بسم ربّ الشهداء
بازگشت دکتر احمدی نژاد ؛
رجعت به مکتبِ محبت امام خمینی،نه معطوف به قدرت !
ماکیاولیسم های انقلابی نما :
انقلاب اسلامی قرارش برچیدن مؤلفه های قدرت و ثروت رائج جهان مادی در معادلات سیاسی بود و انقلابیون اصیل همواره به تبعیت از امام و رهبری خدمت و محبت به خلق خدا و دشمنی با دشمنان خدا را ملاک سیاست ورزی خود می دانسته اند ، ولی متأسفانه با جایگزینی فرهنگ قدرت مدارانه و شخصیت های به ظاهر انقلابیِِ بی بهره از اخلاق انقلاب اسلامی ، که به دنبال حاکمیت اولیگارشی خود بوده اند شاهد حاکمیّتی دوگانه با روح انقلاب اسلامی هستیم که رفتار ماکیاولیستی را با ظاهری انقلابی و اسلامی و با یقه های دیپلماتیک به خورد نسل های بعدی داده اند !
در این فضای آلوده معطوف به قدرت و ثروت که متأسفانه شاید برخی آنرا به عنوان تفکر اصلی نظام هم قبول کرده اند ، همه چیز در « گرفتن قدرت و حفظ آن » خلاصه شده و ارزش ها نیز با آن سنجیده می شود ، بنابراین از صحنه خارج کردن عناصر نامطلوب به هر قیمت ، اصولی قلمداد می شود که با کمک توجیهات شُرَیح مآبان با برباد دادن دودمان عدالت خواهان بر آن پایداری می کنند و با هر نوع دروغ و تهمت ، مانند تهمت فراماسونری و بابی گری و حجتیه ای مرامی و قانون گریزی و فساد مالی و ... می خواهند مانع رجعت افکار عمومی به انقلابیون اصیل باشند !
ولی غافلند که راز محبوبیّت روز افزون « دکتر محمود احمدی نژاد » چیزی است که آنها فاقد آن هستند که آن همان رمز پیروزی غیر قابل تصور « حضرت امام خمینی » بوده است !
مهجوریت مکتب امام خمینی با رفتار انقلابی نما ها :
امام راحل ، با بازگشت به فطرت مردم و نشستن در دل ایشان عنصر اقتداری فراهم نمود که ابرقدرت های مادی را به چالش جدّی کشیده است !
ولی شیاطین از همان ابتدا خواسته اند این بُعد رحمانی امام راحل را بپوشانند ، که گاهی با تندروی های سازمان یافته دهه شصت بر علیه مظاهر بد حجابی و یا با مضیقه های ساختگی معیشتی و تصویرسازی های ناقص از امام راحل در سیمایی که تحت نفوذ خاندانی خاص بود بر آن بودند تا نگذارند امام خمینی آنچنانکه هست در نسل های بعدی جلوه کند !
امام حاضر انقلاب برای مقابله با این مکر دشمنان که در دولت خاتمی با هجمه ای شدیدتر پیش آمده بودند و حتّی منسوبان آن جریان از « به موزه سپرده شدن خمینی » می گفتند سال 78 را سال « امام خمینی » نامید که با شهادت سردار بی نظیر امامان « شهید صیّاد شیرازی » آغاز و همان سال به فتنه دولتی کوی دانشگاه منجر شد !
اینکه دشمنان و نفوذی هایش به دنبال نابودی و تحریف مکتب محبت آمیز امام خمینی باشند تعجب نیست ولی وقتی عدّه ای به ظاهر حزب اللهی و حتّی خواص بی توجه به این مکتب شورآفرین از اسلام جز تحکم و تنفرزایی چیز دیگری بروز نمی دهند قسمت شگفت انگیز ماجراست !
به گزاف گفتند دکتر احمدی نژاد به حجاب فقهی قائل نیست ولی رهبری یک بار در جمع مدرسین محترم حوزه و یک بار هم در حوزه بجنورد این جفا را رد کرد و از نقص ظاهر برخی و عفونت باطن خیلی ها گفت !
دکتر احمدی نژاد به حقّ می گوید : بعد از 35 سال ما اگر ناهمگونی و ناهنجاری می بینیم باید از خودمان سؤال کنیم که چه به این نسل داده ایم تا متوقع از آنان باشیم ؟!
آری ! این سخن ، کلامی حکیمانه است . بنابر این آقایان باید به جای شماتت نسل جوان و متهم کردنشان به « تردید در حقانیت انقلاب » ، کارنامه خود را ببینند که چقدر انقلابی بوده اند و روح این نسل را چقدر با رایحه ی مکتب محبت آمیز خمینی بت شکن طراوت بخشیده اند ؟!
آیا آقایان فکر نمی کنند جوانان به انقلابی بودن و اسلام ما تردید دارند نه به اصل انقلاب ، و در واقع مشکل از مسلمانی ماست ؟! و اگرنه فطرت جوان ایرانی از آن دختران فرانسوی خفته تر نیست که در ایام موقت توقف امام راحل در نوفل لوشاتوی فرانسه خاک کشورشان را به عنوان ارزشمندترین هدیه به امام هدیه کردند چون او را مانند مسیح یافتند ! تمام دشمنی حضرات مدعی دین و دینداری با دکتر احمدی نژاد در سال های بی تکرار دولت قبل به دلیل نفهمیدن این ظرائف مکتب محبت آمیز امام خمینی بوده است ! چراکه احمدی نژاد از شاگرد اوّلان این مکتب بوده است !
حزبی که امام خمینی پیشنهاد کرد و شیاطین مانع آنند !
باید هم مدعیان با گفتمان دکتر احمدی نژاد دشمنی کنند ، چون انقلاب را در چند خاندان و حلقه ای بسته محصور کرده اند و خارج از این قبیله را انسان هم نمی دانند چه برسد به مسلمان ! ولی امام خمینی آن مرد آسمانی تمام مستضعفان روی زمین را فارغ از دین و مذهب « وارثان زمین » دانسته و رسالت خویش را تشکیل « حزب جهانی مستضعفین » بر محور فطرت انسانی برای رسیدن به قلّه ی ظهور می دانست که با عملی شدن آن وحدت انسانی جهانیان در مقابل مستکبران تحقق خواهد یافت :
« ( پیشنهاد کردم برای ) ایجاد یک «حزب مستضعفین»، تمام مستضعفین دنیا، اعم از مُسْلم و غیر مُسْلم ، - این دولت هاى غیراسلامى که به مردم ظلم مىکنند؛ ملت ها این طور نیستند. ملت مثلًا امریکا، ملت فرانسه، آنها که ظلمى نمىخواهند بکنند. این که ظلم مىکند، آن که خلاف مىکند، دولت ها هستند. آنها هم مستضعفین شان گرفتار مستکبرین است- اگر یک حزبى در عالَم پیدا بشود، یک حزب عالَمى، حزب مستضعفین، که همان «حزب اللَّه» است ، ( تا ) این مشکل رفع بشود . »
صحیفه نور ج9 331
ولی عده ای مکتب جهانی امام خمینی را به فرقه ای قبیله ای تقلیل داده اند که اصولشان برای پر کردن مجلس و کرسی های ریاست فقط قیمت دارد ، البته از کسانیکه مردم و جوانان کشور را محرم نمی دانند بلکه از دایره انقلاب خارج ، توقع همراهی با ندای وحدت بخش جهانی دکتر احمدی نژاد که از مکتب آن امام راحل الهام گرفته نباید داشت ، چراکه دکتر احمدی نژاد خط کشی های شیطانی بین مردم را خلاف این مکتب دانسته و تداوم راه انقلاب را در همراهی و همدلی همه مردم در یک صف و حزب جهانی می داند !
