مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

و البته هنوز هم همه سرنخ ها بر می گردد به همان پسته ی رفسنجان !

بسم ربّ الشّهداء

و البته هنوز هم همه سرنخ ها بر می گردد به همان پسته ی رفسنجان !

پاییز سال ۶۷ بود که با انحلال گردان های لشگر ۲۷ محمّد رسول الله ( صل الله علیه و آله ) به تهران بر گشتیم ، پس از پذیرش قطعنامه و مقابله با تک عظیم جاده اهواز خرمشهر و چندماه پدافندی حالا دیگر واقعا باید دوکوهه و جنگ و یاد دوستان مظلوم و شهید را پشت سر می گذاشتیم و خودمان را برای تعامل با شهری که نه آن ما را خوب می شناخت و نه ما دل بازگشت به آن را داشتیم آماده می کردیم .

رسیدیم تهران ، میدان راه آهن سوار مینی بوسی شدیم که تا چهارراه ولیعصر ( اروحنا فداه ) ما را ببرد ، چند مرد و زن میان مینی بوس نشسته بودند و ما چند نفر هم رفتیم ردیف صندلی عقب مینی بوس نشستیم ، سکوت رمزآلودی همه بچه ها را فراگرفته بود ، چون از بهشت جبهه ناگهان در برزخ شهر هبوط کرده بودیم ،  بدی انتهای مینی بوس این بود که سخنان دیگران را راحت می شنوی ، مردی با چند زن داشت صحبت می کرد ، داشتند پایان جنگ را تحلیل می کردند .

سخنی از آن مرد شنیدیم که خیلی ما را سوزاند ، چون می گفت : جنگ باید زودتر از اینها تمام می شد ولی این رزمنده ها - با گوشه چشم به ما اشاره کرد - نمی گذاشتند ، زنی گفت : چرا ؟!  مرد :خوب الان اومدن بیکار چه کار باید بکنند ، تا جنگ بود دستشون تو پوست گردو بود حالا چی ؟! و ...

بنده خدا نمی دانست شش ماه هم به بهانه ی کمبود بودجه همان ماهی ۲۴۰۰ تومان را هم نگرفته ایم و به سخنی به جبهه رفت و آمد می کردیم - رفقا که می دیدند دارم به خودم می پیچم گفتند : ولشون کن !
✔️ هنگام پیاده شدن وقتی از کنار آن مرد رد شدم طاقت نیاوردم و گفتم : داداش ! دست ما توی پوست گردو نبود ! ولی وقتی نگاهم به عنوان روزنامه ای که در دستش بود افتاد فهمیدم بدفهمی بیچاره از کجا آب می خورد  .

در آنجا این سخن اکبر رفسنجانی تیتر شده بود : رزمندگان خودسری و کلّه شقی نکنند تا ما به تمام نتایج قطعنامه برسیم !

این سخن یعنی تلقین خودسری و کلّه شقی رزمندگان دربرابر قطعنامه ای که می گفتند مثل برجامِ امروز همه مشکلات را حل می کند ، ولی وقتی مذاکرات فرسایشی ولایتی و طارق عزیز یک وجب خاک و یک اسیر از ما آزاد نکرد ، باید تقصیر را گردن یکی می انداختند که از رزمندگان چه کسی مظلوم تر ؟! 

کسانیکه خودشان با معاملات و بده بستان هایی مانند ماجرای «مک فارلینِ» آمریکایی جنگ را فرسایشی و هشت سال کش دادند می خواستند تقصیرها را گردن رزمندگان بی توقع و مظلومی بیاندازند که جز اطاعت اراده و توشه ای نداشتند ، و با شنیدن پذیرش جام زهر قطعنامه ۵۹۸ از طرف امام به جز گریه و بغض بر مظلومیّت امامشان و تبعیّت کاری نکردند !
 ولی مدعیان همانگونه که سرداری برگشتی چندی پیش متذّکر شد ، می خواستند به جای گریه بر جام زهر امام ، آنرا جشن تلقی کرده تا برای آن پایکوبی کنیم !

حال حکایت احمدی نژادی ها شده ، ما که قصد شرکت در انتخابات نداشتیم و با تمکین و تبعیّت توصیه ی رهبری هم دلواپسی برجامیون و دوجریان برطرف شده ، ولی متأسفانه جریان تزویر باز هم به دنبال نشانه ی غلط دادن و مقصّر جلوه دادن رزمندگان جبهه عدالت است، و برخلاف تصور نه تنها دوقطبی محو نشده بلکه با گداخت بیشتری بر علیه مؤمنان عدالت خواه و دوستان دکتر احمدی نژاد با تهمت های شنیع تری فضا را ملتهب تر می کنند ، تا جایی که هم صدا با « شیمون پرز » جویای محاکمه ی مردان عدالت هم هستند ، بنابراین باید منشأ دوقطبی سازی را پیدا کرد .

به راستی کسانیکه پس از سه سال سکوت بر برجام و برجامیون و تحقیر انقلاب و کشور مقابل شیطان بزرگ امروز باز هم فریاد بر رئیس جمهور سابق بلند کرده اند ، وقتی رهبری دیپلمات ها را از تداوم مذاکرات با آمریکا  منع کرد ولی ظریف بلافاصله پشت درهای بسته دوساعت با کری به مذاکره پرداخت ، چرا شاخک های ولایت سنجیشان فعال نشد ؟!

شاید هم چون در حین مذاکرات پسته رفسنجان صرف می شده اشکالی مشاهده نشده است ؟! 

و البته هنوز هم همه سرنخ ها بر می گردد به همان پسته ی رفسنجان !

مسعود شفیعی کیا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.