مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

"أمّت وسط"و نقش آن درحکومت جهانی آخرالزّمان!

بسم ربّ الشهداء

( چکیده ای از منبر دهه محرم 1436 هیئت منتظران بهار عجل الله فرجه الشریف )

"أمّت وسط"و نقش آن درحکومت جهانی آخرالزّمان!


« و کذلک جعلناکم أمّة وسطاً لتکونوا شهداءَ علی النّاس و یکون الرّسول علیکم شهیداً ... » البقرة 143

و چنانچه ما ( خداوند ) قبله شما را از قبله أهل کتاب بر گرداندیم  ، شما را نیز " أمّت وسط " قرار دادیم تا بر تمام مردم و امّت ها – از ابتدای خلقت تا قیامت - شاهد و گواه باشید و پیامبر اعظم ( صل الله علیه و آله ) را نیز بر شما شاهد قرار دادیم .

اگر چه شأن نزول این آیه ی شریفه در ماجرای تغییر قبله مسلمین از قبله یهود و مسیحیت می باشد ، که همین اتفاق کاشف رموزی است ، ولی این آیه از آن دست آیات کلیدی است که نقش مسلمین و رسالت ایشان و نوع تعامل اسلام با دیگر فرق را تبیین می کند .

نخست پیرامون این آیه باید به چند سؤال پاسخ داد :

1 – معنای أمّت وسط چیست ؟!

2- معنای شاهد بودن امّت وسط بر تمام امّت ها و گواه بودن ایشان در روز قیامت برای تمام  مردم از ابتدای خلقت تا قیامت چیست ؟!

3- امّت وسط شامل چه کسانی می شود و آیا تمام مسلمانان را در بر می گیرد ؟!

 معنای "امّت وسط " چیست ؟!

 در تفاسیر مشهوری مانند « تفسیر المیزان » معنای " أمّت وسط " را طریق میانه میان امّت ها و به خصوص دو دین زنده قبل از اسلام یعنی یهودیت و مسیحیت دانسته اند ! و چنانچه روایت است آنرا عدل معنا کرده اند. (الدّرر المنثور1ص134 ) و اینکه " امّت وسط " شاهد می باشد معنایش این است که الگو و شاخصی برای تمام بشریت بوده و پیامبر نیز شاهد و میزانی برای امّت وسط می باشد !

به عبارت دیگر أمّت وسط شاقول و نمونکی برای انسان شدن تمام بشریت می باشد که گواهی و امضای ایشان مبنای سنجش اعمال تمام انسان ها در ادوار مختلف تاریخ می باشد.

أمّت وسط همانی است که از افراط و تفریط به دور است و طریق میانه را می رود !

حال این طریق میانه بر مبنای کدام شاخص باید ارزیابی شود ؟! چون تعادل و میانه روی و دوری از افراط و تفریط امری است نسبی که بر اساس ملاکی سنجیده می شود که اگر از آن جلو روند گویند افراط و اگر عقب افتند گویند تفریط ، پس این ملاک چیست ؟!

دنیا گرایی حضرت موسی و آخرت طلبی حضرت عیسی تا جامعیت اسلام:

پیامبر اعظم صل الله علیه و آله در روایتی گویا و در نوع خود بی نظیر این ملاک و معنای این جامعیّت را تشریح می کنند :

کان أخی موسی عینه الیُمنی عَمیاء و أخی عیسی عینه الیسری عمیاء و أنا ذوالعینین . (بحارالأنوار ج 46 ص 349 )

برادر من موسی چشم راستش نابینا بود ، و برادرم عیسی چشم چپش نابینا بود ولی من دارای هر دو چشم هستم .

حضرت امام خمینی در شرح این حدیث می فرمایند :

« جناب موسی را کثرت را غلبه بر وحدت داشت ، و جناب عیسی را وحدت غالب بر کثرت بود ؛ و رسول ختمی مقام برزخیّت کبری ، که حد وسط و صراط مستقیم است ، بود . » ( سرّ الصّلوة ص 92 )

به تعبیر ساده تر ، حضرت موسی علیه السلام  به تصرف بر دنیا و آبادی آن بیشتر از آخرت طلبی و توجه به معنویات توجه داشت و حضرت عیسی علیه السلام نیز به عکس به وحدت و مقام پروردگار بیشتر توجه داشت تا به آبادی و تصرف دنیا ، ولی پیامبر اعظم صل الله علیه و آله هم به دنیا و هم به آخرت توجه داشت ، چرا که پیامبر خاتم حضرت محمّد مصطفی ( صل الله علیه آله ) بر خلاف دو برادر خود که مأموریت و رسالتشان موقت و محدود به قوم بنی اسرائیل بود مأمور به تمام دنیا و برای همه زمان ها می باشند .

 دین کاملی که پیامبر آخر آوردند به مثابه رتبه ی آخر مدرسه وحی پیامبران سابق می باشد که شریعتی تعادلی از دنیا و آخرت به بشریت هدیه آورده است .

البته دنیاگرایی حضرت موسی و آخرت گرایی حضرت عیسی نیز نقص و افراط و تفریط نبوده است ، بلکه حضرت موسی در مقطعی مأموریت نجات بنی اسرائیل را عهده دار شد که به عنوان تنها موحدین روی زمین در تطاول مستکبران زمان لگد مال می شدند ، بنابر این به امر خدا به تصرف دنیا و آبادی آن و ساخت تمدنی إلهی مأمور شد و افراط آن زمانی شکل گرفت که بنی اسرائیل این رسالت موقت را پس از ایشان نیز ادامه دادند و به رسالت پیامبران آخر تمکین نکردند و شیطان را در این غالب وارد کردند .

مثلاً « ماسونی گری » که معنایش معماری و مهندسی است به خودی خود قبیح نبود و بلکه در زمان موسی علیه السلام وظیفه ای إلهی بود که شکوه این مأموریت را در کشورداری سلیمان نبی می بینیم ، ولی ایستایی و وسوسه ها رفته رفته در این کالبد ، شیطان را وارد کرد و دینی که بشارت منجی داشت را به فرقه ای دخمه نشین و شیطان صفت منحرف کرد و در این بین آنقدر دنیاگرایی در بین بنی اسرائیل بالا گرفت که حضرت مسیح علیه السلام مأمور تنظیم و تعدیل امّت موسی علیه السلام شد و با پرچم معنویت و رهبانیّت و آخرت گرایی مبعوث شد که بنی اسرائیل اغوا شده ی زرق و برق دنیا سخت ترین برخورد را با ایشان داشتند ، بنابر این ادامه راه موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام پس از آن مأموریت موقت نوعی تحجر و فرقه گرایی است بلکه هر دو بزرگوار که پیامبر بزرگترین و زنده ترین دین های جهان می باشند به امّت شان بشارت آمدن پیامبر اعظم صل الله علیه و آله را بارها داده بودند و قله ی ربوییت إلهی را در بعثت احمد صل الله علیه و آله ترسیم کرده بودند ولی ایستایی منجر به تقابل برخی از مدعیان دین این پیامبران با پیامبر آخر شده است .