تأسی دکتر احمدی نژاد به وحدت بخشی مکتب امام خمینی:
پس از انتخابات 88 وقتی دکتر احمدی نژاد از اینکه حدود 11 میلیون از مردم رأی به بازیخور فتنه داده اند نگران بود و از برنامه ریزی برای جذب و رفع کدورت این بخش از مردم گفت ، ناگهان کوته بینانی که خود را ملاک اسلام و انقلاب می دانند ، فریاد بلند کردند که احمدی نژاد می خواهد با فتنه گران پیوند برقرار کند و منحرف شده است ! و خود دانسته یا ندانسته در زدن سردار مقابله با فتنه ، با رأس فتنه همراهی کردند و غافل ماندند که دو دسته کردن مردم اصل فتنه و خواست دشمن بوده است . اگرچه اکنون برائت های قبیله گرایان از ایشان این همگرایی را شدنی تر کرده است !
رنجوران از زُکام قدرت طلبی که از استشمام رایحه ی محبت آمیز مکتب امام خمینی محرومند یا به نام اصلاحات و یا به نام اصول گرا ، از همان دهه شصت با نام جعلی « چپ و راست » فضای یک دلی و وحدت و زیست عاشقانه ی انقلاب اسلامی را به خواست دشمنان عنود ، یعنی انگلیس خبیث و شیطان بزرگ ، با دو قطبی و دوگانگی و حتّی چندگانگی اجتماعی بر کام مردم زهر کردند ، و کشور را از وحدت و توحید دور نگه داشتند که اوج این خباثت نامحرمان انقلاب را در فتنه 88 توسط مخترعان دهه ی شصتی چپ و راست دیدیم !
ولی رویکرد انقلابیون اصیل همواره همان کلام و نگاه وحدت بخش معمار بزرگ انقلاب اسلامی بوده است که تحزب را بر نمی تابد، اگرچه بیماردلان همه را هم کیش خویش دانند و هر حرکتی از جانب احیاگران انقلاب اسلامی را معطوف به قدرت القا می کنند ، ولی حقیقت رجعت به روح انقلاب اسلامی رمز محبویت ، « محبوب ترین دولت ها در صد سال گذشته » بوده است !
راز محبوبیت و به دل نشستن دکتر محمود احمدی نژاد در خلوص نیت و هدفگذاری همان آرمان های امام خمینی بوده است که مردم را هنوز مشتاق وی نگه داشته است ولی بازیگران سیاست که ناچارند در قالب های دولت ایشان خود را بنامایانند به دنبال خرید این محبوبیت با لشگر بنرها و تعطیلی مدارس و اضافه حقوق کارگران و قطار کردن اتوبوس های شهرهای مجاور هستند که آخرش هم با کمک لنزهای تصویری صداوسیما و نمایش فضای بسته و با عناوین غلوآمیز رسانه استقبال را بی نظیر می انگارند !
ولی در واقع کسی در نظام اسلامی مشروعیت دارد که ذره ای از مرام معطوف به قدرت مطلق خدائی امام خمینی و محبت به بندگان خدا که عیال الله هستند در وجودش متجلی شده باشد و سبک حکومت و زندگیش را از لندن و واشنگتن و تلاویو نگرفته باشد !
همانطور که دکتر محمود احمدی نژاد در 15 بهمن امسال در زیارت حرم امام راحل گفتند :
« امام آمد تا ملتها متحد شوند و حول محور توحید و عدالت، وحدت جهانی شکل گرفته، ظلم و زشتی زدوده شده و عدالت استقرار یابد. امام آمد تا جامعهای الهی، آسمانی، زیبا و سرشار از عشق و محبت و عدالت را برپا کند.ولی امروز دشمنان برای اینکه بتوانند نقشه های خود را پیش ببرند مجبورند از شعارها و اهداف امام به عنوان سپر و پوشش استفاده کنند . »
مسعود شفیعی کیا
93/11/18
دهه فجر انقلاب اسلامی
بسم ربّ الشهداء
ایرانی از تعطیلی هسته ای و فضانوردی
در تخیّل آبنبات شیطان بزرگ،منزجر است !
مذاکراتی که فقط هسته ای بود ولی به انهدام فضانوردی کشیده شد !
رهبری معزز انقلاب بارها تأکید داشته اند که جواز ورود دولت به منطقه ی ممنوعه مذاکرات با شیطان بزرگ صرفا پیرامون مسائل هسته ای کشور ، آن هم برای اتمام حجت و فهماندن عدم قابلیت اعتماد به دشمن بوده است .
ولی دستور ناگهانی رئیس دولت 11 در برچیدن سازمان فضایی کشور هم زمان با پیاده روی وزیر خارجه اش با وزیر خارجه ی آمریکا ، گویای هزینه این همگامی با شیطان بزرگ می باشد !
که عکس العمل و خوشحالی آمریکایی ها در اینباره نشان دهنده ی عمق کینه ی آنها به پیشرفت ملّت ایران است تا جایی که نشریه « بستون گلوپ» نوشت :
« ایران پس از صرف هزینه های سنگین و تبلیغات وسیع ، 9 ژانویه برنامه فضایی خود را تعطیل و به برنامه های بلند پروازانه برای توسعه یک آژانس تحقیقات فضایی پایان داد ! »
( 29 دی 93 / 19 ژانویه 2015 )
گویا زیر پا گذاشتن فرامین رهبری که دولت را فقط در مسائل هسته ای مجاز مذاکره با کاخ سفید دانسته ، رفته رفته از نشت مفاد مذاکراتی که مردم نامحرم آنند در حال نمایان شدن است ! و پیش بینی هایی که نگرانی از سرایت زیادی خواهی های شیطان اکبر به دیگر پیشرفت ها و اصول را گوشزد می کرد یکی پس از دیگری در حال آشکار شدن است !
به راستی کدام ایرانی قبول خواهد کرد که به تخیّل چشمداشت از دشمنش فن آوری هایی که جزو آرزوهای بزرگ نسل هایش بوده است را حتی بدون ثمن بخسی تعطیل کنند ؟!
آیا اگر بر فرض محال امریکا ایران را اشغال می کرد چیزی بیشتر از این می کرد ؟!
اخلال مداوم در سیستم مخابراتی و پخش ماهواره ای شبکه های تلویزیونی کشور که مسئولان را به رعایت ممیزی های صاحبان مستکبر ماهواره های بین المللی وادار می کند به ضرورت استفاده از این فن آوری بومی که کشور را به معدود کشورهای برخوردار از آن ملحق کرده بیشتر رهنمون می کند ، و علاوه بر این رسیدن دانشمندان کشور با ضریب خطای بسیار پایین به این فن آوری و تسخیر فضا همگام با مدعیان این عرصه ، حس خودباوری و عزت ملّی به مردم می دهد که ارزشش قابل محاسبه با هیچ واحد پولی نمی باشد !
