مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

برجام یا پیمان وِرسایی با طعم پسابرجامِ جمهوری وایمار !

بسم ربّ الشهداء

برجام یا پیمان وِرسایی با طعم پسابرجامِ جمهوری وایمار !


در میان دو جنگ جهانی که کمتر ریشه ای به عوامل آن پرداخته شده ، جنگ جهانی اوّل بیش از همه نقش تعیین کننده ای در شکل گیری جهان معاصر داشته که جنگ جهانی دوّم به نوعی مکمّل این جنگ بوده  است ، و نقش آمریکا و مکتب لیبرال دموکراسی غرب که انگلیس و فرانسه نمایندگی آنرا بر عهده داشتند گویای ریشه ی اصلی این کارزار با امپراتوری های بزرگ جهان بوده که ماحصل آن سقوط دودمان هابسبورگ، دودمان هوهن تسولرن، عثمانی و رومانوف به ترتیب در اتریش-مجارستان، آلمان، امپراطوری عثمانی و روسیه تزاری بود  ، که در یک کلام می توان آنرا ؛جنگ حاکمیّت لیبرال دموکراسی  نامید .

تقسیم کشورهای اسلامی و تغییر نقشه جهان آن هم به سفارش مجریان نظم نوین کاپیتالیسمی جهان گویای جنگ اعتقادی لیبرال دموکرات ها بود که جدا از ۷۰ میلیون قربانی بعد در جنگ جهانی دوّم ٬حدود ۱۰ میلیون انسان را قربانی خود کرد  !

در این میان نقش کاخ سفید نقشی غیر قابل انکار و بلکه تعیین کننده ای بود ، چنانچه پیروزی متفقین به محوریّت انگلیس و فرانسه مدیون حضور نظامی تازه نفسان ارتش آمریکا بوده است که البته دولت ریاکار آمریکا با وعده هایی دروغین آلمان و متحدانش را به پایان جنگی واداشت که در ورائش « پیمان ورسای » بود که ملّت و دولت آلمان را تحقیر بی سابقه کرد .

✔️ در حالی که در اوان جنگ جهانی اوّل و یا در پایان آن جریان نازیسمی وجود نداشت که غربی ها آنرا بهانه ی تحقیر آلمانی ها کنند ، ولی تحقیق در عواملی که منجر به تحقیر  آلمانی ها در پیمان ورسای شد ماهیّت کینه توزانه ی لیبرال دموکراسی را به خوبی روشن می کند .

آلمان هایی که دنبال تعامل با قدرت های پیروز لیبرال دموکرات بودند به سبک همانان جمهوری تشکیل دادند که به « جمهوری وایمار « معروف شد و در کنار این جمهوری تسلیم اقتصاد وارداتی آنها شده و با چشم داشت به  سرمایه گذاری های آنان به رونق کوتاه مدّت دلخوش کردند !

ولی ناگهان جمهوری وایمار با قطع شدن منابع مالی آمریکا که در پیمان ورسای وعده داده بودند ، به رکود عظیمی گرفتار شد و آلمانی ها « ابَرتورم » بی سابقه ای را در تاریخ معاصر تجربه کردند ، تا حدّی که ارزش نه مارک آلمان که در سال ۱۹۱۹برابر یک دلار آمریکا در بازار جهانی بود. درسال ۱۹۲۳به رقم باور نکردنی چهار تریلیون مارک رسید که مردم برای خریدن یک نان مجبور بودند چند کیسه اسکناس بدهند و بیکاری مفرط و رکود بی سابقه و فساد و ...

آنچه که از مرور این مقطع سرنوشت ساز تاریخ مدّ نظرم بود شباهت های این مکر اقطاب لیبرال دموکراسی و پیروزان دو جنگ جهانی و جنگ سرد یعنی انگلیس و آمریکا و فرانسه در ورای مذاکرات هسته ای و دسیسه های برجامی و پسابرجامی شان بر علیه کشورمان  می باشد !

