مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

مسعود شفیعی کیا

سیاسی ، فرهنگی ، تحلیلی

ضرب المثل هایی که از لحن امثال جناب آقاتهرانی به ذهن می آید !

بأسمه تعالی

ضرب المثل هایی که از لحن امثال جناب آقاتهرانی به ذهن می آید !

معصومین افراد را از « سکرة القدرة » (مستی قدرت ) بر حذر داشته و آنرا موجب دوری از خدا و واقعیت ها دانسته اند ٬ به خصوص اگر آن « توهم قدرت » باشد .

دقیقا سال گذشته ( ۸ اسفند۹۳ ) بود که جناب آقا تهرانی با لحنی که گویای عدم عبرت از انتخابات سال ۹۲ بود که اصلح شان نتوانست بیش از چهار میلیون رأی بیاورد و حباب ترکیده ی توهم اینکه ایشان می توانند کسی را رئیس جمهور کنند را ندیده گرفت و در برنامه « شناسنامه »به تهمت زنی و خط و نشان کشیدن برای دکتر احمدی نژاد پرداخت !

متأسفانه وی که مشهور به استادی اخلاق شده تضاد پیش آمده رئیس جمهور سابق با مصلحی را که در حلقه ی جناب مصباح است را بی تقوا تقابل دکتر احمدی نژاد با رهبری القا کرده و با ادعای اینکه « طراز ما رهبری است . » وانمود کرد دکتر احمدی نژاد از این طراز خارج شده و گفت : 

جبهه پایداری از احمدی‌نژاد در انتخابات 96 حمایت نمی‌کند، مگر اینکه تغییر جدی‌ کند

✔️ رنجبران : «پس احمدی‌نژاد فعلی مورد تایید شما نیست»؟!

✔️ آقا تهرانی : نه نیست، مگر اینکه تغییر جدی در خود ایجاد کند. برخی‌ اشکالات را منتسب به اطرافیان احمدی‌نژاد می‌دانستند ولی من معتقدم ما به اطرافیان او که رای ندادیم ما به احمدی‌نژاد رای دادیم.

 اینکه گمان کنند ، حزب کوچکی که برای بقا مجبور به آویختگی از جریان به اصطلاح اصولگراست قدرت بازگرداندن آن مرد را دارد نمونه ای از همان مستی است و دقیقاً امسال در همان تاریخ پیام واضح خدای گرداننده ی قلوب را آقا تهرانی که در دوره های قبل جزو نفرات اوّل تهران بود به عینه دید !
- البته جناب حداد عادل هم که خط قرمز اصولگرایی را جریان انحرافی دکتر احمدی نژاد دانسته وضع بهتری ندارد- ...

ضرب المثل هایی به خاطر آمد مثل : « تو گِل زین اسب را بگیر سوار کاری پیش کشت ! »
یا : « یارو رو تو ده راه نمی دادند ؛ سراغ خونه ی کدخدا رو می گرفت ! »

این بدمستی ها به همین خاتمه نیافت ؛ اخیراً هم وی با مصاحبه با « رمز عبور » دکتر محمود احمدی نژاد را متهم کرد و گفت : « به احمدی نژاد گفتم یکی از انحرافات جدّی در سیاست این است که هدف وسیله را توجیه می کند . »

و در همین مصاحبه کسیکه از قبیله ای است که  واژه ی موهوم « جریان انحرافی » ، « اکبر رفسنجانی » را با هزینه ی مؤسسه ای که نام مبارک بنیانگذار جمهوری اسلامی را عاریه گرفته در کشور منتشر کردند تا دولت احیاگر خط امام راحل را به خواست شیمون پرز ننگ کنند با کنایه مدعی شد : « می‌گویند آقای احمدی‌نژاد با آقای هاشمی بسته یا اگر هم نبسته شکل او شده است. » و ...

