مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

دکتر احمدی نژاد ، زیر دیوار خراب برجام نمی نشیند !

بسم ربّ الشهداء
دکتر احمدی نژاد ، زیر دیوار خراب برجام نمی نشیند !

آنچه که تاکنون از روح برجام و فضای حاکم آن مشخص است تخریب زیرساخت های اقتدار و بازدارنده ی دشمنان بوده است تا جائی که کشورهای بدون تنش منطقه نیز حال در دیپلماسی ظریف - روحانی به خصم ما تبدیل شده اند ، مثلاً حتّی نمایندگان بیداری اسلامی مصر نیز در اجلاس ضد ایرانی پاریس رجز ضد ایرانی سر می دهند!

این در صورتی است که دکتر احمدی نژاد با سفر تاریخی اش به مصر در فروردین سال ۹۲ با استقبال گرم ملّت و احزاب مصری و الأزهر مواجه شد ولی طبق نسخه ی برجام، دولت ۱۱ جز تخریب روابط با کشورهای اسلامی حاصلی نداشته تا حدی که در حضور روحانی در اجلاس کنفرانس اسلامی، ایران محکوم به حمایت از تروریست و دخالت در کشورهای منطقه شد و این اقدام بی سابقه در ۵۰ سال گذشته به جز خنده موزیانه ی دیپلمات ها پاسخی نداشت.

روح برجام یعنی علاوه بر اینکه تحریمی برنداشته نشد، بلکه راه های دور زدن تحریم ها را هم بست و پس از ناکارا کردن هسته ای٬ نظامی و موشکی ما را هم زیر ساطور قطعنامه برجام قرار داد که علاوه برممنوعیّت تولید موشک بالستیک در تولید و خرید و صدور تسلیحات متعارف نیز« مورد به مورد با مجوز شورای امنیّت » باید باشیم، که این یعنی سپردن امور دفاعی کشور به تجهیز کنندگان رژیم صهیونیستی و آل سعود و  صدام و داعش.

روح برجام یعنی با مدد دولت دلال محور و آقازاده پرور مناطق آزاد و مجاری ورودی با واردات و قاچاق رسمی در کنار ظلم نظام بانکی به تولید کنندگان، اقتصاد و تولید کشور را در هم شکسته و با تخریب توان مالی ملّت و فلاکت آنان زمینه ی برجام های ۲ و ۳ را ایجاد کرده اند.

نمی خواهم تمام تششعات برجام را بگویم ولی باید توجه داشت با تخریب زیرساخت های اجتماعی و اقتصادی در سال های دولت ۱۱ که افتضاح فیش های حقوقی گوشه ای از فساد نهادینه است و با توجه به تعهداتی که در متن و ورای برجام داده اند و با توجه به فروریزی آدم برفی برجام در روزهای گرم اخیر و باقی ماندن تعهدات ایران، شکستن این محاصره ی برجامیه به عزمی همگانی نیاز دارد که توقع انجام آن توسط یک رئیس جمهور انقلابی مانند دکتر احمدی نژاد توقعی معقول نیست.

وقتی هنوز خواص سیاسی و مشاهیری در خوبی یا بدی برجام تردید دارند و هنوز برخلاف خواست رهبری به آمریکا و اروپا چشمداشت توهم آمیز دارند و هنوز برای جیب خویشان و آقازادگان منافع ملّی را برباد می دهند هیچگاه با یک گل بهار نمی شود.

از ۳۰۰۰ فیش حقوقی فاش شده که فقط بخش افشا شده ی هزاران میلیارد یغما است، پس اگر دولتی عدالتخواه بیاید آیا با این ساختار دادخواهی و مراکز نظارتی می تواند حقّ مردم را از حلقوم ریاکاران بدون تقابل مجلس و مراکز الیگارشی در آورد و آیا در این نزاع حامی ای خواهد داشت؟!

فضای ذهنی نخبگان و دست های آلوده امروز از اقدام و عمل فقط ریا و خودنمائی و بیلان صادر کردن آموخته و با نمایش ستاد فرماندهی ها فقط به نام و تکرار بیان رهبری بسنده می کنند ولی در عمل با قاچاق سازمان مند و تکثیر مناطق آزادِ آقازادگان ریشه ی اقتصاد و تولید کشور را خشکانده اند چون در این فضا اگر کسی بخواهد کار کند خطرناک ترین انحراف می شود و هیچ کارش شرعی و قانونی نیست.

آری! دکتر احمدی نژاد هیچگاه شأن مدیریّت را در سخن پراکنی و  وعده سرخرمن دادن و در قاب رسانه نشستن و ویترینی را پر کردن نمی داند، اگرچه به توان ایشان در محو خفت های این چند سال اعتماد داریم، ولی باید توجه داشت که حلقه ی محاصره ی الیگارشی بر مردم در این چند سال محکم تر شده است که قدرت این دستگاه الیگارشی به قدری است که فضای مدیریتی را بر خلاف رأی مستقیم مردم نیز می تواند تغییر دهد چنانچه در ترکیب رأس مجلس دهم مشاهده کردیم !