اسلامی که به دنبال آبادی دنیا و رفاه عمومی نباشد اسلام نیست :

ولی اسلام دین وسط است یعنی اگر اسلام واقعا اسلام باشد و امّت وسط که گفته خواهد شد چه کسانی هستند در رأس این جامعه باشند ، میزان دنیا گرایی و آخرت طلبی و تعامل این دو منجر به شکل گیری جامعه ای رهوار و بدون افراط و تفریط خواهد شد !

بنابر این در این راستا حرکت در مسیر آبادی دنیا عین دین و خدمت در جهت رفاه مردم روی دیگری از دین حقّ می باشد .

ولی متأسفانه عده ای ظاهر نگر که گمان کرده اند که چشم ما نیز به دنیا بسته است بی توجه سخن به اعتراض دارند که دولت دهم کار فرهنگی و خدمت به دینداری مردم نکرده !!!

این ریشه در همین کج فهمی دارد که دین را فقط محدود کرده اند به چند ظاهر و بس ، البته با دقت در زندگی ایشان تصدیق خواهیم کرد که اینان از نظر معاش برخوردارند و مشکلی به نام اشتغال خود و فرزندانشان و مسکن و ... ندارند و دین را محدود کرده اند به چند ظاهر !

در صورتی که وقتی رئیس جمهور دولت اسلامی و جمهوری اسلامی در خدمت تمام مردم باشد و سهم همه از بیت المال را مساوی تقسیم کند و برای جوانان شغل و مسکن ایجاد کند این یعنی به نفع دین داری مردم ولی دوستان این را نفهمیدند !

اینان حتّی برای امام عصر علیه السلام نیز این همه جانبه نگری را قائل نیستند ، بزرگ ایشان که در قم موسسه ای دارند اخیراً در دیدار تولیت آستان مقدس صاحب الأمر ، مسجد مقدس جمکران با انتقاد از ساخت شهرک های صنعتی در قم  گلایه داشتند که از قم مثلاً نباید میل گرد صادر شود بلکه باید فرهنگ صادر شود ! عزیز من یک نگاهی به دور و بر خود بکنید بیکاری ها که با تعطیلی مسکن مهر بسیار زیاد شده - و آنچه که در میدان ما می بینیم با آمارها خیلی متفاوت است - خود به خود معضلات اجتماعی و فرهنگی و ... درست می کند آیا این تصویر ناهنجار شأن قم است که ما می گوییم مرکز جهان تشیّع است ؟! اگر ما معیشت این جوان را درست کنیم خود او می شود مبلّغ دین و آن هم دین همه جانبه ای که به دنیا و آخرت نگاه می کند !

ایشان پا را فراتر گذاشته و حتّی می گوید : امام زمان هم برای آبادی دنیا نمی آید !!! ( آیا امام عصر علیه السلام برای آبادانی دنیای مردم نمی آید ؟! ) ما از شیعه و سنی این همه روایت داریم که حضرت صاحب الأمر علیه السلام شرق تا غرب عالم را آباد کرده و زمین بایری نمی گذارد و تمام ثروت های زیر و روی زمین را آشکار می کند و مردم را جمع می کند و می فرماید : این ثروت ها مساوی بین همه شما تقسیم می شود و بگیرید که برای همین ها فساد و کشتار و قطع رحم کردید ! و آنقدر سطح رفاه عمومی بالا می رود که فقیری برای دادن زکات پیدا نمی شود ! وقتی من گیر دنیا نداشته باشم آن وقت است که انسان ها می روند سراغ رشد روحی و معنوی و پیدا کردن مقام انسانی خود !

این فقط مال زمان حضرت حجت نیست در حدود چهارسال حکومت نمونه ی امیرالمؤمنین علیه السلام نیز اینگونه بود ، ثروت های بیت المال بین فقیر و غنی مساوی تقسیم می شد و در حیطه ی حکومتی امام علی بن ابیطالب علیهماالسلام که از خراسان و مرز چین تا شمال آفریقا امتداد داشت رفاه اجتماعی به حدی رسید که یک فقیر هم برای دادن زکات پیدا نمی شد ! حتّی روزی حضرت پیرمردی مسیحی را که از کار افتاده بود و تکدی گری می کرد را احوالش را جویا شد و کارگزارانش عرض کردند:  آقا مسیحی بازنشسته است ؟! حضرت امام علی علیه السلام برآشفته شد و فرمود : تا جوان بود از وی کار کشیدید حالا که از کار افتاده جامعه اسلامی باید رهایش کند ؟! و سپس برای وی سهمی از یارانه بیت المال قرار داد !

اگر چه امیدواریم که این آقایان که دکتر عزیز ما را متهم به خروج از دین می کنند به خود بیایند و به جامعیت اسلام برگردند ولی متأسفانه ما با اینها مبنایی مشکل داریم !

از طرفی جریان دیگری نیز بی توجه  به بُعد دنیا گرای اسلام ، گویا اینان نیز اسلام را فاقد این چشم دنیا بین دیده اند ، بنابر این آبادی دنیا را از رژیم شیطان می طلبند و کشور را به تبعیت آن به شکاف های عمیق فقیر و غنی گرفتار و اقتصاد را گرفتار نظام بانکی ربوی کرده و ساختار تبعیض آمیز را در کشور حاکم کرده اند !

در واقع چنانچه امام راحل ( رضوان الله تعالی علیه ) آمریکا را « شیطان بزرگ » دانسته اند ، این یک تعارف نبوده بلکه وقتی حق نباشد باطل و شیطان جایگزین آن می شود و همانطور که عزیزمان فرمودند : رژیم ایالات متحده آمریکا کالبد شیطان و دولت شیطان روی زمین می باشد ، به عنوان مثال شما ببینید چرا رئیس جمهور آمریکا حیثیتی از همجنس گرایی دفاع می کند و "اوباما" قانونی کردن این عمل پلید شیطانی را افتخار دولت خود می داند ؟! در غرب دو چیز قابل پرسش نیست یکی « هلوکاست » و دیگری « نقد همجنس گرایی » ، چرا ؟! فکر نکنم برای شما شکی باشد که آمریکا کالبد شیطان است و برنامه های « صندوق بین المللی پول » و « بانک جهانی » رهاوردی به جز سبک زندگی شیطانی برای ما نداشته است ، چنانچه در دهه 70 با همین دستورالعمل شیطانی کشور را گرفتار کاهش جمعیت خطرناک کرده اند !

