مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

نسخه ی بیداری امام خمینی مشابه ندارد :

بسم ربّ الشّهداء

 

نسخه ی بیداری امام خمینی مشابه ندارد :

 

✔️ در فقدان اتاق فکری که بنابر رصد اوضاعِ جهان به طرّاحی و فرماندهی تفکر ایرانی ، انقلاب اسلامی در منطقه بپردازد و علاوه بر این در اشتباه یکپارچه نگری به هر حرکتی که تحت عنوان اسلام درمنطقه فعّالیّت می کند و در آفت تخصصی نشدن دید خواص کشور به تحوّلات منطقه منجر به حرکاتی شتاب زده و برخوردهایی ساده انگارانه با جوشش های سال های اخیر منطقه شد که مستکبران آنرا «بهار عربی» می نامند و لی ما خواستیم آنرا «بیداری اسلامی» بدانیم .

برخی مانند دکتر احمدی نژاد اگرچه بدنه ی خیابانی حرکت های مردمی در کشورهای اسلامی را عدالت خواه و جویای حقّ می دانستند ، ولی فرماندهی و مدیریّت میدانی آن ها را مشکوک دانسته و خواستار تأمل در حمایت بی چون و چرا از فرماندهی آن بودند ، چراکه اغلب فرماندهی جوشش ها را فاقد شاخصه های انقلابی امام خمینی می دیدند  ، والبته دیگر صاحبنظران ژرف نگر به منطقه ، مدیریّتی چند ساله را ورای جوشش های کشورهای عربی می دیدند ! مگر می شود « مرسی » هم پیمان با رژیم صهیونیستی و شیطان بزرگ و یا تکفیری های لیبی و امثال « منصور هادی » هم پیمان آمریکا و آل سعود در یمن را همراه انقلاب اسلامی دانست ؟!

وقتی افرادی مانند « هانتینگتون » و « جورج سوروس » حدود ده سال قبل جوشش های مردمی ضد نظام های دیکتاتوری درمنطقه را پیش بینی کرده بودند و خواستار پیش دستی غرب بودند تا مدیریّت بیداری ها دست ایران نیافتد ، پس چگونه می توان تصوّر کرد که دشمن مستکبری که استعمار فرانوین را رهبری می کند و صد سال آینده را هم طرّاحی می کند برای مدیریّت این جوشش های مردمی برنامه ای نداشته است ؟!

مثلاً هیلاری کلینتون در نوشتار هایش و یا در ایمیل های فاش شده اش صریحاً حمایت کاخ سفید از اخوانی های مصر و سوریه و دیگر کشورهای برخاسته را اعلام کرد که تولّد داعش و دیگر جریان های تکفیری نتیجه ی این مدیریت بیداری ها بود ، که این گویای برنامه مند بودن دشمن در منطقه و بی برنامگی جبهه ی خودی می باشد ، چراکه در داخل عدّه ای فقط به دنبال حمایت کور از هرچه که اسلامگرایی نامیده شود ، بوده اند .

اگر نیروهای داخل در بحبوحه ی بیداری های منطقه با روش امام راحل پیش می رفتند ، به لغزش فاحش دشمنی با دکتر احمدی نژاد و دوستی با امثال مرسی تکفیری روی نمی آوردند و به جای دشمنی با دولت انقلابی دهم از حضور بی نظیر آن دولت برای مدیریت بیداری های منطقه حُسن استفاده را می کردند ، نه اینکه در کوران بیداری منطقه تمام توان خود را به میل رأس فتنه در انحراف انگاری دولت قبل هدر دهند و در کنارش از حرکت های سلفی منطقه حمایت کور کنند و ...