سقوط ایران از اوج فضا به صف سبد کالا :
ولی کسانیکه ارزش مردم ما را در صف های تحقیر سبد کالا سنجیده اند هیچگاه پاسبان خوبی برای فن آوری هایی نظیر هسته ای و فضانوردی که خون های پاکی برای رسیدن به آن ریخته شده است نمی باشند ، بلکه نظیر ابومشاغل این جریان عزت و شکوه علمی کشور را با ادبیاتی سخیف در « پخت آبگوشت بزباش » به سخره می گیرند !
البته از کسانیکه در پیشرفت ایثارگرایانه ی هسته ای و فضانوردی کشور از دور هم دستی به آتش نداشته اند تعجبی نیست !
از ادعای بی تأثیری دکتر احمدی نژاد درپیشرفت ها تا ناتوانی از منع تعطیلی پیشرفت ها :
قدر این کار بزرگ دانشمندان جوان کشور را فقط آن مرد دانشمند و دلداده ی اسلام و ایران می دانست که بی هنران کوته نظر ، امروز در خیال او را مرده می پندارند !
جنابانی که در نظام هیچ جایگاهی جز حرف زدن ندارند و دیروز رسیدن کشور به فن آوری هسته ای و فضانوردی را کار نظام و بی ارتباط با دولت نهم و دهم می دانستند ، حال بگویند چگونه شد که نتوانستند یکی از صدها دستاورد دولت دکتر احمدی نژاد را حفظ کنند ؟!
عوامل داخلی که امروز موفق به تعطیلی فضانوردی شده اند آن روز می گفتند که ورود ایران به فضایی که برای قدرت های پوشالین است هزینه دارد و جسارت ورود به عرصه های علمی و پیشرفت را نداشتند و حتّی آنروز هم در سطح بالا تلاش کردند این کار محقق نشود ، بنابر این پس از ناکارآمد کردن فن آوری هسته ای به چشم بر هم زدنی دستاورد سال ها تلاش و مجاهدت فرزندان خلف انقلاب را در سکوت مدعیان و اشک ایرانیان تعطیل کردند !
داستان پرافتخار فضایی شدن ایران که در دولت 11 تعطیل شد :
دکتر احمدی نژاد در جمع خانواده ی شهدای آذربایجان غربی چگونگی رسیدن به این دستاورد بی نظیر که کمتر از دستاوردهای دفاع مقدس نیست بلکه نتیجه ی آن ایثارگری هاست را چنین گزارش کرده است پس از نظرتان می گذرد تا ببینید چه دسترنجی را تعطیل کردند :
« عزیزان من ! ما اگر بخواهیم اقتصاد و فرهنگ خودمان را بسازیم که باید بسازیم و در علم و صنعت پیشرفت کنیم که باید پیشرفت کنیم. اگر بخواهیم درست حرکت کنیم و فاصله ها را برداریم و عقب ماندگیها را جبران کنیم و به صف مقدم برسیم، نیازمند حفظ و ترویج روحیة ایثارگری هستیم، والا نشدنی است. خیلی روشن است. ما می خواهیم کاری انجام دهیم به اندازة این لیوان. یک لیوان ما در برابر یک لیوان دشمن. نگاه می کنیم می بینیم دشمن برای لیوانی که می خواهد جلو ما بگذارد، میلیون دلاری خرج می کند. چندین هزار نفر و دهها تبلیغات جهانی او را پشتیبانی می کنند و ما اینها را در اختیار نداریم. با چه چیزی می توانیم مواجه شویم؟ چطور می توانیم این فاصله را جبران کنیم و جلو بزنیم؟ عنصری که یک قطره آن مثل کیمیا غوغا می کند، عنصر ایثارگری است. وقتی ایثارگری وارد عرصه می شود همه محاسبات به هم می ریزد.
این را می گویم و دیگر تمام. این ماهواره را که قرار بود هوا کنند، کشورهایی که قبل از ما ماهواره به هوا پرتاب کرده بودند، آن کسی که دیگر بهتر از همه حرکت کرد، در پرتاب پنجم موفق شد؛ یعنی در چهار مورد شکست خورده بود. اما بچه های ما در پرتاب چندم به نتیجه رسیدند؟ یک پرتاب موشک آزمایشی. دومی ماهواره را به فضا فرستادند. چه جوری کار کردند؟ بالاخره این تاریخ مال شماست. قرار بود این ماهواره در روز اول بهمن ماه پرتاب شود. موضوعیت هم داشت. در دنیا عده ای می خواستند کارهایی بکنند و از این حرفها. این بچه های ایثارگر و حزب اللهی هم گفتند ما همان روز اول ماهواره را در مدار قرار می دهیم و معادلات سیاسی جهان را عوض می کنیم. اتفاقاً وقتی رفتند تست نهایی را ببینند، طوفان و باد و ... بساطی درست شد که تنظیمات این موشک به هم خورد. تماس گرفتند که ما باید موشک را عوض کنیم و هر جوری کار کنیم، یک ماه وقت می گیرد. من گفتم اشکال ندارد، ولی شما تلاشتان را بکنید. همه شما بچه های متدینی هستید، تیمتان را عوض کنید. این گروهی که روی موشک کار می کرد، می گفتند کار بسیار پیچیده ای است، بعضی وقتها یک قطعه ای به اندازة نصف عدس خوب کار نکند، تمام این سیستم به هم می ریزد و همه زحمات کشیده شده برباد می رود و چند هزار قطعه در این مجموعه به کار برده شده که تک تک اینها را باید کنترل کند. نفر بعدی هم باید کنترل کند تا مطمئن شود. روز اول بهمن هوا خراب شده بود و حداقل زمان یک ماه. این بچه ها از خواب و سلامت و استراحت شان گذشتند و در سرما و گرما کار کردند و در لبشان ذکر یا حسین، یا زهرا و یا مهدی بود. در روز سیزده بهمن پیغام دادند که ما آماده ایم. کار یک ماه را در چند روز انجام دادند! کار یک ماه بچه حزب اللهی ها نه یک ماه عادی. اگر قرار بود به صورت عادی انجام شود، کار شش ماه بود. حساب کرده بودند که زمان و زاویه و هوا چگونه باشد بالاخره باید صدها موضوع را در نظر بگیرند. صبح زود بایستی پرتاب می شد. ما منتظر که بلکه این پرتاب شود. ساعت ۸-۹ بود که مسئول آن تماس گرفت گفت آقا اصلاً اوضاع اینجا به هم ریخته است. وسط کویر که مردم برای یک قطره باران له له می زدند، مثل سیل باران می آید و طوفان است و ما نمی توانیم کاری کنیم. می دانید که موشک باید روی پای خودش بایستد. آزاد است و نمی تواند به جایی تکیه بدهد و وقتی آزاد است، یک باد بیاید روی زمین می افتد. اگر روی زمین بیفتد، منفجر می شود و فاجعه به بار می آورد؛ بیست و هفت تن سوخت ویژه. گفتم خب منتظر می مانیم. همه تا بعدازظهر شروع به ذکر گفتن کردند. بعدازظهر هوا کمی صاف شد دیدند نمی توانند کاری کنند. دوتا هواپیمای رادارگریز ارتفاع بالای بدون خلبان دشمن (اندازه هواپیماهای F۱۴ اما بدون خلبان) بالای آن آمده بودند و شروع کرده بودند به چرخیدن. تمام سیستم مخابراتی مختل شده و ما سیستم ذخیره را فعال کردیم. یعنی بچه ها این را پیش بینی کرده بودند که آنها نتوانند خرابش کنند. قرار شد دست نگه داریم ببینیم آن بالا چکار می کنند. تا ساعت ده شب روز چهاردهم این وضعیت ادامه پیدا کرد که بعد با همین رمزی که بچه ها در عملیات شرکت می کردند؛ یا حسین، یا زهرا و یا مهدی شروع کردند. هشت دقیقه بعد گفتند پرتاب شد. حالا چگونه رسیدند؟ با روحیة ایثارگری. وقتی روحیه ایثارگری باشد، همه چیز درست می شود. وقتی کسی آمادة تلاش و مجاهد شد، همه ملائکه و سنتهای الهی در خدمت او قرار می گیرند.»