مرحوم آقای مهدوی کنی ( رحمت الله علیه ) در برنامه ی پخش مستقیم تلویزیونی که چند سال پیش از شبکه 3 پخش شد – نامش یا " محرمانه " بود یا " فوق العاده " – به نکته ی قابل تأملی اشاره کرد ، ایشان در خاطرات خود از دوران زندان طاغوت می گفت: « ما در زندان سه طیف فکری بودیم یک عده مارکسیسم ها و کمونیست ها بودند و یک طیف هم بچه مسلمون ها که در همین بچه مسلمون ها هم دو تفکر بود یک عده مثل ما می گفتیم نه شرق کمونیست و نه غرب لیبرالیسم که آمریکا رأس آن است ، ولی یک عده مثل مرحوم بازرگان و آقای هاشمی می گفتند نه شرقی ولی آمریکا بله ! منطقشون هم این بود که بالاخره برای پیشرفت راهی جز آمریکا نیست و ... »

که این سخن گویایی اختلاف مبنایی این آقایون با تفکر أمّت وسطایی جهان بین و آخرت طلب اسلام ناب می باشد که کشور را گرفتار خود کرده است .

آیا « أمّت وسط » شامل تمام مسلمانان است ؟!

اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در روایاتی متعدد با ارجاع دادن مخاطبان به عقلشان این باور غلط که " أمّت وسط " را شامل تمام مسلمانان دانسته را رد کرده اند !

چنانچه از امام محمد باقر علیه السلام در « مناقب ابن شهرآشوب » روایت شده که فرمودند : « شهداء بر مردم کسی نیست جز ائمه و پیامبران ، چگونه کسیکه در دنیا شهادتش برای یک دسته سبزی هم پذیرفته نیست خدا شهادتش را برای تمام مردم گواه قرار می دهد ؟! »

و همچنین امام صادق علیه السلام نیز فرمودند : 

« اگر کسی گمان کند که منظور این آیه تمام اهل قبله هستند ، بر خدا دروغ بسته ! چگونه ممکن است کسانیکه که خدا شهادتشان را برای یک من خرما در دنیا نمی پذیرد شهادتشان را برای جمیع امّت های گذشته بپذیرد ؟! اینگونه نیست ... » (تفسیر عیّاشی ج1ص63 )

اگر چه خطاب این آیه عام است ولی ملاک خاصی را برای شناسایی مصداق این أمّت وسط قرار داده است که ائمه اطهار صریحا آن مصداق را بازگو کرده اند .

امیرمؤمنان علیه السلام فرموده اند :

« نحن شهداء الله علی خلقه ، و حجّته فی أرضه ، و نحن الّذین قال الله تعالی : و کذلک جعلناکم أمّة وسطاً . ( نورالثقلین ج 1 ص 134 )

ما ( أئمه أطهار ) همان شاهدان خدا بر خلقش بوده ! و حجت او بر روی زمینش می باشیم ، و مائیم همان کسانیکه خدا فرمود : و کذالک جعلناکم أمّة وسطاً .

و در همین مضمون روایاتی دیگر نیز وارد شده است ، به عنوان مثال امام صادق علیه السلام  درباره این آیه شریفه فرمودند  :

نحن الأمّة الوُسطی ، و نحن شهداء الله علی خلقه و حججه فی أرضه .( قبل ص 190 )

 ما ( أئمه أطهار ) أمّت وسط هستیم  ، و ماییم شاهدان خدا بر خلقش و حجت هایش در زمینش .

بنابر این أمّت در این کلام بر خلاف اصطلاح رایجش بر جماعتی با اشتراکات خاص اطلاق نمی شود بلکه بر افرادی کیفی اطلاق می شود .

چنانچه از پیامبر اعظم سؤال شد که جماعت أمّت شما چه کسانی هستند که رسول الله فرمودند :

« جماعة أمّتی أهل الحقّ و إن قلّوا . » ( معانی الأخبار ج1 ص 134 )

جماعت أمّت من أهل حق آن هستند اگر چه کم باشند .

 اگر روایت عامه را که از رسول الله صل الله علیه آله نقل شده را نیز بپذیریم که فرمود :

« لن تجتمع أمّتی علی ضلالةٍ . » ( کنزالعمّال 1030 )

أمّت من بر گمراهی اجتماع نمی کنند .

بنابر این با جمع این روایات منظور از أمّتی که گمراه نیستند فقط أهل حق آن می باشد ،  پس قداست بخشیدن به تمام أمّت و تأیید هر گونه « اسلامگرایی » به دور عقلانیّت و فحوای احادیث می باشد.

مثلاً در ماجرای مباهله وقتی خداوند قادر امر می کند از دو طرف یعنی اسقف های نجران و مسلمانان ، أنفس و زنان و پسرانشان برای مباهله و نفرین جمع شوند در مقابل لشگر نجرانیان فقط پنج تن به عنوان امّت پیامبر گرد می آیند و همین جمع به ظاهر اندک ارکان کلیسای نجران را لرزانده و آنان را وا می دارند تا با پیامبر مصالحه کنند .

«اسلامگرایی» فاقدروح «أمّت وسط» شیطان گرایی است:

پس أمّت وسط بر این نورهای مقدس اطلاق می شود و هر جامعه ی اسلامی که در کالبد و رأس آن این انوار پاک هستند آن جامعه را می توان گفت أمت وسط می باشد و به عکس جامعه ای که با پوستین اسلامی و مساجد و حج و ظواهر آباد شرعی است ولی خالی از این أمّت وسط و شاهدان بشریت باشد و در رأس امور آن جامعه به ظاهر اسلامی انسان کامل حاکم نباشد ، این پوستینی است خالی از روح خود که طبق معمول در صورت عدم حق باطل جایگزین آن می شود و  شیطان وارد این کالبد می گردد و در حقیقت این نوع اسلامگرایی شیطان گرایی است و البته بهترین دستاویز شیطان نیز همین ظاهر اسلامی چنین حامعه ای می باشد تا نادانان را اسیر خود کند .