و فساد تنیده در دیوان سالاری کشور که درصد ناچیزی از آن در فیش های نجومی بروز یافت هیچ هماهنگی با دولت عدالت نخواهند داشت و رکود بی سابقه و کوچک شدن سفره ی مردم و  ریزش نهائی برجام که هزینه ی گزافی بر مردم و نظام وارد خواهد کرد همگی نشان دهنده ی آن است که خود دولت کنونی باید بماند تا پاسخگوی این اوضاع ضد ملّی و غیر انقلابی باشد و اگرنه وضعیّت بهتر از دوسال پایانی دولت دهم نخواهد شد و باز هم دولت مظلوم دکتر احمدی نژاد در کنار دیگر دولت ها مقصر وضع موجود خوانده می شود، مگر اینکه در این مدّت تقریباً کوتاه عزمی راسخ و بی تسامح از ستاد فرماندهی نظام صورت گیرد تا که کشور از ورطه ی برجام ساخته نجات پیدا کند .

مسعود شفیعی کیا

برجام یا پیمان وِرسایی با طعم پسابرجامِ جمهوری وایمار !

بسم ربّ الشهداء

برجام یا پیمان وِرسایی با طعم پسابرجامِ جمهوری وایمار !


در میان دو جنگ جهانی که کمتر ریشه ای به عوامل آن پرداخته شده ، جنگ جهانی اوّل بیش از همه نقش تعیین کننده ای در شکل گیری جهان معاصر داشته که جنگ جهانی دوّم به نوعی مکمّل این جنگ بوده  است ، و نقش آمریکا و مکتب لیبرال دموکراسی غرب که انگلیس و فرانسه نمایندگی آنرا بر عهده داشتند گویای ریشه ی اصلی این کارزار با امپراتوری های بزرگ جهان بوده که ماحصل آن سقوط دودمان هابسبورگ، دودمان هوهن تسولرن، عثمانی و رومانوف به ترتیب در اتریش-مجارستان، آلمان، امپراطوری عثمانی و روسیه تزاری بود  ، که در یک کلام می توان آنرا ؛جنگ حاکمیّت لیبرال دموکراسی  نامید .

تقسیم کشورهای اسلامی و تغییر نقشه جهان آن هم به سفارش مجریان نظم نوین کاپیتالیسمی جهان گویای جنگ اعتقادی لیبرال دموکرات ها بود که جدا از ۷۰ میلیون قربانی بعد در جنگ جهانی دوّم ٬حدود ۱۰ میلیون انسان را قربانی خود کرد  !

در این میان نقش کاخ سفید نقشی غیر قابل انکار و بلکه تعیین کننده ای بود ، چنانچه پیروزی متفقین به محوریّت انگلیس و فرانسه مدیون حضور نظامی تازه نفسان ارتش آمریکا بوده است که البته دولت ریاکار آمریکا با وعده هایی دروغین آلمان و متحدانش را به پایان جنگی واداشت که در ورائش « پیمان ورسای » بود که ملّت و دولت آلمان را تحقیر بی سابقه کرد .

✔️ در حالی که در اوان جنگ جهانی اوّل و یا در پایان آن جریان نازیسمی وجود نداشت که غربی ها آنرا بهانه ی تحقیر آلمانی ها کنند ، ولی تحقیق در عواملی که منجر به تحقیر  آلمانی ها در پیمان ورسای شد ماهیّت کینه توزانه ی لیبرال دموکراسی را به خوبی روشن می کند .

آلمان هایی که دنبال تعامل با قدرت های پیروز لیبرال دموکرات بودند به سبک همانان جمهوری تشکیل دادند که به « جمهوری وایمار « معروف شد و در کنار این جمهوری تسلیم اقتصاد وارداتی آنها شده و با چشم داشت به  سرمایه گذاری های آنان به رونق کوتاه مدّت دلخوش کردند !

ولی ناگهان جمهوری وایمار با قطع شدن منابع مالی آمریکا که در پیمان ورسای وعده داده بودند ، به رکود عظیمی گرفتار شد و آلمانی ها « ابَرتورم » بی سابقه ای را در تاریخ معاصر تجربه کردند ، تا حدّی که ارزش نه مارک آلمان که در سال ۱۹۱۹برابر یک دلار آمریکا در بازار جهانی بود. درسال ۱۹۲۳به رقم باور نکردنی چهار تریلیون مارک رسید که مردم برای خریدن یک نان مجبور بودند چند کیسه اسکناس بدهند و بیکاری مفرط و رکود بی سابقه و فساد و ...

