مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

هیلاری ٬ ترامپ ؛ استفراغ دموکراسی یا پیش لرزه فروپاشی ؟!

بسم ربّ الشهداء

هیلاری ٬ ترامپ ؛ استفراغ دموکراسی یا پیش لرزه فروپاشی ؟!

✔️ نمایش زشت و مملو از پلیدی و رکیک گویی انتخابات اخیر آمریکا ٬ نمود تمام عیار زشتی لیبرال دموکراسی است که بیش از همه هشداری است به کسانی که جمهوری اسلامی را هم استحاله در مکتب شیطانی لیبرال دموکراسی می خواهند .

گذشته از این موضوع ٬ پدیده ی ترامپ که چه در داخل و چه توسط دموکرات ها سعی دارند نامزد بدتر نمایشش دهند گویای پیش لرزه های اجتماعی آمریکا می باشد .

✔️ صرف نظر از احتمالاتی که در تبانی دموکرات ها با جمهوری خواهان مطرح است و یا دیگر احتمالات در این زمینه ٬ ولی نمی توان همه ی اتفاقات این انتخابات را مدیریّت شده فرض کرد .

چون ترامپ با همان سبک و سیاق آمریکایی در چند ماه رقابت به ساختار شکنی بی سابقه در سطح نیروی درون ساختار تبدیل شده که اغلبِ نقطه ضعف های آمریکا و فساد نهفته را رونمایی می کند .

دعوای هیلاری ترامپ پیرامون مسائل جهان و منطقه در نوع خود بی نظیر است که برای نخستین بار دو نامزد جمهوری خواه و دموکرات برخلاف گذشته که در تاکتیک ها اختلاف داشتند ٬ حال در استراتژی ها دامنه اختلافشان گسترده شده که این قابل چشم پوشی نیست .

و حال ترامپ به عنوان نماینده ی بخش قابل توجهی از آمریکایی ها که به تمام نظام کاخ سفید منتقدند ٬ و دوش به دوش دموکرات ها در نظر سنجی ها پیش می روند تبدیل شده ٬ پس این یک انتخابات عادی نیست .

به نوعی می توان آنرا تِرَک در مترسک جمهوری واشنگتن و پیش لرزه ی فروپاشی نظام سیاسی اجتماعی آمریکا فرض کرد که در صورت پیروزی یا عدم توفیق ترامپ هم ٬ پس از این انتخابات آمریکا به سوی آگاهی خواهد رفت و بیداری آمریکا نیز تسریع خواهد شد .

البته ما ترامپ را انگیزاننده ی این حرکت و بیداری نمی دانیم و چه بسا اتاق های فکر حاکمیّتِ پنهان آمریکا با توجه به نظر سنجی ها و استمزاجی که از مردم داشته اند برای در صحنه نگهداشتن مردم به ترامپ ساختار شکن روی آورده اند چنانچه در دور قبل به اوبامای مدعی تغییرات روی آوردند .

ولی آنچه محرز است هیلاری با توجه به پلن B آمریکا در منطقه با تهدید جدّی ایران و پرواز ممنوع اعلام کردن سوریه قصد اقدامات سخت دارد ولی ترامپ برعکس آنچه نمایانده می شود مخالف این جنگ افروزی دموکرات ها بلکه مدعی همگرایی با اسد و روسیه خود را نشان می دهد و این مواضع بر پیچیدگی این انتخابات بیشتر افزوده .

ولی مواضع کلینتون که در ویکی لیکس افشا شده که گفته بود : « ما برای تأمین امنیّت اسرائیل باید سوریه را متلاشی کنیم . » و سخن معروفش در بهار عربی که به دنبال مدیریت بیداری ها از طرح و نقشه ای بلند مدّت برای کشورهای اسلامی می گفت ٬ گویای خباثت هدفمند دموکرات هاست که ترامپ در این باره حداقل خواستار درون گرایی و اصلاحات درونی آمریکاست .
مثلا در مناظره سوّم این دو بازیگر

کلینتون در نزاع لفظی با ترامپ درباره دخالت روسیه در آمریکا او را دست‌نشانده و آلت دست پوتین توصیف کرد. و ترامپ پاسخ داد : کلینتون از پوتین خوشش نمی‌آید چون در هر قدمی هوشمندانه‌تر از او عمل کرده است.

این موضع کسیکه رئیس جمهور احتمالی آمریکاست درباره پوتین که سال ها چالش و رقیب مقهور کاخ سفید بوده معنایش به تنگ آمدن قافیه ی سیاسیون آمریکاست که فروپاشی های زیادی را نمایانگر است .