✔️ آنچه که طراحان برجام به صراحت آنرا گفته اند و باز هم تکرار می کنند این است که در مفاد آن و قطعنامه ی تحمیلی اش مهار و تحقیر ایران و واداشتن آن به تمکین مکتب دیکتاتوری لیبرال دموکراسی وصهیونیست جهانی دنبال می شود ، بنابراین مهمترین اهرم های قدرت ایران برای استقلالش یعنی انرژی هسته ای و صنایع موشکی و نظامی که به دلیل تسلط حاکمیّتی از نفوذ عواملشان به حدّ زیادی در امان مانده اند را نشانه گرفته اند و در مراحل بعد با نفوذ در اقتصاد کشور با وعده های پرطمطراق اقتصادی که منجر به رشد شگرف نقدینگی شده به دنبال جمهوری وایمار دیگری در کشور هستند .

مثلاً وقتی بدون توجه به توان کشور در ساخت نیروگاه برق یا اداره ی چاه های نفت و کارخانه جات از کشورهای متخاصم منطقه ای و بین المللی دعوت به عمل می آید و یا در صنایع به بهانه ی کهنه گی ماشین آلات به مشورت دشمنان به تعطیلی کارخانه جات و امید آمدن کمپانی های یغماگر دلخوش هستند ، این یعنی سپردن ابزار قدرت در دست دشمنی که در چشم به هم زدنی بتواند ابرتورمی دیگر در کشور به نفع تجزیه و به زانو درآوردن آن راه بیاندازد .

اگر چه تبعات مرگبار اقتصادی جمهوری وایمار با روی کار آمدن نازی ها و اتخاذ سیاست اقتصادی درونگرا و به نوعی اقتصاد مقاومتی به سامان شد و دوری از اقتصاد ول انگار بازار و اقتصاد بسته ی کمونیستی و باحذف دلار از اقتصاد ، ظرف چند سال به شکوفائی بی سابقه ی آلمان منجر شد ولی حماقت و محاسبات غلط و تعصبات جاهلانه  منجر به بازی کردن ایشان در جنگ جهانی دوّم و مغلوب شدن اکثر جهان در مقابل امپراتوری فاسد لیبرال دموکراسی شد .

و البته در ایرانی که بستر اقتصادیش بر اساس اقتصاد بازار بسته شده این جمهوری وایمار و زلزله های خانمانسوز اقتصادیش سال ها ادامه خواهد داشت و استقلال و  تمامیّت کشورمان را هم جدّی تهدید خواهد کرد .

مگر اینکه اراده ای بی تسامح و بی رودربایستی نسبت به الیگارشی ، جهت تحقق اقتصاد مقاومتی شکل بگیرد که هنوز بارقه ی امیدی نمی بینینم .

مسعود شفیعی کیا

آیا مشکل دکتر احمدی نژاد نداشتن رأی بود ?!

بسم ربّ الشهداء

آیا مشکل دکتر احمدی نژاد نداشتن رأی بود که بیزارانش نوید رأی بالایش را می دهند ؟!

آیا عدهّ ای به دنبال به غلط انداختن محاسبات جبهه ی  مستضعفین هستند ؟!

✔️ صرف نظر از حامیان و دلدادگان بی آلایش دکتر احمدی نژاد که بر واقعیّت اقبال همیشگی مردم به خادم ملّت تأکید دارند ، در این میان عدّه ای از مجرّبان سیاسی به اصطلاح اصولگرا که به خصوص در سال های ۹۰ تا ۹۲ تریبونی نبود که به  انحراف رئیس جمهور سابق و بی زاری از ایشان نپردازند ، امروز نوید رأی بالای دکتر احمدی نژاد را می دهند !

به این جنابان باید گفته شود : مگر مشکل دکتر احمدی نژاد نداشتن رأی بوده است که شعفناک هر از چندگاهی مصاحبه ای کرده و آمار  رأی بالای ایشان را می دهند ؟!
 بعید است که  این آقایان با توجّه به تجربه ی سیاسی شان این واقعیّت را ندانند ، بلکه شاید این مصاحبه ها و هیجانات مطبوعاتی برای تغییر محاسبات و تشخیص جبهه ی عدالتخواهی باشد.