 این مستی ها ریشه در همان توهمات پسا سوم تیری این حلقه و بزرگ این جریان دارد که وی نیز در انتخابات اخیر ید قدرت پروردگار گرداننده قلوب را دید که دکتر احمدی نژاد این را هم پیش بینی کرده بود :

✌ دکتر احمدی نژاد :
« به آقایی که تندروی کرد و گفت اینها بزرگترین خطر از صدر اسلام تاکنون هستند و هفته بعد گفت اینها عددی نیستند، پیغام دادم که نگران شما هستم. آن شخصی که می خواست پیام را ببرد گفت به چه دلیلی این حرف را می زنی؟ گفتم: دولت نهم را خدا سر کار آورد. احمدی نژاد فقط یک فلش جهت نما بود. اگر کسی در ذهنش خطور کند که این دولت را او سر کار آورده خدا یک جا حالش را می گیرد و به او نشان می دهد که هیچ کاره بوده.»

شنیده شد اخیراً نیز جناب آقاتهرانی با تحقیر مرحوم فردوسی ، این موّحد روزگاران و احیاگر اسلام ایرانی و شیعه ی پویا نشان داد فقط بزرگی مانند دکتر احمدی نژاد مورد بی مهری این جماعت قرار نمی گیرند بلکه این افکار به دور از اندیشه ی امام خمینی و رهبری که ریشه ی تکفیری گری خطرناک جوانان مرید این جریان خواهد بود سر دراز دارد و ...

معصومین فرموده اند انتقام خدا از کسانیکه مؤمنین را تهمت زده و ایذاء و تحقیر می کنند سریع ترین است اگر چه ما هیچگاه از سر بریده شدن هزاران نفر در دارالعماره پس از مختار خشنود نشده ایم بلکه « خرما نتوان خورد از این خار که کشتند ! » و امان طلبی از تزویر عاقبتی بهتر از این ندارد .

و کسانیکه نسبت به جناب مصباح و این جریان شرک خفی دارند خواهند دید به ساحت ولایت بدون انتخاب این قبیله خدشه ای وارد نخواهد شد و ...

بنده عقیده دارم جریان آقای مصباح ‌و دیگر همفکران اگر در این فرصت دو ساله جبران آن جفاها به دکتر احمدی نژاد می کردند این تقدیر قابل برگشت بود ولی بر بیزاری خود از مرد خدا افزودند و در وادی تیه ماندند و جز توبه چاره ای نیست ...

فٱعتبروا یا أولی الأبصار .

مسعود شفیعی کیا

بازی حلقه قم پایداری در زمین مهندسان قدرت !

بسم ربّ الشهداء

بازی حلقه قم پایداری در زمین مهندسان قدرت !

 

سیاست ورزی مستلزم ظرائف و ریزه کاری هایی است که ارتباط مستقیم به حوزه ی اندیشه افراد دارد ، بنابر این نمی توان در این مقوله فقط به ظواهری و شعارهایی اکتفا کرد !

امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) در این باره می فرمایند :

« مجرد اینکه این آدم یک آدم خوبى است خیلى، اول وقت نمازش را مى‏خواند و نماز شب مى‏خواند. این براى مجلس کفایت نمى‏کند. مجلس اشخاص سیاسى لازم دارد، اشخاص اقتصاددان لازم دارد، اشخاص سیاستمدار لازم دارد، اشخاص مطلع بر اوضاع جهان لازم دارد. باید تعهد به اسلام باشد و موافقت با جمهورى اسلامى باشد لکن این مسائل هم باشد. در یک مجلس باید همه چیز باشد .»

 صحیفه نور    ج‏18    284   

در خوش بینانه ترین تصور ، یاران جناب « مصباح یزدی » از آن دست آدم های هستند که به فرمایش امام راحل شاید أهل نمازشب و تدین باشند ولی فاقد سیاستمداری و جهان شناسی لازم هستند ،  یاران جناب « مصباح یزدی » در سال های آخر دولت دکتر احمدی نژاد متأسفانه با شتابی بیش و تعصبی شگرف در زمین بازی انحرافی که جناب « اکبر رفسنجانی » مبدع آن بود تاختند و گذشت آنچه که می دانید ! ایشان اگرچه ابتدا به میدان آمدن خویش را دلسوزی برای اسلام و انقلاب و حفظ آن از خطر انحرافی که از صدر اسلام سابقه نداشته است تلقی می کردند و مدعی بودند سهمی از قدرت نمی خواهند ، ولی با شکل گیری حزب « پایداری » با محوریت این حلقه و معرفی نامزد نأیید نشده ی این حزب به عنوان «اصلح زیر آسمان» رویکرد خود را در قبال سیاست به نمایش گذاشتند !