یا این سخن اخیر ترامپ:

« نظام انتخاباتی آمریکا "یک نظام فاسد و درهم‌شکسته" است.  هیلاری کلینتون می‌خواهد در سوریه جنگ راه بیندازد. » و پافشاریش بر تقلب که هراس اوباما را هم به دنبال داشته ٬ فراتر از پارپاگاندی برای جلب آراست بلکه به دعوت شورش مدنی به سبک آمریکایی بیشتر شباهت دارد .

البته حُقّه ی شیطانی لیبرال دموکراسی با مردد کردن مردم بین انتخاب بد و بدتر برای به حاشیه سپردن حکومت صالحان هم روی دیگر این ماجراست تا مردم را اسیر لیبرال دموکراسی نگهدارند و از راه نجات باز دارند .
اگر چه تحوّل در آمریکا فراز ونشیب خواهد داشت و مطمئنا اتاق فکر و نرم افزار شیطان بزرگ در صورت فروپاشی احتمالی ایالات متّحده به جای دیگر و حتّی احتمالاً به منطقه و همسایگی ما منتقل خواهد شد ولی باید به دنبال تکامل این تحوّل ٬ نقشه ی سیاسی منطقه را بنابر شکل جدیدش تحلیل کرد پس باید این چند سال به دقّت جهان را رصد کرد که مانند بیداری های منطقه در داخل غلط تحلیل نشود.

و شایسته است با بیداری های جهانی در پیش رو همراه باشیم که با دیپلماسی کدخدا (شیطان بزرگ) پرست این امر سخت و نزدیک به محال می شود .

مسعود شفیعی کیا

هفتم آیان 1395

آخرین بازمانده راست قامتان !

بسم ربّ الشّهداء

آخرین بازمانده راست قامتان ! 

حال که آشکار شده که هنوز وقت بازگشت پیرو روح الله به عرصه اجرایی نیست و انسداد پیش آمده توسط اشراف نظام گویای از دست رفتن نعمت ها و روی آوردن نقمت ها و روزهای سخت غیر انقلابی بودن ها است ، سرمستان قدرت که خود محبوبیّتی در بین مردم ندارند ولی از نیامدن آن مرد نیز در پوست خود نمی گنجند به دنبال حقّه ای دیگرند تا به خیال کودکانه ی خویش موج آرای آن مرد محبوب را به سوی بدل های خود سرازیر کنند .

✔️ ولی با دقّت در شخصیّت و ویژگی های منحصر به فرد ایشان که وی را تنها قطب مقابل جریان الیگارشی قرارا داده که قدرت موج سازیش « کابوس آدم برفی ها » شده ، در خواهیم یافت که در بین مدعیان کسی واجد اندک خصوصیّات مردمی و انقلابی ایشان نمی باشد تا سهمی از آرای اکثریّت وی داشته باشد.

دیدیم چهره های شاخص مشهور به اصولگرایی که برای اثبات خود به نفی نقاط برجسته ی ایشان نیز پرداخته اند ، در انتخابات ۹۲، چون فهمیده بودند پس از آن مرد فقط کسانی در این عرصه مانا هستند که دستکش مخملی بر دست چودنی شیطان بزرگ باشند با پیامی واضح زاویه ی خود را از انقلابی گری آشکار کردند و هر سه به طور علنی دکتر احمدی نژاد را برای سؤال از « هلوکاست » شماتت کرده و سؤال از چشم اسفندیار استکبار جهانی را همگام با دوستان مدعی اصلاحات خود تحمیل کننده هزینه به کشور دانستند و به قول رئیس جمهور سابق : بیچاره ها فکر کردند که انتخابشان رهین رضایت اسرائیل است ! ، ولی اصل جنس نیز برنده ی آن کارزار بدون نماینده ی دکتر احمدی نژاد شد.

✔️ امروز جناب قالیباف به عنوان چهره ی برجسته و دائم الحضور این جریان در این صحنه که برادران زیادی حامی وی می باشند ، - که در صورت عدم نامزدی مستقیم در سال ۹۶ احتمالاً در تیم  انتخاباتی آقای قاسم سلیمانی چهره ی اصلی آن دولت احتمالی خواهد بود - برای دادن پیام آشکار به آن طرف مجدد مانند تقبیح سؤال از هلوکاست اکنون از حمایت خود از برجامی می گوید که رهبری هم آنرا خسارت دانسته !