رئیس جمهوری که در دور دوّم دولتش بی سابقه در انتخاباتی چالشی قریب ۲۵ میلیون رأی آورد ، اگر فرصت تداوم با نامزد مورد نظرش می یافت بدیهی است که صحنه ی انتخابات سال ۹۲ چنین رقم نمی خورد .

پس مشکل دکتر احمدی نژاد نداشتن رأی و اقبال عمومی نیست که بعضی در مواجهه با برخی از استقبال ها از ایشان به شعف می افتند ، مشکل از ساختاری است که توانست رئیس جمهور مردمی را در انحصار تنگ نظری افرادی با کمتر از ۲۰۰ هزار رأی قرار دهد و دو سال آخر دولت ایشان را از حیث انتفاع انداخت و به رئیس جمهور قانونی کشور که حافظ قانون اساسی است حتّی اجازه ی سر زدن به زندان کشور را نداد - کاری که با بنی صدر نیز نکردند - و وزیر امنیّتی ایشان را از تمکین قانونی و شرعی به رئیس جمهور قانونی کشور باز می داشت و کار به جائی رسید که حتّی مذاکره کننده ارشد ایران در آن زمان خود را ملزم به هماهنگی با رئیس جمهور نمی دانست و بدون در نظر گرفتن توقف مذاکرات ۵+۱ توسط دکتر احمدی نژاد ، جناب جلیلی مذاکرات را بدون در جریان قرار دادن ایشان به عنوان مقام ارشد شورای عالی امنیّت ملّی از سر گرفت و همان ساختاری که صد ها طرح عمرانی دولت سابق را با وجود پیشرفت ۷۰ تا ۹۰ درصدی با عدم اجازه ی برداشت از صندوق توسعه تحویل دولت ۱۱ داد و حال با بریز و بپاش بی سابقه از صندوق توسعه یادگاران دولت قبل را به نام کم کارترین دولت ها رقم زد و ... !

و اگر حمایت های رهبری نبود ، مجلسیانی که کمتر از یک صدم رئیس جمهور سابق رأی داشتند بارها برای رأی به عدم کفایت ایشان خیز برداشتند ! 

بنابراین مشکل در عدم التزام به قانون اساسی و نقصان مردم سالاری کشور و دخالت های فراقانونی ای است ، که در انتخاب هیئت رئیسه ی مجلس دهم به روشنی آشکار شد که این ساختار نه تنها اصلاح نشده  بلکه به بیماری مزمنی تبدیل شده است !

حال کسانیکه با این ساختار آشنا هستند و بلکه بخشی از این ساختارند چگونه با ترغیب دوستان دکتر احمدی نژاد به دنبال ورود ایشان به این میدان پر موانع هستند قابل تأمل است !

شاید مقصود چنین سخنان دل خنُک کن تغییر محاسبات یاران دولت اسلامی و درگیر کردن آنان با هشت پای تنیده در نظام باشد تا انتقام خود را بار دیگر از مردم بگیرند !
 و یا به تعهدات نانوشته ی برجام و سه قسم جلاله ی حسن روحانی به عنوان مجری قانون که از عدم بازگشت دکتر احمدی نژاد گفته است توجهی ندارند ؟!
و ...

مسعود شفیعی کیا

۹۵/۳/۱۱

دکتر احمدی نژاد هشت سال مانع ظهور آیت الله گورباچف شد !


 بسم ربّ الشهداء

 

دکتر احمدی نژاد هشت سال مانع ظهور آیت الله گورباچف شد !

✔️« توماس ال فریدمن » نویسنده ی شهیر نیویورک تایمز در مهر ۷۵ ٬ ۸ ماه قبل از دولت خاتمی مقاله ای نوشت تحت عنوان ؛ « در انتظار ظهور آیت الله گورباچف »

✔️ وی نوشت :
« می دانید اگر قرار باشد تغییری در ایران پدید آید ، این تغییر بدین صورت اتفاق نمی افتد که پسر شاه سوار بر اسبی سفید به ایران باز گردد و حکومت اسلامی ایران را بر کنار کند . این تغییر به وسیله ی دستیابی مجدد قدرت در تهران به وسیله ی اوباش و اراذل مستقر در عراق صورت نخواهد گرفت .
خیر ! اگر قرار است ایران تبدیل به آنچه غرب در جستجوی آن است ، یعنی یک عضو جامعه ی جهانی که واقع بین تر و کاملاً در برابر قانون مطیع است ، شود این کار تنها به دلیل ظهور یک گورباچف ایرانی صورت می گیرد ، کسی که از میان رهبری اسلامی که اکنون کاملاً بر ملّت تسلط دارد برخیزد و قادر باشد که از درون و بطن نظام ، یک خط مشی متعادل تر و میانه روتر امّا هنوز اسلامی را ایجاد کند .