آنچه که از مرور این مقطع سرنوشت ساز تاریخ مدّ نظرم بود شباهت های این مکر اقطاب لیبرال دموکراسی و پیروزان دو جنگ جهانی و جنگ سرد یعنی انگلیس و آمریکا و فرانسه در ورای مذاکرات هسته ای و دسیسه های برجامی و پسابرجامی شان بر علیه کشورمان  می باشد !

✔️ آنچه که طراحان برجام به صراحت آنرا گفته اند و باز هم تکرار می کنند این است که در مفاد آن و قطعنامه ی تحمیلی اش مهار و تحقیر ایران و واداشتن آن به تمکین مکتب دیکتاتوری لیبرال دموکراسی وصهیونیست جهانی دنبال می شود ، بنابراین مهمترین اهرم های قدرت ایران برای استقلالش یعنی انرژی هسته ای و صنایع موشکی و نظامی که به دلیل تسلط حاکمیّتی از نفوذ عواملشان به حدّ زیادی در امان مانده اند را نشانه گرفته اند و در مراحل بعد با نفوذ در اقتصاد کشور با وعده های پرطمطراق اقتصادی که منجر به رشد شگرف نقدینگی شده به دنبال جمهوری وایمار دیگری در کشور هستند .

مثلاً وقتی بدون توجه به توان کشور در ساخت نیروگاه برق یا اداره ی چاه های نفت و کارخانه جات از کشورهای متخاصم منطقه ای و بین المللی دعوت به عمل می آید و یا در صنایع به بهانه ی کهنه گی ماشین آلات به مشورت دشمنان به تعطیلی کارخانه جات و امید آمدن کمپانی های یغماگر دلخوش هستند ، این یعنی سپردن ابزار قدرت در دست دشمنی که در چشم به هم زدنی بتواند ابرتورمی دیگر در کشور به نفع تجزیه و به زانو درآوردن آن راه بیاندازد .

اگر چه تبعات مرگبار اقتصادی جمهوری وایمار با روی کار آمدن نازی ها و اتخاذ سیاست اقتصادی درونگرا و به نوعی اقتصاد مقاومتی به سامان شد و دوری از اقتصاد ول انگار بازار و اقتصاد بسته ی کمونیستی و باحذف دلار از اقتصاد ، ظرف چند سال به شکوفائی بی سابقه ی آلمان منجر شد ولی حماقت و محاسبات غلط و تعصبات جاهلانه  منجر به بازی کردن ایشان در جنگ جهانی دوّم و مغلوب شدن اکثر جهان در مقابل امپراتوری فاسد لیبرال دموکراسی شد .

و البته در ایرانی که بستر اقتصادیش بر اساس اقتصاد بازار بسته شده این جمهوری وایمار و زلزله های خانمانسوز اقتصادیش سال ها ادامه خواهد داشت و استقلال و  تمامیّت کشورمان را هم جدّی تهدید خواهد کرد .

مگر اینکه اراده ای بی تسامح و بی رودربایستی نسبت به الیگارشی ، جهت تحقق اقتصاد مقاومتی شکل بگیرد که هنوز بارقه ی امیدی نمی بینینم .

مسعود شفیعی کیا

رقابت فرضی با دکتر احمدی نژاد برای فرار از رسوایی « برجام گیت » :

بسم ربّ الشهداء

 

 رقابت فرضی با دکتر احمدی نژاد برای فرار از رسوایی « برجام گیت » :

 

کسانیکه در پشت شیطنت های روزهای اخیر هستند به خوبی می دانند که چه دارند می کنند و دروغ ها و نسبت هایی که به دکتر احمدی نژاد می دهند هدفمند مقاصدی را دنبال می کند که عمده آنرا چنین می توان ارزیابی کرد :


۱- یکی از مهمترین اهداف مطرح کردن دروغ وعده ی پرداخت یارانه برای انتخابات سال ۹۶ ، به حاشیه راندن شخصیّت اصلی دکتر احمدی نژاد است ، اتاق فکر جنگ روانی فتنه با این ایده به دنبال تحریف شخصیت انقلابی و عدالتخواه ایشان به شخصیتی عوام فریب و پو پولیست می باشند .

✔️ این در صورتی است که در انتخابات ۸۴ وقتی امثال اکبر رفسنجانی و مهدی کروبی وعده ی ۵۰ هزارتومان و ۱۲۰هزارتومان و ماهی یک سکّه را به مردم می دادند دکتر احمدی نژاد نه آن وقت و نه سال ۸۸ چنین وعده هایی نداد و بلکه از تلاش دولتش برای آوردن پول نفت به جای انبان  خاندان های نفوذی ، بر سر سفره ملّت می گفت که با وجود کودتای هشت ساله ی  همانان بالاخره توانست اندکی از حقّ ملّت را با نام سهام عدالت یا یارانه ی نقدی به ملّت بازگرداند ، - که اکنون به شدّت دنبال لغو آن هستند- .