البته جناب قالیباف که بهترین خاطره ی دوران شهرداریش دعوتش توسط شهردار لندن و انتخابش در همایش شهرداران کلان شهرهای دنیا به عنوان شهردار نمونه و ریختن قهوه توسط شهردار لندن برایش بوده است و به عنوان نیروای تکنوکرات در رسانه های غرب شناخته می شود و با نماد های غربگرایی در تهران انتظاری بیشتر از وی نیست .

ولی سخن درباره جایگزینی شخصیّت دکتر احمدی نژاد در میان مهره های مطرح جریان مدعی می باشد که با توجه به رویکردهای انقلابی و مبانی اندیشه ای ایشان که حتّی جناب جلیلی نیز در سال های آخر دولت دهم از نظر ایشان در مذاکرات تبعیّت نمی کرد و بلکه بدون اجازه ی وی مذاکرات فرسایشی و به نفع جریان حاکم  ۱+۵ را بدون کوچکترین گزارشی به رئیس جمهور سابق از سر گرفت و یا مذاکراتی که جناب صالحی هم زمان با توصیه ی یکی از عالیجنابان با اصرار به رهبری دنبال کرد و اکنون از عدم اعتقاد دکتر احمدی نژاد به آن مذاکرات با آمریکا می گوید و مذاکرات مسقط و ارتباط گیری های فرادولتی جناب ولایتی در دولت دهم و ... همه گویای اقرار تلخ شخصی است که گفت : « احمدی نژاد رجل این میدان نبود و بلکه روحانی باید می آمد که رجل مذاکره بود و ... » و این دعواها همه برای این بود که جای آن رجل مذاکره بنشینند ،و البته دکتر احمدی نژاد حسرت کوچکترین عقب نشینی را بر دل شیطان بزرگ گذاشت ، بنابراین مانند دیگر راست قامتان سلف خود منفور مستکبرین و دوستانش می باشد .

و با رأی مجلس مشهور به اصولگرایی به برجام و دیگر ملزومات پیش و پسا برجام، افتخار عدم امضای هیچ سندی بر علیه مصالح مردم و انقلاب فقط برای دکتر احمدی نژاد ماند ، که جریانی که فقط از انقلابیگری لقلقه ی شعارهای انقلاب در محافل خاصّ را دارند هیچ چهره ی کاریزما و  مردمی و تأثیر گذار در سطح کشور و جهان نخواهند داشت که دردش ظهور و رفع بندها از مردم کشورش و جهان باشد .

از آرزوی انقلابیون مصری در میدان تحریر قاهره برای داشتن رئیس جمهوری مانند دکتر احمدی نژاد تا استقبال تاریخی ملّت لبنان و سخنرانی شجاعانه ایشان در بیروت و مرز رژیم صهیونیستی و نام احمدی نژاد که نشان مقابله ی با مستکبران و خودباوری ها در جنوب آمریکاست همه چیزهایی است که دیگر برای کسی غیر از وی تکرار نمی شود ، چراکه اکنون کاریزما ترین چهره ی ایشان در کشورهای عربی و منطقه متأسفانه به عنوان مداخله گر و اشاعه دهنده ی جنگ طائفه ای شناخته می شود و نتیجه ی عدم بلنداندیشی ها در دولت مدعی تعامل با جهان ، محکومیّت بی سابقه ی ایران در تاریخ ۵۰ ساله ی سازمان کنفرانس اسلامی است .

پس می توان گفت دکتر احمدی نژاد به عنوان آخرین بازمانده ی راست قامتان از جنس بهشتی ها و چمران ها و متوسلیان های بدون مرز است که فقط خودش می تواند نقش خودش را ایفا کند .

مسعود شفیعی کیا

کوفیان فقط با پرزیدنت مسلم هماهنگند !

بسم ربّ الشهداء

کوفیان فقط با پرزیدنت مسلم هماهنگند !

( یا مهدی ادرکنی ! )

قدرت مداری یک آفت اجتماعی است که به تعبیری قائلند « الحقّ علی من غلب » حقّ با کسی است که قدرت غلبه دارد !

جامعه و افرادی که از این رذیله پاک نشده باشند نگاه ویژه ای به اصحاب قدرت و حتّی اصحاب ثروت دارند ٬ چراکه ثروت هم قدرت آور است ! و ملاک تشخیص حقّ و باطلشان مبتنی بر حقیقت مداری نیست !