میخائیل گورباچف به واسطه ی تداخل زمانی و فشارهای اقتصادی و اجتماعی که در اواسط دهه ۱۹۸۰ در شوروری به هم پیوستند ، ظهور کرد .

آیا تحریم ها ی اقتصادی آمریکا علیه ایران هیچ نشانه ای از پدید آوردن شخصیبتی مانند گورباچف در رهبری اسلامی تهران نشان داده است ؟! »

فریدمن خود در ادامه پاسخ خود را می دهد ؛ که تحریم ها هنوز نتوانسته گورباچف بسازد ٬ به دلیل وجود تاجران زیرک که با زدوبند و دور زدن تحریم ها اقتصاد ایران را سرپا نگهداشته اند. وی۲۰ سال قبل ادامه می دهد :

« پس چه زمانی بحران به وجود خواهد آمد ؟!

وقتی درآمد نفتی ایران که به تدریج سیر نزولی می پیماید ، جوابگوی جمعیّت ایران که دائماً در حال افزایش است ، نباشد .
این امر سال آینده واقع نخواهد شد ، امّا به هر حال زمان آن فرا می رسد . تنها آنگاه ایران با واقعیّت رو به رو می شود که نمی تواند انقلاب و قطعات خودرو را با هم صادر کند ، چون صدور انقلاب باعث منزوی شدن ایران در جهان می شود و از طرفی برای صدور قطعات خودرو ، ایران به جهان نیاز دارد .تنها در آن زمان است که شرایط برای ظهور آیت الله گورباچف فراهم می شود ؛ یک روحانی که سعی خواهد کرد برای حفظ نظام اسلامی ایران آن را میانه رو تر کند ...» نیویورک تایمز ۱۹۹۶/۰۹/۸

با شروع دولت خاتمی و سقوط هم زمان قیمت نفت بیشتر به نزدیکی نظریّات فریدمن به هسته ی تصمیم سازی نظام سلطه واقف شدیم به خصوص که طرح گورباچف شدن خاتمی را دوستانش آشکار کردند و رهبری انقلاب در سالگرد فتنه کوی دانشگاه در جمع مسئولان در۱۹ تیر ۱۳۷۹ ٬صریحاً مقابل گورباچفیسم ایستاد و به همه فهماند که خاتمی مرد این میدان نیست و با اشاره ی ایشان و ورود قاضی مرتضوی و بسته شدن ده ها روزنامه و افول محبوبیّت خاتمی ٬ در انتخابات ۸۴ اصل جنس به میدان آمد تا در بستری که دولت های ۷و۸ آماده کرده بودند این سناریو تکمیل شود.

ولی خدا خواست آن مرد «دکتر محمود احمدی نژاد» با دلدادگی مردم روی کار آمد و حداقل ۸ سال طرح آیت الله گورباچف غربی ها را به عقب انداخت و با سیاستی بالنده ٬ توطئه ی سقوط قیمت نفت را باطل و حتّی دشمنان را تهدید کرد که نفت را به ۲۰۰ دلار خواهد رساند و در کنار این اقدامات با کمک دانشمندان جوان به پیشرفت پر شتابی در کشور  رسید که تاریخ مثل آن را ثبت نکرده است ، ولی اگر بازیگران خوش خط و خال به تکمیل دسیسه ی انحرافی هراسی عالیجناب تمکین نمی کردند پرونده ی آیت الله گورباچف بسته و باتداوم دولت انقلابی بساطشان برچیده می شد ولی با خنجر از پشت دوست نمایان دولت عالیجناب پس از ۸ سال تأخیر برای تکمیل این پروژه روی کار آمد و شاهد بودیم که بلافاصله قیمت نفت سقوط کرد ولی اینبار فقط عربستان مقصر نیست بلکه وزارت نفت دولت۱۱ خود در آن پیشگام شده و از قصد جبران فروش نفت و ادعای تولید ۴میلیون بشکه در روز دم می زند که تقریباً هر مصاحبه ی وزیرش یک شوک کاهش قیمتی در بر داشته!
هم زمان با سقوط قیمت نفت لو رفتن تاجران و راه کارهای دور زدن تحریم ها و تحریم آنها در خلال مذاکرات را شاهد بودیم و پخش سبد کالا آن هم در شکلی تحقیر آمیز و ادعای مذاکره کننده ی ارشد آمریکایی در گشنه بودن ایرانیان قبل از مذاکرات گویای خواب های گورباچف تراشان برای کشور می باشد .