این در صورتی بود که امام راحل نسخه ای بی بدیل برای مردم منطقه صادر کرده اند که با این نسخه انحراف جوشش ها محال است و ملاک دقیق برای تشخیص خلوص آن می باشد ، ایشان می فرمایند :

«مسلمانان تمامى کشورهاى جهان، از آنجا که شما در سلطه بیگانگان گرفتار مرگ تدریجى شده‏اید، باید بر وحشت از مرگ غلبه کنید؛ و از وجود جوانان پرشور و شهادت طلبى که حاضرند خطوط جبهه کفر را بشکنند استفاده نمایید. به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید؛ بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایى از بردگى و یورش به دشمنان اسلام باشید؛ که عزت و حیات در سایه مبارزه است. و اولین گام در مبارزه اراده است. و پس از آن، تصمیم بر اینکه سیادت کفر و شرک جهانى، خصوصاً امریکا را بر خود حرام کنید . »  صحیفه نور    ج‏۲۱  ص۸۲

علاوه بر این حرکتی که امام راحل مدّ نظرشان بوده است حرکتی قبیله ای و فرقه ای که مثلاً فقط رنگ شیعی و یا سنّی و یا ایرانی و یا عربی داشته باشد نبوده است ، بلکه امام خمینی به دنبال شکل گیری « حزب جهانی مستضعفین » بوده اند که رنگ مذهبی و فرقه ای ندارد بلکه تمام مستضعفان با هر دین و آیینی را برای حکومت صالحان بر روی زمین در نظر می گیرد :

«و من یک پیشنهادى در چند روز پیش از این کردم که اگر این پیشنهاد را عمل بکنند، این اسباب این مى‏شود که روابط ان شاء اللَّه کم کم پیدا بشود. و او ایجاد یک «حزب مستضعفین»، تمام مستضعفین دنیا، اعم از مُسْلم و غیر مُسْلم- این دولتهاى غیراسلامى ( هستند ) که به مردم ظلم مى‏کنند؛ ملت ها این طور نیستند. ملت مثلًا امریکا، ملت فرانسه، آنها که ظلمى نمى‏خواهند بکنند. این که ظلم مى‏کند، آن که خلاف مى‏کند، دولتها هستند. آنها هم مستضعفینشان گرفتار مستکبرین است- اگر یک حزبى در عالَم پیدا بشود، یک حزب عالَمى، حزب مستضعفین، که همان «حزب اللَّه» است، این مشکل رفع بشود . » صحیفه نور    ج‏۹  ص۳۳۱

پس در این منشور بیداری،نخست نفی سیادت کفر و شرک جهانی به خصوص آمریکا و سپس جهانی اندیشی و وسعت گستره ی عدالتخواهی و جوشش ها که همه مذاهب را شامل می شود از مهمترین شاخصه های نسخه بیداری امام خمینی است که مشابهی ندارد!

مسعود شفیعی کیا

ایران هزینه ی کودتای اخوانی اردوغان نشود! این بیداری اخوانی تهدید ایران است !

بسم ربّ الشّهداء

ایران هزینه ی کودتای اخوانی اردوغان نشود ،

این بیداری اخوانی تهدید ایران است !

 

چرا کودتای ترکیه نمی تواند آمریکایی باشد ؟!

به جز ادعای اردوغان برخی از تحلیلگران نیز احتمال می دهند که آمریکا در کودتا و یا نمایش کودتای ترکیه دخالت داشته است.

ولی با توجه به تجربه ی کودتاهای فراوانی که کاخ سفید حتّی درکشور خودمان نیز داشته است طراحان آمریکایی تا زمینه های پیروزی کودتا را مهیا نبینند به کودتا روی نمی آورند ، مثلاً در بهمن ۵۷ وقتی فرستاده ی آمریکا به ایران آمد تا فرماندهی کودتایی دیگر از جنس ۲۸ مرداد۳۲ را انجام دهد با بررسی زیرساخت های اجتماعی کشور و عدم آمادگی سازمان های مدنی و سیاسی ، کودتا را محال دانست ، بنابراین کودتای ناقص ترکیه که از دید هر صاحب نظری بسیار مبتدی و فاقد شاخصه های کودتاهای خونین آمریکایی است را نمی توان کودتائی آمریکایی دانست ! مگر اینکه آمریکا با رژیم اردوغان به بازی ای پیچیده دست زده باشند تا بدل آمریکا ستیزی در منطقه را درست کنند ! 