ولی ائمه اطهار علیهم السّلام با وجود اینکه مظهر اسم اعظم و تجلّی جمیع اسماء إلهی هستند و قدرت تصرف و غلبه بر هر چیزی را داشتند ولی برای مقابله با این رذیله ی اجتماعی هیچگاه بر پایه قدرت دنبال حقّ خود نبودند و با دشمنانشان مواجه نمی شدند ٬ بلکه بر اساس نظام ربوبیّت دنبال پرورش آدمیان بر پایه حقیقت بودند تا بدانند که ملاک تشخیص حقّ ٬ قدرتمندان دنیا نیستند ! ولی چقدر سخت است جامعه ای را از این رذیله پاک کردن .

و این جامعه و افراد ٬ معیارشان برای سنجش شخصیت ها میزان قدرت برخورداری یا احتمال دستیابی آن شخصیت ها به قدرت است و همینکه شخصی را با وجود تمام قابلیت ها و شایستگی هایش دستش را از قدرت کوتاه ببینند دورش را خالی و بلکه به صف بدگویان و دشمنانش می پیوندند !

و همین نیز منجر به تنهایی مسلم در کوفه شد ٬ وقتی مسلم ابتدای کارش بود آنانی که فکر کردند بوی کباب می آید با وی بیعت کرده و سنگش را به سینه زدند ولی همینکه فضای دوقطبی را به نفع آل زیاد دیدند تنهایش گذاشتند و خود را برای جنگ با فرزند فاطمه آماده کردند .

حکایت آدم های ابن الوقت نیز همین است که به جای اینکه گرد مرام شخصیّتی حلقه زنند دنبال بوکشیدن به قدرت رسیدن افرادند و اگر بفهمند آن بو ٬ بوی کباب نبوده  ٬ پشت به آن شخصیّت کرده و بلکه با جذب به قدرت بی توجّه به فضائل آن شخص به هتک آن شخصیّت می پردازند .

حال حکایت کسانی است که از شخصیّت دکتراحمدی نژاد که شخصیّت انقلابی و محو در مرام امامت است فقط پریزیدنت احمدی نژادش را می خواستند که با محرز شدن عدم برنامه انتخاباتی ایشان می بینیم ٬ کسانیکه بعضا برای نشستن روی صندلی اوّل پا روی همه چیز می گذاشتند پشت به وی کرده بلکه در کنار قدرت های تهی نشسته و رجز می خوانند .

ولی در مرام انقلابی ما شخصیّت های مخلص انقلابی ٬ نه تاریخ مصرف دارند و نه چون گلادیاتورها با شست واروی قدرت حذف می شوند ٬ و نه سهم آرائشان قابل انتقال به دیگران است ٬ بلکه مردانِ مرد نامیرایند و همیشه ذخیره ای برای مبادای انقلابند ٬ چراکه حق را قدرت نمی دهد بلکه انسانیّت فراهم می کند .

مسعود شفیعی کیا

تنها رئیس جمهوری که برای محو دوقطبی به بازماندگان قبل فرصت خدمت داد !

بسم ربّ الشهداء

تنها رئیس جمهوری که برای محو دوقطبی به بازماندگان قبل فرصت خدمت داد !

 از دست رد عارف به دعوت دکتر احمدی نژاد تا ناکامی اش از ریاست مجلس :

در حاشیه بدمطرح شدن و بدفهمی « دوقطبی سازی » ، شاهدیم که کینه های بدری و خیبری بالا گرفته و با وجود اطمینان از عدم شرکت دکتر احمدی نژاد در انتخابات بدون هیچ منعی بدترین فحّاشی ها به مؤمنان را دارند و هم صدا با شیمون پرز خواستار مجازات دکتر احمدی نژاد هم هستند .

مثلاً جناب عارف که اکنون چنین میاندار الیگارشی شده و دم از محاکمه ی خادم بی نظیر ملّت می زند ، خوب است توضیح دهد که وقتی دولت نهم به دکتر احمدی نژاد تحویل داده شد ، و ایشان از وی خواست در سمت معاون اوّلی بماند و خدمت کند ولی وامداری حزبی و بیم از شریک شدن با شخصیت ضد صهیونیستی منجر به رد دست دوستی دکتر احمدی نژاد از طرف جنابش شد ، چرا تاکنون به این بلند اندیشی ایشان اقرار نکرده است؟!

البته آن دست رد جناب عارف به رئیس جمهور سابق جزایش عدم توفیق رسیدن وی به صندلی ریاست مجلس امید بود که با حدود ۲میلیون رأی در ساختار الیگارشی مغلوب منتخب دوّم شهر قم با حدود ۱۷۰ هزار رأی شد. حال نیز جناب عارف برای اینکه « مقامات ذی الصّلاح » راضی باشند به جای پاسخگویی به منتخِبانش، عَلَم درخواست پرز برای مجازات خادم ملّت را بلند کرده !