پس ساده لوحی است که از هر صدای اسلامگرایی و هر فریاد اسلام خواهی شادمان شده و حامی آن شویم ! چنانچه عده ای در بحبوحه ی بیداری منطقه این اشتباه را کردند و به شرط دوری حرکت ها از نماد شیطان یعنی شیطان بزرگ و رژیم صهیونیستی که رهبری و رئیس جمهور سابق بر آن تأکید داشتند دقت نکردند و نتوانستند شرایط منطقه و مکر شیطان بزرگ را درست تحلیل کنند .

ادامه دارد ...

مسعود شفیعی کیا

محرم الحرام 1436

آبان 1393

کارگزاران از تخریب تا تحریف حقایق !

بسم ربّ الشهداء


کارگزاران از تخریب تا تحریف حقایق !


 دیدگاه رهبری درباره حرام بودن تشکیل حزب کارگزاران و احزاب دولتی :

اساس مشروعیّت حزب «کارگزاران» متأسفانه همچون دیگر حزب های دولتی مانند « مجمع روحانیون » و « حزب مشارکت » که دولتی های وقت برای تداوم قدرت خود تأسیس کردند زیر سوال است و از معدود احزابی است که رهبری معزز انقلاب نیز همان سال 74 با تشکیل آن مخالفت کردند و در دیدار دولت خاتمی نیز صریحا علّت مخالفت خود با آن حزب و تشکیل احزاب دولتی دیگری مانند حزب مشارکت را چنین ابراز کردند :

« زمان آقای هاشمی وقتی حزب آقایان کارگزاران درست شد، یکی از اشکالات اساسی ای که من به کار آنها گرفتم و به آنها گفتم، این بود که برای حزب باید وقت صرف کنید - دور هم بنشینید و حرف بزنید، تبادل نظر کنید، بلی و خیر بگویید، بحثهای سیاسی و روشنفکری کنید - که ولو در کار شما هیچ اثری هم نگذارد، باید بدانید که این مقدار همّت و وقت، متعلّق به دولت است. وزیر که در وزارتخانه هشت ساعت کار ندارد؛ وزیر، تمام وقت در اختیار وزارتخانه است. اگر شما همّت و نشاط حرف زدن و فکر کردنتان را جای دیگری صرف کردید، در حقیقت وقت وزارتخانه را غصب کرده‌اید. این فعلِ حرام است. »

( دیدار رهبری با دولت هشتم 80/6/5 )

به هر ترتیب این کار حرام انجام شد و حزبی که در انتخابات دوم خرداد 76 تأثیر گذار و حامی اصلی دولت مدعی اصلاحات بود در معادلات سیاسی کشور به وجود آمد که نقش آن و اکثر اعضای آن در فتنه 88 نیز محرز بود ولی به دلیل برخی از ارتباطات مانند احزاب « اعتماد ملّی » و « مشارکت » منحل نشد و در سال 92 به عنوان حامی و اعضای آن بدنه اصلی دولت 11 را تشکیل دادند !

از انحراف انگاری « دکتر احمدی نژاد » تا فتنه انگاری وی توسط فتنه گران :

جناب « حسین مرعشی » از اعضای کارگزاران اخیراً در مصاحبه با ایسنا گفته است :

« کارگزاران در انتخابات در قالب جبهه بزرگ اصلاح‌طلبان وارد انتخابات خواهند شد و هیچ حرکت تک حزبی را مناسب نمی‌دانند. ما به رهبری آقای خاتمی در انتخابات حضور خواهیم داشت و چند سیاست روشن را انتخاب کردیم. اولین آن این است که با لحاظ کردن دغدغه‌های رهبری، فتنه‌ای که آقای احمدی‌نژاد در کشور به پاکرده بود، را از بین ببریم. من اعتقاد دارم که دولت گذشته فتنه‌ بزرگی در کشور ایجاد کرده است. فتنه‌ آقای احمدی‌نژاد، ایجاد نوعی نقار بین احزاب اصلاح‌طلب و مسوولان ارشد نظام بود.  »

وی که به دلیل حضورش در فتنه 88 نیز به زندان محکوم شد ، اگر چه وزنه سیاسی مهمی در کشور ندارد ولی به دلیل اینکه از مهره های اصلی این حزب می باشد و وابستگی نزدیک به آقای رفسنجانی دارد سخنش قابل تأمل می باشد.

وارونه پوشیدن پوستین سیاست و بر عکس نمایش دادن واقعیّت ها پس از موج سازی این جماعت با واژه « جریان موهوم انحرافی » امروز مبدل شده به « فتنه خوانی » دولت مردمی ، جنجال بی جای عمارپنداران بر علیه دولت دهم بر مبنای واژه سازی ایشان گویا به آقایان مزّه کرده است و در این مصاحبه حتّی وی با خطاب قرار دادن « آقای مصباح » به عنوان یکی از کسانیکه متأسفانه وارد این ماجرا شد ، وی را شریک گناهان « دکتر احمدی نژاد » دانسته و فاقد سعه صدر برای قرار گرفتن در محور اصول گرایان دانسته  و ...

صرف نظر از اینکه رهبری دخیلان در فتنه 88 را مرتکب « جرم و گناهی سنگین » دانسته اند ، فتنه خوانی دکتر احمدی نژاد و سخن گفتن از حذف ایشان توسط دخیلان در آن فتنه ، امروز نباید خیلی عجیب باشد ، و حذف گفتمان احمدی نژاد به عنوان « دنبال کردن دغدغه ی رهبری » با رهبری خاتمیِ شریک فتنه هم از طنز های روزگار ماست ! مسلماً مسیری که برخی به ظاهر دوستان رفتند خروجی ای بهتر از این نداشت !

از تخریب عاشورا در دولت دوم خرداد تا تحریف عاشورا در امروز :

دامنه ی این تحریفات گویا از واقعیّت های سیاسی کشور به حقایق تاریخی نیز سرایت کرده است و دامن عاشورا و درس های آنرا نیز گرفته است .

فراموش نکردیم که این جریان روزگاری حامی دولتی بود که در نشریات وابستگان آن دولت به مقدسات صریحاً بی حرمتی می شد ، به عنوان مثال در روزنامه ی جناب « سعید حجاریان » شهادت سیدالشهدا علیه السلام واکنشی طبیعی در برابر – العیاذبالله – خشونت جدّش پیامبر دانسته شده بود و به نام خشونت زدایی از دین عاشورا ستیزی دنبال می شد و حتّی روشنفکرمآبان این جماعت صریحا در روزنامه های دولتی آن زمان زیارت عاشورا را « سند خشونت » نامیدند و ...