فروپاشی اقتصادی و معیشت مردم در صدر برنامه ی شبه گورباچف می باشد که قاچاق کانتینری و عدم حمایت از صادرات و تولیدات صنعتی و کشاورزی و مفت فروشی منابع و رکود عمدی و بی سابقه همه گویای تحقق راه کارهای جناب فریدمن می باشد ٬ به خصوص که وی در ابتدای این دولت تلویحاً در مقاله ای سقوط قیمت نفت را مقدمه ی فروپاشی ایران دانسته. پس برای تکمیل فروپاشی فلاکت ایرانیان در دستورکار قرار گرفته .

در خبر ها آمد؛خاتمی در جمعی از هوادارانش گفته: کاری که روحانی کرده من جرأت نزدیک شدن به آن را نداشتم...

مسعود شفیعی کیا
۹۵/۲/۱۴

برجام ۲؛ تبانی آمریکا و عربستان/ حضور روحانی در استانبول؛محکومیّت ایران و لبخند دیپلماتیک!

بسم ربّ الشهداء
برجام ۲ ؛ تبانی آمریکا و عربستان /

حضور روحانی در استانبول ؛ محکومیّت ایران و لبخند دیپلماتیک !

« شاه سلمان » پادشاه فرتوت و دیر سفر عربستان با  « بن سلمان » فرزند سفاکش هفته ی گذشته در آستانه ی اجلاس استانبول و در انفعال دیپلماتیک کشورمان به سه کشور مهم مصر و ترکیه و اردن سفر کردند

بر خلاف آنچه وانمود شده مقصود این سفر به برکناری اسد و تغییر دولت سوریه محدود نمی شود ، بلکه هدفی که از این سفر دنبال شد همان چیزی است که اوباما و دوستانش از آن به عنوان برجام ۲ برای مهار انقلاب اسلامی ایران نام می برند !

✔️ این سفر که وجه مشترک همه آنها تشکیل ائتلاف علیه انقلاب اسلامی و اسلام ایرانی بود متأسفانه توسط رسانه های داخلی مثل محکومیّت ایران در اجلاس سران « سازمان همکاری اسلامی » در ترکیه مسکوت ماند تا شیرینی دروغین برجام را در کام های خوش خیال تلخ نکنند .

گذشته از اهدای دو جزیره ی مصری « تیران و صنافیر » توسط سیسی به شاه سلمان و اهدای مدال ها و مدارک افتخاری این کشورها به شاه سعودی ، ولی برجسته ترین قسمت این سفر ، دیدار « بن سلمان » از اردن بود که به دور از عرف دیپلماتیک « عبدالله » شاه اردن خود به استقبال بن سلمان آمد و بیانیه ای را هم قرائت کرد ، که گویا پادشاه انگلیسی ، عربی اردن با این کار پادشاهی بن سلمان را در واقع به رسمیّت شناخته است

