مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

برجام ۲؛ تبانی آمریکا و عربستان/ حضور روحانی در استانبول؛محکومیّت ایران و لبخند دیپلماتیک!

بسم ربّ الشهداء
برجام ۲ ؛ تبانی آمریکا و عربستان /

حضور روحانی در استانبول ؛ محکومیّت ایران و لبخند دیپلماتیک !

« شاه سلمان » پادشاه فرتوت و دیر سفر عربستان با  « بن سلمان » فرزند سفاکش هفته ی گذشته در آستانه ی اجلاس استانبول و در انفعال دیپلماتیک کشورمان به سه کشور مهم مصر و ترکیه و اردن سفر کردند

بر خلاف آنچه وانمود شده مقصود این سفر به برکناری اسد و تغییر دولت سوریه محدود نمی شود ، بلکه هدفی که از این سفر دنبال شد همان چیزی است که اوباما و دوستانش از آن به عنوان برجام ۲ برای مهار انقلاب اسلامی ایران نام می برند !

✔️ این سفر که وجه مشترک همه آنها تشکیل ائتلاف علیه انقلاب اسلامی و اسلام ایرانی بود متأسفانه توسط رسانه های داخلی مثل محکومیّت ایران در اجلاس سران « سازمان همکاری اسلامی » در ترکیه مسکوت ماند تا شیرینی دروغین برجام را در کام های خوش خیال تلخ نکنند .

گذشته از اهدای دو جزیره ی مصری « تیران و صنافیر » توسط سیسی به شاه سلمان و اهدای مدال ها و مدارک افتخاری این کشورها به شاه سعودی ، ولی برجسته ترین قسمت این سفر ، دیدار « بن سلمان » از اردن بود که به دور از عرف دیپلماتیک « عبدالله » شاه اردن خود به استقبال بن سلمان آمد و بیانیه ای را هم قرائت کرد ، که گویا پادشاه انگلیسی ، عربی اردن با این کار پادشاهی بن سلمان را در واقع به رسمیّت شناخته است

✔️ عبدالله اردن که سال ها با نفوذ دادن تروریست ها در شام و عراق و کمک مستقیم به رژیم صهیونیستی سعودی ، در نسل کشی ملّت راسخ یمن و تحقیر شیعیان بحرین ، حضور جدّی و اساسی در کودتای سفیانیان منطقه دارد و دو ماه قبل در دیدار سناتور های آمریکایی ، هشدار داده بود که ؛ « منطقه به سمت آغاز جنگ جهانی سوم به پیش می رود » در این بیانیه  «  ایران را به دخالت در مسائل کشورهای منطقه و برافروختن آتش فتنه طائفه ای متهم کرد. » و باز هم ظریف و مدعیان داخلی سکوت کردند !


http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/01http://www.axgig.com/images/34477658009284404208.jpg/26/1047978

و سرانجام در اجلاس  « سازمان همکاری اسلامی » در ترکیه با حضور حسن روحانی و تیم بلند بالایش که ادعای قهرمانی دیپلماتیک دارند ، در بیانیه ی پایانی این اجلاس چهار بند ضد ایرانی و اهانت آمیز به ایران و حزب الله لبنان وارد شد و با متهم شدن ایران به دخالت در منطقه و ایجاد جنگ های طائفه ای باردیگر رژیم صهیونیستی با انفعال دیپلمات های ایرانی به حاشیه ای امن رانده شد !

به راستی مدعیان قهرمانی دیپلماتیک چرا رویه ی دولت قبل در ایجاد ارتباط مقتدرانه با کشورهای مهم منطقه را پیش نگرفتند و چرا دیپلماسی مقتدرانه ی نظام اسلامی را فدای تعارفات با شیطان بزرگ کردند ؟!
فعالیّت فشرده خاندان نحس آل سعود در هفته ی گذشته در صورتی بود که جنابان به کاخ بازی و بیانیه ها ی غیر واقعی با اروپاییان و ایتالیایی ها زیر سم اسب فاتحان سرزمین پارت ها با قهقهه ی مستانه مشغول بودند !