 ۲- با دروغ یارانه ی ۲۵۰ هزار تومانی ، بر آنند تا تنور انتخابات را پیش از موعد روشن کنند تا فضاحت های پسِ برجام پنهان بماند و به خیال خود شمارش معکوس ملّت برای تحقق وعده های عملی نشده را با این فرافکنی ها متوقف کنند .

اگرچه دکتر احمدی نژاد در زمان دولتش  به پشتوانه ی صدها ساعت نفر کار کارشناسی - با حضور مشاوران اقتصادی رهبری - ، روند پرداخت یارانه را در مراحل بعدی خیلی بیش از اینی که الان دولت ۱۱ می دهد ، قرا ر داده بود ، ولی اینکه ایشان امروز خود را با این شعار وارد عرصه کند بسیار مضحک و گویای سخیفی دشمنان عدالت است که به جای پاسخگویی افکار عمومی درباره رسوایی « برجام گیت » دروغی بر علیه کسیکه قصدش سکوت است ، شایع می کنند و چنین بر سر بازارِ سیاست دنائت ذات مدعیان فریاد می شود ! 

دکتر احمدی نژاد هنوز قصدی برای ورود به عرصه انتخابات ندارد - که گوشه ای از دلائلش را در برخی جلسات متذکر شده اند - زیرا دید و نظر ایشان به عرصه ی سیاست مانند مدعیان اصولگرایی و اصلاح طلبی معطوف به قدرت نیست بلکه مانند مولایش امیرمؤمنان علیه السلام  اندیشه ای تکلیف مدارانه دارند که اگر حضور حاضر و اجماع ملّت باشد مجاب به حضور می شوند ، و در چنین بینشی رقابت معمول کافی نیست و چنانچه ایشان پس از انتخابات ۸۸ برای جذب حداکثری خیز برداشت و به همین دلیل مورد هجمه ی بی سابقه ی کوته نظران قرار گرفت ، اکنون نیز ملاک اصلی برای دکتر احمدی نژاد فقط و فقط اجماع تمام ملّت حول محور خط امام خمینی و مقاصد اصیل انقلاب اسلامی که خون بهایش ، خون شهیدان بی نظیری است ، که این را سیاست بازان دامن آلوده قادر به درکش نیستند .

 زیرا صِرف نشستن بر کرسی ریاست جمهوری ، بدون هماهنگی دیگر قوا و زیر مجموعه های نظام ، در خوشبینانه ترین حالت کشور مانند دوسال آخر دولت دهم با مکر نفوذی ها و همان سنگ اندازی ها و کودتاهای نرم مواجه می شود که رئیس جمهور در بسیاری از موارد فقط نام رئیس جمهور دارد و تصمیمات را دیگر برادران می گیرند و ...

دوستانی که هنوز شیرینی دوران بی نظیر دولت دکتر را نمی خواهند فراموش کنند ، پاسخ دهند که آیا شرایط اواخر دولت دهم تغییر کرده یا پیچیده تر شده که دنبال بازگشت به هر قیمت دکتر احمدی نژاد هستند ؟! 

کاری به نفوذی های احمدی نژادی نما ندارم که قصد گرم کردن این تنور را دارند ، ولی دوستان باید مراقب باشند در این زمین خنّاسان بازی نکنند و فضای مطالبه ی مردم از دولت مورد نظر جناب رفسنجانی و خاتمی ( روحانی ) را به رقابتی بی اثر که شرایطش هنوز فراهم نیست مبدّل نکنند !

اگر دکتر احمدی نژاد به هر قیمتی می خواست بر این کرسی بنشیند ، با اولیگارشی خاندانی کنار می آمد و قواعد بازی دولت های پنهان را رعایت می کرد و خود را برای اجرای فرامین رهبری قربانی نمی کرد و به تعبیر دیگر دکتر در جهاد هشت ساله اش تمام نقاط ضعف و خط نفوذهای نظام را آشکار کرد و حال یک اراده ای قوی فراتر از یک انتخابات برای اصلاح این کج راهه ها  لازم است .

چونکه بازگشت دکتر احمدی نژاد کارزار پیچیده و اجتناب ناپذیری با ناکثان و مارقان و قاسطان به همراه دارد ، پس مستلزم قبول این هزینه هم هست که باید دید در سال ۹۶ چقدر برای نجات ایران حاضرند هزینه دهند ؟!