البته شواهد و ادعای برخی از نظامیان فراری دالّ بر این است که اتفاقاً کودتا را نظامیان آمریکایی مستقر در اینجرلیک با انهدام بالگردهای کودتاچیان خنثی کردند .

 بنابر ادعای اردوغان گولن پشت کودتا بوده است ، و گولن نیز اسلامگرائی مورد نظر آمریکا می باشد ، اگرچه آمریکا نسبت با اردوغان بیشتر همکاری داشته است چنانچه مقدمات فتنه در سوریه در جلسه ای بین رئیس سازمان سیا و اردوغان کلید خورد .

با توجه به کودتای مصر که همپیمانان اخوانی اردوغان را ساقط کرد بیم وی از ارتش ملّی و لائیک که با اسلام گرایی اردوغانی سنخیّتی نداشت بسیار جدّی بود که جناب اردوغان را در کشور گشائی هایش ناکام می گذاشت و احتمال ظهور یک سیسی ترک هم بعید نبود .

 اگر کودتای سیسی در مصر را رصد کرده باشید تأیید می کنید که دقیقاً این کودتا زمانی انجام شد که مُرسی عَلم تکفیری گری و ستیزش با سوریه و حزب الله را بلند کرد و در تجمع اخوانی ها در استادیومی در قاهره با نجس خواندن شیعیان و حزب الله لبنان از ارتش برای نبردی سرنوشت ساز و آنچه آزادی مردم سوریه از دیکتاتوری اسد می خواند  خواست آماده ی جنگ شوند ، و البته این تیر خلاصی بود که مرسی خود بر اخوانی های آمریکایی زد ! 

چون ارتش ملّی گرای مصر که سابقه ی همکاری با ارتش اسد داشت متوجه ی بغرنج شدن اوضاع شد که نمی تواند دیگر همراهی خود را با بیداری اخوانی اظهار کند و همین نیز فرصتی به فرماندهان ارشد داد برای کودتایی که در بین قضّات و حتّی علمای الازهر و اکثر مردم استقبال شد.

حال اردوغان به درستی فهمیده که اگر بخواهد بلند پروازی های خود در منطقه را داشته باشد و ارتش مجهز و بزرگ ترکیه را در فتوحات عثمانی خود شریک کند چاره ای جز تغییر کلان سران و نیروهای ارتش و حتّی قضّات و نیروهای امنیّتی و انتظامی ندارد که این شبه کودتا بهترین فرصت شد !

سفیر ترکیه در تهران صریحاً گفت : خیلی از بازداشت ها برنامه اش قبل از کودتا چیده شده بود . بنابر این دسیسه این بود که با یک شبه کودتا بهانه ای به وجود بیاید تا سایه ارتش و قضات و امنیّتی ها و ... غیرهمسو از سر اردوغان کنده شود و زمینه ی تولید ارتش داعشی و اسلام گرای اردوغانی چیده شود .

اگر چه اخوان المسلمین از ابتدایی که توسط حسن البنّا در مصر شکل گرفت مراوداتی با انقلابیون ایران مثل فدائیان اسلام داشته اند ولی یا آن زمان ریشه های فکری اخوان درست  درک نشد و یا مهره های اخوان را در سال های بعد مستکبرین چیدند ؟! چنانچه مرسی تحصیل کرده آمریکا رابطه ای صمیمی و گرم با اوباما و کلینتون داشت و مسئولان رژیم صهیونیستی را دوست خود می خواند و متعهد به حفظ سازشنامه ی کمپ دیوید شد !

ولی حسّی بر پایه خاطرات مبهم از اخوانی ها منجر به خطای برخی از خواص کشورمان در حمایت بی چون چرا از اخوانی ها شد تا جایی که در اینجا « بیداری اسلامی »هم تراز شد با « بیداری اخوانی » و حال نیز کودتای اخوانی اردوغان که به نوعی پدر معنوی اخوان مصر تلقی می شود ، در اصل تهدید جدّی انقلاب اسلامی و حتّی ایران است ، ولی وی اینجا برای عدّه ای بسان بیداری اسلامی مقدّس شده و خود را متعهد به دفاع از اردوغان که عامل اصلی جنایت های عراق و سوریه است می دانند !

