرار دادن ایشان در جبهه متحد اصولگرایی هستند تا هم خطر محتمل دکتر احمدی نزاد را به خیال خود مانند فتنه سال 90 تا 92 توسط ایشان دفع کنند و هم با این لولوهای سیاسی مانند سال 92 اکثریّت را به سوی مهره های خویش فراری دهند !
البته امیدواریم بزرگواران جبهه پایداری که خارج از حلقه ی قم هستند و به دکتر احمدی نژاد نیز خلاف این مراد و مریدانش ارادت دارند ، عقلائی برخورد کنند ، و مریدان جناب مصباح نیز بدانند اینگونه نوشته ها تحلیلی شخصی است و باز بنابر مسموعات آنرا توطئه ای برای هتک مقدساتشان نبینند و مانند گذشته امثال نویسنده را آماج فحاشی و ناسزا و ... نکنند !
بدانند که مرد بهاری ما فعلاً افسار این مرکب را رها کرده ، و ما هم می نشینیم تا لگد مال شدن کسانیکه با دست علی بیعت نکردند را در تطاول سیاسیون هزار رنگ ببینیم که سنت خدا تغییر و تبدیل بر دار نیست !
سیعلم الّذین ظلموا أیّ منقلب ینقلبون !
مسعود شفیعی کیا
93/12/10
سالروز جنگ جمل
فاطمیّه 1436