اگرچه در ابتدا برخورد جزمی ایشان صدای دیگر مدعیان اصولگرایی را هم در آورد و متهم به انحراف می شدند ولی پس از انتخابات 92 چه اتفاقی افتاده است که این حزب نوپا و جناب مصباح یزدی ، حداقل در ظاهر به عنوان محور «جبهه متحداصولگرایی » معرفی شده اند؟!

این در صورتی است که در انتخابات خبرگان گذشته اکثر شاگردان جناب مصباح مثل فرزندشان و یا شیخ مرتضی آقاتهرانی بنابر آنچه که عدم قبولی در امتحان فقه و اصول گفته شد رد صلاحیّت شدند !

در این باره باید به چند مطلب توجه داشت :

1-    اساساً اصولگرایی چنانچه رهبری معزز انقلاب اسلامی تأکید داشته اند اگر به جناح سیاسی تعبیر بشود اول انحراف است که جریان پایداری برای ماندن در دایره قدرت با پذیرش این تقسیم بندی غیر واقعی که توسط مهندسان جریان الیگارشی طراحی شده ، این تحزّب و جناح بندی غیر مردمی را تمکین کرده است و این کاری بود که هیچگاه دکتر احمدی نژاد و یارانش نکردند ! چون اساسا جدال اصول گرا و اصلاح طلب بازی ای است برای دوری از احقاق حق مردم و عدم تحقق شعارهای انقلاب ، چنانچه رهبری انقلاب اسلامی فرموده اند :  

« اصولگرایی به حرف نیست؛ اصولگرایی در مقابل نحله‌های سیاسی رایج کشور هم نیست. این غلط است که ما کشور یا فعالان سیاسی را به اصولگرا و اصلاح‌طلب تقسیم کنیم: اصولگرا و فلان؛ نه. اصولگرایی متعلق به همه‌ی کسانی است که به مبانی انقلاب معتقد و پایبندند و آنها را دوست میدارند؛ حالا اسمشان هر چه باشد. »

دیدار مسئولان نظام - 85/3/29

پس همینکه عده ای در این فضای دروغین و برخلاف خواست رهبری بازی کنند مشروعیت بخشیدن به دوقطبی کردن جامعه و دوری از اصولگرایی حقیقی است !

2-    در فتنه 88 و سپس در انتخابات 92 مشخص شد که اختلاف جریان های به اصطلاح اصلاح طلب و اصول گرا ریشه ای نیست بلکه در مواردی مانند دفع خطر دولت عدالتخواه «دکتر احمدی نژاد»حاضرند با هم برای تشکیل دولت ائتلافی همگام شوند !

بنابر این حال چرا جریان سیّاس مدعی اصولگرایی به محور قرار گرفتن حلقه ی قم حزب پایداری که با جزمی اندیشی گذشته خود پیروزی آنان را نیز تحت الشعاع قرار دادند ، رضایت داده اند ؟!

آیا تغییری ماهوی در حزب پایداری شکل گرفته است و یا از ابتدا بنابر بازی ای از قبل طراحی شده که با تخریب دولت عدالت شروع شد این برنامه دنبال شده است ؟!

و یا مهندسی آینده چنین اقتضا کرده است که جریان جناب « مصباح یزدی » در ظاهر در صدر اصولگرایی باید قرار بگیرد تا جدول های دیگر این مهندسی پر شود ؟!

غیبت مهره های اصلی جریان موسوم به اصولگرایی حاضر در هیئت رئیسه مجلس در جلسات جبهه متحد اصولگرایی به محوریت جناب مصباح یزدی احتمال آخر را بیش از گذشته کرده است !

از طرف دیگر شکل دهی به حزب « ندا » برای بازگرداندن اصلاحیونی که به جناب رفسنجانی گرایش بیشتری دارند و بعد از فتنه 88 مطرود نظام شده اند بخش قابل توجهی از سرمایه گذاری مهندسانی است که به دنبال گرفتن کرسی های مجلس و خبرگان و بقای در دولت هستند !