✔️ عبدالله اردن که سال ها با نفوذ دادن تروریست ها در شام و عراق و کمک مستقیم به رژیم صهیونیستی سعودی ، در نسل کشی ملّت راسخ یمن و تحقیر شیعیان بحرین ، حضور جدّی و اساسی در کودتای سفیانیان منطقه دارد و دو ماه قبل در دیدار سناتور های آمریکایی ، هشدار داده بود که ؛ « منطقه به سمت آغاز جنگ جهانی سوم به پیش می رود » در این بیانیه  «  ایران را به دخالت در مسائل کشورهای منطقه و برافروختن آتش فتنه طائفه ای متهم کرد. » و باز هم ظریف و مدعیان داخلی سکوت کردند !


http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/01http://www.axgig.com/images/34477658009284404208.jpg/26/1047978

و سرانجام در اجلاس  « سازمان همکاری اسلامی » در ترکیه با حضور حسن روحانی و تیم بلند بالایش که ادعای قهرمانی دیپلماتیک دارند ، در بیانیه ی پایانی این اجلاس چهار بند ضد ایرانی و اهانت آمیز به ایران و حزب الله لبنان وارد شد و با متهم شدن ایران به دخالت در منطقه و ایجاد جنگ های طائفه ای باردیگر رژیم صهیونیستی با انفعال دیپلمات های ایرانی به حاشیه ای امن رانده شد !

به راستی مدعیان قهرمانی دیپلماتیک چرا رویه ی دولت قبل در ایجاد ارتباط مقتدرانه با کشورهای مهم منطقه را پیش نگرفتند و چرا دیپلماسی مقتدرانه ی نظام اسلامی را فدای تعارفات با شیطان بزرگ کردند ؟!
فعالیّت فشرده خاندان نحس آل سعود در هفته ی گذشته در صورتی بود که جنابان به کاخ بازی و بیانیه ها ی غیر واقعی با اروپاییان و ایتالیایی ها زیر سم اسب فاتحان سرزمین پارت ها با قهقهه ی مستانه مشغول بودند !

چرا دیپلمات های دولت ۱۱ حتّی نتوانسته اند سفرهای منطقه ای رئیس جمهور سابق به عربستان و حتّی مصر را دنبال کنند و چنین به شیطان بزرگ که بازی دوطرفه ای برای جایگزینی عربستان به جای خود در منطقه را تدارک دیده است دل بسته اند ؟!

آیا از خود سؤال کرده اند چرا در این اجلاس ، روسیه که دخالت آشکاری در سوریه داشته است محکوم و متهم نشده است ؟! 

آیا اگر دولتی جدّی و حافظ منافع ایرانیان در جنایاتی مانند فرودگاه جده و منا داشتیم ، زایندگان داعش چنین طلبکار می شدند و مقدمه ی محکومیّت ایران در سازمان ملل و شورای امنیّت اینگونه فراهم می شد ؟!

تا کی جنابان می خواهند به کاغذ پاره ی برجام بنازند ؟!

مسعود شفیعی کیا

95/1/27

آیا « شهید صیّاد شیرازی » اگر امروز بود ، متهم به انحراف و مدیریّت خرافی نمی شد ؟!

بسم ربّ الشهداء

آیا « شهید صیّاد شیرازی » اگر امروز بود ،

متهم به انحراف و مدیریّت خرافی نمی شد ؟!

 اگر کسی با « شهید صیّاد شیرازی » اندک مراوده می داشت ، دلدادگی وی به امام عصر علیه السلام برجسته ترین ویژگی بود که در ذهنش از وی می ماند ، چنانچه در سفری به جبهه های نورکه همراه آن شهید بزرگوار بودیم و در پادگان زرهی اهواز جلسه ای سرپایی و چند دقیقه ای با ایشان داشتیم ، آن شهید دلداده بعد از بسم الله دو دست خود را به دعا بلند کرده و آیه مربوط به امام عصر را تلاوت کرد : « ربّ أدخلنی مدخل صدق و أخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً » ( اسراء 80 ) و پس از قرائت دعای سلامتی امام زمان علیه السلام با حضور قلب ( اللّهم کل لولیک ... ) سخن خود را آغاز کرد و این روش همیشگی آن شهید با همگان بود ... 