باید دقّت کرد که بین ارتش و دولت لائیک مصر و ترکیه و دولت اخوانی آنان ، آن ساختار لائیک خیر الشریّن می باشد چون لائیک ها به عنوان ارتش و دولتی ملّی گرا با تمام نواقص و بی عدالتی هایشان ولی مانند اخوانی ها و تکفیری هایی که اردوغان مهمترین حامی شان است ، جنگ با انقلاب اسلامی و شاخه های آنرا مقدّس نمی دانند پس باید از ارتش به اصطلاح اسلامی اردوغانی نگران بود که با تجهیزات نوین خود می تواند تهدید کننده امنیّت مرزهای استراتژیک و حتّی مرزهای زمینی و هوائی ما باشد.

 مسعود شفیعی کیا

رشد تکفیری گری در منطقه محصول سرکوب انقلابیگری در دولت رفسنجانی :

رشد تکفیری گری در منطقه  محصول سرکوب انقلابیگری در دولت رفسنجانی :

 

✔️ این اوّل مصیبت ایران بود که افرادی انقلاب را فقط یک جابه جائی قدرت انگاشتند چراکه انقلاب اسلامی و جوشش آخرالزّمانی امام خمینی برای تشکیل نظامی محو شده در ارزش های غیر توحیدیِ لیبرال دموکراسی نبود بلکه رسالت نه شرقی نه غربی جهانی پشتوانه ی آن بود که به فرموده امام راحل تشکیل « حزب جهانی مستضعفین » و دعوت همه تحت پرچم این حزب به رهبری امام عصر علیه السّلام تنها آرمان نهائی آن بود .
ولی رخنه کارساز شیاطین در کالبد نظام اسلامی از زمان دولت پس از جنگ شروع شد که به جای آموزه های قرآن و نهج البلاغة در حکومتداری ، نسخه های نظام سلطه در بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی دنبال شد که البته متهم شدن ایران و سقوط اقتصاد و رکود بی سابقه در کنار تورم ۴۹ درصدی عائدی آن دولت از نسخه های کدخدایشان بود که زمینه روی کار آمدن دولت اغتشاش دوّم خرداد شد.

پس از دو دهه از آن دولت و روشن شدن پوچ بودن وعده های پیشرفت ایشان ، لمس می کنیم که زیرساخت های اقتصاد پوسیده ی این جماعت جز فساد و وابستگی و عدم مقاومت در برابر تحریم ها هیچ دستاوردی برای نظام نداشته و از همه مضحک تر که مدعیان این اوضاع را به گردن روحیه ی انقلابی و دشمنی آن با اربابان فتنه در کاخ سفید می اندازند .

امام خمینی در پیام حج سال ۶۷ و پس از نوشیدن جام زهرهمین جریان گویا از خوابی که برای انقلاب اسلامی دیده اند باخبر بودند بنابراین خط و مشی جمهوری اسلامی پس از جنگ را چنین ترسیم فرمودند :

« من به صراحت اعلام مى‏کنم که جمهورى اسلامى ایران با تمام وجود براى احیاى هویت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذارى مى‏کند. و دلیلى هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوى جاه طلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید براى پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه ریزى کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگى به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم. و این را باید از اصول سیاست خارجى خود بدانیم. ما اعلام مى‏کنیم که جمهورى اسلامى ایران براى همیشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامى و آسیب ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تأمین و آنان را به مبانى عقیدتى و تربیتى اسلام و همچنین به اصول و روشهاى مبارزه علیه نظام هاى کفر و شرک آشنا مى‏سازد .»