15 اسفند 1387 جمع خانواده ی شهدای آذربایجان غربی
هیچ ایرانی آن روزهای پرافتخار و آن مرد بزرگ و مردان گمنام آفریننده ی آنرا فراموش نمی کند و هیچ ایرانی تعطیل کنندگان این دستاوردهای بی نظیر را هرگز نمی بخشد !
مسعود شفیعی کیا
93/11/1
ربیع الثانی 1436
احمدی نژادی ها علوی مرامند و حکومت کردن را هم وقتی به رسمیت می شناسند که اسبابی برای احقاق حقوق مستضعغان و تقسیم مساوی ثروت ها و فرصت ها بین تمام مردم باشد. بنابراین به هر قیمتی دنبال ریاست نیستند.
” تلاش سازمان یافته صدا و سیما برای مقصر نشان دادن دکتر احمدی نژاد به عنوان مقصر اصلی، خاستگاهش به همان سامانه مدیریت فتنه ۸۸ بر می گردد که از ساعات اولیه فتنه در نشست های خبری و گفتگوهای صدا وسیما به دنبال نشاندن دکتر در جایگاه مجرم بودند. جرم دکتر احمدی نژاد در واقع چه بود؟ جرم اصلی دکتر احمدی نژاد از دیدگاه سران اصلی فتنه فاش کردن تقابل حقیقی انتخابات یعنی تقابل احمدی نژاد رفسنجانی بود.” این در واقع دیدگاه حجت السلام و المسلمین مسعود شفیعی کیا یکی از فعالین سیاسی و فرهنگی کشور می باشد. وی معتقد است علت حملات اخیر به دکتر احمدی نژاد و مجرم نشان دادن ایشان در فتنه توسط اتاق فکری برنامه ریزی شده است که فتنه را در آن برنامه ریزی کرده اند. اتاق فکری که رسانه ملی جرات بیان جزییات آن را نداشته و نخواهد داشت.
متن کامل مصاحبه شفیعی کیا با میدان ۷۲ را در ادامه می خوانید:
میدان ۷۲: بنظر حضرت عالی دست اندرکاران فتنه ۸۸این روزها چه برنامه های را در دستور کار قرار دارند؟
ابتدا برای پاسخ به این پرسش باید یک باور غلط درباره دست اندرکاران و سران فتنه اصلاح شود چراکه تا گفته می شود سران فتنه، نباید ذهن ها روی آقایان موسوی و کروبی رود چنانچه رهبری در ۱۹ دی ۸۹ فرمودند اینها را دیگرانی که طراح بودند وسط این میدان هل دادند! امّا طراحان و سران فتنه چه کسانی هستند؟ بنابراینکه مبدأ فتنه براندازانه ی سال۸۸ همانطور که باز رهبری عزیز تأکید کرده اند سابقه اش به بعد از رحلت امام بازمی گردد، به این صورت که ائتلافی از نفوذی های شیطان بزرگ و دشمنان فرامرزی شکل گرفت که با تکیه بر استحاله ی فرهنگی به خصوص در سطح مسئولان و با کمک مدیرانی که اکثراً دانش آموختگان علوم انسانی غرب مثل فارغ التحصیلان انگلیس بودند، محتوای جمهوری اسلامی که زاییده ی انقلابی دربرابر هژمونی ظالمانه کدخدایان غاصب جهانی بود را به نظامی تماما رام و همگرا با جهانخواران و به قول خودشان « مطلوب جامعه جهانی » تبدیل کنند.
ولی برای رسیدن به این هدف با مانع رهبری حضرت آقا مواجه بودند لذا در دوران دولت جناب خاتمی با تکیه بر جهالت ها و موج سازی هایی مثل قتل های زنجیره ای با به کارگیری شکست خوردگان جبهه تهاجم فرهنگی فتنه کوی دانشگاه سال ۷۸ را به وجود آوردندکه اگر دقت کنید لیدرهای آن فتنه دقیقا همان آقازاده ها و چهره های جریان خاصی بودند که در سال ۸۸ صحنه گردانی کردند. در فتنه ۷۸ کوی دانشگاه اگرچه قانون مطبوعات و اعتراضات صنفی دانشجویی بهانه شده بود ولی هدف دست اندرکاران شخص رهبری و واداشتن ایشان برای تسلیم شدن مقابل دشمن بود ولی طراحانی که ساختار دولت و مجلس را هم در پوشش دو جناح به ظاهر رقیب ولی همسو طراحی کرده بودند در سال ۸۴ با غافلگیری بزرگی – که به جز مکر خدا و نتیجه ی دعای مؤمنان هیچ دلیلی برای این معجزه نمی توان آورد – مواجه شدند! آمدن دکتر احمدی نژاد پرده ها را کنار زد و بازی چپ و راست( اصول گرا اصلاح طلب) را افشا کرد!
اگر در فتنه کوی دانشگاه سال ۷۸ فقط مدعیان اصلاحات بازیگر بودند ولی در فتنه ۸۸ به ظاهر رقیبان و برخی از مدعیان اصولگرایی نیز با تحریک موسوی برای نامزدی و طرح« دولت وحدت ملّ » نقششان را در این استحاله نظام آشکار کردند و برجستگی نقش دکتر احمدی نژاد هنگامی آشکار می شود که علاوه بر آشکار کردن ماهیت اینها، با آمدنش جناب اکبر رفسنجانی نیز که تا قبل خود را به عنوان شخصیتی فراجناحی نمایانده بود دیگر در این نقش نماند، بلکه از همان سال ۸۴ به عنوان مهار کننده دکتر احمدی نژادی که نماد تفکر انقلابی ولایتمداری بود جناب رفسنجانی با تمام توان و به کارگیری اهرم ها و عواملشان در نظام وارد تقابل مستقیم با ایشان شد.
در فتنه ۸۸ اگر چه صدا وسیما و رسانه های رسمی می خواهند خلاف اینرا نشان دهند ولی نقش جناب رفسنجانی در این طراحی چندین ساله برای همه آشکار شد! پس با وجود عوامل اصلی فتنه ۸۸ و پیشروی های اخیر دست اندرکاران فتنه، برنامه استحاله ی نظام و بی هویت کردن آن در برنامه کارگردانان فتنه خواهد بود البته بنابر افتضائات امروز و با طراحی جدید.