چرا دیپلمات های دولت ۱۱ حتّی نتوانسته اند سفرهای منطقه ای رئیس جمهور سابق به عربستان و حتّی مصر را دنبال کنند و چنین به شیطان بزرگ که بازی دوطرفه ای برای جایگزینی عربستان به جای خود در منطقه را تدارک دیده است دل بسته اند ؟!

آیا از خود سؤال کرده اند چرا در این اجلاس ، روسیه که دخالت آشکاری در سوریه داشته است محکوم و متهم نشده است ؟! 

آیا اگر دولتی جدّی و حافظ منافع ایرانیان در جنایاتی مانند فرودگاه جده و منا داشتیم ، زایندگان داعش چنین طلبکار می شدند و مقدمه ی محکومیّت ایران در سازمان ملل و شورای امنیّت اینگونه فراهم می شد ؟!

تا کی جنابان می خواهند به کاغذ پاره ی برجام بنازند ؟!

مسعود شفیعی کیا

95/1/27

آیا « شهید صیّاد شیرازی » اگر امروز بود ، متهم به انحراف و مدیریّت خرافی نمی شد ؟!

بسم ربّ الشهداء

آیا « شهید صیّاد شیرازی » اگر امروز بود ،

متهم به انحراف و مدیریّت خرافی نمی شد ؟!

 اگر کسی با « شهید صیّاد شیرازی » اندک مراوده می داشت ، دلدادگی وی به امام عصر علیه السلام برجسته ترین ویژگی بود که در ذهنش از وی می ماند ، چنانچه در سفری به جبهه های نورکه همراه آن شهید بزرگوار بودیم و در پادگان زرهی اهواز جلسه ای سرپایی و چند دقیقه ای با ایشان داشتیم ، آن شهید دلداده بعد از بسم الله دو دست خود را به دعا بلند کرده و آیه مربوط به امام عصر را تلاوت کرد : « ربّ أدخلنی مدخل صدق و أخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً » ( اسراء 80 ) و پس از قرائت دعای سلامتی امام زمان علیه السلام با حضور قلب ( اللّهم کل لولیک ... ) سخن خود را آغاز کرد و این روش همیشگی آن شهید با همگان بود ... 

ایشان در خاطرات خود درباره مرحله ی آخر عملیّات « بیت المقدس » می گفت که به دلیل عدم بازسازی نیروها در آن عملیّات بزرگ ، تصمیم اولیه بنابر توقف عملیّات و فراخوان نیروهای مردمی از شهرها برای تکمیل عملیّات بود ولی با بروز امداد خاصی منجر به تصمیمی مشترک بین فرماندهان جنگ شد که  برای ادامه ی پیشروی از منطقه «حسینیه» و «کوشک» و «دب حردان» در جاده اهواز به طرف خرمشهر سه محور به تریب محور راست به تیپ 27 محمدرسول الله به فرماندهی « حاج احمد متوسلیان » و محور مرکز به تیپ 14 امام حسین علیه السلام به فرماندهی « شهید حسین خرازی » و محور چب به تیپ 8 نجف اشرف به فرماندهی « شهید احمد کاظمی » واگذار شد تا با یگان های عملیّاتی ارتش پیشروی را دنبال کنند در این مرحله کار با مشکلات غیر طبیعی مواجه می شود و به دنبال آن عنایتی از ناحیه ی مقدسه اوضاع را دگرگون می کند که آن شهید امام زمانی از آن چنین حکایت می کند :

« قرار شد با هم تک کنند و این کار را انجام دهند ، شب عملیات شروع شد از همان اول شب محور سمت راست به سرعت برید و رفت جلو شکاف را ایجاد کرد و رفت جلو ولی آنقدر جلو رفت که دادش در آمد ، ( حاج احمد متوسلیان ) می گفت : هنوز سمت چپ من آزاد است من دارم از راست می خورم و هم از سمت چپ ، برادر احمد متوسلیان داد و بیداد می کرد . دو محور دیگر جلو نمی رفتند ما داشتیم ناامید می شدیم ، تا صبح هرچه راهنمایی و هدایت شدند پیش نرفتند ، حدود نماز صبح بود یادم هست که بچه ها همه از حال رفته بودند و از خسته گی افتاده بودند ، تعداد قلیلی توی اتاق جمع بودیم نماز را خواندیم . دیدم حالم گرفته شده چشمهایم باز نمی شدند گفتم بخوابم ولی دلم نمی آمد از کنار بی سیم کنار بروم در همان اتاق جنگ زیر نورافکن ملحفه ای پهن کردم ، گفتم دراز بکشم یک مقدار آرامش پیدا کنم .