البته حضور توده های مردم برای اصلاح ساختارها  و فراگیری عدالتخواهی تغییرات اساسی شکل می دهد و می تواند هزینه ها را صفر کند که این هم با دانستن مردم میسر می شود و به گفته امام راحل : « اگر مردم بدانند می خواهند و اگر بخواهند می توانند . » پس باید تمام همت خود را برای دانستن مردم و تبیین خط اصیل امام و انقلاب صرف کنیم و اسیر مکر انتخاباتی کردن فضا توسط شیاطین نشویم .

مسعود شفیعی کیا

95/1/18

تروریست شناخته شدن سپاه و شهادت « سمیر قنطار » ؛ آغاز بوسنیاییزه شدن سوریه با پیشنهاد ایران؟!

 تروریست شناخته شدن سپاه و حزب الله و شهادت « سمیر قنطار » ؛


 آغاز بوسنیاییزه شدن سوریه با پیشنهاد ایران ؟!

متأسفانه سلطه ی رسانه به دنبال ساده انگاری تحلیل تحولات است که بنابر همین نقطه ضعف افکار عمومی ٬ دسیسه بازان جهانی با بزک ظاهر یک اتفاق از پیچیدگی های شیطانی آن اذهان را غافل می کنند مثلا ً:

حاصل نشست وین ۲ درباره سوریه عبارت بود از :

۱- توافق بر تشکیل دولتی ظرف شش ماه که روسیه آنرا « دولت وحدت ملّی » و آمریکا آنرا « دولت انتقالی » می داند ، ولی در هر صورت نتیجه این دولت پس از شش ماه کمرنگ شدن نقش اسد در دولت آینده است .

۲- در این شش ماه قرار شده قانون اساسی سابق سوریه نیز ملغا و قانون اساسی جدیدی با ادعای امکان مشارکت تمام طرف ها در اداره کشور به تصویب برسد تا پس از ۱۸ ماه انتخاباتی زیر نظر شورای امنیّت برگزار شود .

۳- این تقریباً همان مدل آمریکا در بوسنی و کوزوو بود که پس از حمام خون صرب ها با شراکت دادن به اصطلاح میانه رو های آنان در دولت ائتلافی ، نقش مسلمانان را در آینده آن کشورها کمرنگ و به حاشیه راند ! اگرچه سوریه مانند بوسنی و یا کوزوو آرام نخواهد شد و این دسیسه جز تجزیه کشور پهناور سوریه و تداوم جنگ داخلی ثمر دیگری نخواهد داشت .


✔️بنابراین نقش اسد در دولت انتقالی و دولت آینده بیشتر از مرحوم « علی عزت بگوویچ » در دولت ائتلافی بوسنی نخواهد بود که در این صورت کشوری یکپارچه و برخوردار از یک نهاد تصمیم گیری و تصمیم سازی واحد و ارتشی بزرگ ، جایش را به کشوری پرچالش خواهد داد که معارضین جدّی و بعضاً تروریست اسد قرار شده با وی دولت ائتلافی تشکیل دهند ، بنابر این در صورت عملی شدن تصمیمات وین سوریه دیگر نمی تواند حامی خوبی برای مقاومت بماند، و شیطان بزرگ به بیشتر اهداف جنگ چهارساله ی خود خواهد رسید و دومینو وار چالش عمیق سیاسی به لبنان و تجزیه به عراق سرایت می کند که این اولین عواقب این تزویر خواهد بود .

 ۴- قابل توجه اینکه در این نشست با موافقت ظریف قرار شده اردن فهرستی از گروه های تروریستی حاضر در سوریه تهیه کند تا در دولت فراگیر آینده حضور نداشته باشند و هدف حملات ائتلاف ضد تروریست نیز قرار گیرند !

این در صورتی است که اردن در این چند سال به پادگان تجهیز و آموزش تکفیری ها تبدیل شده است!

و از همه مهمتر اینکه در فهرست ۱۶۰ گروهی که اردن به نشست نیویورک ارائه کرده و مورد استقبال روسیه هم قرار گرفته نام « سپاه پاسداران انقلاب اسلامی » و « حزب الله لبنان » به چشم می خورد
 http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=859479

♨️این نقطه ی آغازین بوسنیاییزه کردن سوریه است که تجاوز رژیم صهیونیستی بلافاصله پس از درج نام سپاه و حزب الله در فهرست تروریست های حاضر در سوریه  و قبل آن نیز تحریم حزب الله لبنان توسط اوباما ، نخستین بازخورد تصمیم نشستی است که جناب ظریف نیز حاضر در آن بوده است !

( دکتر احمدی نژاد در حال تجلیل از مقاومت شهید سمیر قنطار )


 شهادت مظلومانه « سمیر قنطار » پیر آزاده ای که از 13 سالگی در زندان های رژیم صهیونیستی به سر برد و با بلند اندیشی سید حسن نصرالله - با وجود اینکه قنطار از حزب جنبلاط که معارض حزب الله بود - ولی در تبادلی پیروزمندانه آزاد گشت و  پس از رهایی کمر همت بر رفع اختلافات جنبلاط و حزب الله بست و خود در زمره ی فرماندهان مقاومت قرار گرفت هزینه ی یک معامله ی کثیف بوده است !