میدان ۷۲: فکر می کنید هدف رسانه ملی از حملات متعدد در دوره جدید نسبت به دکتر احمدی نژاد و مقصر نشان دادن ایشان در جریان فتنه ۸۸ چه باشد؟ چه عاملی باعث شده که صدا و سیما در مستندی که به مناسبت ۹ دی پخش می کند احمدی نژاد را یک ضلع فتنه بداند؟
بالا گرفتن روند تخریبی دکتر محمود احمدی نژاد نسبت مستقیم به بالا رفتن محبوبیّت عمومی دکتر احمدی نژاد دارد. سامانه ای که دست اندرکار فتنه ۸۸ بود با اخلال در دوسال آخر دولت دهم و مقصر نمایاندن رئیس جمهور سابق که مقاومتش مقابل شیطان بزرگ و همپیمانانش را موجب مشکلات القا می کردند امروز با جایگزین شدن و پیش گرفتن بی سابقه ترین مذاکرات با شیطان بزرگ نه تنها به وعده های خود عمل نکردند بلکه با اقدام تعطیلی خدمات دولت مردمی روز به روز از مقبولیت خود کاسته و بر محبوبیت دکتر احمدی نژاد می افزایند و گمان می کنند با تبلیغات مستقیم علیه ایشان می توانند ناعدالتی های محسوس روش مدیریتی خود را بپوشانند.
امّا تلاش سازمان یافته صدا و سیما برای مقصر نشان دادن دکتر احمدی نژاد به عنوان مقصر اصلی خاستگاهش به همان سامانه مدیریت فتنه ۸۸ بر می گردد که از ساعات اولیه فتنه در نشست های خبری و گفتگوهای صدا وسیما به دنبال نشاندن دکتر در جایگاه مجرم بودند. جرم دکتر احمدی نژاد در واقع چه بود؟ جرم اصلی دکتر احمدی نژاد از دیدگاه سران اصلی فتنه فاش کردن تقابل حقیقی انتخابات یعنی تقابل احمدی نژاد رفسنجانی بود. چرا مدیران فتنه و برخی از سران اصول گرایی برای دولت وحدت خود به دنبال میر حسین موسوی بیست سال کنار گذاشته شده رفتند و پیام های تبریک برایش امده کردند ؟
آنها می خواستند با استفاده از حس نوستالوژی بخشی از مردم به سال های جنگ و اول انقلاب و با نمایی ناقص که از دولت موسوی در افکار عمومی ترسیم کرده بودند بخشی از مردم که انگیزه های عدالتخواهی هم داشتند را ناآگاهانه با بخش قابل توجه عدالتخواهان احمدی نژادی درگیر کنند و دو قطبی کاذب ایجاد کنند ولی مناظره ۱۴ خرداد صحنه را عوض کرد و رقیب اصلی پنهان پشت نامزدها رقیب را افشا کرد بنابراین شما می بینید اشکال نمایندگان نامزدهای مجرم در ملاقات با حضرت آقا به این است که چرا احمدی نژاد رقابت موسوی احمدی نژاد را به رقابت هاشمی احمدی نژاد تبدیل کرد؟
و رهبری هم بسیار هوشمندانه در نمازجمعه ۲۹ خرداد ۸۸ رقابت را رقابت هاشمی رفسنجانی و دکتر احمدی نژاد دانستند و نظر دکتر احمدی نژاد را به خود نزدیکتر دانستند، بنابراین تلاش های چند روز گذشته صدا و سیما برای بازگشت به همان ظاهرسازی است. و در اصل این رویکرد صدا و سیما تقابل با رهبری است چنانچه نمایندگان نامزدهای ناراحت همان زمان مثلا نماینده یکی از کاندیدا به رهبری گفتند: چرا در سفر کردستان از دکتر احمدی نژاد حمایت کردید و …
البته این بار اول نیست که صداوسیما نشانی غلط می دهد، فتنه کوی دانشگاه ۷۸ هم وقتی بازداشتی های میدانی در دادگاه داشتند از نقش دولتی های خاتمی و حفاظت محیط زیست پرده بر می داشتند، درباره مرگ سعید امامی که چهل پنجاه روز قبل اتفاق افتاده بود پرده برداری کرد و تمام رسانه ها خبر اولشان مرگ ایشان شد تا سران اصلی فتنه باز برای طراحی فتنه آینده در امان بمانند.
از آنجا که فتنه گران به تبعیت از شیطان بزرگ به دنبال عدم پیشرفت و الگو شدن ایران و دنبال تعطیلی توان هسته ای و حتی فضانوردی کشور هستند، بنابراین چندی است عقبه فکری و اجرایی ایشان از بی فایدگی فن آوری هسته ای می گویند تا کشور را به عقب برگردانند و قدرت جهانی آنرا کاهش دهند.
میدان ۷۲: در شرایط کنونی وظایف هواداران دکتر احمدی نژاد را چه می دانید؟
احمدی نژادی های اصیل باید زیرکی دکتر را داشته و تن به دو قطبی شدن جامعه ندهند. الان به رقیب اصلی که خود را فاتح میدان می داند و رفتار کشورگشایان نیز از خود بروز می دهند باید فرصت داد تا تمام ترفندهای خود را به نمایش گذارند تا طبق تدبیر رهبری بهانه ای نداشته باشد، تا به کسانیکه به روش آنها تا قبل اعتماد داشتند ناکارآمدی این گفتمان آشکار شود و مهمترین وظیفه ابن برهه ما بازخوانی گفتمان انقلاب اسلامی و بازگشت به گفتمان حضرت امام خمینی می باشد تا راه بازگشت به هویت انقلاب اسلامی برای رسیدن به قله ی ظهور امام عصر علیه السلام باز بماند!
دکتر احمدی نژاد و احمدی نژادی ها، مرید آن امامی هستند که حکومت بر غرب آسیا و جهان اسلام را از لنگه کفش پاره اش بی ارزش تر می دانست. احمدی نژادی ها علوی مرامند و حکومت کردن را هم وقتی به رسمیت می شناسند که اسبابی برای احقاق حقوق مستضعغان و تقسیم مساوی ثروت ها و فرصت ها بین تمام مردم باشد. بنابراین به هر قیمتی دنبال ریاست نیستند، اگر چه ریاست طلبان بی لیاقت همواره از نفس کشیدن مردان عدالت بر خود می لرزند و هر حرکت مرد عدالت را بر علیه خود می دانند.
میدان ۷۲: با توجه به اینکه خود شما با طلاب جوان ارتباط زیادی دارید در حال حاضر نگاه اکثریت طلبه های جوان نسبت به دکتر احمدی نژاد را چگونه می بینید؟
طلبه ای که خود را سرباز و عاشق امام عصر علیه السلام و دلداده اهداف انقلاب اسلامی می داند تحقیقا از گفتمان دکتر احمدی نژاد دفاع کرده و خود مبلغ این گفتمان که گفتمتان انقلاب اسلامی و مهدویت است می شود.