ایشان در خاطرات خود درباره مرحله ی آخر عملیّات « بیت المقدس » می گفت که به دلیل عدم بازسازی نیروها در آن عملیّات بزرگ ، تصمیم اولیه بنابر توقف عملیّات و فراخوان نیروهای مردمی از شهرها برای تکمیل عملیّات بود ولی با بروز امداد خاصی منجر به تصمیمی مشترک بین فرماندهان جنگ شد که  برای ادامه ی پیشروی از منطقه «حسینیه» و «کوشک» و «دب حردان» در جاده اهواز به طرف خرمشهر سه محور به تریب محور راست به تیپ 27 محمدرسول الله به فرماندهی « حاج احمد متوسلیان » و محور مرکز به تیپ 14 امام حسین علیه السلام به فرماندهی « شهید حسین خرازی » و محور چب به تیپ 8 نجف اشرف به فرماندهی « شهید احمد کاظمی » واگذار شد تا با یگان های عملیّاتی ارتش پیشروی را دنبال کنند در این مرحله کار با مشکلات غیر طبیعی مواجه می شود و به دنبال آن عنایتی از ناحیه ی مقدسه اوضاع را دگرگون می کند که آن شهید امام زمانی از آن چنین حکایت می کند :

« قرار شد با هم تک کنند و این کار را انجام دهند ، شب عملیات شروع شد از همان اول شب محور سمت راست به سرعت برید و رفت جلو شکاف را ایجاد کرد و رفت جلو ولی آنقدر جلو رفت که دادش در آمد ، ( حاج احمد متوسلیان ) می گفت : هنوز سمت چپ من آزاد است من دارم از راست می خورم و هم از سمت چپ ، برادر احمد متوسلیان داد و بیداد می کرد . دو محور دیگر جلو نمی رفتند ما داشتیم ناامید می شدیم ، تا صبح هرچه راهنمایی و هدایت شدند پیش نرفتند ، حدود نماز صبح بود یادم هست که بچه ها همه از حال رفته بودند و از خسته گی افتاده بودند ، تعداد قلیلی توی اتاق جمع بودیم نماز را خواندیم . دیدم حالم گرفته شده چشمهایم باز نمی شدند گفتم بخوابم ولی دلم نمی آمد از کنار بی سیم کنار بروم در همان اتاق جنگ زیر نورافکن ملحفه ای پهن کردم ، گفتم دراز بکشم یک مقدار آرامش پیدا کنم .

بلافاصله خواب سیّد عالی قدری را دیدم با عمامه ی مشکی آمد داخل قرارگاه ما ، صورتش را گرفته بود چهره اش گرفته و غمناک بود ، آمد نگاهی به همه ما کرد ، همه به احترام بلند شدیم یک پارچه احتراممان برانگیخته شد ، ایشان ، مثل اینکه کارش را انجام داده باشد و کار دیگری نداشته باشد – برای من هم طبیعی بود – گفت : می خواهم بروم ، کسی نیست مرا همراهی کند ؟! بلافاصله دویدم جلو و گفتم من آمادگی دارم ، آمادم ایشان را راهنمایی کردم تا از قرارگاه بیرون بروند .

از آنجا هم خارج شدیم یه دفعه به نظرم اینطور آمد که حیف است این سیّد عالیقدر راه برود بهتر است که ایشان را بغل کنم روی دست خود بگیرم ، همان کار را کردم ایشان روی دستم گرفتم تا راه نرود ، همانطوری که روی دستهای من بودند با حالت تبسم به من نگاه کردند اظهار محبّت کردند ، این اظهار محبت خیلی من را متأثر کرد و به گریه افتادم ، گریه ام آنقدر شدّت داشت که از خواب پریدم .

بیست دقیقه از زمانی که خوابیده بودم گذشته بود ولی انگار اصلاً خوابم نمی آمد ، حالت خاصّی را احساس کردم . همان موقع توی بی سیم داشتند تکبیر می گفتند ، تکبیر چه بود ؟! دو محور که گیر کرده بود باز شده و رسیده بودند به اروند یعنی سه محور با هم رسیده بودند به اروند تمام مشکلات ما در پیشروی حل شده بود ، خدا إن شاءالله با بزرگان بهشت محشورشان کند ، برادر خرازی با کد و رمز اطلاع داد وضعیّت ما خوب است و گفت : توانسته ایم حدود هفتصد نفر از نیروها را متمرکز کنیم اجازه بدهید ، از اینجایی که دشمن خط محکمی ندارد بزنم به خط دشمن توی خونین شهر . ریسک بزرگی بود ، هفتصد نفر چی بود که می خواستیم به خونین شهر حمله کنیم ؟! بعدش چی ؟! حالا خوب هم درآمد ولی ... ( شهید حسین خرازی با پذیرش مسئولیّت ، شهید صیّاد را مجاب می کند . )