 و برنامه این بود که فضای « عبرت های عاشورا » و همزاد پنداری انقلاب اسلامی ایران با وقایع صدر اسلام را که رهبری سال ها برای ترویج آن زمینه سازی فرهنگی کرده بود را با زیر سوال بردن اصل عاشورا بی اثر کنند ، ولی نتوانستند و اوج عاشورا ستیزی این جماعت را در عاشورای تأسف بار سال 88 دیدیم !

ولی گویا اینبار نیز تاریخ تکرار می شود و ترفند تخریت و حذف تبدیل شده است به دسیسه ی تحریف !

 چرا مطهری زمان مقابل تحریف عاشورا حماسه ی حسینی تولید نمی کند؟!

 جریانی که با دیوار مستحکم فرهنگ عمیق عاشورا در مردم کشور برخورد کردند حالا به دنبال تحریف معنوی و تغییر مفاهیم بلند عاشورا و کربلا هستند و درس آزادگی و استکبار ستیزی و نفی ولایت شیطان که در حماسه ی عاشورا نهفته است را بعضاً شنیده می شود که به « تعامل سازنده » با شیاطین و « مذاکره » با دشمنان بشریّت تنزّل می دهند ، تا در این یک ماهِ حساس ، توافق به اصطلاح جامع هسته ای با شیطان بزرگ را که پیامدهای وحشتناکی برای کشور خواهد داشت را توجیه گر و پوشش دهند !

اگر چه تجربه تاریخ نمایانگر این بوده که خطر تحریف همواره بیش از تخریب بوده است به عنوان مثال تحریفگرانی که درس بلند عاشورا را به حرکات سخیف قمه زنی مبدل کرده اند تاکنون بهترین کمک را به شیاطین برای وهن تشیع کرده اند ، ولی به یاری خدا و عنایت امام عصر علیه السلام با فراگیری گفتمان اصیل امام خمینی و رهبری عزیز انقلاب توسط دوستداران انقلاب اسلامی ، این ترفند نیز إن شاءالله بی اثر خواهد شد ، ولی تعجب از لشگر کشان نفرت افزایی بر علیه دولت ارزشی دکتر احمدی نژاد  می باشد که چگونه است که امروز مطهری های زمان از « حماسه ی حسینی » نمی گویند و در مقابل تحریفات عاشورا مانند شهید مطهری نمی ایستند .

چه شد آن بسیج افکار عمومی ضد انحراف ؟! موسسه ی آقای مصباح که دوسال قبل با توزیع بسته های فرهنگی و پخش سخنان تقطیع شده دولتی های گذشته بین مبلغان اعزامیشان به نقاط مختلف کشور ، انقلابی ترین دولتمردان را خطرناک ترین انحراف از صدر اسلام انگاردند و دروغ فتنه بزرگ دکتر احمدی نژاد برای انتخابات مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم را تکرار می کردند ، چرا امروز سکوتی دارند که حتّی ما را نگران علائم حیاتی خویش کرده اند ؟! البته دیگر عمارپنداران و مدعیان بصیرت افزایی نیز روزگاری بهتر از ایشان ندارند !

عجیب واقعه ای و غریب حادثه ای

أنا اصطبرت قتیلاً و قاتلی شاکی

مسعود شفیعی کیا

93/8/7

محرم الحرام 1435

کربلا مذاکره و تعامل با امپراتوری شیطان ؛ یا جنگ با استکبار ؟!

بسم ربّ الشهداء


(درس عاشورا در مکتب امام خمینی )


کربلا مذاکره و تعامل با امپراتوری شیطان ؛ یا جنگ با استکبار ؟!


امام خمینی :

آخوند درباری که اسلام را نمی شناسد می گوید با جهان کفر سازش کنیم !

امام خمینی ( ره ) :

« کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاء ؛ این یک عبارت آموزنده است. نه معنایش این است که هر روز کربلاست، هر روز بنشینید گریه بکنید. ببینید چه کرده، کربلا چه صحنه‏ اى بوده، هر روز این صحنه باید باشد: مقابله اسلام با کفر؛ مقابله عدل با ظلم؛ مقابله عدد کم با ایمان زیاد، در مقابل عدد زیاد با بى‏ایمانى. نه از جمعیت کم بترسید؛ و نه از شکست بترسید، شکستى در کار نیست. وقتى کار براى خدا باشد، شکست تویش نیست. کشته بشوید بهشتى هستید؛ بکشید هم بهشتى هستید. خداوند ان شاء اللَّه همه شما را حفظ کند و همه موفق باشید. من خدمتگزار همه ‏تان هستم و دعاگو. »

 صحیفه نور    ج‏10   ص 8   

«کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء ؛ یک کلمه بزرگى است که اشتباهى مى فهمند. آنها خیال مى‏کنند که یعنى هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى کرد، همه زمینها باید آنطور باشند. نقش کربلا این بود که سیدالشهداء- سلام اللَّه علیه- با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکارى کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. همه جا باید اینطور باشد. همه روز هم باید اینطور باشد. همه‏ روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست . »

 صحیفه نور، ج‏10، صص122 و 123

« امام حسین با عده کم همه چیزش را فداى اسلام کرد؛ مقابل یک امپراتورى بزرگ ایستاد و «نه» گفت؛ هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند. و این مجالسى که هست مجالسى است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد. بچه‏ ها و جوانهاى ما خیال نکنند که مسئله، مسئله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملتِ گریه»! آنها از همین گریه‏ ها مى‏ترسند، براى اینکه گریه‏ اى است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. دسته هایى که بیرون مى‏آیند، مقابل ظالم هستند . »  

صحیفه نور    ج‏10    ص315

« ماها چه کاره ‏ایم که برویم بنشینیم با اینها صلح کنیم. این دنیایى که هى فریاد مى‏زنند به اینکه‏ بیایید با ما مصالحه کنید و به اسلام برگردید، اینها اسلام را مثل اینکه نشناختند.

بعضى از این آخوندهاى دربارى که ما را نصیحت مى‏کنند که بیایید به اسلام برگردید. اینها اسلام را نمى‏دانند چه است. اینها اسلام را جز خوردن چیزى نمى‏دانند ...

تازه آن آخوند دربارى مى‏گوید که بیایید با هم به اسلام برگردید!!!