میدان ۷۲ : در حال حاضر چه شرایطی برای حضور دوباره گفتمان دکتر احمدی نژاد در عرصه حاکمیتی نیاز است؟
واقعیت تلخی که دوسال آخر دولت دهم رخ داد و متأسفانه هنوز توسط مزوران و یا احیانا جاهلان دنبال می شود تهمت ها و جفاها و ظلم های است که به ایشان و همکاران و نزدیکانشان شد. ما در قرآن و سنت محکماتی داریم که اثر وضعی ظلم به مؤمنین را گرفتاری به بلا و از دست دادن نعمت ها دانسته است، آنهاییکه واقعا دنبال احیای گفتمان انقلاب اسلامی هستند اگر در صف ظالمان به دکتر احمدی نژاد بوده اند باید توبه کنند نه اینکه توجیه گر ستم های خود باشند تا خداوند إن شاالله زمینه بازگشت مروجان گفتمان انقلاب اسلامی را فراهم کرده و کشور از وادی حیرانی رهانیده شود.
و از طرفی هم باید ساختار نظام پالایش شود، چگونه می توان از رئیس جمهوری که در مجلس و برخی از مراکز تصمیم سازی بر خلاف نظر رهبری تخریب شده و تصمیماتش وتو می شود انتظار معجزه و بسط عدالت داشت؟ گفتیم که رئیس جمهور سابق که به فرموده رهبری محبوب ترین دولت ها را تشکیل داد، به هر قیمتی دنبال کسب قدرت نیست و مانند دیگران برای حفظ قدرت حاضر به هر اقدامی نیست که اگر بود با این فشارهای بی سابقه رو به رو نمی شد، پس باید فضای خدمت به جای فضای قدرت طلبی حاضر حاکم شود تا مردان عدالت در جایگاه خود بنشینند.
بسم ربّ الشهدا
برای 9 دی
( واقعیتی مهم درباره فتنه 88 )
چرا رهبری ، موسوی و کروبی را عامل اصلی نمی داند ؟!
کروبی و موسوی گناه کردند ولی عامل اصلی دیگران بودند :
در ادامه ی فتنه 88 ، وقتی برخی از مردم قم در حضور رهبری با نام بردن از « موسوی » و « کروبی » آنانرا به عنوان سران فتنه سبّ و لعن می کردند ، رهبری معزز انقلاب اسلامی نکته ی مهمی را گوشزد کردند که طبق معمول دوستان احساسی دقت نظر درباره آن نداشتند ! ایشان گفتند :
« این کسانی که شما بهشان میگوئید سران فتنه، کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچهی دشمن شود؛ باید فوراً قضیه را بفهمد. اگر اول غفلتی کرده است، وسط کار وقتی فهمید، بلافاصله بایستی راه را عوض کند. خوب، نکردند. ( ولی ) عامل اصلی دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند، به خیال خودشان محاسبه کرده بودند. به گمان آنها بساط جمهوری اسلامی بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقیقت دین، حتّی شعارهای دینی هم باقی نمانَد؛ برنامه این بود . » ( 19 دی 1389 )
اگر به چینش عوامل ستاد این دو به دقّت بنگرید تصدیق خواهید کرد که هدایت ایشان در دست جریانی خاص بود که آنان را « هل دادند وسط این صحنه » !
نقش آشکار « حزب کارگزاران » در ستادهای موسوی و کروبی :
حمایت رسمی حزب « کارگزاران » از « میر حسین موسوی » ، همان حزب دولت ساخته ی یاران جناب رفسنجانی ، که رهبری انقلاب در عدم مشروعیّت آن سخن جدّی داشتند ، بخش کمتر دیده شده ی ماجراست !
قرار گرفتن چهره های سرشناس این حزب ، مثل (ح م ) و (ب ز ) و ( م ع ) و فرزندان جناب ( ا ر ) و مرتبطانی مانند (ع آ ) و ( ع ر ) در ستاد موسوی و حضور جسورانه ی برخی از ایشان در جلسه ی نمایندگان نامزدها با رهبری و اصرار ایشان به رهبری برای ابطال انتخابات و بی صلاحیّت دانستن « دکتر احمدی نژاد » - که اکنون برخی از ایشان در حد وزارت و مدیران ارشد دولت 11 مشغولند - و حضور هم زمان چهره های دیگری از این حزب مثل ( م ع ن ) و عطاءالله مهاجرانی و کرباسچی در ستاد « کروبی » ، گویای نقش مهم این حزب در مدیریت این دو می باشد !
اگرچه مأموریت کرباسچی و مهاجرانی و ( م ع ن ) در ستاد کروبی بیشتر برای مهار و مدیریت جناب کروبی بود ، زیرا از اول معلوم بود که کروبی برنامه ی اصلی ایشان نیست ، اگرچه مدعیان اصلاح طلبی مانند « سعید حجاریان » به دنبال حداکثر استفاده از سوابق انقلابی و بهره مندی از لباس روحانیت وی بودند ، ولی کروبی چنانچه در سخنرانیهای تبلیغیش بروز داده بود ، به دلیل اینکه موسوی را فاقد سابقه ی انقلابی پیش از انقلاب دانسته و سکوت بیست ساله اش را توجیه ناپذیر می دانست و به دلیل نداشتن خاطره ی خوشی از جناب رفسنجانی موافق برنامه جریان کارگزاران در این انتخابات نبود ، بنابراین تک روی پیش گرفته و خود را محقّ رقابت با دکتر احمدی نژاد می دانست و این می توانست تمام برنامه های جریان خاص را با چالش جدی رو به رو کند و از طرفی انتخاباتی که پیروزی دکتر احمدی نژاد در آن محرز بود یک کروبی نیاز داشت تا با انتحار خود لهیب آشوب را به نفع قدرت طلبان گداخته کنند که مدیریتش را به صرفه تر کرده بود!
البته جریان خاص دیدی بهتر از این به جناب میر حسین موسوی هم نداشتند ، چنانچه اگر در سخنان تبلیغی موسوی عمیق می شدید محرز بود که وی به سیاست های اقتصادی و اجتماعی کارگزاران خیلی توجیه نیست که این مثلاً از متلک هایش به اصل 44 نمایان بود و به خصوص که وی وعده داده بود که « کتابچه ی سبز » در تیراژ بالا در حال چاپ دارد که مشروح سیاست های اقتصادی اجتماعیش در آن می باشد که هیچگاه این کتابچه ی سبز بیرون نیامد ، که این کتابچه یا اصلاً وجود خارجی نداشت و یا مدیران کارگزارانی ستاد وی آنرا قبول نداشته و مانع نشرش شدند !
کروبی و موسوی مهره هایی با تاریخ مصرفی تا 25 بهمن 89 :
به هر ترتیب جریان کارگزاران و احزاب همراه برای جنابان موسوی و کروبی نقشی بیشتر از یک محلل قائل نبودند ، تا از روحیه ی رادیکال ایشان برای شکست دولت عدالت استفاده کرده و یا در روند ادامه کار نظام مشکل جدّی ایجاد کنند ، و همینگونه بودند بخش بالایی مدعیان اصول گرایی که نخست وزیر پیر دهه شصت منزوی و به دور از واقعیّت های روز را فقط برای دفع خطر دکتر احمدی نژاد می خواستند ، که طرح « دولت وحدت ملّی » و دیدارهای سران مطرح مدعی اصول گرایی با میرحسین موسوی قبل از انتخابات برای متقاعد کردن وی برای ورود به صحنه انتخابات و تشکیل شاخه ی اصول گرایان حامی موسوی با محوریت سخنگوی اسبق « جامعه روحانیت مبارز » و آماده شدن نامه های تبریک به موسوی که توسط چهره های شاخص این جریان فراهم شده بود گویای این واقعیّت است .