بلافاصله خواب سیّد عالی قدری را دیدم با عمامه ی مشکی آمد داخل قرارگاه ما ، صورتش را گرفته بود چهره اش گرفته و غمناک بود ، آمد نگاهی به همه ما کرد ، همه به احترام بلند شدیم یک پارچه احتراممان برانگیخته شد ، ایشان ، مثل اینکه کارش را انجام داده باشد و کار دیگری نداشته باشد – برای من هم طبیعی بود – گفت : می خواهم بروم ، کسی نیست مرا همراهی کند ؟! بلافاصله دویدم جلو و گفتم من آمادگی دارم ، آمادم ایشان را راهنمایی کردم تا از قرارگاه بیرون بروند .

از آنجا هم خارج شدیم یه دفعه به نظرم اینطور آمد که حیف است این سیّد عالیقدر راه برود بهتر است که ایشان را بغل کنم روی دست خود بگیرم ، همان کار را کردم ایشان روی دستم گرفتم تا راه نرود ، همانطوری که روی دستهای من بودند با حالت تبسم به من نگاه کردند اظهار محبّت کردند ، این اظهار محبت خیلی من را متأثر کرد و به گریه افتادم ، گریه ام آنقدر شدّت داشت که از خواب پریدم .

بیست دقیقه از زمانی که خوابیده بودم گذشته بود ولی انگار اصلاً خوابم نمی آمد ، حالت خاصّی را احساس کردم . همان موقع توی بی سیم داشتند تکبیر می گفتند ، تکبیر چه بود ؟! دو محور که گیر کرده بود باز شده و رسیده بودند به اروند یعنی سه محور با هم رسیده بودند به اروند تمام مشکلات ما در پیشروی حل شده بود ، خدا إن شاءالله با بزرگان بهشت محشورشان کند ، برادر خرازی با کد و رمز اطلاع داد وضعیّت ما خوب است و گفت : توانسته ایم حدود هفتصد نفر از نیروها را متمرکز کنیم اجازه بدهید ، از اینجایی که دشمن خط محکمی ندارد بزنم به خط دشمن توی خونین شهر . ریسک بزرگی بود ، هفتصد نفر چی بود که می خواستیم به خونین شهر حمله کنیم ؟! بعدش چی ؟! حالا خوب هم درآمد ولی ... ( شهید حسین خرازی با پذیرش مسئولیّت ، شهید صیّاد را مجاب می کند . )

حال خاصّی بر دنیای ما حاکم شده بود زیاد خودمان را پایبند مقررات و فرمول های جنگ نمی کردیم که این کار بشود یا نشود گفتم : بزنید ! ایشان زد یک ساعت هم طول نکشید ساعت هشت صبح بود که دادوبیداد و فریاد آنها بلند شد ، گفتند ما زدیم خوب هم گرفته عراقی ها جلوی ما دستها را برده اند بالا ولی تعداد آنها دست ما نیست .

باید احتیاط می کردند و کُند به طرفشان می رفتند یک هلی کوپتر 214 فرستادیم بالا که ببینیم وضعیّت چه جور است ؟! خلبان فریاد زد : تا چشمم کار می کند ، توی این خیابان ها و کوچه های خرمشهر عراقی ها صف بسته اند و دست ها را بالا برده اند یعنی قابل شمارش نبودند ، واقعاً مطلب عجیبی بود !

نمی شد به عراقی ها بگوییم شما بروید توی سنگر ما نیرو نداریم ! بالاخره باید کارشان را تمام می کردیم باز خداوند یاری کرد و تدابیری به صورت دشت بان به صورت صف یک طرف شان – یعنی طرف غرب – بایستند منظورمان این بود که اینها را هدایت کنیم بیایند روی جاده و از طریق جاده بروند به طرف اهواز .