جان کری روز شنبه در پایان نشست نیویورک درباره سوریه گفت :
✔️«حدود یک سال قبل هم، ایرانی‌ها  ( ظریف ، عراقچی ، تخت روانچی ، فریدون ) طرحی را برای صلح در سوریه ارائه کردند، که مشتمل بود بر آتش بس، تدوین قانون اساسی جدید، ایجاد دولت وحدت ملی و برگزاری انتخابات. خوب می‌بینید که این تا حد بسیار زیادی به این (قطعنامه شورای امنیت) نزدیک است.»
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940928000021

و این سخن کری معنایش این است که مذاکره کنندگان با تروریست شناخته شدن سپاه و حزب الله و  تقسیم سوریه عملاً همراه شده اند .

 البته « جیمز بیز » ، سردبیر « الجزیره » انگلیسی نیز که با ظریف گفتگویی داشته چندی پیش از این دیدارش چنین خبر داد  :
✔️« ظریف گفت ما از مدت ها پیش تشکیل دولت وحدت ملی در سوریه را پیشنهاد کردیم. »
http://www.asriran.com/fa/news/438608/

♨️ گویا ماجرای حمله به مقر سپاه در « سارایوو » و بازداشت و اخراج تمامی سپاهیانی که به کمک مردم مظلوم بوسنی رفته بودند بلکه خونین ترش در سوریه در دیپلماسی شگفت انگیز دولت ۱۱ در حال تکرار است ، حمله به مقر حزب الله که با سپاه عملیّات مشترک می کنند در دمشق توسط صهیونیست ها  و شهادت تنی چند از جمله « شهید سمیر قنطار » آغاز هدف شدن سپاه به عنوان گروهی تروریستی در سوریه  می باشد که نمی دانم  از این همه عزّت و حکمت و مصلحت اندیشی فرزندان دیپلمات انقلاب ازچه کسی باید متشکر باشیم ؟!

مسعود شفیعی کیا

94/10/2
ربیع الأوّل 1437

بوسنیاییزه و کوزوویی شدن دولت سوریه

روسیه و فرانسه تاوان خروج از ائتلاف آمریکا را پرداختند ؟/ بوسنیاییزه و کوزوویی شدن دولت سوریه .

بسم ربّ الشهداء

 ( مهم ؛ درباره سوریه )

روسیه و فرانسه تاوان خروج از ائتلاف آمریکا را پرداختند ؟!/

نتیجه نشست وین ؛ بوسنیاییزه و کوزوویی شدن دولت سوریه .

 

با توجه به انفعال روسیه و فرانسه نسبت به نشست آمریکایی وین ، پس از بمب گذاری در دو هواپیمای غیرنظامی روسیه و حملات پاریس ، محرز شد که داعش اهرم فشاری است در دست شیطان بزرگ برای پیشبرد اهداف مزورانه اش در منطقه وجهان .

چراکه روسیه با ورود ناگهانی به میدان تقابل مستقیم نظامی با تکفیری های آمریکایی در سوریه و با تغییر معادلات در آنجا و فرانسه نیز با ایجاد ارتباط با اسد و تدارک اجلاس پاریس به موازات اجلاس وینِ آمریکایی ها ، تقابل خود با ائتلاف به اصطلاح مقابله با داعشِ کاخ سفید را بروز دادند تا جایی که آمریکایی ها در مسئله ی سوریه رفته رفته داشتند به انزوا کشیده می شدند ، ولی انفجار هواپیمای مسافربری و باری روسیه در مصر و سودان و حوادث پاریس ورق را ناگهان به سود آمریکا برگرداند ، که برق شوق آنرا در چهره ی جان کری می شد دید که در ضمن متلک هایش به لاوروف در نشست مطبوعاتی 24 آبان 94  در حاشیه اجلاس وین 2 به نمایش گذاشت .

کری در این نشست خبری مشترک با لاوروف و نماینده سازمان ملل در امور سوریه بر خلاف اجلاس وین 1 دست بالا را گرفته بود و با دروغ همکاری اسد با داعش در فروش نفت و نیش و کنایه های بی سابقه به روس ها با لحنی مستانه از روسیه خواست تا از این به بعد هرکاری که در سوریه می کند با هماهنگی ائتلاف تحت فرماندهی آمریکا باشد که با سکوت معنادار لاوروف مواجه شد !