صحیفه نور    ج‏۲۱  ص۹۱ 

 

بدیهی است جهانی که در حال بیداری و جوشش در مقابل مستکبران بود ساکن نماند و صبر نکرد که مدیران جناب رفسنجانی - که حال پیر مدیران دولت ۱۱ هستند - با غربی ها مذاکرات معروف به « گفتگوهای انتقادی » داشته باشند - که از نتایج آن توافقات خروج سپاه از لبنان و سوریه و ده ها اقدام از این دست بود. - بنابر این جوان قفقازی ، چچنی و بوسنیائی و عربی و غربی پس از فروپاشی امپراتوری کمونیست به دنبال آرمان خواهی خود بود تا عدالتخواهی خود را ارضا و حس حماسی و جهادی خود را پاسخگو باشد که در غیبت مکتب امام خمینی  افرادی مانند بن لادن و مدارس تکفیری عربستان در سراسر منطقه بدلی از پیش طراحی شده بودند .

البته در تقسیم کار باید ایران از انقلابیگری برهنه شود و پرچم انقلابیگری به امثال بن لادن و القاعده داده شود تا موج بیداری منطقه با شاخه های وهابی آمریکا درمنطقه با کینه ورزی ایشان به ایران و شیعه مهار و مدیریت شود .

نتیجه این شد که جوانان آرمان گرای بی شماری به دام رهبران تروریست و افکار پلید وهّابی افتادند و ایران امام خمینی که پیامی جهانی برای سنّی و شیعه و حتّی غیرمسلمانان داشت حال به کشوری که می خواهد فرقه ای مذهبی مقابل موج وهابیّت باشد خودنمائی می کند که جنگ سوریه و عراق میوه ی این تبانی شیطانی است ، ولی هنوز کسانی باور ندارند که دولت پس از جنگ چقدر در به وجود آمدن این وضعیّت نقش داشته است .

البته در سال ۸۴ و ۸۸ این موازنه بر هم خورد بنابراین بنیانگذار این اساس نحس با تمام قوا به جنگ و انحراف انگاری دکتر احمدی نژاد پرداخت و چه زیبا امام خمینی این را هم در همان پیام تاریخی پیش بینی کرده بود :

« تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتى که ممکن است خط اصولى دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. مسئولین نظام ایرانِ انقلابى باید بدانند که عده‏اى از خدا بی خبر براى از بین بردن انقلاب هرکس را که بخواهد براى فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فوراً او را «کمونیست» و «التقاطى» مى‏خوانند. از این اتهامات نباید ترسید. باید خدا را در نظر داشت، و تمام همّ و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتى نترسید. امریکا و استکبار در تمامى زمینه‏ها افرادى را براى شکست انقلاب اسلامى در آستین دارند، در حوزه‏ها و دانشگاهها مقدس نماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کرده‏ام. اینان با تزویرشان از درون محتواى انقلاب و اسلام را نابود مى‏کنند. اینها با قیافه‏اى حق به جانب و طرفدار دین و ولایت همه را بى دین معرفى مى‏کنند. باید از شرّ اینها به خدا پناه بریم...
ما براى احقاق حقوق فقرا در جوامع بشرى تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد. امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدى است‏ . » 

صحیفه نور ج‏۲۱ ص۸۷

 

مسعود شفیعی کیا

کدام اسلامگرایی با ما همراه شد ؟!

بسم ربّ الشهداء

 

( واقعیّت بیداری های منطقه را بهتر ببینیم ! )

 

کدام اسلامگرایی با ما همراه شد ؟!

 

 
( مسجد رأس الحسین قاهره و استقبال مردمی - بهار 1392 )

چرا دوره اسلامگرایی در منطقه پایان یافت ؟!

 تحوّلات چند سال اخیر غرب آسیا ، به طور گسترده نقشه ی سیاسی منطقه را زیر رو کرد ، اگر چه ظاهر تحوّلات بر خلاف آنچه که در داخل تحلیل می شد ، همگی مطلوب و به نفع انقلاب اسلامی نبود ، بلکه صف بندی های جدیدی در منطقه و جهان شکل گرفت که بدون در نظر گرفتن این صف بندی ها نمی توان تحلیل درستی از منطقه داشت .