گفتم فعلاً پیاده برن به طرف اهواز ! تا اهوز 165 کیلومتر راه بود ماشین هم نداشتیم که آنها را سوارکنیم نیروها با دست اشاره می کردند که بروید توی جاده اینها هم بعد از ظهر طول کشید هر چه می رفتند ، تمام نمی شدند .

عصر بود پرسیدم بالاخره این اسرا چه شدند گفتند : دیگر نمی آیند رفتیم توی خرمشهر و خرمشهر را گرفتیم ! » ( ناگفته های جنگ - شهید صیاد شیرازی ص 306 )

 توجه داشته باشید ، فتح شهری که توسط بیش از 14 هزار نیروی نظامی مجهز پدافند می شد با هفتصد نیروی خسته  پس از روزها عملیّات طاقت فرسا با هیچ معادله ای جور در نمی آید و فقط عنایت و نظر فرزند بوتراب می تواند که این اعجاز کند !

به راستی مدعیان عقلانیت که تحقیر کشور و مردم و تاراج افتخارات ملّی مان را تعقل می نامند و آنهایی که عرصه ی سیاست را چنان ناپاک می انگارند که امدادهایی اینچنین را خرافه و انحراف می نامند ، آیا به راستی با مدیریّت امثال صیّاد ها می توانند سر سازگاری داشته باشند ؟! و یا اگر صیّاد امروز بود به جرم انحراف و خرافه گرایی توسط احزاب قدرت و ثروت و مدعیان اصول گرایی و حتّی عمارپندار ها منکوب می شد ؟! آیا از اصل انقلاب که امام عصر علیه السلام است بسیار فاصله نگرفته ایم  ؟! غافل از اینکه ریشه ی تمام مشکلاتمان در همین غفلت از ولی نعمتمان است و آنجا که رهبری در سخترین شرایط در مقابل چشم تمام ملّت به امام عصر پناه می برد و خود را ناقص و ضعیف دانسته و به آن ولی الله الأعظم می گوید « برس به فریاد ما !» این همه دوری مدعیان  از امام عصر چه معنا دارد ؟!

الغوث ، الغوث، الغوٍث یا مولانا یا صاحب الزّمان

مسعود شفیعی کیا

93/1/21

سالروز شهادت جانگداز  شهید صیّاد شیرازی

رقابت فرضی با دکتر احمدی نژاد برای فرار از رسوایی « برجام گیت » :

بسم ربّ الشهداء

 

 رقابت فرضی با دکتر احمدی نژاد برای فرار از رسوایی « برجام گیت » :

 

کسانیکه در پشت شیطنت های روزهای اخیر هستند به خوبی می دانند که چه دارند می کنند و دروغ ها و نسبت هایی که به دکتر احمدی نژاد می دهند هدفمند مقاصدی را دنبال می کند که عمده آنرا چنین می توان ارزیابی کرد :


۱- یکی از مهمترین اهداف مطرح کردن دروغ وعده ی پرداخت یارانه برای انتخابات سال ۹۶ ، به حاشیه راندن شخصیّت اصلی دکتر احمدی نژاد است ، اتاق فکر جنگ روانی فتنه با این ایده به دنبال تحریف شخصیت انقلابی و عدالتخواه ایشان به شخصیتی عوام فریب و پو پولیست می باشند .

✔️ این در صورتی است که در انتخابات ۸۴ وقتی امثال اکبر رفسنجانی و مهدی کروبی وعده ی ۵۰ هزارتومان و ۱۲۰هزارتومان و ماهی یک سکّه را به مردم می دادند دکتر احمدی نژاد نه آن وقت و نه سال ۸۸ چنین وعده هایی نداد و بلکه از تلاش دولتش برای آوردن پول نفت به جای انبان  خاندان های نفوذی ، بر سر سفره ملّت می گفت که با وجود کودتای هشت ساله ی  همانان بالاخره توانست اندکی از حقّ ملّت را با نام سهام عدالت یا یارانه ی نقدی به ملّت بازگرداند ، - که اکنون به شدّت دنبال لغو آن هستند- .