مطمئناً ! حضور جریان آقای مصباح در رأس اصولگرایی به نفع بازگشت مدعیان اصلاحات و بقای اعتدالیون می باشد ، چرا که شعارها و تحریکات این جریان در نبود مردان عدالت ، جوانان و مردم زیادی را به شعارهای فریبنده مقابل فراری می دهد و چنانچه دوقطبی جناب مصباح و جریان مدعی اصلاحات در دولت خاتمی و یا ورود جناب جلیلی در انتخابات 92 برای سوق دادن افراد به روحانی همه به نفع جریان جناب رفسنجانی تمام شد ، حال نیز با این چینش ، مهندسان جریان به دنبال ایجاد دوقطبی غلیظی هستند که مانند انتخابات 92 پیروز آن میدان خواهند بود !

 

3-    برخی از دوستان بهاری بر اساس روحیه لطیفشان شاید امید داشتند که اتفاقات تأسف بار دو سال گذشته حلقه ی قم حزب پایداری را بیدار کند ولی همان پیش بینی که بر اساس شناخت ماهیّت ایشان داشتیم محقق شد و نه تنها ندامتی حاصل نشد و تهمت های بی شرمانه به دکتر احمدی نژاد جبران نشد بلکه شاهد خیز جدید ایشان برای تخریب و محو گفتمان دکتر می باشیم !

اگرچه در بیرون مهندس مشائی را بهانه ی تخریب خود تلقی می کزدند ، ولی در اتاق فکرشان شاهد بودم که اصل انحراف را مانند جناب اکبر رفسنجانی خود دکتر می دانستند ، جناب مصباح یزدی مستقیم دکتر احمدی نژاد را متهم به « بابی مدرن » کرد و حتّی در همایش حزب « پایداری » در دانشگاه شریف که در آستانه ی انتخابات 92 انجام شد دکتر احمدی نژاد را با این تعبیر از خطرات انتخابات برشمرد : « مراقب باشید حرفهای غلط نگویند، نیایند بگویند از حکومت صالحان حرف می‌زنیم و رئیس‌جمهور ونزوئلا را مطرح کنند . » و یا با دقّت در مصاحبه ای که نشریه 9 دی پس از دولت دکتر احمدی نژاد با جناب مصباح کرد خواهید دید که در کلام ایشان هیچ دغدغه ای از معضلات دولت 11 مثل معضلات فرهنگی و تعطیلی هسته ای و لگدمال شدن عزت ایران در مقابل شیطان بزرگ نیست بلکه تمام ذهن ایشان که روزی به نشان بصیرت مفتخر شده بودند  فقط و فقط انحراف دکتر احمدی نژاد بوده است که این خشم نا مقدس را در عدم شرکت هیچکدام از مریدان ایشان در مجالس ترحیم مادر بزرگوار دکتر احمدی نژاد ملاحظه کردیم که گویا ایشان حتّی برای جناب « داود احمدی نژاد » که نُقل محافل انحراف شکاری ایشان بود نیز احترام قائل نشدند و حداقل از فرستادن دفتردارشان در مجلس ترحیم قم نیز خودداری کردند و نمی دانم این با کدام اخلاق و استاد اخلاقی انطباق دارد ؟! این در صورتی است که ایشان مدعیند مطیع رهبریند ، ولی اینجا نیز باز از رهبری که پیام تسلیت و مقامات بلند پایه دفتر خویش را به مجالس ترحیم مادر ایشان فرستاند اطاعت نکردند و ...

بنابر این مهندسان برای سواستفاده از این کینه ی عمیق حلقه ی قم به دکتر احمدی نژاد به دنبال در ویترین قرار دادن ایشان در جبهه متحد اصولگرایی هستند تا هم خطر محتمل دکتر احمدی نزاد را به خیال خود مانند فتنه سال 90 تا 92 توسط ایشان دفع کنند و هم  با این لولوهای سیاسی مانند سال 92 اکثریّت را به سوی مهره های خویش فراری دهند !