اقدام دکتر احمدی نژاد در دعوت عارف برای ماندن در معاون اوّلی گویای فراجناحی و فراقطبی بودن دکتر احمدی نژاد است ، کاری که نه خاتمی و نه روحانی و نه رفسنجانی هیچگاه با مدیران و حتّی کارمندان پیش از خود نکردند ، ولی دکتر احمدی نژاد نشان داد که برایش عارف مدعی اصلاحات با رحیمی مادرخرج مدعیان اصولگرایی تفاوتی ندارد و به همین دلیل نام دولتش را « دولت مهرورزی » گذاشت .

چالش اصلی دکتر احمدی نژاد با جریان به اصطلاح اصولگرایی نیز از همینجا شروع شد ٬ ولی دلیل ایشان همواره این بود که : باید به آنها فرصت بدهیم تا خدمت کنند ! و به همین دلیل حتّی افرادی امثال رهنورد و موسوی را هم شخصا از سمت های دولتیشان برکنار نکرد ، و داس و کمباین موجودین را به کار نبرد ، اگر چه بی وفایی ها و خیانت هایی هم هزینه اش بود .
✅ دکتر احمدی نژاد حتّی برای جذب سیزده میلیونی که در سال ۸۸ به موسوی رأی داده اند دغدغه داشت و شکل کابینه اش را در این جهت تغییر داد که شاهد بودیم افرادی مانند مریدان جناب مصباح و برخی مادحان علنی وی را شماتت می کردند که ، می خواهد برای جذب رأی ؛ « بچه قرتی ها را بر ما حزبلاهی ها ترجیح دهد.» ولی هنوز هم نفهمیده اند که برای یک انقلابی ، ترمیم دوقطبی ها و سوار کردن تمام جامعه بر کشتی انقلاب مهم است نه انتخاب شدن ، چنانچه ایشان خود شرح داده است :

"برادران و خواهرانِ عزیزِ ما که دست به قلم می برید، هدف ارشاد است ... ما حق نداریم راه را بر هیچکس ببندیم. طوری حرف نزنیم که این دیگر امکان بازگشت ندارد. حق نداریم. آخر به چه حقی ما می توانیم به خودمان اجازه دهیم؟

یادم هست بعد از انتخاباتِ ۸۸ ما رفتیم خدمتِ بعضی از این آقایان گفتیم آقا بالاخره این یک مشکلی در جامعه است و باید درمانش کنیم. هر دفعه یک پرچم بلند می شود و ۱۳، ۱۴ میلیون پای ثابت دارد. این برای کشور خطرناک است. اصلا دو قطبی است و جامعه دو بخشی می شود و ممکن است در آینده مشکلات سنگینی ایجاد شود. این را باید یک طوری حلش کنیم. چیست مشکل؟ مشکل از آن هاست؟ از ماست؟ مشکل اعتقادی است؟ رفتاری است؟ برخوردِ بدی شده است؟ ضعفی در جایی هست؟ بی توجهی ای شده است؟ خواسته حقی هست که جلویش گرفته شده است؟ چه هست؟ بالاخره ده ها احتمال است.

و البته هنوز هم همه سرنخ ها بر می گردد به همان پسته ی رفسنجان !

بسم ربّ الشّهداء

و البته هنوز هم همه سرنخ ها بر می گردد به همان پسته ی رفسنجان !

پاییز سال ۶۷ بود که با انحلال گردان های لشگر ۲۷ محمّد رسول الله ( صل الله علیه و آله ) به تهران بر گشتیم ، پس از پذیرش قطعنامه و مقابله با تک عظیم جاده اهواز خرمشهر و چندماه پدافندی حالا دیگر واقعا باید دوکوهه و جنگ و یاد دوستان مظلوم و شهید را پشت سر می گذاشتیم و خودمان را برای تعامل با شهری که نه آن ما را خوب می شناخت و نه ما دل بازگشت به آن را داشتیم آماده می کردیم .