و همین عدم درک صحیح از جنبش های کشورهای اسلامی و صف بندی های جدید ، منجر به تهمت هایی به رئیس جمهور سابق شد که ایشان را نشریاتی مانند کیهان متهم  به بی اعتقادی به بیداری اسلامی کردند !

ولی اگر بدون شعارزدگی و واقع بینانه به سیر تحوّلات بنگریم برخورد معقول و مدبّرانه دولت گذشته در مواجهه با خیزش های کشورهایی مثل مصر و لیبی و تونس گویای درک نزدیک به واقع  ایشان بوده است .

یک برداشت صرفاً  آرمانی که از شاخصه های آرمانگرایی واقع بینانه فاصله دارد ، این است که هرجا نام اسلامگرایی است ، ما هم باید کنارش باشیم و وقتی گفته شد دوران اسلامگرایی تمام شده این جماعت برآشفته شدند و گزک بر علیه دولت دهم به دست گرفتند .

و بنابراین مبنای غلط ، حرکات مردمی در منطقه را تماماً تحت مدیریّت جبهه خودی تلقی کردند و تا جایی این خوش باوری انجامید که حضور مرسی در اجلاس سران « نم » ( غیر متعهد ها ) را برخی می خواستند به جشنی ملّی تبدیل کنند و رسانه هایی مانند « رجا نیوز » و « فارس » از آمدن مرسی به تهران به عنوان مهمترین اتفاق یاد می کردند و آنقدر افراط بالا گرفت که خواستند با برجسته کردن مرسیِ همگرا با آمریکا نقش بی بدیل دکتر احمدی نژاد در منطقه را محو کنند ، چرا ؟! چون دکتر احمدی نژاد را منحرف و نامطلوب می دانستند !

آنقدر مراکز رصد کننده اوضاع ، از قافله عقب ماندند که تا ماه ها تحلیل درستی درباره سوریه نمی توانستند بدهند و صدا وسیما مانده بود چه بگوید ؟! ، بنده هم که تحلیلی درباره نقش ترکیه در بحران سوریه در همان ماه های ابتدایی بحران دمشق نوشتم کارشناسان مدعی مراکز خاص پیام دادند که : « ما با دولت اسلامگرای ترکیه روابط حسنه داریم ! » و از سوی دیگر جریان رسانه ای فتنه که اکنون از سردار مقابله با فتنه و حفظ سوریه « شهید حسین همدانی » با تنفر یاد می کنند و از شهادتش شادمانند ، دژخیمان داعش و النصرة را مردم سوریه می دانستند .

حال ریشه ی این سر درگمی کجا بود ؟! در آنجا بود که می دیدند در سوریه پرچم مخالفت با اسد را اخوانی ها بلند کرده اند و قرار بود تمام سرمایه نظام را عده ای اینجا به پای اخوانی های منطقه بریزند .

فشارها بر دولت دهم افزونی یافت ، حتّی خبرنگار سیما « نجف زاده » با حضور در طرابلس ِ لیبی و با نمایش چند نوبته ی سفارت خالی ایران در آنجا - گویا به سفارش همان نود سیاسی سازان - ، دولت دهم را به علّت عدم اعزام سفیر ، متّهم به عدم همراهی با انقلابیون لیبی کرد و ...

 شاید می خواستند فاجعه ی مزار شریف که نتیجه ی اعتماد خاتمی به اسلامگرایان طالبان بود و منجر به کشتار دیپلمات ها و خبرنگاران کشور شد را تکرار کنند ولی دکتر احمدی نژاد به هیچ قیمتی این خطا نکرد و متهم شد .

سخنرانی های آتشین در کشور بالا گرفت ، و اوج حمله ی اسلامگرایان حامی اخوانی های کشور آنجا بود که دکتر احمدی نژاد در سخنی در کنار بیداری اسلامی ، لفظ بیداری انسانی به کار برد و همین بس بود که بولتن نویسان پُرتخیّل با سنجاق کردن سخن چند مستشرق کنار تعبیر « مکتب ایران » و « پایان اسلامگرایی » هیولایی توّهم کردند که کسی در وصفش گفت : « از صدر اسلام تاکنون خطرناک ترین است . » و ...