البته امیدواریم بزرگواران جبهه پایداری که خارج از حلقه ی قم هستند و به دکتر احمدی نژاد نیز خلاف این مراد و مریدانش ارادت دارند ، عقلائی برخورد کنند ، و مریدان جناب مصباح نیز بدانند اینگونه نوشته ها تحلیلی شخصی است و باز بنابر مسموعات آنرا توطئه ای برای هتک مقدساتشان نبینند و مانند گذشته امثال نویسنده را آماج فحاشی و ناسزا و ... نکنند !

بدانند که مرد بهاری ما فعلاً افسار این مرکب را رها کرده ، و ما هم می نشینیم تا لگد مال شدن کسانیکه با دست علی بیعت نکردند را در تطاول سیاسیون هزار رنگ ببینیم که سنت خدا تغییر و تبدیل بر دار نیست !

سیعلم الّذین ظلموا أیّ منقلب ینقلبون !

مسعود شفیعی کیا

93/12/10

سالروز جنگ جمل

فاطمیّه 1436

انصار کدام حزب الله و خطر کدام مصباح ؟!!!

بسم ربّ الشهداء


انصار کدام حزب الله و خطر کدام مصباح ؟!!!


گروه موهوم فشار و تکرار دوقطبی اجتماعی دولت خاتمی :

اگر در خاطرتان باشد « محمد خاتمی » با تکیه بر جریان موهوم « گروه فشار » نوانست سال ها فضای دوقطبی در جامعه ایجاد کرده و به خوبی سوار بر این هوچی گری ها با ادعای « هر 9 روز یک بحران » ، عده ای را همواره کف خیابان برای سیاست « فشار از پایین ، چانه زنی از بالا » حفظ کند که اوج آنرا در فتنه دولتی کوی دانشگاه در سال 78 مشاهده کردیم ، و سال ها عقبگرد و تعطیلی پیشرفت ها و توافق خفت بار تعلیق هسته ای سعد آباد را پشت این بازی سیاسی مخفی کردند .

عقبه ی این فضاسازی ها نیز چند سال قبل از دولت خاتمی شکل گرفت ، همان عقبه ای که ارگان های مختلف پشتیبان آن شدند و عده ای با سوء استفاده از غیرت مذهبی جوانان حزب اللهی مقاصد سیاسی خود را دنبال کردند !

و حتّی در مقطعی اداره ای عریض و طویل مناطق چهارده گانه حزب الله شکل داد و از طرفی جریانی به نام « انصار حزب الله » با جذب چهره های شاخص و برگزاری تجمعات مختلف در تهران و دیگر شهرهای بزرگ خبرساز شد !

 این تشکل ها که قرار بود احیاگر « امر به معروف و نهی از منکر » باشند بدون توجه به اولویت بندی های رهبری که « مفاسد و منکرات سیاسی » را مهمتر از یک مشت موی بیرون برخی از خانم ها و یا لباس نامناسب جوانان می دانستند ، در رواج منکر بزرگ اشرافیگری مسئولان و زیاد شدن فاصله ی فقیرو غنی ایشان فقط نهی ازمنکر را به بخشی از جوانان که در نبود فضای فرهنگی در کشور مبتلا به برخی از ناهنجاری ها شده بودند منحصر کردند و نکته عجیب هم آن بود که چگونه دولت کارگزاران که با کوچک ترین حرکت اجتماعی مقابله می کرد در مقابل اینگونه حرکت های هدایت شده خویشتندار بود ؟!!! و میوه ی این دوقطبی سازی را آن دولت با انتخاب محمد خاتمی توسط همان جوانان هدف در دوم خرداد سال 76 چید !

داستان تنهایی حزب الله شمیران و انصار سوگلی !!!

در همان دوران ( سال 75 )  با توجه به اولویت نهی از منکرهای سیاسی ، با برخی از دوستان و خانواده ی شهدای منطقه شمیران گروهی با نام « حزب الله شمیران » راه انداختیم  تا فقط نهی مسئولان کج رو را دنبال کنیم .

کارمان را با تجمع مقابل شهرداری منطقه یک در اعتراض به بازگشت سرمایه داران غربگرا و ساخت برج ها و حذف نام شهیدان از کوچه های آن منطقه شروع کردیم ، مسئولان مناظق چهارده گانه ی به اصطلاح حزب الله که از طرف مرکز خاصی اداره می شد به دیدنمان آمدند و خواستند که در کارهایمان با آنها هماهنگ باشیم ولی ما مستقل ماندیم و  ...