آخر تو بیا به اسلام برگرد. تو بیا بفهم اسلام چه است. اگر اسلام خلاصه مى‏شد در اکل و شرب و مآرب حیوانى، آن وقت بله باید بیاییم با هم بنشینیم به آن اسلامى که شما مى‏گویید برگردیم. اما اسلام آن است که آن شهدا را داده است. اسلام آن است که براى رسیدن به مقصد، آن همه زحمت را نبى اکرمش و اولیایش متحمل شدند. حالا ما براى اینکه چند نفر جوان از دستمان رفته- با اینکه خیلى عزیزند- از اسلام دست برداریم و برویم بنشینیم مصالحه کنیم؟ ما و ملت ما همانى است که در این خیابانهاى تهران و در شهرستانهاى دیگر آنهمه جوانها را از دست داد و مصالحه نکرد.  »

    صحیفه نور، ج‏13، صص 297 و 298

انصار کدام حزب الله و خطر کدام مصباح ؟!!!

بسم ربّ الشهداء


انصار کدام حزب الله و خطر کدام مصباح ؟!!!


گروه موهوم فشار و تکرار دوقطبی اجتماعی دولت خاتمی :

اگر در خاطرتان باشد « محمد خاتمی » با تکیه بر جریان موهوم « گروه فشار » نوانست سال ها فضای دوقطبی در جامعه ایجاد کرده و به خوبی سوار بر این هوچی گری ها با ادعای « هر 9 روز یک بحران » ، عده ای را همواره کف خیابان برای سیاست « فشار از پایین ، چانه زنی از بالا » حفظ کند که اوج آنرا در فتنه دولتی کوی دانشگاه در سال 78 مشاهده کردیم ، و سال ها عقبگرد و تعطیلی پیشرفت ها و توافق خفت بار تعلیق هسته ای سعد آباد را پشت این بازی سیاسی مخفی کردند .

عقبه ی این فضاسازی ها نیز چند سال قبل از دولت خاتمی شکل گرفت ، همان عقبه ای که ارگان های مختلف پشتیبان آن شدند و عده ای با سوء استفاده از غیرت مذهبی جوانان حزب اللهی مقاصد سیاسی خود را دنبال کردند !

و حتّی در مقطعی اداره ای عریض و طویل مناطق چهارده گانه حزب الله شکل داد و از طرفی جریانی به نام « انصار حزب الله » با جذب چهره های شاخص و برگزاری تجمعات مختلف در تهران و دیگر شهرهای بزرگ خبرساز شد !

 این تشکل ها که قرار بود احیاگر « امر به معروف و نهی از منکر » باشند بدون توجه به اولویت بندی های رهبری که « مفاسد و منکرات سیاسی » را مهمتر از یک مشت موی بیرون برخی از خانم ها و یا لباس نامناسب جوانان می دانستند ، در رواج منکر بزرگ اشرافیگری مسئولان و زیاد شدن فاصله ی فقیرو غنی ایشان فقط نهی ازمنکر را به بخشی از جوانان که در نبود فضای فرهنگی در کشور مبتلا به برخی از ناهنجاری ها شده بودند منحصر کردند و نکته عجیب هم آن بود که چگونه دولت کارگزاران که با کوچک ترین حرکت اجتماعی مقابله می کرد در مقابل اینگونه حرکت های هدایت شده خویشتندار بود ؟!!! و میوه ی این دوقطبی سازی را آن دولت با انتخاب محمد خاتمی توسط همان جوانان هدف در دوم خرداد سال 76 چید !

داستان تنهایی حزب الله شمیران و انصار سوگلی !!!

در همان دوران ( سال 75 )  با توجه به اولویت نهی از منکرهای سیاسی ، با برخی از دوستان و خانواده ی شهدای منطقه شمیران گروهی با نام « حزب الله شمیران » راه انداختیم  تا فقط نهی مسئولان کج رو را دنبال کنیم .

کارمان را با تجمع مقابل شهرداری منطقه یک در اعتراض به بازگشت سرمایه داران غربگرا و ساخت برج ها و حذف نام شهیدان از کوچه های آن منطقه شروع کردیم ، مسئولان مناظق چهارده گانه ی به اصطلاح حزب الله که از طرف مرکز خاصی اداره می شد به دیدنمان آمدند و خواستند که در کارهایمان با آنها هماهنگ باشیم ولی ما مستقل ماندیم و  ...

چندی بعد تجمعی اعتراضی راه انداختیم برای اعتراض به بازی سیاسی دختر رئیس جمهور وقت که با کمک چند وزارت خانه و شهرداری تهران به جای حل اساسی مشکلات بانوان و جوانان به نمایش های خیابانی دخترکان خاص می پرداخت ،  برای تجمع مقابل دفتر آن آقازاده جناب رفسنجانی - که در فتنه کوی دانشگاه سال 78 و فتنه 88 خبر ساز شد -  برنامه ریزی کردیم و از انصار و برخی از مداحان اثر گذار هم کمک خواستیم تا در آن تجمع آراممان همراهیمان کنند ، ولی از همراهی خبری نشد و از همه عجیب تر اینکه برخورد شدید انتظامی و امنیتی با ما و دیگر دوستان چندین سال دنباله داشت ولی جنابان انصار که در تجمعاتشان شکسته شدن شیشه ی سینماها و برخورد های فیزیکی نیز مشاهده می شد به راحتی به کار خود ادامه می دادند ؟!

دفتر نشریه انصار خانه ای وسیع و  ویلایی شد در خیابان فلسطین جنوبی که در دولت جناب رفسنجانی به آنان داده شد و ماهانه برای هزینه آن نشریه ی وزین از غیب چک های امضا شده می رسید !

ولی با دوستان ما که تجمعی آرام و ناصحانه مقابل دفتر المپیک بانوان ( دفتر فائزه رفسنجانی ) داشتند ، کاری کردند که حتّی گردانندگان مساجد نیز با تهدید یا تطمیع حاضر به همکاری برای تشکیل جلساتمان نیز نبودند و ...

حزب الله بد و حزب الله خوب !

چگونه است این انصاری که دولت های کارگزاران و دوم خرداد همواره آنرا گروه فشار می دانستند تا این حد توانایی حرکت دارد و حال که چهره های شاخص نیز از آن جدا شده اند قدرت موج سازی و  راه اندازی گشت های امر به معروف و نهی از منکر در کشور دارد ، ولی طلاب و دانشجویان عدالت خواه کم نبودند که برای کمتر از این بازداشت و محکوم و حتّی مبتلا به چند ماه انفرادی شده اند ؟!