حال خاصّی بر دنیای ما حاکم شده بود زیاد خودمان را پایبند مقررات و فرمول های جنگ نمی کردیم که این کار بشود یا نشود گفتم : بزنید ! ایشان زد یک ساعت هم طول نکشید ساعت هشت صبح بود که دادوبیداد و فریاد آنها بلند شد ، گفتند ما زدیم خوب هم گرفته عراقی ها جلوی ما دستها را برده اند بالا ولی تعداد آنها دست ما نیست .

باید احتیاط می کردند و کُند به طرفشان می رفتند یک هلی کوپتر 214 فرستادیم بالا که ببینیم وضعیّت چه جور است ؟! خلبان فریاد زد : تا چشمم کار می کند ، توی این خیابان ها و کوچه های خرمشهر عراقی ها صف بسته اند و دست ها را بالا برده اند یعنی قابل شمارش نبودند ، واقعاً مطلب عجیبی بود !

نمی شد به عراقی ها بگوییم شما بروید توی سنگر ما نیرو نداریم ! بالاخره باید کارشان را تمام می کردیم باز خداوند یاری کرد و تدابیری به صورت دشت بان به صورت صف یک طرف شان – یعنی طرف غرب – بایستند منظورمان این بود که اینها را هدایت کنیم بیایند روی جاده و از طریق جاده بروند به طرف اهواز .

گفتم فعلاً پیاده برن به طرف اهواز ! تا اهوز 165 کیلومتر راه بود ماشین هم نداشتیم که آنها را سوارکنیم نیروها با دست اشاره می کردند که بروید توی جاده اینها هم بعد از ظهر طول کشید هر چه می رفتند ، تمام نمی شدند .

عصر بود پرسیدم بالاخره این اسرا چه شدند گفتند : دیگر نمی آیند رفتیم توی خرمشهر و خرمشهر را گرفتیم ! » ( ناگفته های جنگ - شهید صیاد شیرازی ص 306 )

 توجه داشته باشید ، فتح شهری که توسط بیش از 14 هزار نیروی نظامی مجهز پدافند می شد با هفتصد نیروی خسته  پس از روزها عملیّات طاقت فرسا با هیچ معادله ای جور در نمی آید و فقط عنایت و نظر فرزند بوتراب می تواند که این اعجاز کند !

به راستی مدعیان عقلانیت که تحقیر کشور و مردم و تاراج افتخارات ملّی مان را تعقل می نامند و آنهایی که عرصه ی سیاست را چنان ناپاک می انگارند که امدادهایی اینچنین را خرافه و انحراف می نامند ، آیا به راستی با مدیریّت امثال صیّاد ها می توانند سر سازگاری داشته باشند ؟! و یا اگر صیّاد امروز بود به جرم انحراف و خرافه گرایی توسط احزاب قدرت و ثروت و مدعیان اصول گرایی و حتّی عمارپندار ها منکوب می شد ؟! آیا از اصل انقلاب که امام عصر علیه السلام است بسیار فاصله نگرفته ایم  ؟! غافل از اینکه ریشه ی تمام مشکلاتمان در همین غفلت از ولی نعمتمان است و آنجا که رهبری در سخترین شرایط در مقابل چشم تمام ملّت به امام عصر پناه می برد و خود را ناقص و ضعیف دانسته و به آن ولی الله الأعظم می گوید « برس به فریاد ما !» این همه دوری مدعیان  از امام عصر چه معنا دارد ؟!

الغوث ، الغوث، الغوٍث یا مولانا یا صاحب الزّمان

مسعود شفیعی کیا

93/1/21

سالروز شهادت جانگداز  شهید صیّاد شیرازی