چندی بعد تجمعی اعتراضی راه انداختیم برای اعتراض به بازی سیاسی دختر رئیس جمهور وقت که با کمک چند وزارت خانه و شهرداری تهران به جای حل اساسی مشکلات بانوان و جوانان به نمایش های خیابانی دخترکان خاص می پرداخت ،  برای تجمع مقابل دفتر آن آقازاده جناب رفسنجانی - که در فتنه کوی دانشگاه سال 78 و فتنه 88 خبر ساز شد -  برنامه ریزی کردیم و از انصار و برخی از مداحان اثر گذار هم کمک خواستیم تا در آن تجمع آراممان همراهیمان کنند ، ولی از همراهی خبری نشد و از همه عجیب تر اینکه برخورد شدید انتظامی و امنیتی با ما و دیگر دوستان چندین سال دنباله داشت ولی جنابان انصار که در تجمعاتشان شکسته شدن شیشه ی سینماها و برخورد های فیزیکی نیز مشاهده می شد به راحتی به کار خود ادامه می دادند ؟!

دفتر نشریه انصار خانه ای وسیع و  ویلایی شد در خیابان فلسطین جنوبی که در دولت جناب رفسنجانی به آنان داده شد و ماهانه برای هزینه آن نشریه ی وزین از غیب چک های امضا شده می رسید !

ولی با دوستان ما که تجمعی آرام و ناصحانه مقابل دفتر المپیک بانوان ( دفتر فائزه رفسنجانی ) داشتند ، کاری کردند که حتّی گردانندگان مساجد نیز با تهدید یا تطمیع حاضر به همکاری برای تشکیل جلساتمان نیز نبودند و ...

حزب الله بد و حزب الله خوب !

چگونه است این انصاری که دولت های کارگزاران و دوم خرداد همواره آنرا گروه فشار می دانستند تا این حد توانایی حرکت دارد و حال که چهره های شاخص نیز از آن جدا شده اند قدرت موج سازی و  راه اندازی گشت های امر به معروف و نهی از منکر در کشور دارد ، ولی طلاب و دانشجویان عدالت خواه کم نبودند که برای کمتر از این بازداشت و محکوم و حتّی مبتلا به چند ماه انفرادی شده اند ؟!

چگونه است که دوستان بهاری ما برای هیئت های خانگی خود نیز تذکر می گیرند ولی ایشان اینقدر بال و پر داده می شوند که جسارت تهدید برخورد با بخشی از جامعه را دارند و ضرب الأجل هم تعیین می کنند ؟!

آیا در کشور ما هم حزب الله خوب و حزب الله بد وجود دارد ؟!

انصار و مصباح هراسی آخرین ترفند برای دوقطبی سازی جامعه :

نکته در این است که موج سازی های دولت خاتمی به حضرات مزه کرده است و مدت هاست برای پوشش عقب نشینی های هسته ای و راهبردی در منطقه به دنبال دوقطبی کردن فضای جامعه هستند و بنابر این پس از تذکر رهبری معزز انقلاب اسلامی در دیدار هیئت دولت که آنان را به شدّت از دوقطبی کردن جامعه بر حذر داشتند ، حال نوبت بدنه قلابی ای است که حزب الله نام گرفته است ، که این حرکت برای تحریک قوه محرکه جوانان مومن ولی ساده لوح و از طرفی  اغتشاشگران فتنه طراحی شده است .

اگر چه یک سال اخیر شرایط به طرزی پیش رفت که منجر به « نرمش تحمیلی » شده است ولی نباید غافل شد که تدبیر رهبری معزز انقلاب اسلامی تاکنون به گونه ای بوده است که احتمال تکرار فضای دوقطبی غلیظ زمان خاتمی را سد کرده است و با باز گذاشتن دست دولت در مذاکره با آمریکا و به رسمیت شناختن دولت ، تمام دروغ های سال 88 درباره ناسالم بودن انتخابات و مخدوش بودن مردم سالاری را فاش کرده و در این زمینه ایشان را خلع سلاح نمود ، اگرچه آنها مذبوحانه شرایط کنونی را به دروغ مدیون « حق الناس » دانسته شدن رأی مردم توسط رهبری می دانند تا بدنه ی خیابان گرد خود را قانع کنند ! ولی حالا با بزرگنمایی جریان موهومی به نام انصار و برجسته کردن نظرات خاص آقای مصباح به دنبال بیدار کردن بدنه ی سرخورده و ناراحت حامیان خود می باشند .