چگونه است که دوستان بهاری ما برای هیئت های خانگی خود نیز تذکر می گیرند ولی ایشان اینقدر بال و پر داده می شوند که جسارت تهدید برخورد با بخشی از جامعه را دارند و ضرب الأجل هم تعیین می کنند ؟!

آیا در کشور ما هم حزب الله خوب و حزب الله بد وجود دارد ؟!

انصار و مصباح هراسی آخرین ترفند برای دوقطبی سازی جامعه :

نکته در این است که موج سازی های دولت خاتمی به حضرات مزه کرده است و مدت هاست برای پوشش عقب نشینی های هسته ای و راهبردی در منطقه به دنبال دوقطبی کردن فضای جامعه هستند و بنابر این پس از تذکر رهبری معزز انقلاب اسلامی در دیدار هیئت دولت که آنان را به شدّت از دوقطبی کردن جامعه بر حذر داشتند ، حال نوبت بدنه قلابی ای است که حزب الله نام گرفته است ، که این حرکت برای تحریک قوه محرکه جوانان مومن ولی ساده لوح و از طرفی  اغتشاشگران فتنه طراحی شده است .

اگر چه یک سال اخیر شرایط به طرزی پیش رفت که منجر به « نرمش تحمیلی » شده است ولی نباید غافل شد که تدبیر رهبری معزز انقلاب اسلامی تاکنون به گونه ای بوده است که احتمال تکرار فضای دوقطبی غلیظ زمان خاتمی را سد کرده است و با باز گذاشتن دست دولت در مذاکره با آمریکا و به رسمیت شناختن دولت ، تمام دروغ های سال 88 درباره ناسالم بودن انتخابات و مخدوش بودن مردم سالاری را فاش کرده و در این زمینه ایشان را خلع سلاح نمود ، اگرچه آنها مذبوحانه شرایط کنونی را به دروغ مدیون « حق الناس » دانسته شدن رأی مردم توسط رهبری می دانند تا بدنه ی خیابان گرد خود را قانع کنند ! ولی حالا با بزرگنمایی جریان موهومی به نام انصار و برجسته کردن نظرات خاص آقای مصباح به دنبال بیدار کردن بدنه ی سرخورده و ناراحت حامیان خود می باشند .

چرا جناب رفسنجانی به تأسیس موسسه متحجرین مخالف انقلاب کمک کرد ؟!!!

اخیرا برای چندمین بار شبهه ای از طرف سایت و حامیان هاشمی رفسنجانی مطرح شده که همیشه سبب موج سازی در رسانه ها بوده و پاسخی نیز از طرف حامیان مصباح منتشر شده که آن هم بر خلاف برخی از ادعاها برای چندمین بار نشر می یابد .

 این فضاسازی به دنبال این است که « آیت الله مصباح یزدی» را مصداق « متحجرین حوزه » و مخالف انقلاب وانمود و خطر بزرگی قلمداد کنند !

 سوال مهمی که از این جریان باید پرسید این است که : مسلماً این داستان مال این چند سال اخیر نیست و به سال ها قبل بر می گردد ، ولی چگونه است که آقای مصباح موسسه ی خود را با مجوز و کمک های مالی قابل توجه دولت جناب رفسنجانی پایه گذاشته است ؟!

در کشوری که رئیس جمهور محبوبش برای داشتن دانشگاهی که مجوز قانونی هم دارد با مشکل مواجه می شود ، وای به حال بقیه ! ولی چگونه جناب رفسنجانی به شخصی که به قول خودش مصداق تحجر حوزه و مخالفت با انقلاب است مجوز تأسیس موسسه داده و مدارک آنجا را رسمیت دانشگاهی بخشیده و کلنگ تأسیس آنرا زده است ؟!

و بلکه دولت جناب رفسنجانی تأمین کننده ارز و حمایت های دیپلماتیک برای سفرهای خارجه ایشان و یا پشتیبان همکاری موسسه ایشان با دانشگاه انگلیسی «مک گیل» کانادا بوده است ؟!

نامه کمک های وی به آقای مصباح و تقدیر ایشان از مقام منیعش در خاطرات جناب رفسنحانی منتشر شده است ! (ماجرای استدعای 150 هزار دلاری آقای مصباح از هاشمی )

به راستی حالا کشف شده است که اقای مصباح خطر دارد و یا خطر معرفی شدن ایشان مصلحتی است برای رقیب تراشی و انحراف افکار عمومی از رقیب اصلی و مرد عدالت « دکتر محمود احمدی نژاد » ؟!

از آقای مصباح متشکر هم باید باشند !

 به نظر می رسد همانطور که در دولت جناب خاتمی برجسته کردن آقای مصباح برای موج سازی و جنجال بسیار کارساز بود حال نیز جنجال سازان رسانه ای به خیال تکرار آن دوران به دنبال چنین بزرگنمایی ها برای تحریک آن عقبه ی خیابانی خاموش خود هستند که با بزرگنمایی انصار و یا برجسته کردن بخشی از گفتمان آقای مصباح که با مردم سالاری مد نظر امام راحل و رهبری معظم انقلاب اسلامی تضادهای دارد و با مانور روی رأی حداقلی نامزد ایشان در انتخابات 92 ،  می خواهند معدود یاران وی را با تحریک انصار و حمله های تند به میدان بیاورند تا دو قطبی « اقلیّت - اکثریت » مد نظر خود را اجرایی کنند و ...

ولی نه این انصار ، انصار حزب الله است و نه آقای مصباح برای این جریان خطری است ، چراکه اگر از ایشان احساس خطر می کردند مانند دیگرانی که احساس خطر ازشان می کنند به ایشان نیز لحظه ای فرصت حرکت داده نمی شد و بلکه از آقای مصباح و یارانش که ضربه کاری به دولت عدالت و دکتر احمدی نژاد زده اند و زمینه ی بازگشت را فراهم کرده اند متشکر هم باید باشند !

مسعود شفیعی کیا

93/6/30

ذی القعده 1435

انصراف خواص از انقلابی گری؛علت تقابل با « دکتر احمدی نژاد »

بسم ربّ الشهدا


انصراف خواص از انقلابی گری ؛


علت تقابل با « دکتر احمدی نژاد »


شناسایی ریشه ی اصلی دشمنی ها با « دکتر احمدی نژاد » آنقدر هم سخت و پیچیده نیست .