 ۲- با دروغ یارانه ی ۲۵۰ هزار تومانی ، بر آنند تا تنور انتخابات را پیش از موعد روشن کنند تا فضاحت های پسِ برجام پنهان بماند و به خیال خود شمارش معکوس ملّت برای تحقق وعده های عملی نشده را با این فرافکنی ها متوقف کنند .

اگرچه دکتر احمدی نژاد در زمان دولتش  به پشتوانه ی صدها ساعت نفر کار کارشناسی - با حضور مشاوران اقتصادی رهبری - ، روند پرداخت یارانه را در مراحل بعدی خیلی بیش از اینی که الان دولت ۱۱ می دهد ، قرا ر داده بود ، ولی اینکه ایشان امروز خود را با این شعار وارد عرصه کند بسیار مضحک و گویای سخیفی دشمنان عدالت است که به جای پاسخگویی افکار عمومی درباره رسوایی « برجام گیت » دروغی بر علیه کسیکه قصدش سکوت است ، شایع می کنند و چنین بر سر بازارِ سیاست دنائت ذات مدعیان فریاد می شود ! 

دکتر احمدی نژاد هنوز قصدی برای ورود به عرصه انتخابات ندارد - که گوشه ای از دلائلش را در برخی جلسات متذکر شده اند - زیرا دید و نظر ایشان به عرصه ی سیاست مانند مدعیان اصولگرایی و اصلاح طلبی معطوف به قدرت نیست بلکه مانند مولایش امیرمؤمنان علیه السلام  اندیشه ای تکلیف مدارانه دارند که اگر حضور حاضر و اجماع ملّت باشد مجاب به حضور می شوند ، و در چنین بینشی رقابت معمول کافی نیست و چنانچه ایشان پس از انتخابات ۸۸ برای جذب حداکثری خیز برداشت و به همین دلیل مورد هجمه ی بی سابقه ی کوته نظران قرار گرفت ، اکنون نیز ملاک اصلی برای دکتر احمدی نژاد فقط و فقط اجماع تمام ملّت حول محور خط امام خمینی و مقاصد اصیل انقلاب اسلامی که خون بهایش ، خون شهیدان بی نظیری است ، که این را سیاست بازان دامن آلوده قادر به درکش نیستند .

 زیرا صِرف نشستن بر کرسی ریاست جمهوری ، بدون هماهنگی دیگر قوا و زیر مجموعه های نظام ، در خوشبینانه ترین حالت کشور مانند دوسال آخر دولت دهم با مکر نفوذی ها و همان سنگ اندازی ها و کودتاهای نرم مواجه می شود که رئیس جمهور در بسیاری از موارد فقط نام رئیس جمهور دارد و تصمیمات را دیگر برادران می گیرند و ...

دوستانی که هنوز شیرینی دوران بی نظیر دولت دکتر را نمی خواهند فراموش کنند ، پاسخ دهند که آیا شرایط اواخر دولت دهم تغییر کرده یا پیچیده تر شده که دنبال بازگشت به هر قیمت دکتر احمدی نژاد هستند ؟! 

کاری به نفوذی های احمدی نژادی نما ندارم که قصد گرم کردن این تنور را دارند ، ولی دوستان باید مراقب باشند در این زمین خنّاسان بازی نکنند و فضای مطالبه ی مردم از دولت مورد نظر جناب رفسنجانی و خاتمی ( روحانی ) را به رقابتی بی اثر که شرایطش هنوز فراهم نیست مبدّل نکنند !

اگر دکتر احمدی نژاد به هر قیمتی می خواست بر این کرسی بنشیند ، با اولیگارشی خاندانی کنار می آمد و قواعد بازی دولت های پنهان را رعایت می کرد و خود را برای اجرای فرامین رهبری قربانی نمی کرد و به تعبیر دیگر دکتر در جهاد هشت ساله اش تمام نقاط ضعف و خط نفوذهای نظام را آشکار کرد و حال یک اراده ای قوی فراتر از یک انتخابات برای اصلاح این کج راهه ها  لازم است .

چونکه بازگشت دکتر احمدی نژاد کارزار پیچیده و اجتناب ناپذیری با ناکثان و مارقان و قاسطان به همراه دارد ، پس مستلزم قبول این هزینه هم هست که باید دید در سال ۹۶ چقدر برای نجات ایران حاضرند هزینه دهند ؟!