رسیدیم تهران ، میدان راه آهن سوار مینی بوسی شدیم که تا چهارراه ولیعصر ( اروحنا فداه ) ما را ببرد ، چند مرد و زن میان مینی بوس نشسته بودند و ما چند نفر هم رفتیم ردیف صندلی عقب مینی بوس نشستیم ، سکوت رمزآلودی همه بچه ها را فراگرفته بود ، چون از بهشت جبهه ناگهان در برزخ شهر هبوط کرده بودیم ،  بدی انتهای مینی بوس این بود که سخنان دیگران را راحت می شنوی ، مردی با چند زن داشت صحبت می کرد ، داشتند پایان جنگ را تحلیل می کردند .

سخنی از آن مرد شنیدیم که خیلی ما را سوزاند ، چون می گفت : جنگ باید زودتر از اینها تمام می شد ولی این رزمنده ها - با گوشه چشم به ما اشاره کرد - نمی گذاشتند ، زنی گفت : چرا ؟!  مرد :خوب الان اومدن بیکار چه کار باید بکنند ، تا جنگ بود دستشون تو پوست گردو بود حالا چی ؟! و ...

بنده خدا نمی دانست شش ماه هم به بهانه ی کمبود بودجه همان ماهی ۲۴۰۰ تومان را هم نگرفته ایم و به سخنی به جبهه رفت و آمد می کردیم - رفقا که می دیدند دارم به خودم می پیچم گفتند : ولشون کن !
✔️ هنگام پیاده شدن وقتی از کنار آن مرد رد شدم طاقت نیاوردم و گفتم : داداش ! دست ما توی پوست گردو نبود ! ولی وقتی نگاهم به عنوان روزنامه ای که در دستش بود افتاد فهمیدم بدفهمی بیچاره از کجا آب می خورد  .

در آنجا این سخن اکبر رفسنجانی تیتر شده بود : رزمندگان خودسری و کلّه شقی نکنند تا ما به تمام نتایج قطعنامه برسیم !

این سخن یعنی تلقین خودسری و کلّه شقی رزمندگان دربرابر قطعنامه ای که می گفتند مثل برجامِ امروز همه مشکلات را حل می کند ، ولی وقتی مذاکرات فرسایشی ولایتی و طارق عزیز یک وجب خاک و یک اسیر از ما آزاد نکرد ، باید تقصیر را گردن یکی می انداختند که از رزمندگان چه کسی مظلوم تر ؟! 

کسانیکه خودشان با معاملات و بده بستان هایی مانند ماجرای «مک فارلینِ» آمریکایی جنگ را فرسایشی و هشت سال کش دادند می خواستند تقصیرها را گردن رزمندگان بی توقع و مظلومی بیاندازند که جز اطاعت اراده و توشه ای نداشتند ، و با شنیدن پذیرش جام زهر قطعنامه ۵۹۸ از طرف امام به جز گریه و بغض بر مظلومیّت امامشان و تبعیّت کاری نکردند !
 ولی مدعیان همانگونه که سرداری برگشتی چندی پیش متذّکر شد ، می خواستند به جای گریه بر جام زهر امام ، آنرا جشن تلقی کرده تا برای آن پایکوبی کنیم !

حال حکایت احمدی نژادی ها شده ، ما که قصد شرکت در انتخابات نداشتیم و با تمکین و تبعیّت توصیه ی رهبری هم دلواپسی برجامیون و دوجریان برطرف شده ، ولی متأسفانه جریان تزویر باز هم به دنبال نشانه ی غلط دادن و مقصّر جلوه دادن رزمندگان جبهه عدالت است، و برخلاف تصور نه تنها دوقطبی محو نشده بلکه با گداخت بیشتری بر علیه مؤمنان عدالت خواه و دوستان دکتر احمدی نژاد با تهمت های شنیع تری فضا را ملتهب تر می کنند ، تا جایی که هم صدا با « شیمون پرز » جویای محاکمه ی مردان عدالت هم هستند ، بنابراین باید منشأ دوقطبی سازی را پیدا کرد .

به راستی کسانیکه پس از سه سال سکوت بر برجام و برجامیون و تحقیر انقلاب و کشور مقابل شیطان بزرگ امروز باز هم فریاد بر رئیس جمهور سابق بلند کرده اند ، وقتی رهبری دیپلمات ها را از تداوم مذاکرات با آمریکا  منع کرد ولی ظریف بلافاصله پشت درهای بسته دوساعت با کری به مذاکره پرداخت ، چرا شاخک های ولایت سنجیشان فعال نشد ؟!

شاید هم چون در حین مذاکرات پسته رفسنجان صرف می شده اشکالی مشاهده نشده است ؟! 

و البته هنوز هم همه سرنخ ها بر می گردد به همان پسته ی رفسنجان !

مسعود شفیعی کیا