عیان است که دوران هشت ساله ی دکتر احمدی نژاد همانطور که رهبری معزز انقلاب نیز بارها یادآوری کردند احیاگر « شعارهای امام راحل و انقلاب اسلامی » پس از دوران فترت و عقب گردهای گذشته اش بوده است .

حال چرا عده ای حتّی با ظاهری انقلابی و اسلامی اختلاف سلیقه ها و برخی از نابسامانی ها را بهانه ی کینه توزی بی امان نسبت به ایشان کرده و در کنار توهم تعامل با شیطان بزرگ ، نابودی گفتمان دکتر احمدی نژاد و یارانش را در دستور کار خود قرار داده اند ؟!  پاسخ را باید در دوری خواص و انقلابی نمایان از شاخصه های انقلاب و  مبارزه جستجو کرد .

ایشان فراموش کردند امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) فرمودند :

« مبارزه با رفاه طلبى سازگار نیست؛ و آنها که تصور مى‏کنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بیگانه‏اند . » صحیفه نور    ج‏21    86  

ولی مدعیان تهی دست و فقیری که امروز به اشراف نوکیسه مبدل شده اند ، هنوز خود را محور انقلاب و « رأس نظام » تصور کرده و با همین توهم  مسیر حرکت عدالت مدار انقلاب را به مسیری سرمایه سالارانه استحاله نموده اند و برای تداوم عافیت طلبی خود با توجیهاتی دنیا طلبانه به دنبال سازش با شیطان رفتند .

کسانیکه دیروز با دروغ « چپ و راست » و امروز با عنوان ساختگی « اصول گرا و اصلاح طلب » ساختار نظام را به گونه ای بسته اند که هیچ انقلابی ای نتواند وارد آن شود و فریب افکار عمومی را پوششی قرار داده اند تا ثروت های کشور در دست معدودی سرمایه دار بماند نقطه ی انحرافشان فراموشی این کلام امام راحل است که فرمود :

« آنهایى هم که تصور مى‏کنند سرمایه داران و مرفهان بى‏درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه مى‏شوند و به مبارزان راه آزادى پیوسته و یا به آنان کمک مى‏کنند آب در هاون مى‏کوبند.

بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبى، بحث دنیاخواهى و آخرت جویى دو مقوله‏اى است که هرگز با هم جمع نمى‏شوند.

 و تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بى‏بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلابها هستند.  » ( قبل )

و کسانیکه که استکبار ستیزی دکتر احمدی نژاد را « ندانم کاری » ، « ماجراجویی » و « افراط » و رسیدگی به فقرا و گرسنگان را « گداپروری » و « تاراج منابع ملّی » نامیدند از هدف اصلی نظام غافل مانده اند که درباره اش آن سفر کرده فرمود :

« ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین الملل اسلامى در جهان فقر و گرسنگى است. ما مى‏گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسى دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا اللَّه» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوریم .» صحیفه نور    ج‏21    88  

و امروز کسی جسارت تهمت وقاحت آمیز خرافه پرستی را به منتظران امام عصر علیه السلام نداشت اگر این سخن امام راحل همواره زنده می ماند که فرمود :

 « مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت- ارواحنافداه- است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظه‏اى مسئولین را از وظیفه‏اى که بر عهده دارند منصرف کند، خطرى بزرگ و خیانتى سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید، ولى این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است منصرف کند. »(صحیفه نور    ج‏21  ص 327)

 گرفتاری مدعیان پنهان شده پشت نقاب انقلابیگری به اشرافیت و کاخ نشینی تناقضی است که کشور را مبتلا به عقب نشینی کرده و این جماعت به جای ارتقا شجاعت خود ، بزدلانه به انقلابیون تهمت و ناسزا را روا می دارند ، چراکه به این نسخه ی شفابخش امام راحل توجه نکردند که فرمود :

«اگر بخواهید بى‏خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاحهاى پیشرفته آنان و شیاطین و توطئه‏هاى آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید. مردان بزرگ که خدمتهاى بزرگ براى ملتهاى خود کرده‏اند اکثر ساده زیست و بى‏علاقه به زخارف دنیا بوده‏اند. آنها که اسیر هواهاى پست نفسانى و حیوانى بوده و هستند براى حفظ یا رسیدن به آن تن به هر ذلت و خوارى مى‏دهند؛ و در مقابل زور و قدرتهاى شیطانى خاضع، و نسبت به توده‏هاى ضعیف ستمکار و زورگو هستند. ولى وارستگان به خلاف آنانند. چرا که با زندگانى اشرافى و مصرفى نمى‏توان ارزشهاى انسانى- اسلامى را حفظ کرد. »

صحیفه نور    ج‏18   471

 

مشکل اصلی رئیس جمهور انقلابی و ساده زیست ما «دکتر احمدی نژاد» قرارگرفتنش در باره ی زمانی ای بود که خواص یا اصلا انقلابی نبودند و یا اکثراً از انقلابی گری انصراف داده بودند و به دولت و حکومت به عنوان طعمه و بازاری برای معامله ثروت و قدرت می نگریستند .

دیگرانی هم که با پوشش دفاع از ارزش ها ایشان را « خطرناک ترین انحراف از صدر اسلام » دانستند نیز به نوعی بر سر سفره ی همین اولیگارشی و ارتزاق کننده ی ویژه از بیت المال بودند که با روح عدالت سنخیتی ندارند .

پس این مشکل دکتر احمدی نژاد و عدالتخواهان نبود که بخش های قابل توجهی از اولیگارشی با آنان به مقابله پرداخته و هنوز نیز بر علیهش بی تقوایی و تهمت روا می دارند بلکه استحاله و انحراف واقعی افراد از اصل انقلاب و دوری از انقلابی گری آنان که جرأت ابراز بی زاری از امام راحل و رهبر معزز انقلاب اسلامی ندارند را با دکتر احمدی نژاد به عنوان نماد انقلابی گری به تقابل کشیده و تا جایی پیش می روند که رئیسِ شیطان بزرگ را ستایش می کنند ولی تمام نفرت خود را بر علیه تنها رئیس جمهور انقلابی سال های اخیر روا می دانند .

البته به علت این رویه ی غیر مردمی اقتصاد و سیاست و فرهنگ و قرار گرفتن ثروت های کشور در دست اندکی از افراد  ، نارضایتی بزرگی بر علیه این جریانات در حال شکل گیری است که مانع اصلی تداوم این اوضاع خواهد بود !

مسعود شفیعی کیا

93/6/3

شوال 1435