البته حضور توده های مردم برای اصلاح ساختارها  و فراگیری عدالتخواهی تغییرات اساسی شکل می دهد و می تواند هزینه ها را صفر کند که این هم با دانستن مردم میسر می شود و به گفته امام راحل : « اگر مردم بدانند می خواهند و اگر بخواهند می توانند . » پس باید تمام همت خود را برای دانستن مردم و تبیین خط اصیل امام و انقلاب صرف کنیم و اسیر مکر انتخاباتی کردن فضا توسط شیاطین نشویم .

مسعود شفیعی کیا

95/1/18

از کاباره ی اسلامی تا بانکداری اسلامی !

بسم ربّ الشهداء
 
 
از کاباره ی اسلامی تا بانکداری اسلامی! /
 
بانک ربوی باتلاقی آتشین که اقتصاد کشور را بلعیده!
 
 
سال ها التهاب و جو رعب و وحشت با طراوت اولین بهار پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۸شیرینی خاص خود را داشت ، تازه « پارک شاهنشاهی» ، « پارک ملّت»  نام گرفته بود که با خانواده به آنجا رفته بودیم ، از ده ها مجسمه ی سر شاهان باستان ایران که در کنار پله های هخامنشی پارک بود سر کوروش و رضا شاه و محمدرضا زود تر از همه جمع شده بود. ولی صحنه ای که از آن روز بیشتر در خاطرم مانده ، تجمعات حدود ۵۰تا ۱۰۰نفره دخترکان و پسرکان جوان و مدگرای اون زمان توی پارک بود که با تنبک و ساز به رقص و حرکاتی که زمان طاغوت باب بود می پرداختند و وقتی با چهره های مذهبی مواجه می شدند و یا سرو کلّه ی بچه های کمیته پیدا می شد همان جمع ناگهان به شکل گروهی که در حال تظاهرات هستند در می آمدند و با در دست گرفتن تصاویر حضرت امام خمینی و نام بردن از ایشان شعار می دادند : « به گفته … کاباره ی اسلامی ایجاد باید گردد. » برای من که در دوران نوجوانی بودم خیلی عجیب بود مگر کاباره ی اسلامی هم داریم ؟! ، یعنی مشروب و رقص شهوانی نامحرمان و … اسلامیش ممکن است ؟!

اگر چه این شعار مضحک و دروغ شارلاتان آمیزی بود که به امام راحل و یا مرحوم طالقانی می بستند ولی در حیطه ی اقتصادی شاهدیم که با همین منطق ، بدتر و شنیع تر از آنرا ولی اتو کشیده و شیک تر به خصوص از دوران دولت آقای رفسنجانی با نام جعلی « بانکداری اسلامی » وبال اقتصاد کشور کرده اند ، که تورم مزمن دم دستی ترین عواقب آن می باشد!

امام خمینی می فرمودند :

« مسئله بانک از مسائل مهمى است که چنانچه ربا از بانک حذف نشود، مشمول آیه شریفه و روایات کثیره مى‏شویم که آیه شریفه مى‏فرماید کسانى که ربا مى‏خورند اینها اعلام جنگ با خدا و پیغمبر مى‏کنند. این تعبیر در کم جایى واقع شده است که اعلان جنگ است بین کسانى که مى‏خواهند ربا بخورند با خدا و پیغمبر. روایات بسیار ما داریم که هیچ جاى شبهه در این روایات نیست که در بعضى از آنها تعبیرى شده است که شاید براى هیچ چیز نشده است که یک درهم ربا شدتش بیشتر است از اینکه هفتاد زنا بکند کسى با محرم خودش، با عمه خودش، با خاله خودش، با خواهر خودش. و اگر چنانچه ربا در یک کشورى مثل کشور ما خداى نخواسته، باز در بانکش، در تجارتش، در بین مردمش باشد، ما نمى‏توانیم بگوییم که ما جمهوریمان جمهورى اسلامى است، محتواى جمهورى، اسلامى است. از این جهت باید کارشناسان، علما در این مسئله بسیار فعالیت کنند، دقت کنند که ما را از این گرفتارى نجات بدهند، و ملت هم باید توجه بکنند به اینکه مواجه هستند با یک همچو چیزى که قرآن کریم مى‏فرماید: فَاْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِه‏ ( بقره ۲۷۸ ) اعلام جنگ بکنید با خدا. و اگر چنانچه بانکدارى به آن معنایى که در جاهاى دیگر هست رواج پیدا بکند، مردم از صنعت و کار و سایر چیزها باز مى‏مانند، مى‏نشینند توى خانه‏شان و پولشان برایشان کار مى‏کند و حال آنکه پول نباید کار بکند.»