ولی زمانیکه سرنوشت این طراحی پیچیده داشت با مقاومت و نفوذ ناپذیری رهبری عزیز انقلاب و حضور مردم به رسوایی سران اصلی این فتنه منجر می شد مرحله ی دوم فتنه با غائله ی 25 بهمن 89 آفریده شد !
و از 25 بهمن 89 طبق برنامه جدید وقتی دیدند حضور بی دردسر این دو می تواند مرحله ی دوم براندازی دولت مردم را تحت شعاع قرار دهد ، بنابر این در آستانه ی حمله ی بی شرمانه ی عمارنمایان اجاره ای این جریان به دولت عدالت به بهانه ی وجود جریان موهوم انحرافی باید به گونه ای به افکار عمومی می باوراندند که فتنه دیگر تمام شده است و از حالا خطرناک ترین دشمن از صدر اسلام به نام انحراف به میدان آمده است و عمارنمایان بی توجه به هشدارهای دردمندانه ی رهبری این حلقه سران فتنه را تکمیل کردند !
پس برنامه این شد که ابتدا این دو بازیگر را سران فتنه خواندند و سپس با حصر ایشان و عقب نشینی تاکتیکی از ریاست خبرگان در غفلت و حتّی لیدری اغلب نیروهای به ظاهر انقلابی ، جریان موهوم انحراف را جایگزین فتنه کردند و دو سال تلخ ترین بخش تاریخ عدالتخواهی را در کشور با مظلوم کردن انقلابی ترین رئیس جمهور کشور و یارانش رقم زدند تا سرانجام حاصل آنرا چیدند !
جناب محمّد عطریانفر عضو اصلی حزب کارگزاران در واکنشی صریح پس از غائله ی ساختگی 25 بهمن 89 ، موسوی را مطرود دانست و با این تعابیر پایان تاریخ مصرف وی را اعلان کرد :
« 22 بهمن 89 پایانی بود بر همه اختلافها و جداییها و 25 بهمن آغازی بود بر تجدید سوءتفاهمها و گسست الفتها و پیمانشکنیها. 22 بهمن دعوتی بود به سوی خدا و ایمان و آرمان و انقلاب خمینی کبیر و 25 بهمن پیامی بود به سوی خودخواهیها و تفرقهها و دشمنتراشیها. 22 بهمن تصویر روشنی بود از اقتدار ملی و عزت اسلامی و شکست هیمنه دشمن و 25 بهمن بستری بود برای امید استکبار و نفوذ نفاق و رخنه مخالفان نظام. 22 بهمن نقطه آغازی بود برای همافزاییها و رویشها و زایشها، 25 بهمن عرصهای بود برای ریزشها و فرصتسوزیها. »
از این به بعد حضور بی واسطه ی موسوی و کروبی که اسرار مگویی دارند به صلاح جریان خاص نبود ، مثلا جناب مهدی کروبی درمصاحبه ای با یکی از رسانه های بیگانه از تفاهم دو جناح برای پایان دادن به دولت دکتر احمدی نژاد قبل از پایان چهار سال گفت !
هدف اصلی فتنه گران تصاحب دولت ؛ آیا فتنه گران به این هدف رسیدند ؟!
اگر چه برخی از مسئولان به قصد حفظ آرامش کشور و مقابله با اغتشاش ها و ناپایداری ها به تصمیم حصر این دو ، تن دادند ، ولی حصر این دو نیاز رأس فتنه برای مرحله های بعدی بود ، چراکه مظلوم نمایی ها با آتش تهیه عناصر ساده لوح و یا مغرض که سران فتنه را منحصر در محصوران کرده - که هنوز هم صدا و سیما و منابر رسمی بر سران فتنه بودن ایشان اصرار دارند – با این کار آنان را به عنوان اهرم های فشار مزمن بر نظام نگهداشتند تا افکار عمومی را از اصل فتنه منحرف کرده و همواره اقتضا و انگیزه ی حفظ بی بصیرتانی در کف خیابان را تداوم بخشند!
باید توجه داشت که در کشور ما خط قرمزی مهمتر از مذاکره با آمریکا وجود نداشته است ، چگونه کسانیکه توانستند این خط قرمز را بشکنند را می توان واقعاً مخالف حصر موسوی و کروبی و ناتوان از شکست حصرشان دانست ؟!
همانطور که رهبری درباره موسوی و کروبی فرمودند :
« کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچهی دشمن شود ... ( ولی ) عامل اصلی دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند . » ( 19 دی 1389 – دیدار با مردم قم )
پس در واقع کسانی مانند موسوی و کروبی و حتّی خاتمی اگرچه تا حدودی کارآزموده ی اغتشاش بوده و با شدّت و ضعف خبره ی براندازی می باشند ولی مهره هایی هستند در جهت نشانی غلط دادن به افراد و فریادگرانی هستند برای فراری دادن فاسدان واقعی در غبار بی بصیرتی ها که همواره بلاگردان رئوس فتنه بوده اند !
و نقش حزب کارگزاران در این میان به خصوص از دوم خرداد 76 نقشی غیر قابل انکار و کاملا برجسته است - که شاید همانطور که در عاشورای 88 و 25 بهمن 89 برخی آقازاده ها برای خوردن ساندویچ و یا خرید لباس اتفاقی به لیدری اغتشاشگران می پرداختند – در این مورد نیز اتفاقی برگشت همه این ماجراها را به ایشان و پدر معنویشان را مشاهده می کنیم !
فراموش نکنیم که رهبری معزز انقلاب اسلامی در ادامه این سخن که موسوی و کروبی را سران فتنه ندانسته و بلکه دیگرانی را که طراحی کردند را رأس فتنه دانستند به واقعیّت مهم دیگری نیز اشاره کردند :
« طراحی این بود که اگر توانستند قاعدهی دولت را به شکل مطلوبِ خودشان بچینند، که بعد از آن، راه حرکتشان روشن بود که چه کار میکردند. »
( 91 دی 1389 – دیدار مردم قم )
اخیرا « م ه » عضو برجسته و مؤسس کارگزاران وقتی استعفا داد پس از ابراز ضرورت ایجاد جبهه ای به محوریت کارگزاران گفت :
« به عنوان یک عضو موسس بر این باورم که شعارهای حزب کارگزاران نه تنها دچار افول نشده بلکه به گفتمان قالب کشور نیز بدل شده است. »
http://snn.ir/print/363701
با همه این واقعیت ها متأسفانه جبهه خودی فتنه را تمام شده دیده و با انحراف افکار عمومی به جبهه های فرعی مثل مقابله با شیرازی ها که در مکری « تشیع انگلیسی » فقط منحصر در ایشان شده است و یا مشغول شدن به داعش و افسانه پردازی ها در این زمینه از تحلیل واقعی فتنه 88 که تداوم دارد عقب افتاده و به تبعیت آن از تصمیم لازم مقابل این فتنه که بیشتر از چند شبکه روحانی نمایان خارج از کشور و تکفیری های آمریکایی ، انقلاب بزرگ اسلامی را تهدید و استحاله کرده ، غافل مانده است .
و تو خود بخوان حدیث این مجمل ...