پاریس نیز دیگر فرصت فکر کردن درباره اجلاس مستقل از نشست وین را ندارد و حال این آمریکاست که با پرواز ممنوع کردن آسمان منطقه علیه روسیه چندی است که حملات مسکو به مواضع تکفیری ها را کمرنگ و آنان را هماهنگ تر با طرح های خود کرده و پاریس را با حملات و انفجارات بی سابقه پس از جنگ جهانی دوم از ساز مخالف و جاه طلبی های منطقه ای بازداشته !

و گویا پیام این اقدامات داعش آمریکایی برای دیگران نیز واضح بوده ، به عنوان نمونه جناب ظریف با وجود اینکه قرار شرکت در وین 2 را نداشت ولی پس از اتفاقات پاریس بی درنگ در آن شرکت کرد ، این در صورتی است که بر خلاف تبلیغ داخلی ، ایران در تصمیمات نشست وین نقش ویژه ای ندارد و بلکه صحنه ی وین بیشتر به چانه زنی بین روسیه و آمریکایی که در دست اهرم فشار داعش دارد ، مبدّل شده است ، ولی این حضور سراسیمه و مصاحبه ی شتاب زده ظریف در محکومیّت انفجارات پاریس تأمل برانگیز بود .

نتیجه تحمیلات آمریکا در وین؛بوسنیاییزه و کوزوویی شدن دولت سوریه:

حاصل نشست وین 2 درباره سوریه که زیر سایه حملات داعش آمریکایی شکل گرفته است  ، توافق بر تشکیل دولتی ظرف شش ماه شد که روسیه آنرا « دولت وحدت ملّی » و آمریکا آنرا « دولت انتقالی » می داند ، اگرچه روسیه هنوز بر حفظ اسد پافشاری می کند ولی در هر صورت نتیجه این دولت پس از شش ماه کمرنگ شدن نقش اسد در دولت آینده است ، البته در این شش ماه قرار شده قانون اساسی سابق سوریه نیز ملغا و قانون اساسی جدیدی با ادعای امکان مشارکت تمام طرف ها در اداره کشور به تصویب برسد تا پس از 18 ماه انتخاباتی آزاد برگزار شود .

این تقریباً همان مدل آمریکا در بوسنی و کوزوو بود که پس از حمام خون صرب ها با شراکت دادن به اصطلاح میانه رو های آنان در دولت ائتلافی ، نقش مسلمانان را در آینده آن کشورها کمرنگ و به حاشیه راند !

بنابراین نقش اسد در دولت انتقالی و دولت آینده بیشتر از مرحوم « علی عزت بگوویچ » در دولت ائتلافی بوسنی نخواهد بود که در این صورت کشوری یکپارچه و برخوردار از یک نهاد تصمیم گیری و تصمیم سازی واحد و ارتشی بزرگ ، جایش را به کشوری پرچالش خواهد داد که معارضین جدّی و بعضاً تروریست اسد قرار شده با وی دولت ائتلافی تشکیل دهند ، بنابر این در صورت عملی شدن تصمیمات وین سوریه دیگر نمی تواند حامی خوبی برای مقاومت باشد ، و شیطان بزرگ به بیشتر اهداف جنگ چهارساله ی خود خواهد رسید و دومینو وار چالش عمیق سیاسی به لبنان و تجزیه به عراق سرایت می کند که این اولین عواقب این تزویر خواهد بود .

نکته مهم دیگری که در این نشستِ بدونِ بیانیه ، طرف ها بر آن توافق کرده اند این است که قرار شده اردن فهرستی از گروه های تروریستی حاضر در سوریه تهیه کند تا در دولت فراگیر آینده حضور نداشته باشند !

این در صورتی است که اردن در این چند سال به پادگان تجهیز و آموزش تکفیری ها تبدیل شده است و همین مأموریّت اردن ،  آمریکایی بودن نشست مضحک وین را واضح می کند .

 

علت فراز و فرودهای روسیه در سوریه :

برای درک واقع بینانه ی نقش روسیه در سوریه چند نکته ضروری است ، چراکه بررسی مؤلفه هایی که روسیه را واداشت تا در این سطح وارد عملیات نظامی و سیاسی شود ما را به تحلیلی نزدیک به واقع هشیار می کند .

آنچه که روسیه را واداشت تا پیش از ناامن شدن حریم پروازی اش توسط آمریکا ، ابتکار عمل را در سوریه به دست بگیرد وابسته به چند عامل می باشد :

( دیدار بن سلمان سعودی با پوتین و عهدقردادهای خرید سلاح و تجهیزات )

1-    تهدید مرزهای غربی روسیه با از دست دادن اوکراین ، و نفوذ بیش از پیش ناتو به قلمروی سنتی مسکو و عدم انعطاف غرب در برابر تحرکات مسکو در شرق اروپا همراه با تحریم همه جانبه ی آن توسط اروپا ، کرملین را واداشته تا برای جبران دنبال فرصتی برای تغییر موازنه قدرت به نفع خودش باشد  که با ضعف استراتژیک آمریکا در سوریه پس از 4 سال آزمودن همه روش ها و با عقب نشینی ملموس ایرانِ پسابرجام ، روسیه این فرصت را به دست آورد تا به وزن کشی خود پرداخته و قدرت چانه زنی اش را بالا ببرد .