صحیفه نور  ج‏۱۸ص ۴۳۴

 به راستی نظامی که به جا به شدّت و قاطع مشروب خانه ها و کاباره ها و دانسینگ ها را جمع کرد و رضایت داد به مهاجرت خیلی از گردانندگان آن به غرب و اپوزیسیون شدن آنها ، چگونه است که در مقابل عملی که شنیع تر از آن است اینقدر منفعل است ؟!

ربایی که به فرموده خدا :

« فَإن لّم تَفعلوا فَاْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِه‏ » البقره ۲۷۹

و اگر ربا را ترک نکنید خدا و رسولش را به جنگ خود خوانده اید !

و ربایی که اموال و سرمایه ها را نابود و شخص را بی دین و کافر می کند :

« یمحق الله الرّیا و یربی الصّدقات و الله لا یُحبّ کلّ کفّارٍ أثیم .»

 البقره ۲۷۶

خداوند مال ربا داده شده را نابود می کند و صدقات را موجب افزونی مال می کند و خدا هیچ کافر گنهکاری را دوست ندارد .

امام صادق علیه السلام درباره این آیه شریفه فرمودند :

« هرکسی درهمی (ریالی) ربا بخورد دینش نابود می شود و اگر توبه هم بکند مالش از دستش می رود و فقر دامن گیرش می شود . »

 ( من لایحضره الفقیه ج۳ص۲۷۹ )

و در روایات داریم اثر وضعی ربا نسل های آینده شخص رباخور را فقیر خواهد کرد.

آیا امید بستن به آباد شدن اقتصاد کشوری با ساختار بانکی ربا محور ، بی تدبیری و کفر به خدا نیست !؟

با این حساب آیا اقتصاد و به تبع آن فرهنگ و اخلاق کشورمان در باتلاق ربا فرو نرفته ؟!

و باز حضرت امام جعفرصادق علیه السلام  می فرمایند :

« درهمی (ریالی) ربا نزد خدا گناهش سنگین تر از ۷۰زنا با محرمان در مسجدالحرام می باشد . » 

( نورالثقلین ج۱ص۲۹۵)

و باز فرمودند :

« ربا به ۷۰گناه بزرگ تقسیم می شود که کمترین آن معادل ازدواج شخص با مادرش در خانه خدا می باشد . » (بحارالأنوار ج ۱۰۳ص۱۱۷)

به راستی چرا ائمه اطهار علیهم السلام که نماد ادبند در مزمت ربا آنرا معادل شنیع ترین فحشای مکرر با محارم در مقدس ترین مکان ها دانسته اند ؟!

در واقع تمام این قیاس ها قیاسی واقعی و نمایانگر پلیدی سود ربوی می باشد که جامعه ی مقدس اسلامی را به بلیات بی شمار اقتصادی و کثیف ترین اعمال فرهنگی و اخلاقی دچار می کند و بدتر از آن گناهان ، موجب خروج انسان از مسیر خلقت و فطرت خود می شود ، ولی متأسفانه با گذشت ۳۵سال از انقلاب اسلامی که صدها هزار شهید خون خود را برای اجرای تمام احکام عدالت خیز اسلام نثار کرده اند ، مسئولان اقتصادی دولتی و مجلسی که برخی متظاهر به لباس روحانیت هم هستند در سکوت حوزه در قاب تلویزیون حاضر می شوند و با خوشحالی از افزایش سود بانکی می گویند !