چرا جناب رفسنجانی به تأسیس موسسه متحجرین مخالف انقلاب کمک کرد ؟!!!

اخیرا برای چندمین بار شبهه ای از طرف سایت و حامیان هاشمی رفسنجانی مطرح شده که همیشه سبب موج سازی در رسانه ها بوده و پاسخی نیز از طرف حامیان مصباح منتشر شده که آن هم بر خلاف برخی از ادعاها برای چندمین بار نشر می یابد .

 این فضاسازی به دنبال این است که « آیت الله مصباح یزدی» را مصداق « متحجرین حوزه » و مخالف انقلاب وانمود و خطر بزرگی قلمداد کنند !

 سوال مهمی که از این جریان باید پرسید این است که : مسلماً این داستان مال این چند سال اخیر نیست و به سال ها قبل بر می گردد ، ولی چگونه است که آقای مصباح موسسه ی خود را با مجوز و کمک های مالی قابل توجه دولت جناب رفسنجانی پایه گذاشته است ؟!

در کشوری که رئیس جمهور محبوبش برای داشتن دانشگاهی که مجوز قانونی هم دارد با مشکل مواجه می شود ، وای به حال بقیه ! ولی چگونه جناب رفسنجانی به شخصی که به قول خودش مصداق تحجر حوزه و مخالفت با انقلاب است مجوز تأسیس موسسه داده و مدارک آنجا را رسمیت دانشگاهی بخشیده و کلنگ تأسیس آنرا زده است ؟!

و بلکه دولت جناب رفسنجانی تأمین کننده ارز و حمایت های دیپلماتیک برای سفرهای خارجه ایشان و یا پشتیبان همکاری موسسه ایشان با دانشگاه انگلیسی «مک گیل» کانادا بوده است ؟!

نامه کمک های وی به آقای مصباح و تقدیر ایشان از مقام منیعش در خاطرات جناب رفسنحانی منتشر شده است ! (ماجرای استدعای 150 هزار دلاری آقای مصباح از هاشمی )

به راستی حالا کشف شده است که اقای مصباح خطر دارد و یا خطر معرفی شدن ایشان مصلحتی است برای رقیب تراشی و انحراف افکار عمومی از رقیب اصلی و مرد عدالت « دکتر محمود احمدی نژاد » ؟!

از آقای مصباح متشکر هم باید باشند !

 به نظر می رسد همانطور که در دولت جناب خاتمی برجسته کردن آقای مصباح برای موج سازی و جنجال بسیار کارساز بود حال نیز جنجال سازان رسانه ای به خیال تکرار آن دوران به دنبال چنین بزرگنمایی ها برای تحریک آن عقبه ی خیابانی خاموش خود هستند که با بزرگنمایی انصار و یا برجسته کردن بخشی از گفتمان آقای مصباح که با مردم سالاری مد نظر امام راحل و رهبری معظم انقلاب اسلامی تضادهای دارد و با مانور روی رأی حداقلی نامزد ایشان در انتخابات 92 ،  می خواهند معدود یاران وی را با تحریک انصار و حمله های تند به میدان بیاورند تا دو قطبی « اقلیّت - اکثریت » مد نظر خود را اجرایی کنند و ...

ولی نه این انصار ، انصار حزب الله است و نه آقای مصباح برای این جریان خطری است ، چراکه اگر از ایشان احساس خطر می کردند مانند دیگرانی که احساس خطر ازشان می کنند به ایشان نیز لحظه ای فرصت حرکت داده نمی شد و بلکه از آقای مصباح و یارانش که ضربه کاری به دولت عدالت و دکتر احمدی نژاد زده اند و زمینه ی بازگشت را فراهم کرده اند متشکر هم باید باشند !

مسعود شفیعی کیا

93/6/30

ذی القعده 1435