ارتباط گیری هم زمان روسیه با عربستان و رژیم صهیونیستی و ایران و اردن و حتی رد و بدل پیام بین پوتین و سید حسن نصرالله و برگزاری نشست چهارجانبه ی وین با عربستان و آمریکا و ترکیه نشاندهنده ی نوع بازیگری مسکو می باشد که در این راستا به دنبال تقویت نقش مؤثر خود در منطقه و بالا بردن قدرت چانه زنی اش در برابر پیش روی ناتو و غرب بود ، ولی روسها حساب این ماجرا را نمی کردند که پوششی بودن داعش برای سازمان های امنیّتی آمریکا و صهیونیست ها  می تواند حتّی امنیّت پرواز کشورشان را در جهان نیز به خطر اندازد و به چالش بزرگی برای حضور مؤثر مسکو در سوریه تبدیل شود .

2-     سازماندهی و انسجام گروه های قفقازی و چچنی که عموماً فرماندهی داعش را شکل می دهند و تجمع نیروهای سلفی رانده شده توسط مسکو در سوریه زنگ خطری برای کرملین است که معارضان جدّی و خشن مسکو را در نزدیکی روسیه و در تنها پایگاه نظامی اش در مدیترانه دارای دولتی کوچک و جایگاهی کرده است و این برای امنیّت ملّی روسیه خوشایند نیست بنابراین به این حضور مستقیم نیاز داشت .

3-    قدرت ایران تا قبل از این مرهون استقلال و مقاومتش بود چون دولت ایران تا پیش از این دوره ، مهمترین رقیب و مانع برنامه های کاخ سفید در منطقه و به خصوص در سوریه بود ولی در دوره جدید و پس از موافقت برجام ، همگرایی آن با برنامه های آمریکا در منطقه ، قدرت دیپلماسی کشور را با سقوط و تنزّلی غیر قابل اغماض مواجه کرده که حتّی قدرت دفاع از اتباع مقتول خود در منا را ندارد و این گمان غلط که  ایران همراه با شیطان بزرگ با همان قدرت پیش می تواند حرکت کند منطقه را دچار خلاء قدرتی ایران انقلابی کرده است و روسیه از این فرصت به دنبال ایجاد موازنه قدرت به نفع کرملین بود و کم وبیش هم داشت موفق می شد که با بمبگذاری داعش آمریکایی در ناوگان هواییش با مانع جدی مواجه شد .

( دیدار غیر رسمی اسد از مسکو که به چهارسال حصر اسد در کشورش پایان داد ! )

4-    اگرچه روسیه اسلام ستیزی دیگر غربیان را ندارد و بلکه ابراز همگرایی با اسلام ایران می کند ، و کم و بیش حامی این اسلام می باشد که از پیام پوتین به سید حسن نصرالله و تقدیرش از تشیّع می توان آنرا فهمید و تا جایی این هواداری پیش رفت که لاوروف در نشست مطبوعاتیش با کری در حاشیه وین 2 ، با ابراز همدردی با کشتار پاریس از غرب خواست که آنرا دستمایه اسلام هراسی نکنند .

 اگر تحلیلی که روسیه را در این مقطع واسطه گر آمریکا می داند را هم قبول نکنیم  ولی به دلیل عدم برخورداری از زیر ساخت های درونی مقاومت و ترجیح معامله گری بر انگیزه های عالی و داشتن نقطه ضعف ها و « چشم اسفندیارهایی » ، همواره در میدان چالش با آمریکا به تزلزل می افتد ، بنابر این روسیه نباید هرگز برای مقاومت به عنوان پشتوانه قلمداد شود بلکه هرگاه روسیه ، ایران قدرتمند را در کنار خود یابد در مواردی به عنوان شریکی خوب می توان به حسابش آورد ، ولی متأسفانه اکنون با تحلیل قدرت ایران پس از برجام ، خواه نا خواه روسیه نیز آستانه ی مقاومتش محدود شده است  .

زیرا نقش ایران فعلاً به تزیین اجلاس هایی مانند وین تنزّل یافته ، و با حضور دولت ایران در برنامه های منطقه ای آمریکا ، مانند آنچه در وین گذشت ، شیطان بزرگ به انقلابیون جهان و کشورهای منطقه و آزادگان جهان القا می کند که ایران انقلابی را همگام خود کرده است که هدف اصلی استکبار از مذاکرات نیز همین بوده است .

 

مسعود شفیعی کیا

94/8/24

صفر 1437