آیا نامگذاری این ساختار ربوی به « بانکداری اسلامی » و آلوده کردن سفره ی مؤمنین شنیع تر و فسادانگیز تر از آن  خدعه ی « کاباره اسلامی » نیست ؟!

شاید گفته شود طبق قانون بانکداری اسلامی عمل می شود ! رئیس بانک مرکزی آقای « سیف » در ابتدای دولت ۱۱، در همایش « بانکداری اسلامی » خود به اجرایی نشدن و ناقص ماندن بانکداری اسلامی اعتراف کرد ولی عجیب تر اینکه پیشنهاد داد که بانک ها را از نظر اسلامی درجه بندی و رتبه بندی کنند و این هم از آن نوع واژه سازی ها مانند « کاباره اسلامی » است ، وقتی یک درهم (ریال) ربا آنقدر خباثت دارد – که روایاتش گذشت – مگر می شود بانک ها را بر حسب درصد سود درجه بندی اسلامی و اسلامی تر و اندکی اسلامی کرد ؟!!!

 البته مقصر اصلی ایشان نیستند بلکه تقصیر اصلی متوجه متولیان امر دین می باشد که در برابر این منجلاب برباد دهنده ی دین و اخلاق و فرهنگ و اقتصاد سکوت می کنند ولی چندی پیش برای مسئله ای ساده که ریشه در اختلاف سلیقه و اکثراً بدفهمی سخنان اشخاص داشت شیپور جنگ با مؤمنان و خدمتگزاران دولت دهم را با نام جهاد با « انحراف » نواختند !

در همان موج خانمانسوز تهمت انحراف ، مشاور مستعفی امور روحانیّتِ « دکتر احمدی نژاد» که از شاگردان آقای مصباح و منسوبان مؤسسه ای خاص است به گمانش دلیل محکمی برای اثبات انحراف دکتر احمدی نژاد و « مهندس مشائی » ارائه کرد و گفت : « یکی از دلایل انحرافش این است که می گوید حذف ربا از بانک ها از اجرای طرح عفاف و حجاب اولویت بیشتری دارد . » و از این معیار مغایر با فقه آل محمّد صلّ الله علیه و آله می توان سست بودن دیگر استدلال های ایشان را فهمید .

ولی چرا در غفلت متولیان دین و خواص انقلاب ، کشور امام زمان ارواحنافداه و انقلاب اسلامی آن گرفتار برنامه های بانکی و اقتصادی سلطه گران صهیونیست شده و اقتصاد محارب با خدا را با نام اسلام باید ببینیم تا معضلات آن پای انقلاب اسلامی نوشته شود ؟!

آیا دفع شرّ ربا و نجات کشور از این باتلاق شیطانی ، از تشویق مردم برای انصراف از یارانه ای که حقشان است کم اهمیّت تر است ؟!

رهبری عزیز انقلاب اسلامی در زادروز صدمین سال ولادت بنیانگذار جمهوری اسلامی فرمودند:

« اگر ما در زمینه اقتصادی و در زمینه تشکیلات اداری هم توصیه اسلام را دقیقاً عمل می‌کردیم، یقیناً وضعمان بهتر از این بود. ما آنچه را که در زمینه‌های اقتصادی عمل کرده‌ایم، متأسفانه یک نسخه مخلوط است. چیزهایی از اسلام در آن هست؛ اما مخلوط دارد. آن بخشِ مخلوط شده، برای ما هرگز خیری به‌بار نیاورده است. امروز نظرات اقتصادی غربی که تا اندکی قبل جزو مسلّمات محسوب می‌شد، مورد مناقشه خود غربیها قرار می‌گیرد. واقعاً تقصیر ملتها چیست؟ تقصیر ملتهایی که به‌وسیله سرانشان به پیروی از این روشهای اقتصادی مجبور می‌شوند، چیست؟ ما بانک بدون ربای اسلامی را در اواخر حیات مبارک امام راه انداختیم، اما ناقص! یکی از همّت های دولت فعلی این هست ( باید باشد ) و امیدواریم إن‌شاءاللَّه در این کار موفّق شوند که بانک اسلامیِ بدون ربا را به‌طور کامل اجرا کنند. ( که نکردند. ) »

مسعود شفیعی کیا