مسعود شفیعی کیا
93/10/7
ربیع الاول 1436
ناگفتههایی ازجلسه نمایندگان نامزدهابا رهبرانقلاب
بسم ربّ الشهداء
وا اماما ، یا وا هاشمیا ؟!
پس از انعکاس مصاحبه ی دانشمند معظم جناب آیت الله آقا سیّد محمّد خامنه ای ، که نکاتی از ناگفته های تاریخ انقلاب را بازگو کرده و نقش جریانی خاص را در برهه های مهم تاریخ این کشور فاش کرده است ، حمله هایی به دور از منش و روش گفتگو که بیشتر به جیغ و فریاد رسوایان شبیه است را به ساحت ایشان نظاره می کنیم ! که القای اهانت به امام راحل در این روشنگری نقطه ی مشترک این حملات شتابزده می باشد !
البته این روش مندرسی است در پروپاگاند سیاست زدگان ، که اگر بخواهند کسی را از صحنه خارج کنند و نخواهند دلیل اصلیش را ابراز کنند وی را متهم به تقابل با ولایت می کنند ، همانطور که مردان عدالت را متهم به انحراف و تقابل با ولایت و روحانیت کردند !
چراکه هیچکدام از ادعاهایی که توجیه گران جریان خاص درباره ایشان دارند در متن مصاحبه ی ایشان با نشریه رمز عبور وجود ندارد ، بلکه سخن گویای این دانشمند و روحانی معزز نمایانگر مظلومیت خمینی کبیر دربرابر جریان خاص می باشد ، که افشای آن گویای پیچیدگی شرایط رهبری امروز انقلاب اسلامی بوده و تحلیل واقع گرایی در برهه های مهم پیش رو به نسل جدید انقلابی ما می دهد !
سابقه حرکات خودسرانه ی برخی مسئولان زمان امام راحل :
حرکات خودسرانه برخی از مسئولان زمان حیات امام راحل امر تازه ای نیست که آیت الله سید محمّد خامنه ای آنرا پرده نمایی کرده باشد ، بلکه این واقعیت در اظهارات خواص آن دوران نیز به خوبی قابل ملاحظه است ، به عنوان مثال جناب « محسن رضایی » در مصاحبه ای در هفته دفاع مقدس سال 88 از پذیرش قطعنامه یک سال قبل از پذیرش اجباری آن توسط امام راحل خبر داد که گویای خودسری بخش قابل توجهی از مسئولان وقت بوده است ، تصور کنید امام راحلی که بارها در سخنان سال پایانی جنگ فراخوان مقاومت داشتند و بانگ « حسینیان آماده باشید امروز ایران کربلاست ! » سرمی دادند و « سرنوشت جنگ را در جبهه ها نه میز مذاکرات » گره زده بودند ، آیا می توان گفت از پذیرش مخفیانه جام زهر قطعنامه 598 خبر داشتند ؟! محسن رضایی در این مصاحبه اگر چه پیشنهاد می دهد که سالروز نوشیدن جام زهر توسط امام را باید جشن پیروزی گرفت ( ! ) ولی اعتراف تلخی می کند :
« پذیرش غیر علنی قطعنامه 598 نکتهای است که تا به حال مطرح نشده و در سطح جامعه مطرح نشده است اما 21 سال پس از پایان جنگ بد نیست به آن پرداخته شود. خیلی ها فکر می کنندایران در سال 1367 قطعنامه 598 را پذیرفت اما ایران یک سال قبلش قطعنامه را پذیرفته بود ، اما بنا نبود کهاین موضوع افشا شود تا مذاکرات پیش رود و مانعی برای ادامه مذاکرات پیش نیاید. (!) »
حاکمیّت دوگانه جریان خاص با امام راحل واقعیّتی انکار ناپذیر :
بنابر این همانگونه که آیت الله سید محمد خامنه ای اشاره داشتند بین امام و جریان خاص نوعی حاکمیّت دوگانه وجود داشته که آقای رحیم صفوی در مصاحبه با رمز عبور شماره 4 به همین واقعیّت اشاره می کند و می گوید :
« آقای هاشــمی، با حضرت امام و رهبری نظامی جنگ هماهنگ نبود. به نظر من، آقای هاشمی به فکر قدرت بعد از امام بود و میخواست بعد از امام کشــور را اداره کند. لذا میخواست قدرت را در دست داشته باشد و شاید پیش خود فکر میکرد در این جنگ نباید همه چیز از بین برود. این برای حفظ قدرت خود و ادامه حکومت خودش بود که نمیخواست همه منابع کشور از بین برود. »
این قطعه را اگر کنار قطعاتی که آقا سید محمد خامنه ای برشمردند بگذارید تصویری گویا از این جریان نمایان می شود که اکنون به دنبال تکرار همان اتفاقات مذاکرات مک فارلین و جام زهر قطعنامه 598 در پوشش مذاکرات قهقرایی هسته ای هستند !
حال این سرو صداها بر علیه این مستندات آیت الله سید محمد خامنه ای و فریاد « رفت از دار فنا حجت الاسلام ما ! » و « واغربتا ! » سردادن ها و آسمان تاریخ 1400 ساله ی و نهج البلاغه را به ریسمان قدرت بافتن ها برای چیست ؟! چرا به گزافه شفاف سازی صحنه ی معادلات قدرت را توهین به امام راحل می دانند ؟!
اینکه چرا یک نشریه ای احمدی نژادی تریبون این شخصیّت های به حاشیه رانده شده و مغضوب سامانه ی قدرت طلبان شده است ، را هم باید در خصلت احمدی نژادی ها جستجو کرد که نخواسته اند معادلات قدرت طلبان را بپذیرند و بر اصول واقعی انقلاب و امام و رهبری پایبند بوده و خواسته اند حرف هایی خلاف آنچه که اولیگارشی می خواهد را بشنوند !
شگفتا کسانیکه نقد خاندان شخصیت های انقلاب را هتک حرمت تلقی می کنند و نقد روحانیت کج رو را هتک روحانیت می دانند اینگونه به این مرد حکیم و فقیه وارسته و اخوی محترم و بی حاشیه ی رهبری می تازند و منبریان جریان خاص سخن شجاعانه ی ایشان را بدتر از ساواک می دانند !
برخورد دوگانه تا چه حد ؟! دیروز دیگر برادر رهبری که همراه با جریان خاص بود و در حزبی است که سال 88 تقابل با رأی مردم و تدبیر رهبری را دنبال می کرد ، عملکردش را هتک حریم انقلاب ندانستند ولی در برابر سخن واضحی که بر طرف کننده غبار مظلومیّت از ولایت است فراخوان عمارپنداران می دهند که بیایید که به امام ظلم شده است ، گویا کسی تا به حال در کشور به امام اهانت نکرده است که برخی چنین آشفته می شوند ، خوب شد این اتفاق افتاد تا ما بفهمیم امام برخی کیست !
وظیفه ی خود می دانیم برای حکیم فرزانه حضرت آیت الله سید محمّد خامنه ای از خدای متعال سلامتی خواسته تا همواره در کنار رهبری عمار انقلاب باشند !
مسعود شفیعی کیا
93/9/28
1436صفر
آیتالله سیدمحمد خامنهای : باند ... از مدتها پیش با آمریکا ارتباط داشتند