 

چرا با سقوط اخوان المسلمین ؛ تب بیداری اسلامی در ایران فروکش کرد ؟!

جماعت خمار هنوز در توهمات خود بودند و عدّه ای هم ترجیح دادند که در ترجمه فحاشی مرسی به اسد و سوریه نام رژیم صهیونیستی را جایگزین کنند و عده ای هم به دنبال ...

ولی این جماعت دلداده به تمام اسلامگرایان ، مبهوت ماند که چه شد که هزاران جوان تونسی و لیبیایی و حتّی مصری که اتفاقاً همه هم انقلابی و بیدار شده اسلامی بودند از خیابان های دمشق و حلب و حمص و ادلب و دیرالزّور سر در آوردند و حمله ی بی امان به عتبات شام کردند و سپس به عراق سرازیر شدند !

( مرسی در همایش اعلان جنگ با سوریه و حزب الله لبنان و تشیّع )

مرسی که نامه فدایت شوم برای « شیمون پرز » نوشت و پیمان خفت برجام « کمپ دیوید » را دائمی دانست و با هیلاری کلینتون گل می گفت و می شنید ، در تجمع ضد اسد در قاهره به همراه « قرضاوی » رهبر معنوی اخوان ، پرچم سوریه آزاد از اسد را دست گرفت و خشمگیانه عربده ی « روافضه ی انجاس » سرداد و حزب الله و شیعه و اسد را نجس دانست و از ارتش قاهره خواست برای برکناری اسد و تنبیه حزب الله ، لشگر کشی کند که همین نیز تیر خلاصی بود بر اخوانی ها ، اگر چه متأسفانه « سی سی » دستش به خون مردم آلوده شد ولی روی کار آمدن سی سی ملّی گرای لائیک به نفع ما و مقاومت شد و مانع گسترش هاری سلفی های اخوانی شد .

همانگونه که اسد لائیک و پوتین نامسلمان برای ما شریکان بهتری از اخوانی ها و دولت اسلامگرای ترکیه بوده اند .

حال چگونه میلیون ها انسان بیدار مصری راضی به قلع و قمع اخوان شدند ؟! این ریشه در اسلامگرایی اخوانی ها داشت که مبنایی با دین فطری و محبّت آمیز اسلام فاصله دارند ولی عجبا که عدّه ای در کشور می خواستند اخوان را شاخه ی ایران قلمداد کنند ، بنابراین صدا و سیما مدتی مدافع دولت اخوان بود و بنابر این دیدیم با حذف اخوان جنب و جوش همایش های بیداری اسلامی در کشور فروکش کرد .

و از طرف دیگر می بینیم که اخوانی های یمن معروف به « اصلاحیون » اکنون مهمترین معارض انقلابیون حوثی می باشند ولی ملّی گرایان حزب شعبی یمن اکنون درکنار انصارالله با متجاوزان سعودی آمریکایی می جنگند .

اگر سفر دکتر احمدی نژاد در بهار 92 به قاهره نبود ، بعید بود نظر الأزهر و ملّیون و ناصری هایِ ضد اخوان مصر به تشیّع صاف شود ، ولی کسی در کشور نخواست تأثیر آن سفر تاریخی دکتر احمدی نژاد به مصر را ببیند ، چون متوهمین عمارپندار و «جهان نیوز » و مؤسسه ای در قم به نفع رأس فتنه می گفتند : قرار است دکتر احمدی نژاد انتخابات را منحرف کند !

ولی واقعیّت این بود که « شیخ طیّب » شیخ الأزهر پس از دیدار صمیمانه با دکتر احمدی نژاد در مصاحبه ای در دفاع از تشیّع و ایران سنگ تمام گذاشت و رهبران انقلابی مخالف اخوان در دیدار با دکتر احمدی نژاد از اینکه اسلام ایران چون اسلام اخوان نیست روحیّه ای مضاعف گرفتند ، که متأسفانه نگذاشتند آن دولت تداوم یابد تا همگرایی در منطقه به ضرر شیطان را ایشان تکمیل کند .

چراکه اساساً پیدایش سکولار و لائیک در کشورهای عربی و غیر عربی منطقه عموماً ریشه در تندروی و غیر فطری بودن اسلامگرایی های آنجا دارد و اگر اسلام ناب محبت آمیز به آنان عرضه شود مانند بسیاری از آزادگان با ما همگرایی خواهند داشت .

در تونس نیز « راشد الغنوشی » که در ایران خیلی به وفایش امید داشتند ، ناگهان در همان ابتدا ، سخن از این گفت که ایران نمی تواند الگوی خوبی برای « بیداری های اسلامی » باشد و الگوی خود را ترکیه معرفی کرد !

 

امام عصر فارغ از ادعای اسلامگرایی جاذب دل های آماده :

خُب آیا هنوز هم معتقدند دوران « اسلامگرایی » است یا باید صفی جدید شکل داد ؟!

شکّی نیست که « اسلام ناب محمّدی » همان اسلام راستین است ولی در منطقه این نوع اسلام چقدر جایگاه دارد ؟! این نوع اسلام در کشور خودمان و خاستگاهش چقدر بروز دارد ؟!

در حالیکه با تئوریزه کردن اسلام آمریکایی در سطح بالاترین مقامات کشور بی توجه به فریادهای رهبری معزز انقلاب شاهدیم که دست دادن و سخن گفتن با شیطان بزرگ را افتخار ملّی تلقی می کنند و زیست بدون آمریکا را محال می دانند ، و کاخ نشینی به سبک اسلام آمریکایی را همه جریاناتِ مدعی مروجند !

کدام اسلام ؟! تشیّعی که مروّج خشونت قمه زنی و فحاشی به مقدّسات اهل سنت است ؟! یا تشیّعی که در عراق با وجود در دست داشتن دولت و مجلس به شیطان بزرگ اجازه ساخت پایگاه در کشور امام زمان علیه السلام را می دهد ؟!

 باید از نام ها فارغ شد ، چون اساساً اسلامی که خارج از مکتب محبّت و تعقّل اهل بیت علیهم السلام است ، اسلام تنفر و خشونت و افتراق است و موّلد داعش والنصرة و ... است .

باید با مفاهیم بلند انسانی صف ها را مشخص کنیم ، همان مفاهیمی که امام راحل به کار می برد و در بطن اسلام ناب موجود است ! مفاهیمی مانند : « مستضعف » و « مستکبر » ، « آزادگان و احرار » ، « دفاع از اخلاق و کرامت انسانی » ، « محبت به بندگان خدا » و ...

باید توجه داشت که در این میدان دو قطب « شیطان بزرگ » و « اسلام محبت » وجود دارد ، و اگر کسی - اگرچه مسلمان هم نباشد - از دایره ی شیطان بزرگ و دوشاخش در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی و آل سعود وهابی وارسته باشد او همگرا با ماست ولی غیر از آن نباید فریب اسم اسلامگرایی را خورد .

چون در واقعه ی بزرگ هستی و ظهور امام عصر علیه السلام این اسم ها نیستند که به صف کشی می پردازند ، بلکه درون مایه و سرشت آدمیان است که صف بندی ها را مشخص می کند چنانچه امام صادق علیه السلام فرمودند :

« هنگامی که حضرت قائم ، انقلاب می کند کسانیکه گمان می کنند پیرو امام زمان علیه السلام و شیعه هستند از حرکت حضرت مرتد می شوند و کسانیکه خدا پرست هم نیستند مانند خورشید پرست و ماه پرست همراه با حضرت می شوند ! »

« إذا خرج القائم ( علیه السلام ) خرج من هذا الأمر من کان یری أنّه من أهله ، و دخل فیه شبه عبدة الشمس و القمر ! » غیبت نعمانی ص 517

 

و نریه قریباً إن شاالله .

مسعود شفیعی کیا

19/7/94